ساختار وزارت ارشاد بر مبنای «نگاه تبعی» به فرهنگ طراحی شده است
خبرگزاری تسنیم: همایون گفت: نیاز داریم به سمت شکستن حصر بوروکراسی اداری حرکت کنیم. این بوروکراسی دارد دولت ما را کاملا تضعیف میکند. این همان چیزی است که حضرت آقا در بحث از دولت اسلامی در عرصه تمدنسازی و مدیریت جهادی بر آن دست میگذارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد هادی همایون معاون آموزشی دانشگاه امام صادق(ع) است. او در کارنامه خود فعالیت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به صورت برجسته دارد. یکی از افرادی است که بر روی مقوله تمدن نوین اسلامی که از موضوعات مورد اشاره رهبر معظم انقلاب است مطالعات جالبی داشته است. پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب درباره موضوع «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» را در ابعاد مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار داده و نکات جالبی درباره این مطالبه و پیام مطرح کرده است. بخش سوم و پایانی گفتوگوی تفصیلی تسنیم با محمدهادی همایون است؛ بخشهای نخست و دوم این مصاحبه در پایان همین گفتوگو آمده است.
*تسنیم: یکی دیگر از موضوعات و وجوه مطرح شده توسط رهبر انقلاب بحث مدیریت جهادی است و اینکه ویژگیهایی دارد و چه قدرت عملیات میدانی برای محقق ساختن آن باید وجود داشته باشد،اینکه صرفا در کلینگری خلاصه نمیشود و خود را مقهور ساختار بوروکراتیک نمیبیند. این رویکرد جهادی در مدیریت به نظر شما باید چگونه باشد؟
من مدیریت جهادی را در یک کلمه خلاصه میکنم. به نظر من مدیریت جهادی یعنی تقابل با بوروکراسی نامعقول. یعنی به نظر من همه آسیبهای مدیریت در همان یک کلمه بوروکراسی گنجانده شده است و البته لفظ نامعقول را کنارش میگذارم که بدانیم بوروکراسی به طور کلی مطرود نیست. بوروکراسی باید یک جریان تسهیل کننده باشد و اگر این ویژگی را داشته باشد در ذات خود بد نیست. اما متاسفانه بوروکراسی که در نظام اداری و دولتی ما حاکم شده به نوعی است که تنها کارش این است که نگذارد هیچ اتفاق ایجابی صورت گیرد و نهایتا گزارش ما از همه این فرایندها در پایان هر سال اداری این باشد که بگوییم «الحمدلله اتفاق بدی نیفتاد» و یک سری آمارها و گزارشهای معمول ارائه دهیم که بگوید چه اتفاقاتی افتاد و خودمان هم میدانیم که اتفاقات ویژهای در آمارها وجود ندارد؛ من به این میگویم بوروکراسی نامعقول.
بوروکراسی نامعقول در دل یک فضا و نظام دولتی و در کشور ما شکل میگیرد که آن نظام هنوز متاسفانه اصلا به آثار و برکات انقلاب اسلامی سیراب نشده است و به همان شکل قدیمی خودش جلو میرود. شاید اتفاقات و تصمیاتی که در دولت پیشین گرفته شد برای به هم زدن همین نظام بوروکراتیک بود؛ صرف نظر از اینکه چیزی که رفت، چیزی جایش آمد یا نیامد و اگر آمد معقول بود یا نه؛ خود اینها بحثهای بعدی است که میتوان دربارهشان بحث کرد.
*تسنیم: پس به نظر شما ما برای تحقق مدیریت جهادی باید با دموکراسی حاکم بر ادارات و سازمانهایمان مقابله کنیم؟
بله. ما نیاز داریم به سمت شکستن حصر این بوروکراسی اداری حرکت کنیم. زیرا به باور من این بوروکراسی دارد دولت ما را کاملا تضعیف میکند. این همان چیزی است که حضرت آقا در بحث از دولت اسلامی در عرصه تمدنسازی بر آن دست گذاشتند. یعنی در مسیر تمدنسازی نوین اسلامی یکی از چیزهایی که باید ایجاد شود، همین دولت اسلامی است. تحقق این دولت اسلامی نیازمند شکستن حصر بوروکراسی است. همچنین باید به مسائل و مفاهیم آن بیندیشیم، اینکه خود روابط در این حکومت چطور باید باشد و اینکه چطور میتوانیم دولت اسلامی را مستقر کنیم و معنای آن اساسا چیست. این از همان بحثهای فرهنگی است که باید مبانیو ساز و کارهایش را دوباره تعریف کنیم.
البته میدانیم که مقاومت بسیار زیادی برای شکستن حصر بوروکراسی وجود دارد و ما این را تجربه کردهایم و دیدهایم که فضای موجود اجازه چنین کاری را نمیدهد. زیرا فرهنگ آن در نظام اداری ما کاملا شکل گرفته و سازمان خود را یافته است. از سوی دیگر اگر این نوع فرهنگ جا افتاده شکل بگیرد و جا به جا هم شود، هنوز ما الگوی مناسبی را طراحی نکردهایم تا جایگزین آن شود.
اما با این وجود فکر میکنم یک نمونه خوب را در تاریخ انقلاب اسلامی داریم. تنها الگویی که ما داریم همان الگوی موفق 8 سال دفاع مقدس است که باید روی آن خیلی کار کنیم تا بتواند در قالب یک الگوی مستمر، مداوم و قابل تسری به همه عرصهها و نه فقط عرصه نظامی، مورد کاربرد قرار بگیرد. اگر بتوانیم این طراحی را ایجاد کنیم و دولت اسلامی هم مستقر شود، بسیاری از این شرایط موجود تغییر خواهد کرد.
*تسنیم: اگر بخواهیم قدری انضمامیتر حرف بزنیم، شما فکر میکنید برای رسیدن به آن شرایط دقیقا چه کارهایی باید انجام دهیم؟
اولین قدم برای این حرکت، اسلامی شدن دولتمردان ما و روش زندگی آنها است؛ این شاید مهمترین کار باشد. یعنی برای اینکه ما بتوانیم از لحاظ اخلاقی به تعالی برسیم این امر لازم و ضروریای است. باید باور داشته باشیم که اگر حاکمان بر مردم، مسلمان باشند، «الناس علی دین ملوکهم»! در این صورت بقیه مسائل پشت سر آن یک به یک درست میشود. البته همین امر به طراحی و کار نیاز دارد و تلاش شبانه روزی میطلبد، اما دولت ما هم ساز و کارها و عناصرش هم باید اسلامی باشند و شروع اصلاح جامعه به نظر من باید از زندگی دولتمردان ما باشد.
*تسنیم: یه نگاهی در عرصه فرهنگ در این سالها رواج یافته که، در چند وقت اخیر بیشتر متجلی شده است؛ نگاهی که بر مبنای آن اصالت به فرهنگ داده نمیشود و فرهنگ را ابزار و تابع دیگر عرصهها لحاظ میکنند. یعنی بیشتر به فرهنگ به عنوان یک سرگرمی نگاه میکنند تا هیجانی ایجاد شود و طرفدارانی جمع شوند. فکر میکنم این همان شوخی با فرهنگ است که رهبر انقلاب هم درباره آن هشدار داده اند. در این انگار، فرهنگ صرفا جنبه فان و تفریح دارد و مثل یک کالا و ابزار تبلیغاتی از آن استفاده میشود. به نظر میرسد که این دون شان عرصه فرهنگ است. نظر شما در این باره چیست؟ چون به نظر میرسد که این مسئله گریبان برخی از مسئولان فرهنگی ما را هم به طور جدی گرفته است و این ممکن است عامل مهمی باشد برای به بیراهه کشاندن فرهنگ. آسیبهای این نگاه از نظر شما چیست؟
این بحث بسیار بسیار طولانی، دامنهدار و مهمی است. ما در شاخصهای فرهنگیمان یک بحثی را با عنوان «دوگانههای فرهنگی» داریم که یکی از اصلهای آن همین بحث است. اینکه فرهنگ چیست؟ مثلا در فرانسه فرهنگ تقریبا معادل و مساوی همان هنر است؛ مثل آن اداره کل هنرهای زیبا که در زمان انقلاب تاسیس شد و خیلی هم حمایت شد تا جایگاه اداریاش بالاتر بیاید و به دفتر فرح مشهور بود.
در این نگاه اولین اتفاقاتی که میافتد این است که موضوع فرهنگ و هنر را به هنرهای زیبا منحصر میکنند و هنر را از آن تعریفی که حضرت آقا فرمودند که «مثل هوا است و همه ما آن را تنفس میکنیم» خارج میکند؛ یعنی از عمومیت فرهنگ کاسته میشود و به چند تا از تجلیات هنری منحصر میشود. خود این نگاهها بسیار آسیبرسان هستند.
شما ساختار وزارت ارشاد را ببینید که من مدتی در آنجا بودم. این ساختار اساسا بر مبنای همین نوع نگاه طراحی شده که مثلا معاونت هنری و سازمان سینمایی و معاونت فرهنگی و مطبوعاتی دارد و یک سری کارهای خاص را دنبال میکند. یعنی اینکه داریم بر اساس همین ابزار و رسانهها و صنایع و تجلیات هنری کار اداری را تقسیم میکنیم. در حالی که این کار اداری میتواند بر اساس حمایت و نظارت و صدور مجوز و ... تقسیم شود ولی ما این تقسیم بندی را نداریم.
بنابراین به نظر میرسد که فرایندی که از قبل از انقلاب به شکل هوشمندانهای طراحی شده، همچنان وجود دارد و همین است که دست و پای دولت را کاملا بسته و نمیتواند کار اساسی انجام دهد. وقتی معاونت هنری داریم و در این معاونت هنری موضوع هنرهای نمایشی را داریم، از اول تا آخر همه دغدغه ما این است که موضوعی به نام تئاتر در ایران زنده بماند، دیگر اصلا فرصتی برای این باقی نمیماند که ببنیم این تئاتر چقدر در خدمت انقلاب اسلامی و دین است و یا اینکه این تئاتر باید بومی شود و در خدمت مردم قرار بگیردو... هیچ کدام از این بحثها مطرح نمیشود و میرود در اولویتهای بعدی ما. بر مبنای همین ساز و کار ما در عرصه فرهنگ و هنر هم صنعت محور میشویم.
*تسنیم: منظور شما این است که سازوکارهای ما در عرصه فرهنگ و هنر هم نا همخوان با اهداف فرهنگی و هنری ما است و از این نظر مستلزم تغییراتی است که به ساز و کار جدیدی منجر شود که با آن بتوانیم فرهنگ و هنر بومی و اسلامی خودمان را پیش ببریم؟
همینطور است؛ چون وقتی بحث هنرها را مطرح میکنیم، یک بحث تاریخی هم مطرح میشود. بنیاد هنر در پیش از انقلاب ما بوسیله بهائیت شکل گرفته است. یعنی وقتی نگاه میکنیم میبینیم که تمام عناصر برجسته هنری در سطح جهانی با صهیونیسم مطرح شد، همزاد صهیونیسم در جهان، بهائیت را در ایران داریم و آنها از طریق رسانهها و هنر و فرهنگ در ایران شروع به کار کردند.
با انقلاب اسلامی یک طبقه نوینی از بچه مسلمانها در عرصه هنر آمدند و در حوزه خودشان هم انقلابی را رقم زدند که در سالهای آغازین انقلاب کاملا مشهود است. اما بعد از انقلاب چون ما بر روی هنرها متمرکز شدیم و نیامدیم گفتمانمان را به یک گفتمان فرهنگی تبدیل کنیم، در همان عرصه صنایع فرهنگی و هنری باقی ماندیم. یعنی موضوع اصلی ما جدال این دو جریان است؛ «گفتمان فرهنگی» و «هنرمداری». متاسفانه بسیاری از کسانی هم که در این دو عرصه تلاش و فعالیت دارند متوجه این نزاع نیستند. که یک طرف صهیونیسم و استکبار ایستاده است و یک سمت هم انقلاب اسلامی قرار دارد. ما هنوز فکر میکنیم عرصه هنر یک عرصه بیطرف است که باید اجازه دهیم به خلاقیتهای خاص خودش بپردازد. اگر این نزاع درک بشود شاید کمی روشنتر بیتوانیم پیش برویم.
*تسنیم:به نظر میرسد عدم درک همین نزاع فرهنگی از سوی برخی مسئولان هم به هدایت جریان فرهنگ وهنر کشور آسیب زده است. برخی موازیکاریها و جبههبندیهای غیر ضروری شاید حاصل همین عدم درک باشد.
دقیقا همینطور است. مثلا در اوایل انقلاب حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برای این تاسیس شده بود که به این نوع هنرهای معطوف به انقلاب اسلامی فرصت بروز و ظهور بدهد و از هنرمندان و خالقان آنها حمایت کند و نمونههای خاصی را در دستور کار تولید و تکثیر و نشر قرار بدهد. بعد از گذشت چند سال تقریبا این اتفاقات و موضعگیریها آشفته شد و شرح وظایفها به هم ریخت و اهداف به نوعی گم شد؛ آرام آرام در پس حوزه هنری، وزارت ارشاد و سازمان فرهنگی هنری شهردادی و دیگر سازمانهایی که پشت سر هم شکل گرفت به نوعی کار فرهنگ و هنر و ساستگذاریهای آن در هم ریخته شده است و این موضوعی است که باید به طور جدی به آن پرداخته شود. فکر میکنم پیش از هر ارگانی تعیین تکلیف و حل تعارضات و موازیکاریهای احتمالی، یکی از وظایف اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
به نظر من اگر قرار است در عرصه فرهنگ جلو برویم لااقل باید این ناوگان حکومتی و دولتیمان را یک باز تعریف جدی و دقیق کنیم تا بتوانیم این عرصه را به سلامت به سر انجام برسانیم.
انتهای پیام/