حوزه علمیه در ماراتن نفس‌گیر ترویج سبک زندگی تلاش نکند عرصه را از دست می‌دهد

حوزه علمیه در ماراتن نفس‌گیر ترویج سبک زندگی تلاش نکند عرصه را از دست می‌دهد

خبرگزاری تسنیم: حجت‌الاسلام نقویان گفت: در سوئد و برخی کشورها قانونی تصویب شده که بیش از حقوق محل کار، به زنهایی که در خانه بنشینند و فرزند بیاورند و تربیت کنند، حقوق می‌دهند، آنها ترجیح می‌دهند زنان مادری کنند اما ما هنوز به این نتیجه نرسیده‌ایم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «اقتصاد و فرهنگ» و موضوعات جانبی‌اش سوالات مصاحبه تسنیم با حجت‌الاسلام ناصر نقویان بود. ویژگی پاسخهای این منبری مشهور و سخنران رسانه‌ای کشور انضمامی و ملموس بودن آنها است؛ پاسخهایی در خور یک رسانه! عموم حرفهایش را با مثال و نمونه‌ مطرح می‌کند و عمیقا اعتقاد دارد که نه تنها فرهنگ را باید در کف خیابانها و سبک زندگی روزمره رصد کرد، بلکه حتی اوضاع اقتصادی را هم باید در کف بازار ارزیابی کرد. اتفاقا اظهارات انضمامی و غیرتجریدی از موضوعات نظری مانند فرهنگ، بیشترین نیاز رسانه‌های ما است، این بحثها تنها راه تبدیل کردن فرهنگ به دغدغه عمومی است، انتزاع‌گرایی در حوزه فرهنگ شاید لازم باشد ولی کافی نیست. این رویکرد پذیرفته شده توسط حجت‌الاسلام نقویان، همواره باعث می‌شود که او ناخواسته در بحثها به موضوع «سبک زندگی» کشیده شود. مصاحبه با وی در دو بخش تنظیم شد که بخش نخست آن با محوریت فرهنگ و اقتصاد پیشتر منتشر شد؛ بخش دوم این گفت‌وگو که در ادامه می‌آید تکمله بخش نخست است و به مباحث دیگری از فرهنگ و اقتصاد اختصاص یافته و گذری هم بر موضوع سبک زندگی دارد:

*تسنیم: شما فرمودید که اگر اقتصاد درست شود، می‌شود فرهنگ را بر آن استوار کرد. بحث همینجا تمام نمی‌شود بلکه دو نسخه برای حل مشکلات اقتصادی در کشور توصیه می‌شود؛ یکی نگاه مقام معظم رهبری است که نسخته پیشرفت درون‌زا و اقتصاد مقاومتی است و دیگری مدل توسعه از برون است که دال مرکزی گفتمان آن‌، تقریبا همان توسعه به شیوه غربی است. یعنی اینکه ما برای دستیابی به توسعه باید مدل‌ آن‌ها پیش برویم و از الگوی آنها پیروی کنیم. تلقی من این است که وقتی مدل نخست مطرح می‌شود و بحث از اقتصادی بومی یا مقاومتی پیش می‌آید، ما نیازمند یک فضای فرهنگی هستیم که باید در جامعه سیطره پیدا کند و جامعه و دولت آن را بپذیرند و باور کنند که این مدل ما را به نتیجه می‌رساند.

