مقاومت اندیمشک در آتش
خبرگزاری تسنیم: عقربههای ساعت، ۱۲ را نشان میدهد که کرکسها اندیمشک را لرزان و هراسان از بمباران بیامان موشکهای خود کردند.اولین نقطه تعمیرات راه آهن بود که مورد هدف قرار گرفت و پس از آن ایستگاه و میدان راه آهن. شهر گُر گرفته بود و یکپارچه آتش.
خبرگزاری تسنیم:عباس اسلامی پور
به بهانه سالروز طولانیترین هجوم هوایی دشمن در چهارم آذرماه 65 به شهرستان اندیمشک
پلک آسمان از خواب ناآرام شب گذشته سنگین بود و ستارهها در تابش صبحگاهی خورشید در حال خداحافظی، نسیمی به سرمای آذرماه، استخوانها را نوازش میداد و اندکی هم میلرزاند. شهر با سکوت صبحگاهی وداع مینمود و خورشید نرم نرمک خود را به سقف آسمان میرسانید. مردم در غبار خون آلود جنگ تحمیلی با زندگی در نبرد خو گرفته و هر گوشهای از شهر با قطعات بتنی پیش ساخته سنگری برای دفاع ساخته بودند. موشک باران و بمبارانهای لحظهای برای مردم عادی شده بود چرا که بیش از 6 سال از یورش چکمه پوشان بعثی گذشته بود و آژیرهای قرمز و سفید جزء زندگی روزمره مردم اندیمشک محسوب گشته بود.
اشعههای خورشید بر سرمای لرزان و سست آذرماه در حال غلبه بود و خورشید با همه مهربانیاش گرمای خود را به زمین هدیه میداد. "عزت" از فرماندهان شوخ طبع گردان حمزه سیدالشهدا(ع) در پلاژ آموزشی بند پوتینهایش را بست و با خود در اندیشه مرور تمرین نظامی بود که باید نیروهایش در عملیات آینده خط شکن باشند. او برای لحظهای زیر درخت کُنار تکیه زده و با خود میاندیشید که ناگهان از دور آسمان شهر را در محاصره کرکسهای دشمن دید. درنگ جایز نبود و "عزت" خیلی سریع خود را به شهر رساند فاصله شهر تا پلاژ کمتر از 10 کیلومتر بود اما هواپیماها که تعداد آنها بیش از 50 فروند بود با سرعت زیاد در آسمان شهر غوطه ور بودند، خورشید هنوز پلک آسمان را گرما میبخشید و شاهد این هجوم وحشیانه بود. عقربههای ساعت، 12 را نشان میداند که کرکسها شهر را لرزان و هراسان از بمباران بیامان موشکهای خود کردند. صدای ضجه زنان و کودکان خورشید را به گریه انداخته بود، شهر همچون گهوارهای با حرکت و هواپیما روان بود، اولین نقطه تعمیرات راه آهن بود که مورد هدف قرار گرفت و پس از آن ایستگاه و میدان راه آهن، خیابان شریعتی و...
مردان خاکی پوشی که با " قطار اندیمشک " عازم سرزمین نور بودند در جبهه آتش و دود میسوختند، شهر گُر گرفته بود و یکپارچه آتش. مخروطی از دود و مه بر فراز آسمان اندیمشک نمایان بود. "عزت اله حسین زاده" در میدان راه آهن و در حال مددرسانی، به شهادت رسید، جواد ملکیَ هم با اصابت یک موشک جگرسوز و دلخراش آسمانی شد به گونهای که پیکر مهتاب پوش او هم ناپدید گشت.
و فردا که تابوتهای شهر به سمت بهشت زهرا(س) بر دستان لرزان و تکبیرگوی مردمان به حرکت بود، آسمان در عزای کودکان بیمادر و مادران بیکودک میگریست... آن روز ، سهشنبهای سیاه بود، به سیاهی رختهای بر تن داغدیدگان این طولانیترین هجوم و سه شنبهای سربلند بود به سربلندی ایستادگی و مقاومت مردمان آسمانی این دیار.
انتهای پیام/