فقط پول «واقعی» و « غیرنفتی»، جریان مستندسازی ایران را نجات میدهد
خبرگزاری تسنیم: روحیه حزب اللهیها ارائه پروپوزال و طرح برای گرفتن بودجه نیست؛ این خیلی بد است.گرفتن این بودجهها خطرناک است و قطعا نتیجه آن را میبینیم. اگر حزب اللهیها بدنه مردمی داشته باشند، هر اتفاقی هم بیفتد، آنها باقی میمانند.
حسین شمقدری و محسن اخوان را همه با آرمان مدیا و سهگانه میراث آلبرتا میشناسند. مجموعه مستندی که آوازهاش تا رسانههای آمریکایی هم رفت و توانست نقطه عطفی برای کارنامه دانشجویانی باشد که تصمیم گرفتند از دانشگاه صنعتی شریف به حوزه فیلمسازی وارد شوند.
«میراث آلبرتا» مستندی بود که از دل یک گروه خودجوش دانشجویی برآمد. مستندی که توانست مخاطب خود را پیدا کند و اثر گذار باشد. مستندی که توانست این امید را در دل مستندسازان بیدار کند که میتوانند با تکیه بر مخاطبان و بدون نیاز به پولهای دولتی فیلم بسازند.
فروش 2500 بلیط برای مراسم رونمایی از این مستند و فروش اینترنتی آن نشان داد که باوجود ضعف شدید در زیرساختهای چرخه عرضه فیلم به مخاطبان، باز هم میشود هزینههای تولید را جبران کرد.
در ادامه گفتوگوی حسین شمقدری و محسن اخوان با خبرگزاری تسنیم را میخوانید. گفتوگویی که درآن به مشکلات حوزه فیلمسازی و راهحلهای رفع این مشکلات اشاره شده است.
تسنیم: پروژه «فرهنگ، سیاست و جمهوری اسلامی» در پیش پاسخی برای چرایی محدود ماندن آرمانهای انقلاب ایران در مرزهای جغرافیایی همین سرزمین است. مااعتقاد داریم که سی سال زمان کافی و مناسبی بود برای اینکه آرمانهایی که امام خمینی به دنبال آن بود جهان را بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد و حالا میخواهیم ببینیم چرا و چهطور؟ فرض اولیه ما این است که دلیل اصلی این اتفاق، سپردن افسار این انتقال انقلاب به دست ابزارهای سیاسی و سکوت و نظاره همه این سی سال ابزارهای فرهنگی در انتقال آنها بود. هیچگاه در تمام این سال ها یک فیلم ایرانی، یک رمان یا شعر ایرانی، فریادگر جهانی آرمانهای انقلاب نبود و در عوض آن بیانیهها و اطلاعیه ها و سخنرانیها و دیدارهای دیپلماتیک با همه محدودیتهایشان، این وظیفه را به دوش کشیدند. کاری که از دست آنها ساخته نبود و نتیجهاش این شد که میبینیم.فهم این فرآیند هدف پروژه است. پروژهای که با مستندسازان آن را شروع کردهایم چرا که اعتقاد داریم اگر حرکتی در این زمینه شده باشد این مستندسازان ما هستند که میتوانند اندکی روسفید باشند. شما فکر میکنید ماجرا کجا گیر کرده است؟
ما دچار ضعف در فقه رسانهای هستیم
شمقدری: به نظرم در عرصه مقابله با آمریکا، کسانی که روحیه انقلابی دارند میتوانند موثر باشند. قشر روشنفکر که به دنبال هنر برای هنر است از عهده این کار برنمیآید. باید به سراغ قشری برویم که میخواهد با روحیه انقلابی روبروی این تهاجمها بایستد. این قشر خط فکر اصلی حرکت خود را از عالمان دینی وام میگیرد.
وقتی به عنوان یک حزب اللهی میخواهم وارد فضای سینما شوم، در لحظه ورود با من مثل یک فرد خطاکار و مجرم برخورد میشود. از من میپرسند چرا وارد این حوزه شدی؟ در خانواده، در فامیل، در میان اطرافیان، این برخوردها یکی است. به نظرم این نوعی عقب ماندگی فکری است که از زمان شاه برای ما ایجاد شد و تا الان ادامه پیدا کرده است.
مشکل اصلی در سینمای دینی متوجه حوزه علمیه است. حوزه علمیه چقدر روی این مسئله کار کرده است؟ دربسیاری از مباحثی که ما میخواهیم کار کنیم، به کلی دچار ضعف فقهی رسانهای هستیم. در انتها هم مشخص نمیشود که انجام این کار شرعی است، یا نیست؟
درباره بسیاری از مسائل نمیشود صحبت یا کار کرد. در حقیقت ما در این حوزه الگوی اسلامی نداریم. من به عنوان جوانی که در مسجد و هیئتها بزرگ شدم، به آن اندازه در حوزه دین مطالعه ندارم که بخواهم به الگوسازی بپردازم. قطعا اگر بخواهم این کار را انجام دهم، منحرف میشوم چون استاد دین و عالم رسانه نیستم. هرجا هم میگردیم کسی که چنین تخصصی داشته باشد را نمیبینیم. البته برخی افراد همچون حاج آقا قاسمی که در مشکاة فعالیت میکنند، هستند. ما از وی کمکهایی میگیریم ولی گویا عزمی برای ورود به این قضیه وجود ندارد.
بدون استاد و الگو همه یا منحرف میشوند یا منفعل
وقتی شرایط اینگونه است، اصلا نمیتوان در این حوزه پیش رفت. استاد و الگویی نیست که بخواهیم با کمک آنها پیش برویم. در این شرایط دو حالت وجود دارد، یا جلو میرویم و منحرف میشویم. یا جلو میرویم و وقتی متوجه وخامت اوضاع شدیم، کنار میکشیم.
اکثر فیلمسازان حزب اللهی ما، اندکی پس از معروف شدن به راحتی از مسیر منحرف میشوند و نمیتوانند در خط اصلی اسلام باقی بمانند چون الگو و استادی برای کار در این حوزه نیست.
در هیئتها و مساجد اسلام خوب جلو میرود و روحیه انقلابی در مردم خوب تزریق میشود. ما هرچه داریم در مساجد یاد گرفتیم. متاسفانه همه چیز در سینما و تلویزیون ما کاملا عکس این موضوع است. تا حوزه علمیه و علمای دینی ما برای این بخش از فرهنگ دغدغهمند نشوند و فقه رسانهای ایجاد نکنند، کار پیش نمیرود. من تا جایی که بتوانم سعی میکنم با حوزه و علما در ارتباط باشم ولی جریان اصلی باید از آن سمت باشد، نه از طرف من. اگر این جریان از طرف من باشد، نهایتا افکار خودم را وارد قضیه میکنم و انتهای آن افکار ناب اسلامی نمیشود.
تسنیم: بخشی از این حرف واقعا درست است، اما بخش دیگری به نظرم متمایل به پیچیدهنمایی و سخت کردن ماجراست. من مثال میزنم.ما میخواهیم در عرصه مستندسازی با آمریکا بجنگیم. شما برای نشان دادن جنایات آمریکاییها فقط کافی است به مشهد بروید؛ از آنجا ویزای افغانستان را بگیرید و خیلی ساده با پیشپاافتادهترین امکانات روایتی از جنایات آمریکا در این کشور ارائه دهید. کاری که خیلی از مستندسازان ما در حال حاضر انجام میدهند. در این وسط نقش حوزه علمیه چیست؟ من متوجه نمیشوم.
ایجاد خط فکری در سینما زمانبر است
شمقدری: ببینید بحث من روی مسائل اعتقادی میچرخد. وقتی شما به چیزی معتقد نباشید و از لحاظ اعتقادی شارژ نشده باشید، یا دیگر تلاش نمیکنید، یا دچار روزمرگی میشوید. ما بنا به اعتقادمان میخواهیم روبروی آمریکا بایستیم و براساس آن جلو برویم. اگر این اعتقاد از سمت دین مان نباشد و از علایق شخصی مان نشأت بگیرد طبیعتا منحرف میشویم و در نهایت تبدیل به فیلمسازی میشویم که کار زیبا انجام میدهد اما نسبت به مفاهیم اسلامی بیتوجه است.
من خودم میتوانم به حوزه علمیه پل بزنم اما پل من کارکرد یک عالم دینی را ندارد و باعث انحرافم میشود. زمانی هم که منحرف شدم، دیگر نمیخواهم روبروی آمریکا بایستم. روشنفکر و منحرف میشوم و ممکن است وارد جریان آمریکا شوم. راه حل این است که حوزههای علمیه به سمت سینما بیایند و در آن کار کنند. خیلی هم دیر شده است و خیلی هم کار زمانبری است، اگر حوزه همین الان هم وارد میدان شود، شاید 10 سال دیگر به یک خط فکری برسیم.
تسنیم: طرف دیگر قضیه چی؟ عالمان دینی و مراجع مذهبی هم معتقدند این پل از سمت سینماگران شکسته شده است. فیلمسازان و مدیران فرهنگی کمتر به عالمان دین رجوع میکنند. حتی در ساخت فیلمهای کاملا دینی که مرتبط با شخصیتهای برجسته دینی است این ارتباط کمرنگ است . همان اتفاقی که پس از ساخت فیلم باعث بوجود آمدن حاشیه میشود.
حوزه علمیه باید آدم رسانهای بسازد
شمقدری: این مسئله از نظر من قابل قبول نیست. اصلا بخشی از کار حوزه علمیه آدمسازی است. حوزههای علمیه باید خودشان آدم بسازند. به نظرتان در میان این همه طلبه نمیشود یک نخبه هنری پیدا کرد؟
فیلم هم مانند خطابه یک ابزار برای تبلیغ دین است
یک طلبه باید بتواند وارد حوزه رسانه شود و اگر دوست دارد، فیلمساز شود. باید آدم و یا مدرسهای باشد که بتوان به آن رجوع کرد. این حداقلیترین نیاز ماست که فیلمسازها بتوانند به یک مرجع رجوع و کسب تکلیف کنند. کار حوزه علمیه ما تبلیغ دین است که یکی از ابزارهای آن خطابه و سخنرانی است. حوزه در این زمینه از قبل انقلاب اسلامی تا به حال موفق بوده است. ما هرچه داریم از هیئتها، سخنرانیها و علمای دینی است. آیا فیلم نمیتواند ابزار دیگر حوزه علمیه برای تبلیغات باشد؟
من به عنوان شخصی که وارد حوزه فیلمسازی شدم، وظیفه اولم تبلیغ اسلام نیست ولی وظیفه عالم دینی در درجه اول انسان سازی و تبلیغ در این حوزه است. اگر بدانم این عالم های دینی وجود دارند، میروم و پای درس این افراد مینشینم تا چیزی یاد بگیرم. ما چند شخصیت در این زمینه داریم ولی آنها صرفا کارشان نقد است.
تسنیم: کمی بیش از حد آرمانگرایانه و غیرواقعی نگاه میکنید. مسلما هیچ وقت نمیشود از علمای دین توقع فعالیت در حوزه سینما را داشت. کارشان این نیست. تازه اگز این خودشان این حوزه را مشکلدار ندانند.
شمقدری: من واقعا به این معتقدم. همه چیز باید از علمای دین نشأت بگیرد. به نظرم باید این دیدگاه در حوزه به وجود بیاید که ما به سینما نیاز داریم. من وقتی پای درس عالم رسانهای نیستم، واقعا خودم را فرد منحرفی میدانم. من بخواهم یا نخواهم منحرف میشوم چون از عالم دینی خط نمیگیرم. تا وقتی حوزه و علمای دین وارد این قضیه نشوند، هیچ کاری نمیشود انجام داد. البته ما همیشه تلاش میکنیم با طلبهها و علمایی که وارد این حوزه شدهاند مرتبط باشیم اما اصلا کافی نیست.
تنها مقام معظم رهبری به طور جدی به حوزه رسانه ورود کرده است
به نظرم علمای بزرگی مثل آیت الله جوادی آملی باید پای این قضیه سفت و سخت بایستند. این علما باید 10 الی 15 سال فعالیت کنند تا از زیردست آنها شاگردانی تربیت شوند که وارد سینما شوند.
در حال حاضر تنها شخصی که توانسته است به طور قوی وارد این مسئله شود، رهبری است. ایشان با دیدارهایی که با سینماگران دارند و تئوریهایی که درباره هنر ارائه میدهند بسیار کارساز عمل میکنند. قویترین فردی که با مشغله فراوان وارد این حوزه شده، رهبری است. ایشان به دلیل مشغله رهبری جامعه، نمیتوانند برای این حوزه شاگرد تربیت کنند. به نظرم علمایی که در سطح مرجع تقلید هستند باید وارد این حوزه شوند. حتی طلبهای که برای خودش دفتری برپا میکند هم منحرف میشود. فکر میکنم کسی که در قله دین ایستاده است، باید تئوریهای خود را شروع کند و پس از آن نوبت به مراحل دیگر میرسد.
مفاهیم سینما نیازمند بحثهای فلسفی است
ما در بعضی تئوریها ضعف داریم. مثلا میگویند نباید در فیلم اشاعه فحشا شود ولی ما نمیدانیم معیار آن چیست؟ مثلا ما در مستند «میراث آلبرتا 1» رقص دانشجویان را نشان دادیم. وقتی نزد برخی افراد رفتیم آنها ما را تکفیر کردند و گفتند شما از دین خارج شده اید! نزد عدهای دیگر رفتیم و گفتند صحیح است و این اصلا اشاعه فحشا نیست. بنابراین ما در تئوریها ضعف داریم. مثلا زمان امام خمینی(ره) از ایشان پرسیدند میخواهیم زن را در خواب نشان دهیم. ایشان پاسخ دادند با کلاه گیس نشان دهید مانعی ندارد. اینها مسائلی سطحی هستند. پرسش مهم این است که جایگاه سینما در اسلام چیست؟
ما اصلا در مورد مفهوم بازیگر اختلاف نظر داریم. آیا بازیگر یک ابزار است؟ متأسفانه در این مورد مباحثی فلسفی وجود دارد که در آن ماندهایم و خودمان هم به راحتی نمی توانیم آن را حل کنیم. اصلا این پرسش مطرح میشود که از بازیگر زن استفاده کنیم یا نه؟
تسنیم: آقای اخوان نظر شما در مورد زمینههای ضعف ما در زمینه صدور انقلاب با ابزار فرهنگی چیست؟
پس از جنگ، فرهنگ در اولویتهای دولت نبود
اخوان: سوالتان این بود که چرا در طول این 30 سال که در سیاست رشد کردیم، در هنر و فرهنگ پیشرفت نکردیم. قبول دارم از لحاظ فرهنگی رشد نکردیم و یکی از دلایل آن به نبود الگوی مناسب در حوزه علمیه برمیگردد. دلیل دیگرش این است که پس از پایان جنگ اهتمام دولت روی تمام مقولهها به جز فرهنگ بود. در آن زمان کشور ویران شده بود و ساختن کشور در اولویت قرار داشت. اگر از سال 67 به این طرف را نگاه کنیم، میبینیم رهبری دائما موضوع شبیخون فرهنگی و جنگ نرم را متذکر شدهاند.
عراق و افغانستان مسئله هنرمندان ما نیست
مسئولان، حوزویها و کسانی که باید در این حوزه کار میکردند اهتمامی در کار فرهنگ نداشتند. البته در مورد دفاع مقدس به خاطر وجود نویسندههای خوب دفاع مقدسی کارهای خوبی انجام گرفته است. در حال حاضر فیلمسازان و مستندسازان ما دو دسته هستند که دو گرایش مختلف دارند. تولیدات فرهنگی سینمای ایران کم نیست، مسأله این است که قصه افغانستان و عراق اصلا برای برخی هنرمندان اهمیتی ندارد.
بعد از گذشت 35 سال از انقلاب تازه شما فیلمی به نام «فرشتگان قصاب» میبینید که درباره جنگ ایران و آمریکاست. به نظرتان کارگردانان مطرح و برتر ما نمیدانند این داستانها وجود دارد؟ جیرانی مصاحبه میکند و میگوید من قصه «من مادر هستم» را با وجودی که قصه زیر 1 درصد جامعه است، ساختم. این درحالی است که عراق و افغانستان همسایگان ایران هستند و نقش مهمی در زندگی ایرانیان دارند. این حرف مسعود فراستی را به یاد بیاوریم که میگوید مسائل مطرح شده در سینما مربوط به جامعه و مردم نیست بلکه برای خود هنرمندان است.
اگر کارنامه سینمای ما را ببینید، متوجه میشوید تعداد فیلم تولید شده بسیار خوب است. سینمای ما هر روز از لحاظ کمی و کیفی پیشرفت میکند اما از لحاظ محتوایی تنها سالی 2 الی 5 فیلم خوب وجود دارد.
قطعا یکی از علل مشکلات سینما، مربوط به بحثی است که حسین شمقدری به آن اشاره کرد. شاید حوزه علمیه ما نتوانسته باشد ملت را به اهمیت سینما واقف کند. مسأله دیگر به خود سینماگران برمیگردد. شاید آنها اصلا دوست ندارند در این حوزه کار کنند و اگر بتوانند کار دیگری انجام میدهند.
تسنیم: آقای شمقدری به حوزه علمیه و شما به مدیریت فرهنگی کشور و هنرمندان اشاره کردید.و فکر میکنم حالا وقتش باشد که به سراغ به سراغ بدنه مردمی تولیدکننده سینمای ایران برویم. بخشی از قشر بچه حزباللهیها اساسا چنین دغدغهای ندارند، کاری به آنها نداریم. مسأله اصلی اینجاست که عدهای حزب اللهی و مذهبی وجود دارند که به آرمانهای جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و میخواهند کار فرهنگی کنند اما انرژی همانها هم در حال تلف شدن روی فرعیات بیمورد است. مثلا روی فراماسونری، حلقههای انحرافی... و بغل گوشمان آمریکا دارد لحظه به لحظه به ما نزدیکتر میشود.
در کجا نوشته شده که با فیلم سازی آخرتمان تأمین میشود؟
اخوان: هدف یک فرد حزب اللهی و مسلمان این است که آخرت خودش را آباد کند. او دو گزینه پیش رو دارد؛ یکی اینکه هیأت و روضه حضرت زهرا(س) برگزار کند و با مدرسه سازی و ساخت هیئت و انجام کارهای خیر مطمئن شود که آخرت خودش را آباد کرده است. دوم اینکه بیاید پول و نیرویش را خرج فیلمسازی کند. به نظرتان چرا این فرد باید بیاید و فیلم بسازد؟
در کجا نوشته شده که با فیلم سازی آخرتمان تأمین میشود؟ اتفاقا وقتی فرد وارد فیلمسازی میشود آخرتش خدشهدار میشود. او اصلا دلیلی برای گرایش به سمت فیلمسازی در خود نمیبیند. وقتی آن فرد به دنبال فیلمسازی برود و اوضاع را آشفته ببیند، دست از تلاش برمیدارد. جایگاه سینما از لحاظ فلسفی در دین ما تعریف نشده است و آخرتی هم برای فرد ساخته نمیشود.
آدمی که آخرت برایش مهم نیست دیگر کاری نمیتواند انجام دهد. او نمیتواند روبروی آمریکا بایستد و در نهایت تبدیل به فیلمساز هنری میشود. کسی که آخرت برایش مهم باشد، اصلا دنبال سینما نمیآید و سعی میکند خانواده خود را به سینما نزدیک نکند و آنها را معصوم نگه دارد؛ چون مسیر درست مشخص نیست. امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری تأکید کردهاند که مسیری وجود دارد اما هیچ شخصی نیست که مسیر را نشانمان دهد. ایراد این است که هرچه بیشتر وارد این وادی میشویم، سختتر و پیچیدهتر میشود و به مشکلات بنیادی جدیتری برمیخوریم. ما در همه این زمینهها با یکدیگر اختلاف نظر داریم. هیچ عالم دینی برای تقلید و طی این مسیر وجود ندارد. بنابراین اگر حزب اللهی هم وارد این حوزه شود، بخواهد یا نخواهد، منحرف میشود. باید برای سامان دهی مسیر فلسفی صبر کنیم. به نظرم در حال حاضر هرچقدر مسئولین به نام سینمای دینی فیلم نسازند بهتر است
شمقدری: گویا اصلا راهی نیست که از سمت خدا به سینما برسیم. این مسیر وجود ندارد. قسمتهایی از این راه وجود دارد اما آنها از هم جدا هستند. اگر بخواهیم این تکه مسیرها را به هم برسانیم، قطعا گم میشویم. پس حزب اللهیها اگر به این سمت بروند، بدتر خراب میشوند. الان برخی معتقدند دهنمکی منحرف شده است و این درحالی است که این همه خانواده حزب اللهی پای فیلمهایش مینشیند. اگر دهنمکی منحرف شده باشد، این خانوادهها هم منحرف میشوند. پس چه بهتر که امت حزب اللهی فیلم نسازد و پای درس هیأت و مساجد بنشینند. من این حرفها را اغراق شده میگویم تا شما متوجه ایراد فلسفی ورود به این کار شوید.
اخوان: به نظر میرسد شرایط نسبت به اوایل بهتر شده است. الان قم واقعا در این قضیه فعال است. تقریبا همه متوجه شدند که رسانهها اعم از سینما و تلویزیون مهم هستند. همان طور که اشاره کردید تلاشهایی صورت گرفته اما طی این مدت خروجی دیده نشده است. مثلا دوره فیلمسازی و تکنیک فیلمبرداری که در دانشگاه هنرهای زیبا برای روحانیون به وجود آمد یک نمونه است.
شمقدری: حزب اللهی وقتی پای درس حاج آقا خوشوقت مینشست، مطمئن بود آخرتش تأمین میشود و میدانست اسلام واقعی همین است. چنین آدمی باید جلو برود و در سینما فعالیت کند اما این آدمها کمتر وارد عرصه سینما میشوند.
اخوان: مردم متوجه شدهاند که سینما المان تأثیرگذاری است. بین سال 70 تا 80 مردم متوجه نمیشدند و میگفتند چه اشکالی دارد اگر یک فیلم بد هم روی پرده باشد؟ اما اکنون اینگونه نیست. سطح درک مردم از سینما افزایش یافته است.
شمقدری: تنها فردی که روی تئوریهای سینما کار کرده شهید آوینی است. اما مشخص نیست این تئوریها براساس اسلام چیده شده است یا نه؟ آوینی قبلا مقالههایی نوشته که خودش آنها را به آتش کشیده است. او بعدها عمیقتر فکر میکند و بیشتر بر روی مبانی هنر دینی فعالیت میکند. این کارها واقعا چقدر قابل اتکاست؟
اخوان: سوال اصلی این است که برای نجات سینمای بعد از انقلاب چه پیشنهادی میتوان داد؟
شمقدری: باید بتوانیم مطالبه خود را به سمت حوزه و علمای دینی ببریم. مثلا اگر آیت الله جوادی آملی پای این قضیه بیایند اتفاق بسیار خوبی میافتد.
دغدغههای شخصی فیلمسازان انقلابی در بلندمدت کارساز است
اخوان: به نظرم دغدغههای شخصی میتواند در بلند مدت کارساز شود. الان حدود 6 الی 7 سال است که پنجشنبهها از ساعت 9 تا 1 بعدازظهر حسن عباسی در سیستم خودش کلاسهای «کلبه کرامت» برگزار میکند. کلاسهایش نه امتحان و نه حضور و غیاب دارد. خروجیهای آن چندان بد هم نبوده است.
حجت الاسلام پناهیان و امثال ایشان به این نتیجه رسیدهاند که باید این کارها را انجام دهند. الان پناهیان کلاس درس میگذارد. اگر زمین و آسمان به هم دوخته شود، کلاس پنجشنبههای حسن عباسی در تهرانپارس از دست نمیرود. نمیشود به انتظار فلان و یا بهمان آدم نشست.
شمقدری: ما تلاش میکنیم این فضای گفتگو را ایجاد کنیم اما تا مسائل فلسفی حل نشود، نمیتوانیم جلو برویم. این یک ضعف حوزوی بالقوه ماست. اگر افکار یک فرد نشات گرفته از یک عالم دین نباشد، نتیجه آن چیزی جز انحراف و تفسیر به رأی دین نیست. به هرحال یک فیلمساز با فیلمش تفسیر میکند و این تفسیر را با خودش انجام میدهد چون منبع ندارد.
تسنیم: آقای طالب زاده هم اتفاقا هم نظر با نظر آخر شما است. او معتقد است اگر حزب اللهیها در اندازههای کوچک کار کنند میتوانند تبدیل به یک جبهه شوند که اگر مدیریت فرهنگی هم بخواهد در برابر آنها مقاومت کند، آنها این سد را میشکنند. این اتفاقی است که از 3 الی 4 سال پیش به وجود آمد. جشنواره عمار محصول این فعالیتهای خرد است. سال اول تلویزیون برای پوشش این رویداد نمیآید اما در سالهای بعد مجبور میشود بازتاب رسانهای در مورد این جشنواره داشته باشد.
شمقدری: به نظرم نیاز داریم که رهبری مباحث را به صورت فلسفی باز کند. وقتی از ایشان پرسیدند چگونه وارد سینما شویم، ایشان پاسخ دادند باید لباس ضد گلوله بپوشیم. این حرف کلی راهگشا بود و به این معنی است که تا لباس ضدگلوله نپوشیم، نمیتوانیم به دنبال سینما برویم. منظور اصلی من بیشتر به تئوریهای ارائه شده بازمیگردد. باید نسبت دین با سینما و فیلم بررسی شود.
باید دید پول نفت باعث افزایش فعالان فرهنگی شده یا دغدغهمندی
اخوان: واقعا باید قبول کنیم که سینما مسأله حل نشدهای برای جمهوری اسلامی است. در جشنواره عمار یکی از دوستان پیشنهاد داد که یکی از نشستهای اندیشههای راهبردی، درباره رسانه باشد و افراد بسیاری از آن استقبال کردند. تا قبل از سال 88 این نشست وجود ندارد اما امروز این سلسله جلسات برگزار میشود. مراکز مستندسازی هم روز به روز در حال افزایش است. این نشان میدهد که در حال پیشرفت هستیم ولی تا مقصود نهایی فاصله داریم.
شمقدری: من این نظر را قبول ندارم. این افزایش به دلیل نفتی کردن سیستم است.
اخوان: بحث نفتی کردن نیست بلکه بر سر این است که عدهای از بسیج دانشجویی امیرکبیر بخواهند کنار هم جمع شوند و فیلمسازی بیاموزند.
شمقدری: این اتفاق خوبی است. بعد از سال 88 عده ای از علاقه مند به فعالیت در حوزه رسانه شدند و بعضی توانایی برای کار در این حوزه را داشتند و برایشان انگیزه ایجاد شد. اتفاقی که از سوی مسئولان مملکت افتاد این بود که برای جذب این افراد حمایت های مالی نادرستی انجام دادند. در حمایت نادرست عملکرد فرد محک زده نمیشود. از اول انقلاب تمام این حمایتها نادرست بوده است و فرهنگ نفتی تمام فرهنگ ما را نابود کرده است.
تسنیم: حرف شما در مورد فرهنگ نفتی بسیار سوء تفاهم برانگیز است. اینکه بد حمایت شود با اینکه اصلا حمایت نشود، تفاوت دارد. صحبت شما در راستایی قرار میگیرد که کلا همه چیز خصوصی شود و اینکه سینما نیازی به دولت ندارد. بحث دیگر این است که شاید نظارت کافی صورت نگرفته است و پولها به افرادی که باید، داده نشده است. منظور شما دقیقا چیست؟
شمقدری: چون از لحاظ زیرساختی مشکل داریم، تا زیرساخت ها درست چیده نشود، هر حمایتی شود بد است. زیر ساخت فضایی است که بتوانیم اثر هنریمان را به مخاطب عرضه کنیم و مخاطب به آن نمره بدهد و براساس آن نمره خودمان را به سمت بالا بکشانیم. این زیرساخت وجود ندارد و معمولا این نمره را مسئولها یا اطرافیان میدهند. این بین قشر حزب اللهی و غیر حزب اللهی عمومیت دارد.
اخوان: من نظر حسین درباره نداشتن زیرساخت را نمیپذیرم. باید حمایت صحیحی صورت بگیرد. به نظرم حمایتهایی که از سفیر شد آن قدر درخشان بود که باعث شد، بسیج دانشجویی امام صادق(ع)، دانشگاه امیرکبیر و غیره به سمت این کارها بروند و درباره اهمیت و کار در حوزه سینما و مستند صحبت کنند. در حقیقت سفیر الگو قرار داده شد و این خوب بود. اما گاهی حمایتها باعث رشد حبابی مجموعه شد که این بد است. به نظرم منظور آقای شمقدری این باشد که این رشدها بد است.
حمایت مالی دولت و نهادها از گروههای فرهنگی اشتباه است
شمقدری: وقتی اساسا کاری که تولید میکنیم، ارزیابی نمیشود، دلیلی ندارد کاری اثرگذار بسازیم. وقتی معیار حمایت اثرگذاری و تأثیر روی مخاطب نباشد، دلیلی برای گرایش فرد برای رشد حبابی پیدا نمیشود.
بهتر است اصلا این بودجههای کلان و حمایتهای بیحد صورت نگیرد. در کتاب امیرخانی نوشته شده که اولین قدم دولت این میتواند باشد که وارد این بحث ها نشود. این مسیر اگر در راستای خودش باشد، بهتر جلو میرود. اگر در حوزه مستندسازی و فیلمسازی حمایتی صورت نگیرد، جریان مردم پشت مستندسازی قرار می گیرد. مردم دیگر پشت این قضیه نیستند.
باید روی زیر ساختها متمرکز شد
به نظرم این حمایتها باید حداقلی باشد. اکثر این حمایتها غلط است. باید بیشتر بر روی زیرساخت تمرکز کرد. زیرساخت به این معنا است که فضایی فراهم شود که اگر کسی در روستای ابرقو فیلمی ساخت، بتواند آن را در تهران بفروشد.
تمام سیستمها علاقمند به رزومه دادن هستند. آنها بودجهای دارند و نمیدانند باید با آن چه کاری انجام دهند. برای ما چند مسیر برای طرح دادن وجود داشت که تا مرز میلیارد بودجه بگیریم ولی خودمان احساس شرمندگی کردیم و میپرسیدیم آیا ما آدمی هستیم که در حد میلیاردی کار بسازیم؟
حاضر به گرفتن بودجههای میلیاردی نشدیم
فلان شخصی با سوژه بیداری اسلامی بودجهای به دستش رسیده و میخواهد درباره سوریه مستند بسازد. اگر طرح بدهیم حاضرند در حد میلیاردی از ما حمایت کنند. این حمایت به معنی نابودی و بدبختی ممکلت ماست. به نظرم بزرگترین درد ما خودمانیم. پول نفت و بیت المال را فقط برای رزومه دادن به مسئولان خرج میکنیم. من به عنوان یک حزب اللهی چرا باید در دامان این قضیه گرفتار شوم؟
واقعا این دردی بزرگ است. من چند بار گفتهام که اگر نمی توانیم در حوزه هنر کار کنیم، کار دیگری انجام دهیم. اگر دو سال بعد شرایط را مساعد احساس کردیم، کار هنری واقعی انجام دهیم. اینگونه کار کردن شرف دارد به نفتی شدن فرهنگ چون مریض نشدهایم. اگر وارد این حوزه شویم و پول نفت ما را گرفتار کند، حتی دو سال دیگر هم نمیتوانیم کار درست را انجام دهیم.
دور شدن از مردم آفت بزرگ هنرمندان
متأسفانه در مستندسازی و حوزه رسانه دیدهایم که وقتی کسی وارد میشود از مردم دور میشود. یک جریانی از جنس و متن مردم شروع میشود اما وقتی وارد حکومت میشود از مردم جدا میافتاد؛ حالا باید 10 سال دیگر منتظر بمانیم تا جریانی دیگر شروع شود.
اخوان: نمود عینی مسائلی که آقای شمقدری به آن اشاره میکند در رسانهها و خبرگزاریها دیده میشود. مثلا یک سایت هر روز یک مستند منتشر میکند. سوال اینجاست که چند نفر مستندهای این سایت را میبینند؟ تعداد تولیدات موسسات مستندسازی زیاد است اما بیننده آن کجاست؟ این پولها صرف چه هدفی میشوند.
شمقدری: تولیدات ما نسبت به بینندهها زیاد است. ما ظرفیتهای باز نشده بسیاری داریم. آدمی که ایده و فکر داشته باشد باید کمک کند تا ظرفیت مخاطب آزاد شود. ما نمیخواهیم رشد حبابی داشته باشیم و همه تلاشمان این است که بتوانیم در دانشگاهها مخاطب داشته باشیم. ما 6 ماه برای مستند «میراث آلبرتای 2» کار کردیم و تلاش کردیم تا بتوانیم این مستند را به دانشجو بفروشیم تا پول آن از طریق فروش تأمین شود.
ترجیح دادیم «میراث آلبرتا» را به دانشجویان بفروشیم
جالب است که بسیج حاضر است 500 میلیون به ما بدهد و مقداری سی دی از ما بخرد و به طور گسترده در اردوی راهیان نور و مساجد پخش کند. یکی بودجه در دست دارد و حاضراست آن را به ما بدهد و ما میمانیم که باید این گزینه را انتخاب کنیم و یا اینکه به سختی و به صورت عددی بفروشیم.
الان هیچ کس حاضر نمی شود که عددی بفروشد و همان 500 میلیون تومان را برای تامین هزینههایش قبول میکند. اگر طرف مقابل عاقل باشد، باید بتواند بستری را فراهم کند که تولیدکننده بتواند محصول فرهنگیاش را بفروشد. این کار سخت است و هیچ کس انجام نمیدهد. همه ترجیح میدهند رزومه بدهند و 500 میلیون را بگیرند.
تسنیم: به نظر شما مردم ما چقدر حاضرند برای دیدن فیلم مستند پول بدهند؟ میتوانم به راحتی حدس بزنم که این پول ندادنها برای دیدن یک مستند، به زودی پاشنه آشل جریان مستندسازی متعهدایرانی خواهد شد.
نابسامانی وضعیت اینترنت علت کاهش فروش اینترنتی محصولات فرهنگی
شمقدری: اگر این وضع حاکم باشد، اصلا مستند نباید ساخته شود چون وضعیت خرابتر میشود.اما بالاخره راه حلش پیدا میشود. ما مستندمان را اینترنتی میفروشیم و برای آن فروش خارجی هم گذاشتیم. میزان فروش خارجی از داخلی بیشتر است و این نشان دهنده وضعیت نابسامان اینترنت کشورمان است. به لطف خدا این ظرفیت برایمان آزاد شد و فروش خارجی داریم.
اخوان: اواخر ماه رمضان من، شمقدری، مددی و حسینی جمع شدیم و تصمیم گرفتیم «میراث آلبرتای 2» را بسازیم. هیچ پولی نداشتیم. بر اثر تلاش و دوندگی بودجهای جذب کردیم و به سفر رفتیم و برگشتیم و بعد مستند را ساختیم. در جشنواره شرکت کردیم، رونمایی برگزار کردیم و قصد داشتیم محصولمان را بفروشیم. سختی بسیاری کشیدیم تا vimeo و amazon برایمان لینک درست کنند. از ب بسم الله تا مرحله عرضه را خودمان انجام دادیم. به همه التماس کردیم که مستندمان را از روی سایتشان بردارند تا ببینیم میشود آن را بفروشیم یا خیر؟
برای رونمایی از «میراث آلبرتا» 2500 بلیط فروختیم
شمقدری: میتوانستیم برای رونمایی «میراث آلبرتای1» که خرج آن چیزی حدود 20 میلیون تومان است، برآورد بدهیم و پول بگیریم تا مراسم را برگزار کنیم. اما به لطف خدا توانستیم 2500 تا بلیط 3000 تومانی بفروشیم. این یک اتفاق تازه در دانشگاه شریف بود. معتقدم اگر هیچ فردی حاضر نباشد برای مستند پول بدهد، پس همان بهتر که بساطمان را جمع کنیم و برویم. پول بخشی از مراسم رونمایی را توانستیم به دست بیاوریم و خیلی خوشحال بودیم که برای اولین بار از حوزه مستند پول واقعی به دست می آوردیم. از اینترنت و درگاه زرین پال ایمیل میآمد که برای مستندمان پول میریزند. این پول برایمان برکت داشت چون در آن توکل وجود دارد. «میراث آلبرتای 2» توانست 20 درصد از هزینه خود را به دست بیاورد. این پیشرفت به تدریج اتفاق می افتد. نمیشود خودمان را غرق پول نفت کنیم و افتخار کنیم که پول زن و بچه یمان را درمیآوریم. وقتی این کار واقعی نباشد، به نظرم جفاست چون این پول ما را خراب میکند.
کار واقعی کاری است که مردم حاضر شوند برای آن پول بدهند
کار واقعی کاری است که مردم حاضر شوند برای آن پول بدهند. مسئول باید بتواند این بستر را فراهم کند که نمیتواند. تمام تلاشمان این است که بتوانیم این مسیر را هموار کنیم.