بنابراین به نظر می‌رسد وقتی بحث «اقتصاد و فرهنگ» با هم مطرح می‌شود، دلیلش این است که این فرهنگ به عنوان یک پشتوانه محقق شود و جامعه دریابد که مقاومت ترجیح بیشاری دارد، البته در جاهایی هم باید همراهی را ترجیح دهیم. به هر حال این یک امر فرهنگی است که به نظر می‌رسد مقدم بر اقتصاد است. وقتی این پذیرفته شد دولت مردان سیاستها و اولویتهاشان را جا‌به‌جا می‌کنند و مسیر پیشرفت می‌تواند تغییر پیدا کند. بر این مبنا می‌توان نتیجه گرفت که در اصل فرهنگ، راه حل مشکلات اقتصادی ما است، نه برعکس. یعنی اگر فرهنگ اصلاح شود، می‌تواند اقتصاد ما را هم درست کند. نظرتان درباره این تلقی چیست؟ آیا این را می‌پذیرید؟

ببیند در خصوص مسائل علمیِ اقتصادی من تخصصی ندارم و آنجا که تخصصی ندارم بهتر است سخنی نگوییم؛ نه تنها بهتر است بلکه واجب است کسانی که در هر رشته‌ای مطالعه، دانش و بینش و تجربه لازم را ندارند، حرف نزنند. امیرالمومنین(ع) فرمایشی دارند که «لو سکت من لا یعلم سقط الاختلاف» اگر کسی در مورد چیزی که نمی‌داند سخنی نگویید و ساکت باشد اختلاف از بین می‌رود و کار سامان می‌یابد و درست می‌شود.

اما در بخش فرهنگی قطعا نظر رهبری این نیست که اگر در یک کشوری تجربه موفق اقتصادی هست ما از آن استفاده نکنیم. امام(ره) هم در وصیت‌نامه‌ خود استفاده از تجربیات خوب دیگران را سفارش کرده‌اند. اما اینکه ما یکسره درواز‌های بهشت برین را در رویکرد غربی ببینیم، قطعا اشتباه می‌کنیم. به دلیل اینکه غرب جنسش را درهم به ما می‌فروشد و ما این را فهمیده‌ایم.

هیچ وقت غرب یک تجربه اقتصادی خوب با یک فرهنگ اسلامی به ما نمی‌دهد، او اگر خواست به ما یک دستگاه یا ماشین بدهد، زن عریان را هم با عکس ماشین برای ما می‌فرستد. ما دیگر نمی‌توانیم بگوییم به آن عریانی نگاه نمی‌کنیم و فقط صنعت آن را می‌گیریم، نه اینگونه نیست؛ مدل اقتصادی، مدل فرهنگ خاص خود را هم به ما تحمیل می‌کند.

به نظر من کسانی که الگوی غرب را می‌خواهند و دوست دارند یکسره به سمت غرب بروند، کسانی هستند که به توانمندی و قدرت اسلام واقف نیستند. اینها اگر بدانند اسلام عزیز چه قدرتی برای حل مشکلات اقتصادی دارد، هرگز به غیر از الگوی اسلانی متمایل نمی‌شوند. خدا رحمت کند مرحوم علامه جعفری در یک جلسه پرسش و پاسخی در شرح نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر، کسی از ایشان سوال کرد که «بهتر نبود خدا حضرت امیرالمومنین(ع) را ده، بیست سال زنده نگه می‌داشت و یک الگویی کامل برای همه زمانها و مکانها می‌شد؟ ایشان جواب زیبایی دادند و فرمودند: در همان چهار سال‌و نیم، تمام اجزای یک حکومت هزار ساله وجود دارد. درست مثل اینکه می‌گویند الان اطبا در پاتولوژی چند سلول را نمونه‌برداری می‌کنند و می‌گویند کل بدن همین سلولها است، یعنی این چند سلول مشتی است نمونه خروار. خدا در این چهار سال‌‌ و نیم زندگی و حکومت امیرالمومنین(ع) یک مشت از یک خروار بزرگ را گذاشته و شما در اقتصاد، امنیت، حقوق سیاسی، اجتماعی، اخلاق عمومی، رفتار با اقلیتهای مذهبی، رفتار در جنگ، جذب افکار عمومی و... می‌تانید راه را پیدا کنید. ما امروز خیلی مشکل داریم در حالی که همه نمونه‌ها را حضرت امیر(ع) در یک بخش کوچکی از زمان و مکان به ما ارائه  داده است و اگر ما نتوانستیم آنها را استخراج کنیم و به کار ببندیم، مشکل از خودمان است.

ما که نمی‌‌گوییم همه چیز غرب بد است. آن روایت معروف که می‌فرماید «اطلبوا العلم ولو به سین» به ما می‌گوید اگر چیز خوبی در چین هم بود بروید یاد بگیرید. من معتقدم ما امروز می‌توانیم با ساختار اصلی مسلمانی خودمان، نمونه‌‌های موفقی که در غرب هست را فرا بگیریم و برای خودمان بومی کنیم. چون تعامل با دنیا هم یک موضوع طبیعی است پیامبر(ص) وامیرالمومنین(ع) با یهودیها قردادهای تجاری می‌بستند و حتی  پیامبر(ص) از آن‌ها قرض می‌گرفت، البته قرضی که موجب ذلت نشود. مثلا در صلح حدیبه، پیامبر(ص) امتیازاتی به ابوسفیان داد که یکی از کسانی که از این کار برآشفت جناب عمر، خلیفه دوم بود که بعدها خود برادران اهل سنت در تاریخشان  نقل کرده‌اند که عمر می‌گفت من هر روز یاد صلح حدیبه می‌افتم خودم خجالت می‌کشم که چرا من علیه پیامبر(ص) موضع‌گیری کردم و به ایشان نهیب زدم. به نظر من جمهوری اسلامی ایران هم می‌تواند حتی در جاهایی به غربی‌ها امتیازاتی بدهد، باید در نظر بگیریم که زمانی بسیاری از کشورهای جهان اصلا ما را به حساب نمی‌آوردند، ولی در حال حاضر در پشت میز مذاکره می‌نشینند و به مذاکره با ما نیاز دارند.

پیامبر(ص) فرمود من که پیامبر شما در شرایطی قرار گرفتم که شبانه از مکه فرار کردم! اما همین پیامبر(ص) آنقدر قدرت پیدا کرد که با او مذاکره شد، پیمان بسته شد و در نهایت هم مکه را فتح کرد. ما هم امروز قدرت پیدا کرده‌ایم و با آنها پشت میز مزاکره می‌نشینیم، پس اگر دو تا امتیاز هم دادیم، مهم نیست، ما امتیاز اصلی را گرفته‌ایم. آنها نباید اصل را از ما بگیریند که اینجا همان نگاه رهبری را باید مدنظر داشت که فرمودند ما به اینها خوشبین نیستیم؛ خوشبین از این جهت که اینها می‌خواهند ما از اساس نباشیم که در آنجا ما می‌گوییم «اگر سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که میهن به دشمن دهیم»

*تسنیم: مایلیم در این گفت‌وگو به موضوع سبک زندگی هم بپردازیم، البته با یک رویکرد خاص. به نظر می‌رسد برخی از مشکلاتی که ما در حوزه سبک زندگی داریم به خاطر برخی کم‌کاریهاست. انتظار می‌رود که اهل حوزه روحانیت به طور جدی به این مسئله ورود کنند ولی متاسفانه ما شاهد یک شکاف در این زمینه هستیم. شکافی که بین مردم و حوزه‌های علمیه ایجاد شده و آن سبک زندگی اسلامی که باید بین  مردم ترویج بشود کمتر معرفی می‌شود.این کم‌کاری را مثلا وقتی نسبت به دهه 60 بررسی می‌کنیم خیلی به چشم می‌آید. در آن دوران نفوذ اهل منبر و روحانیون زیاد بود این نفوذ الان خیلی کم شده است و آن شکاف را ایجاد کرده است. گاهی حتی هم این تعبیر استفاده می‌شود که گویا «اهل حوزه خواب هستند» ما دوست داریم شما به عنوان یک روحانی اهل حوزه و اهل منبر هم درباره این کمبودها نظرتان را بفرمایید و هم در برابر این انتقاد از حوزه دفاع کنید!

درباره حوزه من هم معتقدم که حوزه دارد کم‌کاری می‌کند و از انجام وظیفه اصلی خودش مقداری فاصله گرفته است. حوزه باید بیشتر تکاپو و تقلا داشته باشد و هنوز اعتقادم این است که مردم به شدت گوش فعالی دارد برای شنیدن؛ اگر حرف زنده‌ و به‌روزی برای آنها گفته شود مردم ما آمادگی شنیدن دارند. من همیشه این مثال را زده‌ام که به اسلام می‌گویند شریعت. این واژه از شریعه می‌آید و شریعه هم همان آب است. اما این آب را امروز باید در یک ظرف زیبا ریخت، تا به کام مردم خوش بیاید. بعضی‌ها هنوز آن آب را  می‌ریزند در یک ظرف سفالی و کوزه گلی بدقواره و همینکه مردم آن ظرف را می‌بینند حالشان به هم می‌خورد. بگذریم از اینکه بعضی از بی‌سلیقه‌ها حتی آب را در آفتابه می‌ریزند و مردم را کاملا فراری می‌کنند، حالا ما هی خودمان را بکشیم و بگوییم داخل این آفتابه آب کوثر و زمزم است!

در مقابل ما عده‌ای یک آب آلوده را در یک ظرف کریستال، یا چینی زیبا یا آکروپال می‌ریزند و مردم همان ظرف زیبا را می‌بینند و تشنه آ ن آب می‌شوند. آنها از این فرمها و ظرفهای زیبا و جذاب استفاده می‌کنند و محتوای مسموم و آلوده خودشان را به خورد ما می‌دهند و ما با داشتن یک آب گوارا و سالم و بهداشتی و بسیار مقوی و سیراب کننده، ظرف شایسته را برای بیانش پیدا نمی‌کنیم و در ظرفهای کهنه و لب پریده و گاهی ترک خورده و بیقواره و بی‌فرم ارائه می‌دهیم و می‌گویم «پس چرا جوانان نمی‌خوردند؟» ما امروز باید در این فرمها و قالب‌ها کار کنیم و اتفاقا حوزه علمیه این وظیفه بزرگ را بر عهده دارد. امروز بسیاری از دوستان روان‌شناس، منبر را از ما گرفته‌اند، یا قاپیده‌اند و گاهی هم دزدیده‌اند و جلسات شلوغی با مخاطبان جوان دارند. ولی پای منبرهای ما نهایتا دویست یا سیصد پیرزن و پیرمرد می‌نشینند و خیال ما هم خوش است که الحمدالله چه جلسه شلوغی است. چون جلسه شلوغ ندیده‌ایم 200 نفر را شلوغ می‌دانیم. حتی مردم برای بعضی از جلسات پول می‌دهند و من خبر دارم که مردم برای حضور در جلسه یک روانشناس مبلغی پول پرداخت می‌کنند و می‌گویند ما اینجا چیزی یاد می‌گیریم! پس ببینید مردم ما تا حد زیادی اشتیاق به فهمیدن دارند و اگر مطالب را خوب به آنها ارائه دهیم می‌گیرند و به کار می‌بندند. از این نظر حوزه در یک ماراتون نفس‌گیری قرار دارد که اگر نجنبد یا دیر بجنبد عرصه را از دست خواهد داد.

*تسنیم: یکی از مشکلاتی که ما در سبک زندگی داریم، بحث حجاب است البته این را صرفا برای مثال انتخاب کردم. عموما راهکارهای ما برای رفع مشکلات در حوزه سیبک زندگی راهکارهای سلبی است و کمتر به راهکارهای ایجابی فکر می‌کنیم. مثلا اگر هر خانم محجبه‌ای که گاهی هم در اعتراض به بی‌حجابی تجمع می‌کنند دست 2 نفر از دوستانش را که بی‌حجاب هستند بگیرد و مثلا ببرد به موزه شهدا، بهشت زهرا(س)، بازدید از مناطق جنگی و ... و رفتار خوب و مبتنی بر جاذبه با آنها داشته باشد به احتمال زیاد آنها هم باحجاب می‌شوند. نظر شما در این باره چیست؟

بله. من معتقدم که قصه حجاب بخش فرهنگی‌اش باید بیشتر بچربد تا بخش سرهنگی آن. ما الان بخش سرهنگی را قوی می‌کنیم به همین خاطر به جای اینکه تجمع را جلوی صدا و سیما و حوزه علمیه و سازمان تبلیغات بگذاریم، رفتیم جلوی وزارت کشور می‌گذاریم، این یک اشتباه بزرگ است و خدا کند زودتر از این خواب گران بیدار شویم.

من به یکی از خانمهایی چند وقت پیش در برنامه‌ای تلویزیونی درباره حجاب صحبت می‌کردند گفتم، اگر می‌خواهید این برنامه‌ها هم بینده داشته باشد هم اثرگذار باشد باید به بی‌حجابها‌ و مدافعان بی‌حجابی هم اجازه بدهید بیایند و در مناظره با شما حرف بزنند. یعنی به آنها هم آزادی اظهار عقیده و نظر بدهید و با منطق آنها مواجه شوید. این آزادی، یک آزادی‌ای است که اسلام از آن نمی‌ترسد. ما معتقدیم اسلام از هیچ سوالی هراس ندارد و از هیچ انتقادی نمی‌ترسد؛ دیگران هم حداکثر تلاشی که بکنند، می‌شود مثل کودی که برای باروری درخت اسلام بسیار موثر است. چون ما به سلامت این درخت معتقدیم. اما اگر درخت خودش آفت داشته باشد، آب هم آنرا می‌پوساند و کود آن را می‌خشکاند. شهید مطهری فرموده بودند اگر انقلاب پیروز شد باید به خود ماتریالیستها و مارکسیستها اجازه دهیم بیایند در کنار ما بنشینند و مناظره کنیم و عقاید هم را نقد کنیم. اسلام با این آزادی لطمه‌ای نمی‌بیند و اتفاقا رشد خواهد کرد.

حکایتی نقل می‌شود که معلمی سر کلاس گفت دفتر انشا بگذارید امروز می‌خواهم بینم چند نفری نیاوده بودند و معلم برافروخته شد و مبصر کلاس را فرستاد تا شلاق را بیاورد. شلاق را که آورد یکی یکی کسانی را که انشاء نیاورده بودند، صدا زد و شلاق را به آنها داد و دست خودش را جلو آورد و گفت: «بزن!» بچه‌ها گفتند آقا چرا خودت را می‌زنی؟ گفت من باید کتک بخورم، چون من نتوانسته بودم آنقدر جاذبه و عشق و محبت ایجاد کنم که شما انشا‌ء بیاورید و این نقص از طرف من است و باید تنبیه شوم. بنابراین من فکر می‌‌کنم الان یک عده هم هستند که در فضای فرهنگی ما باید تنبیه شوند، یا به عبارت دیگر باید خود را تنبیه کنند.

*تسنیم: اگر مایلید به موضوعاتی درباره سبک زندگی و مصداقهایی که امروزه برای ما کاربرد دارد هم اشاره‌ای بکنید.

یکی از مسائل مهم سبک زندگی امروز موضوع کار کردن خانمها و عدم تمایل زوجهای امروزی به فرزندآوری است. رهنمود خدا این است که خانمها بیشتر به خانه‌داری و فرزند‌پروری مشغول شوند، اما الان طوری شده که میل زیادی برای کار در بیرون از خانه بین خانها ایجاد شده است. برخی می‌گوید این به خاطر اضطرار است، ولی من فکر نمی‌کنم اینطور باشد، چون این اضطرار دارد بر اصل می‌چربد! رویکردی که مسئولان نظام انتخاب کرده‌اند، شرایطی را بوجود آورده که زنها در کار بیشتر و برتر از آقایان محل توجه قرار می‌گیرند. ما کشور را مدرک‌گرا کرده‌ایم و هر کسی مدرک بالاتری دارد شغل بهتری نصیبش می‌شود. دانشگاهها هم پر از خانمهای دانشجو است و نسبتشان با آقایان دانشجو قابل مقایسه نیست.

من در سوئد خانمی را دیدم که با 3 تا بچه قد و نیم‌قد در خیابان می‌رفت، رفتم اجازه گرفتم که عکسی از بچه‌هایش بگیرم. از او پرسیدم برخی می‌گویند که غربیها بچه‌دار نمی‌شوند، چطور شما 3 تا بچه کوچک دارید؟ گفت الان در سوئد و برخی دیگر از کشورها قانونی را به تصویب رسانده‌اند که بیش از حقوق سرکار، به زنهایی که در خانه بنشینند و فرزند بیاورند و وقت خود را صرف تربیت بچه‌هایشان کنند، حقوق می‌دهند. یعنی اینها تست کردند و دیدند که کار بیرون برای زن سخت و دردناک است، بنابراین ترجیح می‌دهند که زنان در منزل بمانند و مادری کنند. وقتی این پاسخ را از آن زن سوئدی شنیدم پیش خودم گفتم این اسلام مظلوم ما چقدر روی این موضوع تاکید کرده، اما ما به آن اهمیت ندادیم حالا اروپا باید به این تجربه برسد. ما هم حتما باید تا ته خط برویم و در نهایت خودمان به این درک برسیم. آنها به دلیل مشکلات جمعیتی به این موضوع تن دادند، اما ما که در اعتقاداتمان اینها را داریم و برای انجام آنها آماده‌تریم کاملا از آن غافلیم.

مثلا کارخانه‌ای به نام «کروز» در جاده مخصوص هست که برای فرانسه قطعات خودرو تولید می‌کند؛ این کارخانه 3 هزار کارمند زن دارد و خدا می‌داند اینها چه آسیبی به کشور ما می‌زند. مردهای بسیاری در این کشور بیکار هستند و زنهایی که باید بروند بچه تربیت کنند دارند در کارخانه قطعه‌سازی کار می‌کنند.

من خیلی خوشحال شدم زمانی که حضرت آقا در دیدار جمعی از بانوان با ایشان صراحتا فرمودند «ما افتخار نمی‌کنیم که یک زن وزیر باشد.» این خیلی حرف مهم و هوشمندانه‌ای است. اما من می‌بینم حتی آنهایی که سنگ رهبری را به سینه می‌زنند به این فرمایش ایشان توجهی ندارند و دختران خود را سر کار می‌فرستند. به نظر من ما هم باید شرایطی را آماده کنیم که اگر زنان ما بچه‌هایی با ویژگی‌های تعیین‌شده تربیت کنند، به آنها حقوق بدهیم و آنها را تشویق کنیم. ما دو سال پیش در اتریش بودیم و شما باورتان نمی‌شود که پلیس آمده دو ماه یک بچه هفت ساله را برده بود تا تربیت‌اش کند، مادرش ایرانی بود و گریه می‌کرد و می‌گفت این در آنجا قانون است، یعنی وقتی ببینند بچه‌ای تربیت مطلوبی ندارد و حرف بزرگترها را گوش نمی‌کند، می‌آیند و او را می‌برند تا تربیت کنند. اگر ما حمایتمان را از زنانی که در شوهرداری و کار خانه موفق هستند افزایش دهیم، بخش مهمی از مشکلات اجتماعی و خانوادگی ما کم می‌شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران