«عزم ملی» یعنی اگر مدیر فرهنگی کوتاهی کرد، خانواده‌ ایرانی کوتاه نیاید

«عزم ملی» یعنی اگر مدیر فرهنگی کوتاهی کرد، خانواده‌ ایرانی کوتاه نیاید

خبرگزاری تسنیم: شاه‌حسینی پژوهشگر و استاد هنر دانشگاه گفت: مدیران اجرایی و کسانی که در کمیسیون تلفیق بودجه مجلس هستند، فکر نکنند که فرهنگ ریزه‌خوار اقتصاد است، حتماً عکس این نسبت وجود دارد، امیدوارم که روزی این مهم را متوجه بشویم.

مجید شاه حسینی: مدیران فرهنگی باید دریچه نگاه‌شان را اصلاح کنند، ما منظر و دیدمان به فرهنگ غلط است، خیلی از مدیران اجرایی، فرهنگ را یک روابط عمومی می‌دانند، «اینکه یک جایی باشد از کار ما بگوید»، «موضوعات و اهداف کاری به اطلاع مردم برساند»، «تیزر تبلیغاتی بسازد»، و «مردم ما را دوست داشته باشد»، انگار بعضی ها فرهنگ را روابط عمومی وزارتخانه‌شان فرض کردند.

مجید شاه‌حسینی زمانی مدیر بنیاد سینمایی فارابی بود، امروز هم به عنوان پژوهشگر هنر و سینما و مدرس دانشگاه فعالیت می‌کند. او درباره هنر ما اعتقاد دارد که در هنر انقلاب اسلامی ایران، نسبتی میان عافیت‌طلبی، عافیت‌نشینی و انتخاب مسیر راحت وجود ندارد و فهم ما از شهادت ضرورتاً به معنای مرگ در کالبد انسانی نیست. هنرمند دینی، شاهد جمال حق است یعنی شاهدی است که  به تجلی ذات ربوبی در ذرات عالم هستی شهادت می‌دهد. ممکن است زمانی به دلیل این شهادت در معرض شهادت قرار گیرد و فیض آن هم نصیبش شود، اما مهم این نگاه و نگرش است و قطعا این نگاه نورانی با خشونت و خشونت‌طلبی نسبتی نخواهد داشت.

شاه‌حسینی تاکید دارد، غایت نگاه ما به هنر غرب، انکار و نفی همه مبانی و اصول آن نیست و نخواهد بود. اما پذیرش کامل و مطلق آن هم، همان فرجامی را در پی خواهد داشت که امروز به آن دچار شده‌ایم. کسانی تصور کردند که هنر امری ژنتیک است و کسانی ذاتاً یا هنرمند هستند و یا نیستند و حس هنرمند که بر مبنای این توانایی درونی در او از ابتدا نهادینه شده تعیین کننده مسیر است. از این جا بود که نسبت هنر با حدیث نفس بسیار جدی و پررنگ شد و کسی نپرسید که این نفسی که قرار است حدیث آن را شاهد باشیم تا چه حد تزکیه شده است و تا چه حد به نور جهان حق آراسته شده است. برای داشتن هنر دینی، باید هنرمند دینی تربیت کنیم. اگر فرض بر این است که هنر مجموعه‌ای است از گزاره‌های معنایی و شایستگی‌های ذاتی، بروز و ظهور این مجموعه همچنان همان دور باطل است که طواف می‌کنیم.

در ادامه گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با این اندیشمند و پژوهشگر حوزه فرهنگ و هنر بویژه سینما می‌آید، این گفت‌وگو با محوریت شعار سال 93 خصوصا تاکید بر «اصالت فرهنگ» نسبت با دیگر حوزه‌ها انجام گرفته است:

اوایل انقلاب به فضای فرهنگی غرب رخنه کردیم و غرب دچار وادادگی فرهنگی شد

تسنیم: آقای شاه‌حسینی با نظر به شعار امسال که مقام معظم رهبری مطرح کردند، در می‌یابیم که تاکید ایشان بیشتر بر اصالت دادن به فرهنگ نسبت به حوزه‌های اقتصاد و سیاست است تا فرهنگ به یک امر اعتباری و تبعی تبدیل نشود؛ فکر می‌کنید چرا ایشان این بحث را مطرح کرده‌اند؟

این دغدغه دیرسال و قدیمی حضرت آقا است که امسال با تمرکز و تصریح بیشتر مطرحی فرمودند. حقیقت این است، که انقلاب ما از ابتدا یک انقلاب فرهنگی بود و ثقل فرهنگی انقلاب بود که به آن وزانت جهانی داد. از همین رو انقلاب اسلامی ما جهانی شد و به واسطه ثقل فرهنگی انقلاب، وزانت و بار اصلی بر دوش فرهنگ بود و ما پیام فرهنگی جدی برای عالم داشتیم. به همین دلیل طی دهه‌های اول انقلاب، غرب در مقابل ما دچار وادادگی فرهنگی شد و ما بسیار سریع توانستیم در فضاهای فرهنگی آنها رخنه کنیم، تا آن جایی که برای آنها نوعی خطر و آسیب جدی محسوب می‌شدیم.

موج گرایش اسلام و نومسلمانان در کشورهای غربی، بخشی از تجلی این نفوذ بود، به نظر می‌رسد بعد از پایان ظاهری دوران دفاع مقدس - چون هشت سال به عنوان یک فرهنگ تمام نشده است، بلکه به عنوان یک اتفاق تاریخی به ظاهر تمام شد و ایران آتش بس را پذیرفت - جنگ فرهنگی ما با غرب ادامه پیدا کرد اما متاسفانه توجهات ما بیشتر معطوف اقتصاد و سیاست شد و از جبهه فرهنگی غافل شدیم.

باور من این است، که غرب این فرصت را مغتنم شمرد و سعی کرد، نه تنها با استفاده از ابزارهای فرهنگی که در اختیار داشت، بلکه با استفاده از ابزارهای فرهنگی خودمان به ما تهاجم کند، ما خیلی ساده می‌توانیم با یک مرور اجمالی در سینمای انقلاب طی دهه 70 رخنه و نفوذ غرب را در سینمای کشور ببینیم. به نوعی غربی‌ها تریبون‌های فرهنگی ما را که نقطه اصلی قدرت‌مان بود، مصادره کردند. بخشی از این کار را هم از طریق اعطای هدفمند جوایز بین المللی به محصولات فرهنگی سینمایی کشور ما انجام دادند و شاید مدیران فرهنگی ما بر این موضوع واقف نبودند که دارد چه اتفاقی می‌افتد! و شاید بعضی از مدیران واقف بودند و در واقع کاملا عامدانه به این جریان تن دادند.

برخی مدیران فرهنگی گذشته، امروز برای غرب کار می‌کنند!

توجه کنید که مدیران فرهنگی ارشدی وجود داشتند که زمانی مهم‌ترین مدیر فرهنگی جمهوری اسلامی بودند و در حال حاضر در غرب مشغول فعالیت هستند و از رسانه‌های آنها صحبت می‌کنند، بنابراین، نمی‌توانیم بگوییم تمام این جریانات یک اتفاق بود، مسلما که  برنامه‌ریزی‌هایی از داخل کشور هم مدیریت شد و این نقطه قوت انقلاب اسلامی ایران، تدریجا به نقطه ضعف، چشم اسفندیار یا پاشنه آشیل ما تبدیل شد.

مقام معظم رهبری به عنوان یک سیاست‌گذار ارشد فرهنگی که از سال‌های قبل وقوع انقلاب اسلامی ایران هم وجه قالب شخصیت ایشان وجه فرهنگی بوده است؛ زودتر از دیگران متوجه این آسیب شده‌اند، در خیلی از تذکراتی که ایشان به مدیران فرهنگی می‌دادند از دهه 70 هم همین موضوعات و مسائلوجود داشت، حتی بودند وزرای ارشادی که با نهایت بی‌دقتی و کج‌سلیقگی به جلسات حضوری مقام معظم رهبری نمی‌رفتند، تا تذکرات فرهنگی حضرت آقا را نشنوندو حضرت آقا می‌فرمودند: «به این آقایی که نیامدند، تذکر بدهید که سینما این ایرادات و مشکلات را دارد و باید حل شود.»

این حضور نداشتن‌ها کار دست آن مدیران داد که الان لندن‌نشین شدند. تا مدت‌ها حضرت آقا تذکرات خودشان را در خلوت به مدیران فرهنگی بیان می‌فرمودند. از یک زمانی این تذکرات را در جلوت و در حضور مردم و در سخنرانی ها بیان فرمودند، یعنی انگار در تذکرات در خلوت با مدیران، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد به این شکل صلاح دیده‌اند که در سخنرانی‌ها این تذکرات را بیان کنند. تا اینکه امسال شعار اصلی سال را هم «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» قرار داده‌اند.

شعار، شعور است و باید به عمل آگاهانه منجر شود

تسنیم: با توجه به شعار امسال با نام «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نیازهای مسئولان فرهنگی چیست؟

به عقیده من اینکه شعار امسال، شعار فرهنگ است، تعهد بسیار زیادی را برای فرهنگ و هنر و سینمای ما ایجاد می‌کند، تا مدیران فرهنگی بدانند، این موضوع به مطالبه اصلی امسال تبدیل شده است. چرا که در حال حاضر، وجه جدی جنگ ما با غرب، جنگ فرهنگی است. امروزه غرب، ظاهرا جرات و جسارت این را ندارد که همانند، دهه 60 به شکل نظامی بر ما بتازد، حالا چه با واسطه یا بی‌واسطه که جنگ با توپ و تفنگ راه بیاندازد. اما ظاهرا راه فرهنگ را معبر قابل نفوذی دیده است که نه تنها با ابزار فرهنگی که در دست دارد بلکه با ابزارهای خودمان هم به ما حمله می‌کند.

نمی‌خواهم اسم کسی را ببرم یا زحمت کسی را بی‌ارزش کنم، حتما هستند کارگزاران فرهنگی در کشور که دارند، صادقانه خدمت می‌کنند، ولی برآیند این جبهه فرهنگی، برآیند درستی نیست که لاجرم شعار سال هم قرار گرفته است و شعار به معنای شعور است، نه این‌که فقط حرفی را بزنیم و به سادگی عبور کنیم. کما اینکه مقام معظم رهبری در تذکر اخیر خود فرمودند، که باید این مطالبه احراز شود و نتیجه دهد، این نباید باشد که در حد یک فعل شفاهی اتفاق افتد یا همان برداشت عامیانه از شعار در جامعه صورت گیرد. ما شعاری را می‌خواهیم که از شعور برخیزد و نهایتا به عمل درست و دقیق منتهی شود. این مطالبه به نظر من از ابتدای انقلاب هم بود، مکرر بیان می‌شد و زمانی در خلوت مدیران، امروز در جلوت جامعه مطرح می‌شود و بزرگترین آفت و آسیب جامعه امروز ما این است خدا کند مدیران فرهنگی ما متوجه این ضرورت بشوند و تلاش کنیم با تربیت نسل جدیدی از مدیران فرهنگی در واقع به دعوت ایشان لبیک بگوییم، با تربیت نسل جدیدی از مدیران فرهنگی انشالله بتوانیم نقطه ضعف فعلی را، به نقطه قوت تبدیل کنیم.

بعضی‌ها فرهنگ را روابط عمومی وزارتخانه‌شان می‌دانند

تسنیم: تحلیل شما از همجواری اقتصاد و فرهنگ در شعار امسال چیست؟

نسبت فرهنگ و اقتصاد مانند همان موضوع قدیمی انشاء مدارس 50 سال قبل است، «که علم بهتر است و یا ثروت»! مهم این است که مدیران قلبا به این موضوع برسند که فرهنگ اصل است و اقتصاد فرع آن. وقتی در جان ِ یک مدیر اجرایی باور معکوس‌ این وجود دارد یعنی معتقد است که اقتصاد اصل است و فرهنگ تبع آن، نتیجه همانی می‌شود که می‌بینید. مهم این است که مدیران اجرایی نظام جمهوری اسلامی ایران عمیقا به این باور رسیده باشند که فرهنگ اصل است، شعار نیست.

اگر این باور وجود نداشته باشد، کاری نمی‌توان کرد. به همین دلیل در درجه اول باید این باور را ایجاد کرد. برای رسیدن به این باور کافی است که ما دریچه نگاه‌مان را عوض کنیم و این هم در مرحله آموزش اتفاق می‌افتد. مدیران فرهنگی باید دریچه نگاه‌شان را اصلاح کنند، ما منظر و دیدمان به فرهنگ غلط است، خیلی از مدیران اجرایی، فرهنگ را یک روابط عمومی می‌دانند، «اینکه یک جایی باشد از کار ما بگوید»، «موضوعات و اهداف کاری را به اطلاع مردم برساند»، «تیزر تبلیغاتی بسازد»، و «مردم ما را دوست داشته باشد»، انگار بعضی‌ها فرهنگ را روابط عمومی وزارتخانه‌شان فرض کردند.

وقتی تربیت را به مهدکودکها سپردیم تا خاله‌ها به بچه‌هامان رقص و موسیقی یاد بدهند، چه انتظاری از فرهنگ داریم؟

فرهنگ یک مفهوم بسیار متعالی است، چیزی است که تربیت یک جامعه ذیل سپهر آن اتفاق می‌افتد. دقیقا فرهنگ از اعتقاد و باور دینی جامعه سرچشمه می‌گیرد. چیزی است، که در حیات  و زیست خانوادگی یک جامعه ممثل می‌شود. ما بخش عمده‌ای از تربیت فرهنگی را در فضای خانه می‌آموزیم. وقتی وضعیت معشیتی و اقتصاد «مادر» جامعه را پی شغل دوم می‌فرستد و پدر که شغل چهارم‌اش را مرتکب می‌شود، ما چه انتظار فرهنگی می‌توانیم داشته باشیم. ما تربیت را به مهدکودک‌ها سپرده‌ایم تا خاله‌ها به بچه‌های ما رقص و موسیقی یاد بدهند!

تمام این معضلات نشان از آن دارد که نظارت فرهنگی درست اعمال نمی‌شود، بخش عمده از تربیت فرهنگی جامعه در سپهر خانواده و ذیل توجهات بیشتر پدر و مادر اتفاق می‌افتد، وقتی در جامعه خانه نشستن یک زن ننگ تلقی می‌شود ولو به صورت موقت در آن موقع است که مادر بودن به ضدارزش تبدیل می‌شود، تا جایی که مقام معظم رهبری، بابت خطر کاهش جمعیت، و کاهش موالید و پیر شدن تدریجی یک جامعه،  تذکر می‌دهند. ببینید، تا چه حد ما از موازین اصیل فرهنگی فاصله گرفته‌ایم. 

معجزه اقتصادی، نیازمند یک اتفاق فرهنگی است

*تسنیم: سوالی که در ایمجا پیش می‌آید این است که اصلاح فرهنگی مقدمه اصلاح اقتصاد است یا برعکس، باید ابتدا اقتصاد را به سامان رساند بعد به تبع آن فرهنگ را؟

اگر بخواهیم اقتصاد شکوفا بشود، باز زیربنا و اصل فرهنگ است، یعنی  یک اتفاق فرهنگی باید در کشور بیفتد تا یک معجزه اقتصادی روی دهد. ولی کسانی هستند که با نگاه کوته‌بینانه می‌گویند، «آقایان فرهنگی مگر پول نمی‌خواهید؟ این پول از اقتصاد می آید.» فرهنگ غیر از پول خیلی چیزهای دیگر می‌خواهد. مگر مادران در خانه بابت تربیت فرزندان خود پول می‌گیرند؟ پس فرهنگ است که اصل قرار دارد و متاسفانه بسیاری از مدیران اجرایی ما این موضوع را نمی‌دانند. چون معتقدند کار فرهنگی بودجه می‌خواهد، باید اقتصادی وجود داشته باشد که بودجه کار فرهنگی تامین بشود، تا چرخ فرهنگ بچرخد. به عقیده من اصلا این گونه نیست.

اتفاقا برای اینکه اقتصاد شکوفا بشود، باید فرهنگ کار کردن و ارزش کار در جامعه نهادینه شود. این حداقل است، حالا کار به معنای عبادت، در نگاه دینی ما کار برای تامین معاش نیست، برای عبادت حضرت رب است. می‌توانید در کار قصد قربت داشته باشید. مانند کاری که مادر در منزل انجام می‌دهد و حقوق نمی‌گیرد. اگر ما فرهنگ درست کار کردن داشته باشیم تازه اقتصادمان شکوفا می‌شود، پس این اقتصاد است که پای سفره فرهنگ نشسته است، با کمال تاسف عده‌ای از مدیران اجرایی و فرهنگی ما با نگاه اقتصادی وارد شدند و همه چیز را پول و بودجه و ردیف می‌بینند و معتقدند که ما اصحاب فرهنگ از درد دل آنها خبر نداریم، پس از کجا قرار است پول کار فرهنگی فراهم شود؟ خدمت آنها عرض می‌کنم، که نه عزیزان این اقتصاد است که پای سفره فرهنگ نشسته است، نه برعکس!

اگر گره کور فرهنگ باز شود، گره‌های کور دیگر حوزه‌ها هم باز می‌شود

بنابراین من فکر می‌کنم که نسبت فرهنگ و اقتصاد خیلی روشن است. این نسبت از فرط بدیهی بودن در نگاه کسانی گم‌شده و شاید آنها خیلی مستغرق جهان بینی غربی شده‌اند و خیلی نگاه‌ها غرب‌زده شده که این نسبت را معکوس می‌بینند و حالا بزرگترین و عزیزترین شخصیت نظام باید تشریف بیاورند مناسبت سال را به گونه‌ای نامگذاری کنند که یادآوری کنند، وزن اصلی با فرهنگ است نه اقتصاد و برای به ثمررساندن آن باید کار جهادی کرد.

حرکت جهادی در اقتصاد، به فرهنگ احتیاج دارد، شما تصور کنید، جهاد ما در سال‌های دفاع مقدس معطوف به نگاه فرهنگی بود و فرهنگ دفاع مقدس شکل گرفت تا حماسه‌ای به نام دفاع مقدس اتفاق افتاد. بدون نگاه فرهنگی اقتصاد به رشد و بالندگی نخواهد رسید، پس مدیران محترم کمی دوراندیش باشند، فقط به ضرورت های روزمره خود توجه نداشته باشند. چند گام جلوتر را ببینندحتما متوجه خواهند شد که گره کور فرهنگ باز بشود گره های کور دیگر باز خواهد شد.

«عزم ملی» یعنی حرف رهبری توسط مردم بیشتر جدی گرفته می‌شود تا مدیران 

تسنیم: یکی از موضوعات مهم دیگری که مقام معظم رهبری به آن توجه داده‌اند «عزم ملی» است. گویی تا مردم وارد عرصه نشوند اتفاق چشمگیری در عرصه فرهنگ و اقتصاد رخ نخواهد داد. نظر شما در این باره چیست؟

وقتی ایشان با مردم صحبت کرده‌اند در واقع نشان دهنده آن است که انگار مردم این حرف را بیشتر می‌فهمند. پیشتر گفتم که مقدمه این کار در خانه‌های ایرانی اتفاق می‌افتاد. اینکه به دنبال آن تذکری برای تکریم مقام مادران داده شود، که مادر شدن یک فضیلت است یعنی اینکه اتفاق اصلی باید از خانواده‌ها شروع شود، کاری که به بودجه زیاد هم احتیاج ندارد.

مادر ایرانی باید دوباره به عشق مادرانه خودش برگردد و دختر ایرانی که تصمیم دارد فوق دکترای خود را بگیرد، می‌تواند ادامه تحصیل هم بدهد در عین حالی که مادر نمونه هم هست. ما در جامعه مادران موفقی داریم که در رده‌های تحصیلی و شغلی مشغول‌اند و محل برکت و خدمت‌اند. نباید مادر بودن را مزاحمت ببینیم، این کار خودش یک نگاه جهادی و عزم ملی لازم دارد.

فرهنگ‌سازی از زیر سقف خانواده‌ها شروع می‌شود، اگر این اتفاق براساس باور دینی و اعتقادی ما ایرانیها رخ دهد، عزم ملی و حرکت جهادی اینجا به کار می‌آید کودکان ما نگاه درست به مقوله زندگی، تعریف ارزش‌ها و و ضدارزش‌ها را  بیاموزند. اگر این اتفاق بیفتد همه چیز اصلاح می‌شود.

«عزم ملی» یعنی اگر مدیران کوتاهی کرده‌اند، خانواده‌های ایرانی کوتاهی نکنند

من پیام حضرت آقا را اینگونه دریافته‌ام که اگر دولت‌مردان ما کوتاهی کرده‌اند، خانواده‌های ایرانی نباید کوتاهی کنند. آنها باید متوجه باشند که زیر سقف خانه‌های خود می‌توانند مدیرت فرهنگی اعمال کنند.
غرب به شدت از اینکه ما در فرهنگ به قوت‌های آغازین خود برگردیم، وحشت دارد. به همین دلیل همین کانال‌های معمولی تلویزیونی ما را که برنامه‌های متوسط هم هستند بر روی ماهواره قفل می‌کند، چون در همین حد هم نمی‌خواهد پیام فرهنگی ما به گوش دیگری برسد حالا پیامی که خیلی هم ایده‌ال نیست. اما همین را هم آنها ابا دارند و می‌ترسند که زمانی این ضعف فعلی ما به قوت تبدیل بشود.

امیدوارم خانواده‌ها با عزم و حرکت جهادی، فرهنگ را از خانه خود شروع کنند و در نهایت در فضای اجتماعی هم با تدبیر دولت‌مردان و مدیران اجرایی محقق شود. مدیران اجرایی، کسانی که در کمیسیون تلفیق بودجه مجلس هستند فکر نکنند که فرهنگ ریزه‌خوار اقتصاد است حتما عکس این نسبت وجود دارد، امیدوارم که روزی این مهم را متوجه بشویم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران