کلام و سخن پاکیزه در بیان استاد پرورش
خبرگزاری تسنیم: استاد پرورش این عزتمندی را در پرتو کلام و سخن پاک و پاکیزه و همچنین عمل صالح میدید و در این زمینه بسیار موفق هم بود، در بیان کلام وسخن پاکیزه ید طولایی داشت و در سخنوری و بیان معارف الهی سرآمد دوران بود.
متن بخش بیست و یکم از خاطرات اختصاصی تسنیم از استاد پرورش با عنوان «کلام و سخن پاکیزه در بیان استاد پرورش» به قلم مرتضی نجفی قدسی به شرح ذیل است:
« من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه...»(سوره فاطر، آیه 10)
یعنی هر کس که عزت را خواهان است، پس بداند که عزتمندی همهاش نزد خداوند است، کلمات و سخنان حق و پاکیزه به سوی او بالا میرود و عمل صالح نیز از آنجایی که مورد قبول پروردگار است ، بالا میرود و در این صعود به سوی پروردگار،« کلمه طیب» را یار ویاور است.
یکی از آیات کلیدی قرآن کریم که میتواند نقش زیادی در عملکرد اجتماعی و فردی انسان بگذارد، ایمان و باور به این آیه شریفه است و اینکه هر کس بداند، اگر میخواهد در جامعه عزیز باشد، هیچ راهی جز اینکه این عزتمندی را از درگاه الهی اخذ کند، ندارد و البته این کلام و سخنان پاکیزه و عمل صالح انسان است که به او امکان رفعت مقام و درجه میدهد.
استاد پرورش از جمله کسانی بود که به مفهوم این آیه شریفه، باور عمیق داشت و هیچگاه عزتمندی را از طریق دیگری غیر از حضرت پروردگار جستجو نکرد و درزندگی عملی او بارها این معنا را شاهد بودیم، او این عزتمندی را در پرتو کلام و سخن پاک و پاکیزه و همچنین عمل صالح میدید و در این زمینه بسیار موفق هم بود، در بیان کلام وسخن پاکیزه ید طولایی داشت و در سخنوری و بیان معارف الهی سرآمد دوران بود.
گاهی سخنرانیهای استاد، ساعتها بطول میانجامید ولیکن چون کلام ایشان بسیار پربار و مستغنی و جذاب بود و از مصادیق « کلم الطیب» محسوب میشد، هیچگاه خسته کننده نبود، چون او الهی میدید و الهی سخن میگفت و با فطرت انسانها هماهنگ و همراه بود، لذا آنان که درک محضر و توفیق بهرهمندی از بیانات ایشان را داشتند، دوست داشتند، همچنان این دُرفشانی از گفتار ایشان ادامه یابد و حظّ و بهره بیشتری ببرند.
هنگامی که ایشان صحبت میکردند، با اینکه گاهی بیش از یک هزارنفر و یا صدها نفر پای سخنرانی ایشان بودند، آنچنان شیفته و مدهوش کلام و بیان ایشان میشدند که گویا کسی در آن مسجد و یا محل سخنرانی حاضر نیست و چنین سکوتی برفضا حکمفرا میشد.
قدرت بیان ایشان صرفاً فن بیان نبود، بلکه شاکله اصلی آن را کلمات و سخنان پاکیزه ( کلم الطیب) تشکیل میداد و البته به زیبایی تبیین میشد و اثر سحرآمیزی در بیان وجود داشت و مشخص بود که بیان «صبغه الهی » دارد و قرار است که بالا رود. از لوازم اولیه « کلمه طیبه» اخلاص است و اینکه انسان حقیقتاً برای خدا سخن بگوید و استاد پرورش این چنین بود که سخن گفتنش برای خدا بود،حتی اگر به مواجهه و تقابل کسی و یا جریانی میرفت ، برای خدا بود.
در یکی از روزها ایشان را برای سخنرانی در منزل یکی از شهدا در اصفهان دعوت کرده بودند، بنده زودتر از ایشان به محل سخنرانی رسیدم و دیدم جمعیت اندکی در آنجا هستند و خیلی تعجب کردم، پرسیدم مگر استاد پرورش در اینجا قرار نیست سخنرانی کنند؟! گفتند چرا؟ فهمیدم که اینها صرفا استاد را برای سخنرانی دعوت کردند و تبلیغی روی آن انجام نداده اند، لذا اکثر جوانها و علاقمندانی که معمولاً در محافل سخنرانی ایشان حاضر می شوند، از این جلسه بیخبرند.
با خود گفتم خوب است به سر کوچه روم و تا استاد پرورش نیامده، ایشان را نسبت به وضعیت جلسه باخبر کنم، ایشان پیشذهنی داشته باشند تا وارد جلسه میشوند، یکدفعه تعجب نکنند چرا جمعیتی نیست؟!
در سر کوچه منتظر آمدن استاد پرورش بودم تا اینکه ایشان آمدند و بنده شروع به مقدمه چینی کردم و حاج آقا فرمودند چی میخواهی بگی؟! عرض کردم این بندگان خدا نتوانستند برای این جلسه شما تبلیغی بکنند و غالب شاگردان شما از این جلسه بیخبرند و لذا جمعیت چندانی در جلسه وجود ندارد.
استاد پرورش از این سخنان من خیلی ناراحت شدند و با محبت فرمودند: آخر این چه حرفیه شما میزنید؟ مگر من برای بچهها حرف میزنم! مگر من برای جمعیت سخنرانی میکنم! خدا باید کلام من را بشنود که میشنود و همین برای من کفایت میکند، بچهها خبردار نیستند، خبردار نباشند! خدا که خبر دارد! از خدا شنیدن و از بچهها نشنیدن! از خدا باخبر بودن و از بچهها بیخبر بودن!
بالاخره با ایشان وارد جلسه شدیم، تصور میکردم استاد پرورش جلسه را خیلی جدی نگیرند و آن مایهای که به لحاظ محتوایی معمولا در جلسات میگذارند، اینجا رخ ندهد، ولیکن این جلسه کم جمعیت در منزل آن شهید از بهترین و نابترین جلسات معارفی شد.
استاد پرورش در آن جلسه در تبیین این جمله عرفانی حضرت امام خمینی (ره ) که فرمودند: «شهید نظر میکند به وجه الله» تفسیر و تبیینی ارائه فرمودند که سراسر عرفان بود و انسان را عاشق شهادت میکرد تا بتواند این فرصت را بیابد تا بتواند به تماشای « وجه الله » بنشیند.
از جمله مطالبی که ایشان بیان داشتند، نقل روایتی بود که اهل بهشت پس از آنکه مدتها از نعمات بهشت بهرهمند بودند، از خدای متعال تقاضا میکنند که ما مشتاق دیدار خودت هستیم و میخواهیم به لقاء شما برسیم، خطاب میشود آماده شوید!! ناگهان جلوهای بر اهل بهشت میشود و آنان هفتادسال در حالت سُکرو مستی فرو میروند و پس از آنکه به هوش میآیند به زبان تشکر از پروردگار تقاضا میکنند مجدداً بر آنها جلوه فرماید! خطاب میشود به اهل بهشت که من هنوز جلوه نکردهام! اهل بهشت با تعجب میپرسند که پس این جلوه کی بود که ما هفتاد سال مست و بیهوش شدیم! خطاب میشود که این جلوه امام حسین (ع) بوده است و این چنین است که به یک جلوه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اهل بهشت هفتاد سال مدهوش میشوند، حال اگر خدا جلوه کند، چه میشود و چه ظرفیتی میخواهد و حالا این شهیدان چه مرتبه و مقام و رفعتی دارند که میتوانند به « وجه الله» نظر کنند!
« اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک »
انتهای پیام/