بروید سراغ کارهای نشدنی تا بشود
اخوان: یکی از جملات رهبری برای من پیامک شده که برایتان می خوانم:« بروید سراغ کارهای نشدنی تا بشود. تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین تا بردارید. در میزان الهی رنج تو، محرومیت تو، کف نفس تو، حرصی که خوردی، رنجی که کشیدی، کاری که کردی، خون دلی که خوردی و دندانی که روی جگر گذاشتی هیچ وقت فراموش نمی شود».
برای برگزاری مراسم رونمایی«میراث آلبرتا» پارسال چند سایت بودند. امسال تعداد سایتهایی که به طور یونیک خبرهای ما را کار کردند 15 تا شدند. امروز جشنواره عمار در دانشگاههای مختلف و حتی در دهستانهای ایران اکران دارد و این نقطه مثبتی برای عمار است. بسیاری از افرادی که با من تماس می گیرند، می گویند اکران کننده عمار هم هستند.
تسنیم: اتفاق مهمی که در این سالها در جریان مستندسازی ایرانی به وجود آمده است، به وجود آمدن مراکز و نهادهایی برای جمع شدن و یکی شدن بچههای مستندساز است. مراکز مستندسازی خودجوشی که با استفاده از ظرفیتهای مردمی در تلاشند تا دغدغههای مردم و انقلاب را در مدیوم فیلم نمایش دهند. این یک راه است که آفات خودش را هم دارد. آفاتی مثل وابسته شدن به یک نهاد حکومتی یا دولتی یا محدود شدن خلاقیتهای مستقل آدمها در چارچوبهای جمعی.... یک راه دیگر هم مستقل ماندن این بچهها و کار به صورت انفرادی است. که آن هم مسائل خودش را دارد. به نظرم حالا دیگر میتوانیم به انتخابی میان این دو برسیم.
شمقدری: تعدد این مراکز بد نیست بشرطی که هرکدام توانسته باشند، مزیت خودشان را پیدا کنند و دیدگاه مردمی شان را منتشر کنند و دوپینگی نباشند. در گروه ما همه تلاشمان این است که در دانشگاه ها پایگاه داشته باشیم. هر دولت دیگری هم بیاید و قرار باشد مستند میراث آلبرتای دیگری ساخته شود، مجبورند که به آن تن دهند.
حزباللهیها برای گرفتن بودجه طرح نمیدهند
بعد از دیدن« میراث آلبرتای 2» نشریه داخلی دانشگاه شریف یک نظرسنجی راه انداخت. 74 درصد معتقد بودند که مستند موفق بوده است. 58 درصد «میراث آلبرتای2» را بهتر از قسمت قبل میدانستند و 91 درصد هم موافق ساخت قسمت بعد میراث آلبرتا بودند. خوشحالیم که توانستیم در دانشگاه شریف به طور واقعی مخاطب پیدا کنیم و 2500 نفر به طور میانگین 3000 تومان پول بدهند و فیلم را ببینند. ما یک گام جلو رفتیم و این باید ادامه پیدا کند.
روحیه حزب اللهیها ارائه پروپوزال و طرح برای گرفتن بودجه برای کار نیست؛ این کار خیلی افتضاح است.گرفتن این بودجهها خطرناک است و قطعا نتیجه آن را میبینیم. اگر حزب اللهیها بدنه مردمی داشته باشند، هر اتفاقی هم بیفتد، آنها باقی میمانند و کار انجام میشود.
اگر کارهای ما مخاطب مردمی و بدنه نداشته باشد، فیلم نسازیم بهتر است و این یک واقعیت است. نباید خودمان را گول بزنیم . باید بررسی کنیم تا ببینیم چند مخاطب داریم. بچه ها نباید برای ساخت مستندشان به پول بی حد که از مسئولان میگیرند دلخوش باشند.
تسنیم: این در شرایط عادی جواب میدهد اما در شرایط فعلی با اما و اگر مواجه می شود.
شمقدری: باید مسیرش را پیدا کرد و به طرف آن حرکت کرد. وقتی بچهها وارد جریان نفت شوند، گرفتار آن میشوند و به پول نفت معتاد میشوند.
تسنیم: در حال حاضر مستندسازان نمیتوانند پول مستندی را که میسازند، فراهم کنند و مجبور میشوند ازیک سازمان و یا جایی بگیرند که مدیر آن، مستندهای ساخته شده را به نام خودش تمام میکند. اگر بودجه نداشتید میتوانستید «میراث آلبرتای 2» را بسازید؟ اصلا چه طور می توانستید به خارج از کشور بروید و فیلم بسازید؟
شمقدری: ما در «میراث آلبرتای2» خیلی جلو رفتیم. اگر بودجه نداشتیم، مستند را نمیساختیم. قبول دارم مسیر بسیار سختتر می شود اما به نظرم معنای اصلی توکل همین است. خدا کمک میکند و قطعا نتیجه آن بهتر میشود. ما واقعا برای تأمین معاش زندگیمان به مشکل برخوردیم اما همچنان کار میکنیم؛ چون اساسا توکل به همین معناست و خدا روزی ما را میدهد. اگر توکل کنیم، از اینکه یک روز مجبور به تعطیل کردن کار باشیم، نمیترسیم.
باید حمایتها هدفمند شود تا به داد هنرمندان شهرستانها رسید
اخوان: در کل باید کلام را این گونه جمع کرد که حمایتها باید صحیح تر باشد. اگر بررسی کنید میبینید که در شهرستانها واقعا حمایتی صورت نمیگیرد و هیچ شخصی هم به فریادشان نمی رسد.
انتهای پیام/