ماجرای مادری که نصرالله را به یک شرط حلال کرد /نظر شیعیان لبنان درباره امام خامنهای
خبرگزاری تسنیم: عضوشورای مرکزی حزبالله لبنان با حضور در دفتر خبرگزاری تسنیم در اصفهان درباره ویژگیهای خاص حزبالله لبنان و علاقه آنها به مقام معظم رهبری ایران به صحبت پرداخت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، الشیخ ادیب حیدر، عضو شورای مرکزی حزبالله لبنان و عضو مجلس اعلای شیعیان از دفتر خبرگزاری بینالمللی تسنیم در استان اصفهان بازدید کرد.
الشیخ ادیب حیدر پس از بازدید از بخشهای مختلف نمایندگی خبرگزاری تسنیم در استان اصفهان، با خبرنگاران این خبرگزاری به گفتوگو نشست و پیرامون مسائل مختلف صحبت کرد.
تبیین شخصیت ویژه امام خمینی(ره) و خاطرات وی از بنیانگذار انقلاب اسلامی در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی و دوران زندگی ایشان در نجف اشرف، ابعاد شخصیتی مقام معظم رهبری و ویژگیهای خاص ایشان که سبب پایداری انقلاب اسلامی شده از بخشهای عمده صحبتهای وی در بازدید وی از دفتر خبرگزاری تسنیم در اصفهان به شمار میرفت.
خاطرات وی از دوره 7 ساله همراهی با امام خمینی(ره) در نجف اشرف بخش عمده این گفتوگو به شمار میرفت که خبرگزاری تسنیم، متن این قسمت از صحبتهای عضو مجلس مرکزی حزبالله لبنان را منتشر میکند.
الشیخ ادیب حیدر، عضو مجلس مرکزی حزبالله لبنان و عضو مجلس اعلای شیعیان، از شاگردان سابق امام موسی صدر به شمار میرود و در دوران زندگی امام خمینی(ره) در نجف اشراف، سالها کنار ایشان بود و صحبتهای مطرح شده او کمتر در رسانهها دیده شده است.
"اخبار ایران را از رسانههای اسلامی - ایرانی پیگیری میکنیم"
تسنیم:اخبار مربوط به ایران را چگونه دریافت می کنید؟
الشیخ ادیب حیدر: با وجودی که ارتباط برخی شبکههای ایرانی همچون العالم بر روی ماهواره قطع شده اما ما اخبار ایران را از رسانههای اسلامی – ایرانی پیگیری میکنیم و خوشحال هستیم که رسانههای اسلامی در حال رشد هستند و در مقابل هجمههای رسانههای بیگانه مقاومت و ایستادگی میکنند به ویژه در ایران.
تسنیم: چه شد اصفهان را برای سفر انتخاب کردید؟
الشیخ ادیب حیدر: قبل از اینکه به اصفهان بیائیم، همه میگفتند اصفهان نصف جهان است ولی وقتی خودمان از نزدیک دیدیم، متوجه شدیم به واقع اصفهان دنیا و کل جهان را در خود جای داده و نه فقط نصف جهان را.
در اصفهان خلاصه نابی از تمدنها و فرهنگهای جهان وجود دارد. من حدود 8 سال پیش هم به اصفهان آمده بودم و سفر ما همیشه کاری بود اما اینبار فرصتی برای سیاحت پیش آمد که از دیدن شکل اصفهان شگفت زده شدیم. به وضوح قابل مشاهده است که اصفهان چقدر از نظر عمرانی تغییر و پیشرفت کرده است اما بدترین چیزی که ما را آزار داد وقتی بود که دیدیم زاینده رود آب ندارد!
خوشحال شدیم که گفتند در خبرگزاری تسنیم نشست هست و ما از همین جا اعلام آمادگی میکنیم که در لبنان همکاری لازم را در زمینه رسانهای انجام دهیم و در خدمت شما هستیم.
من 3 بار در هفته و به طور مستمر با رادیو تهران تماس میگیرم و به زبان عربی در مورد سخنرانیهای سید حسن نصرالله و یا رویدادهای سیاسی لبنان با ایران در ارتباط هستم؛ تشکر میکنم از اینکه بنده را دعوت کردید.
تسنیم: به عنوان فردی که شناخت خوبی از امام خمینی (ره) دارید ابعاد شخصیتی ایشان را چگونه تبیین میکنید؟
الشیخ ادیب حیدر: من از جمله کسانی هستم که در نجف با امام(ره) زندگی کردم و درس خواندم و حدود 7 سال در این شهر همسایه امام بودم؛ به مدت 6 سال نمازهای یومیه را در نجف پشت سر امام خمینی(ره) خواندم.
امام خمینی(ره) مرحله سهگانهای در زندگی خود داشتند که مرحله نخست آن از ولادت تا زندگی در تهران و تبعید ایشان است که اطلاعات شما در مورد مرحله نخست زندگی امام(ره)، بیشتر از من است.
مرحله دوم زندگی حضرت امام(ره) از سالهای 1964 و 65 میلادی در نجف اشرف شروع میشود و حتی وقتی که از نجف خارج شدند و جای دیگری رفتند.
مرحله سوم زندگی ایشان همان زمانی بود که از عراق خارج شدند و بعد از تبعید به فرانسه و خروج از آنجا به ایران آمدند که بازهم شما در مورد مرحله سوم بیش از من اطلاعات دارید. اما من در مورد مرحله دوم زندگی امام که در کنار ایشان بودم خاطرات و مشاهداتی دارم که برایتان میگویم.
وقتی امام خمینی از ایران تبعید شده و به ترکیه رفت و از آنجا به نجف رسید، به عنوان یک مرجع بزرگ از ایشان استقبال شد. در مراسم استقبال از امام علما و مراجع و مردم عراق به دیدن ایشان رفتند.
تسنیم: ارتباط مردم کشور عراق با امام خمینی(ره) چگونه بود؟
الشیخ ادیب حیدر: در آن زمان امام(ره) بین عراقیها زیاد معروف نبودند و فقط نام ایشان را شنیده بودند. در نجف یکی از مراجع بزرگ بودند و در ابتدا عراقیها زیاد مقلد ایشان نبودند و بیشتر روابطی که امام(ره) در اوایل ورودشان به عراق داشتند، با ایرانیها و با فارسی زبانان پاکستان و افغانستان بود.
ایشان به عنوان مرجعی قدیمی بودند یعنی مریدانی داشتند و به طور عادی زندگی میکردند و در حوزه هم تدریس میکردند. ایشان از لحاظ درس و مرجعیت انسانی عادی بودند، اما از نظر زندگی و تحرکات سیاسی و اجتماعی در نجف، پدیدهای نو برای عراقیها بودند.
تسنیم: اقدامات شاخص حضرت امام خمینی(ره) درآن زمان چه بود که ایشان را متمایز می کرد.
الشیخ ادیب حیدر: نخستین کاری که درنجف از امام دیدیم این بود که جایگاه حوزه را در آن منطقه بالا بردند و بین طلابی که به حوزه میرفتند تا فقط روحانی شوند و درآمدی داشته باشند، با طلابی که برای تبلیغ دین و مُبلغ شدن به حوزه میرفتند، تفاوت ایجاد کردند. ایشان نخستین کسی بود که امتحان یا آزمون را برای ورود به حوزه برای طلبهها اجباری کرد و حقوق ماهانهای که برای طلاب در نظر گرفته میشد، بر اساس نمره امتحان آنان تعیین کرد که در آن دوران حقوق ماهانه هر طلبه یک دینار و نیم عراقی بود.
"تشویق طلابی که نمرات خوبی میگرفتند از سوی امام خمینی(ره)"
"امام در صورتی که طلاب نمره خوبی از امتحان میگرفتندریال همان حقوق ماهانه را با 2 برابر افزایش، 3 دینار برایشان تعیین میکرد و همین سبب شد همه مراجعی که در حوزه درس میدادند حقوق طلابههای خود را زیاد کنند."
امام میگفتند ما حقوق طلبهها را زیاد کردیم چون اگر طلبه نیازمند باشد نمیتواند تحصیل کند و در حوزه درس بخواند و باید برای این منظور آنان را رفع نیاز کنیم و میگفتند مهم نیست در حوزه هزار طلبه داشته باشیم، نصف این طلبهها هم که بیایند اما همگی راغب به تحصیل علم باشند بهتر از این تعداد زیادی است که بدون هدف آمدهاند. این کاری که امام درحوزه نجف انجام داد بسیار کارخوبی بود.
تسنیم: فعالیت مبارزاتی امام خمینی(ره) علیه رژیم شاه در نجف چگونه بود؟
الشیخ ادیب حیدر: امام خمینی(ره) علاوه بر درس دادن در حوزه، به مبارزات علیه شاه بسیار اهمیت میدادند و این مبارزات در اولویت فعالیتهای ایشان در عراق قرار داشت که مخفیانه بود و همه از این فعالیتها اطلاع نداشتند چون مبارزات خود را آشکار نکرده بودند.
در آن دوران از دستگاهها و تجهیزات اولیهای برای این مبارزات استفاده میشد که نوارهای کوچک و نامههای خطی و اطلاعیهها از آن جمله بود.
امام(ره) افراد را به گروههای خاص تقسیم میکرد و با تشکیل گروههای متخصص به هر کدام مسئولیتهای خاصی میداد و این از ویژگیهای شخصیتی و رهبری امام بود که همه مسائل را با چینشی درست و مرتب ارائه میکرد و در جزئیات آن دخالت نمیکرد و برعهده دستگاههای زیربط قرار میداد تا خودشان کارها را ادامه دهند.
"پارتی بازی برای امام، هیچ معنایی نداشت"
پارتی بازی برای امام به هیچعنوان معنا و جایگاهی نداشت تا جائی که اگر شخصی از نزدیکان امام نزد ایشان میرفت و درخواستی داشت، ایشان میگفتند نزد فلان مسئول برو و پیش من نیا.
امام(ره) در نجف معروف بودند به اینکه در رفتار و انجام امور اداری خیلی جدی هستند و کارها را با دقت زیادی انجام میدهند و در امور داخلی و سیاسی عراق هیچگاه دخالت نکردند.
"امام خمینی(ره) اجازه بهرهبرداری نیروهای بعثی را نمیدادند"
"خیلی از عراقیها در آن دوران میخواستند از مبارزات امام علیه رژیم شاهنشاهی به نفع اهداف خود سواستفاده کنند اما امام هرگز وارد بازی آنان نشد." در آن دوران اختلافات زیادی بر سر جزائر و مرزهای آبی بین عراق و ایران بود که رژیم عراق میخواست با سوءاستفاده از این مبارزات، به نفع خود بهرهبرداری کند. آن موقع هم احمد بکر رئیس جمهوری عراق بود.
تسنیم: واکنش امام خمینی(ره) نسبت به این بهرهبرداریها چگونه بود؟
الشیخ ادیب حیدر: در همین زمینه یک شب که شب جمعه و تعطیل بود، 3 نفر از فرماندهان حزب بعث به خانه امام فرستاده شده بودند و من هم آن شب نزد امام بودم. خانه امام مثل بعد از انقلاب در نجف نبود و همیشه درهای آن باز بود و هر کسی میتوانست نزد ایشان بیاید و برود. حتی یک محافظ هم جلوی درِ خانه ایشان نبود.
آن 3 نفر نزد امام آمدند و گفتند فتوائی صادر کنید که شاه کافر است و دشمن شما و ما است. و امام یک جمله گفت: کفر علیه یک ملت است، شما و شاه یکی هستید، و من بین ایشان و مشکل شما هیچ دخالتی نمیکنم. آنان با ناراحتی زیاد از خانه امام خارج شدند.
تسنیم: از این دست خاطرات امام خمینی(ره) در نجف که شما هم شاهد آن بودید برایمان بیان کنید.
الشیخ ادیب حیدر: یکی دیگر از خاطراتی که من در نجف نزد امام شاهد بودم این است که سرهنگی که از ایران فرار کرده بود، نزد امام در نجف آمد. خانه امام خیلی سادهتر از منزل ایشان در جماران بود. امام در منزل خود روی پوستی از گوسفند مینشست و چیز دیگری نداشت، یک میز کوچک داشت و میهمانان ایشان روی حصیری از پوست شتر مینشستند.
امام در مجالسی که داشت، سخن نمیگفت مگر اینکه از ایشان سئوالی بپرسند. وقتی آن سرهنگ نزد امام آمد ، امام توجه چندانی به او نکرد و در حقیقت امام اجازه ندادند وی از وجهه ایشان بخواهد سوئ استفاده کند و با آگاهی بسیار بالا متوجه نیت این فرد شدند.
"امام(ره) بعد از شهادت مصطفی خمینی، یک لحظه هم درس را تعطیل نکرد"
تسنیم: یکی از ویژگیهای بارز امام خمینی(ره) به استقامت و صبر ایشان ارتباط داشت؛ امام خمینی(ره) با شنیدن خبر شهادت فرزندشان چه واکنشی نشان دادند؟
الشیخ ادیب حیدر: امام دارای ایمانی قوی و تسلیم خواستههای خدا بودند با توجه به همین ویژگیها وقتی خبر شهادت فرزندشان مصطفی خمینی را به ایشان دادند، شروع کردند به ذکر گفتن و سپس ساعت خود را از جیب بیرون آورده و نگاهی به آن انداختند و گفتند: وقت درس دادن شده و حتی در آن شرایط هم درس حوزه را تعطیل نکردند و پس از کلاس، مراسم ترحیم فرزندشان را برگزار کردند.
این چیزهائی که در زندگی امام در نجف وجود داشت را فقط عدهای از خواص میدانستند و کسی در نجف از نوع زندگی ایشان باخبر نبود.
تسنیم: حساسیت حضرت امام خمینی(ره) در مورد فلسطین چگونه بود؟
الشیخ ادیب حیدر: تعلق خاطر امام به موضوع فلسطین هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مشخص شد، در حالیکه این تعلق خیلی قبلتر از آن هم وجود داشت و فقط خواص از آن خبر داشتند.
زمانی که امام(ره) در نجف بودند، گروهی از افراد مسئولیت پیگیری مسئله فلسطین را بر عهده داشتند؛ من فردی را میشناسم به نام آقای محمود دعائی که مسئول هماهنگی روابط فلسطینیها در تبلیغات بود.
وقتی امام(ره) از نجف خارج شدند در آخرین روزهای حضورشان در نجف که سال 79 میلادی بود، من حضور نداشتم چون رابط نماینده شهید اول لبنان بودم و در فرودگاه مرا دستگیر کردند و بعد از وقایعی که برایم اتفاق افتاد، به اعدام محکوم شدم و دوباره توانستم با واسطههایی از آنجا نجات پیداکنم و به لبنان تبعید شدم، به همین دلیل من در آخرین روزهای حضور امام در نجف، درکنار ایشان نبودم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی دیگر رفتن نزد امام سخت شده بود و باید فقط در جاهای عمومی و با گروههای مقاومت ایشان را میدیدیم. از آن پس با همان گروه از خواص که در نجف با ایشان در ارتباط بودیم، تماس داشتیم اما دیگر نتوانیتبن با شخص امام(ره) همچون نجف ملاقات خصوصی داشته باشیم و پشت سر ایشان نماز بخوانیم چون وضعیت فرق کرده بود.
"داستان فردی که بعد از دیدن امام خمینی(ره) نتوانست گریهاش را پایان دهد"
تسنیم: از ارتباطات شخصی خودتان با حضرت امام(ره) خاطرهای دارید؟
الشیخ ادیب حیدر: دائی من در دوران حکومت رژیم شاه و قبل از انقلاب در دانشگاه شهید بهشتی تهران درس پزشکی میخواند. او با یکی از مسئولان دانشگاه به نجف رفت تا نزد امام برود اما من به دلیل اینکه او مسئول دانشگاه شاهنشاهی بود از پذیرفته شدنش نزد امام مطمئن نبودم و هراس داشتم که سوء قصد به امام را در سر داشته باشد. در آن زمان امام(ره) کمی کسالت داشتند و من هم حال امام را برای آن فرد وخیم گزارش دادم و گفتم حال امام خیلی بد است و حتی خودمان هم که به طور معمول با دیگر طلاب نزد ایشان میرویم از ملاقات با ایشان خودداری میکنیم. همینطور که من حرف میزدم آن شخص به سر و صورت خود ضربه میزد و شروع کرد به گریه کردن و آن موقع ما از او مطمئن شدیم و گفتیم حال امام خوب است. و ما اینکار را کردیم که مطمئن شویم او امام را واقعا دوست دارد یا نه. فردای آن روز او را برای دست بوسی نزد امام بردیم.
ما میدانستیم امام(ره) خیلی دقیق است و ساعت 9 شب بعد از نماز مغرب و عشا به حرم حضرت امیر(ع) میآید. ما هم آن فرد را پشت درِ حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) بردیم و امام هم سرساعت و از باب القبله آمدند چون خانه امام(ره) که با حرم حدود 200 متر فاصله داشت، مقابل باب القبله بود.
من به او گفتم از پشت در بیاید و امام را ببیند؛ بدون مبالغه بگویم وقتی آن شخص دست امام را بوسید، آنقدر اشک میریخت که انگار امام(ره) دستشان را شسته بودند تا اینکه افرادی آمدند و او را کنار کشیدند. امام و آن فرد حرفهائی به فارسی گفتند که من متوجه نشدم و فقط یک جمله را فهمیدم که امام گفتند: ان شاءالله موفق باشید. من که تا آن موقع به ایران نیامده بودم، فهمیدم که ملت ایران چقدر امام(ره) را دوست دارند. آن زمان هنوز کسی تصور نمیکرد امام رهبر کل جهان اسلام بشود، ایشان مرجعی دینی و شخصی محترم برای ما بود و ما نمیتوانستیم تصور کنیم چنین فردی وجود داشته باشد که مردم به عنوان مرجعی دینی تا این اندازه به او ایمان داشته باشند.
تسنیم: پس از رحلت حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبری به عنوان ولی امر مسلمین جهان انتخاب شدند و بهخلاف شدت گرفتن دشمنیها علیه نظام جمهوری اسلامی طی دو دهه اخیر، اما ما همچنان شاهد اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستیم؛ با توجه به این مهم شما نقش امام خامنهای را در این عرصه چطور ارزیابی میکنید؟
شیخ ادیب الحیدر: قبل از اینکه درباره این موضوع صحبت کنم میخواهم به این مسئله اشاره کنم که وقتی انقلاب اسلامی بهرهبری امام خمینی(ره) پیروز شد، همه مسلمانان جهان بهویژه شیعیان که از همان 1400 سال پیش منتظر ظهور منجی عالم بشریت بودند از اینکه دولتی اسلامی تشکیل شده است، بسیار شاد شدند و این شادی کم از ظهور حضرت مهدی(عج) نداشت و شیعیان جهان دیدند که وعده الهی محقق شده است.
"همه میدانستند که جایگزین امام و لایقترین فرد امام خامنهای هستند"
در مورد رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران هم باید بگویم انتخاب ایشان انتخابی از طرف اشخاص معمولی و یا اعضای خبرگان رهبری نبوده و هرچند غیرمستقیم اما با نظر امام بوده است. امام خامنهای بهدلیل مسائل سیاسی در مجلس خبرگان به رهبری نظام انتخاب نشدند چون همه میدانستند که جایگزین امام و لایقترین فرد ایشان هستند و امام خمینی هم در طول زندگی خود به این موضوع اشاراتی داشتند، و به همین دلیل امام خامنهای لایق این جایگاه هستند چون شخص دیگری نمیتوانست لایق باشد.
با انتخاب امام خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی به همه کسانی که خود را آماده میکردند تا پس از امام انتخاب شوند و بهدنبال مقاصد شخصی خود بودند، ثابت شد که دلیل انتخاب آقا به رهبری ایران چه بوده و دیدند که بهترین جایگزین برای امام انتخاب شده است.
با رحلت امام خمینی(ره) ما هم در خارج از ایران ترسیده بودیم و این سؤال برایمان مطرح بود: آیا جایگزینی هست که بتواند بعد از امام این خلأ بزرگ را پر کند؟ ما که از سیاست داخلی ایران دور بودیم وقتی آقا انتخاب شدند کمتر انتظار داشتیم ایشان بتوانند با این صلابت جایگزین امام باشند.
"همه به این باور رسیدیم که امام خامنهای یک خمینی دیگر هستند"
وقتی امام خامنهای روی کار آمدند و رهبری کشور را شروع کردند کمکم به این باور رسیدیم که بهواقع آقا یک خمینی دیگر هستند و همان فردی هستند که امتداد خمینی است و بهتعبیری دیگر معنای همان سه نقطهای بود که دنبال امام خمینی(ره) میگذارند و این یعنی شخصیت امام را در ایشان هم پیدا کردیم.
هم اکنون ما شیعیان لبنان وقتی آقا حرفی میزنند دیگر نمیپرسیم آیا نظر امام خمینی(ره) هم در گذشته همین بوده است یا نه، و میگوئیم هرچه آقا بگویند همان درست است و دیگر مناقشه نمیکنیم.
"علاقه مردم لبنان به مقام معظم رهبری"
مقام معظم امام خامنهای الآن در دل مردم لبنان همان رتبهای را دارد که در آن دوران مقام امام خمینی(ره) در دل آنان داشت و این رتبه به همان اندازه است. و این دو نفر هیچ فرقی ندارند فقط امام خمینی معمار انقلاب بوده و آقا ادامه دهنده این انقلاب هستند.
"امام خامنهای همواره کمکحال جبهه مقاومت بوده است"
تسنیم: اجازه دهید درباره علاقه مردم لبنان خصوصاً ارادت حزبالله به امام خامنهای صحبت کنیم.
شیخ ادیب الحیدر: شعار حزبالله پیش از رحلت حضرت امام(ره) "الله اکبر، خمینی رهبر" بود اما اکنون "الله اکبر، خامنهای رهبر" است. حزبالله همچنین شعاری دارد که شدیداً به آن معتقد است و در برنامههای جمعی آن را فریاد میزند: (عهداً لک خمینی، نبایعک خامنهای، قسماً بالمهدی و بروح الله، انا علیالعهدی یا نصرالله) که معنی آن بهفارسی اینگونه میشود: عهد میبندیم با خمینی، بیعت میکنیم با خامنهای، قسم میخوریم به حضرت مهدی و به روح الله، ما به همان عهدی که با شما بستیم پایبندیم ای نصرالله. این بیانگر عمق ارتباط و ارادت به ایشان است.
تسنیم: از این ارتباط بیشتر بگویید.
شیخ ادیب الحیدر: البته؛ در جنگ بین لبنان و اسرائیل شهدائی که میآوردند غسل میدادند و کفن میپوشاندند و سپس به خاک میسپردند اما در جنگ سوریه شهدای حزبالله را بدون غسل و کفن و با لباس نظامی به خاک میسپارند، چون آنان در استفتائی از آقا پرسیده بودند که جنگ در سوریه چه حکمی دارد و آقا فتوا داده بودند جنگ در سوریه دفاع از اسلام بوده و اگر کسی در آن میدان جنگ زخمی و شهید شود و مسلمانان به او رسیده باشند و او را شهید پیدا کنند، غسل و کفنش ندهید چون دفاع از اسلام است.
بر اساس دستور آقا کسی که غسل و کفن نمیشود یا با امام معصوم است یا با نائب خاص و یا عام امام است و این یعنی جنگ حزبالله در سوریه زیر پرچم ولی امر مسلمین و زیر نظر امام معصوم است.
تسنیم: اجازه دهید درباره حزبالله لبنان صحبت کنیم؛ با وجود تخاصمی که رژیم اشغالگر قدس درمورد لبنان و حزبالله لبنان دارد، اما هرروز شاهد زوال جایگاه صهیونیسم و در مقابل شاهد ارتقای روزافزون جایگاه جبهه مقاومت هستیم، تا جایی که سیدحسن نصرالله در جنگ 33روزه، اسرائیل را به خانه عنکبوت تشبیه کردند. نقش مقام معظم رهبری را در هدایت این موضوع و نقش سید حسن نصرالله در این زمینه و ارتباط این دو فرد را با یکدیگر چگونه تبیین میکنید؟
شیخ ادیب الحیدر: رابطه امام خامنهای در قالب سیاستهای خارجی ایران با جبهه مقاومت، همیشه کمک کننده بوده است و ضعیف یا قوی شدن این رابطه به طرف مقابل بستگی دارد نه به ایران، چون در مدت اخیر هم که حماس بهدلیل مسائل سوریه کمی فاصله گرفته بود ایران بازهم قطع رابطه نکرد و حماس به ایران میآید تا دوباره به این رابطه وصل شود.
"شیعیان لبنان خود را از نظر باور و اعتقاد استان سی و دوم ایران میدانند"
نگاه ما شیعیان لبنان به ایران اینگونه است که در ایران 31 استان وجود دارد و ما استان سی و دوم هستیم و بر این باوریم که ما قسمتی از ملت ایران و آنان هم قسمتی از ما هستند.
روابط بین ما همچون دیگر کشورها نیست که پول و سلاح بدهند تا براساس آن رابطهشان قوی شود.
سید حسن نصرالله هم گفتهاند: ما خجالت نمیکشیم که ولی امر و رهبر ما امام خامنهای هستند، و این بهمعنی این نیست که ما لبنانی نیستیم بلکه ما روی لبنانی بودن خود تعصب هم داریم ولی ما و ایران وجودی واحد و سرنوشتی واحد داریم. اسرائیل هم به همین دلیل با ما مشکل دارد.
"صحبتهای سرلشکر صفوی درباره مرز مقاومت از نظر اعتقادی و دینی درست است"
چندی پیش وقتی یکی از فرماندهان ایران، سرلشکر رحیم صفوی گفته بود مرز مقاومت، از جنوب لبنان تا تهران است، این حرف او غوغائی به پا کرده بود و همه میگفتند: ببینید ایران تا کجا نفوذ کرده است. این حرف در 14 مارس در روزنامه العربیه عربستان تیتر شد: ایرانیها اعتراف کردند به اینکه در سوریه و لبنان نیرو دارند و باید از نفوذ ایران به جنوب لبنان جلوگیری کنیم. شاید این حرف از نظر سیاسی اشتباه باشد اما از نظر عقیدتی و دینی و باورهائی که ما در محور مقاومت داریم درست است و در واقعیت هم اینچنین است که خط مقاومت از جنوب لبنان شروع میشود و تا تهران ادامه دارد.
تسنیم: ارتباط حزبالله با مقام معظم رهبری چگونه است؟
شیخ ادیب الحیدر: امام خامنهای و جمهوری اسلامی ایران بهصورت مستقیم محور مقاومت را هدایت و رهبری میکنند و هرکاری که در لبنان از نظر استراتژیک یا راهبردی در محور مقاومت انجام میشود اول باید بهصورت مستقیم با مقام معظم رهبری در میان بگذاریم و با ایشان مشورت کنیم.
"ارتباط ویژه سید حسن نصرالله با مقام معظم رهبری و تماسهای وی با امام خامنهای"
امام خامنهای هم هنگامی که در مورد مقاومت تصمیمگیری میکنند گاهی اگر این تصمیم از نظر سیدحسن نصرالله اشکالی داشته باشد، ایشان مستقیم با آقا تماس میگیرند و با هم مشورت میکنند و امام خامنهای نظرات سید حسن را قبول دارند و حتی اگر امام خامنهای بگویند کاری باید اجرا شود، دیگر جای بحث باقی نمیماند و آن اقدام انجام میشود.
تسنیم: شما جایگاه حزبالله را در لبنان و در منطقه چگونه ارزیابی کنید؟
شیخ ادیب الحیدر: قبل از کشتن حریری و پیش از وارد شدن حزبالله به جنگ سوریه، سید حسن رهبر نخست جهان عرب بود و اعراب حتی عکس او را هم در خانههایشان نصب میکردند. اما این داستان کمی تغییر کرد چون آمریکا، غربیها و حتی کشورهای حوزه خلیج فارس توانستند وانمود کنند که حزبالله علیه سنیها جنگی به راه انداخته که بهدنبال آن حریری خود را کشت و در سوریه هم مشغول کشتار سنیها هستند و این موضوع کمی از محبوبیت حزبالله کم کرد بهویژه برای کسانی که اطلاعات کمی از آن دارند و به همین دلیل برخی از اعراب نسبت به حزبالله کمی تردید دارند.
وقتی امام خمینی(ره) انقلاب کرد همه خوشحال شدند و حتی غربیها و در اروپا گفتند انقلاب اسلامی از آزادی بیان ایرانیها نشأت گرفته که در آمریکا وجود ندارد.
"شخصیت بینظیر امام خمینی(ره) مورد قبول همه است"
هرکسی که امام خمینی را میشناخت و با او موافق یا مخالف بود اذعان دارد که ایشان شخصیتی بینظیر بودند. سید حسن نصرالله هم همینطور است و دشمنانشان هم میدانند که او شخصیت بینظیری است.
"موافق و مخالف به صحبتهای سید حسن نصرالله گوش فرا میدهند"
تسنیم:بحث علاقه موافقان و مخالفان سید حسن نصرالله همواره در محافل خبری مطرح میشود؛ در این زمینه کمی بیشتر توضیح دهید.
شیخ ادیب الحیدر: بله. جالب است بگویم در مواقعی که ایشان سخنرانی میکند حتی مخالفان حزبالله در لبنان هم به سخنان سید گوش میدهند و همزمان با سخنرانی سید حسن، خیابانهای بیروت و مکانهائی که مخالفان حضور دارند، هم خلوت میشود و همه به سخنرانی او گوش میدهند.
هیچکس نمیگوید که سید فقط سخنرانی میکند که مردم را بسیج کند، همه میگویند که سید حسن هرچه میگوید درست و حساب شده است و همه حرفهای او را باور میکنند.
"اسرائیلیها چند ماه است منتظر درگیری با حزبالله هستند"
با وقوع جنگهای داخلی در سوریه، اسرائیلیها خوشحال بودند و میگفتند با درگیریهائی که در حال وقوع است و تعداد زیاد شهدای حزبالله در سوریه، سید حسن و نیروهایش ضعیف و خسته میشوند. اما بعد از آن سید حسن به اسرائیلیها گفت: نیروهائی که در سوریه میجنگند با نیروهائی که برای مقابله با شما آماده کردهایم جداست و حتی ما همین الان هم آمادگی داریم در جنگ با اسرائیل نیروهایمان را برای پیشروی 20 کیلومتری تا خاک شمال فلسطین و داخل سرزمین اشغالی بفرستیم.
با انتشار این حرف در رسانهها، اسرائیلیها چند ماه است که خودشان را برای درگیری با حزبالله آماده میکنند.
"قدرت نظامی حزبالله همه را مبهوت کرد"
قدرت نظامی حزبالله در سوریه همه را مبهوت کرده است چون توانستند در مدت دو یا سه هفته شهرهای استراتژیک را پاکسازی کنند. درست همان جائی که اسرائیلیها و آمریکائیها حدود یک سال و نیم روی آن برنامهریزی میکردند تا بتوانند با حفر تونل و در اختیار گذاشتن تجهیزات، آن را اشغال کنند، حزبالله توانست در مدت کمی آنجا را آزاد کند، و بهدنبال همین امر وزیر دفاع رژیم صهیونیستی گفته بود: ما از ورود حزبالله به سوریه خوشحالیم چون نیروهای آنان ضعیف میشوند، ولی بعد از نقشآفرینی حزبالله دیدیم که همهچیز بهعکس است و این سبب بدبختی ما میشود و باید از همین الآن خود را آماده کنیم که چطور با حزبالله مقابله کنیم، چون حزبالله تاکنون تدافعی بوده اما الآن تهاجمیتر شده است؛ جنگ آینده ما با حزبالله در خاک ما خواهد بود نه مثل جنگ اعراب که ما وارد خاکشان میشویم و ایندفعه اگر جنگ شود باید آماده باشیم که نیروهای حزبالله را در سرزمین خود ببینیم.
تسنیم: رژیم صهیونیسم در تهدیدات خود علیه جمهوری اسلامی درمورد حمله به ایران و تأسیسات هستهای کشور ما که گاهی شاهد آن هستیم، وقتی با موضعگیریهای حزبالله لبنان و جبهه مقاومت روبهرو میشود به عقبنشینی رژیم صهیونیسم میانجامد، این موضوع را چگونه تبیین میکنید؟
شیخ ادیب الحیدر: همه میدانند وقتی با کشورهای عربی میجنگند قبل از اینکه جنگ با اعراب آغاز شود، عربها از پیش، جنگ را باختهاند، چون اعراب فکرمیکردند ارتش دشمن شکست ناپذیر است.
دشمن در مدت 6 روز توانست 3 کشور عربی از جمله مصر ، اردن و سوریه را اشغال کند ولی در جنگ 33 روزه که با اسرائیل داشتیم، صهیونیسم تلاش کرد وارد خاک لبنان شود و حتی شهر مرزی این کشور که 500 متر با مرز فاصله داشت را نتوانست اشغال کند و فقط اطراف این شهر را به تصرف درآورد. این نکته را اضافه میکنم که در جنگ 33 روزه، اسرائیل 90 هزار سرباز با تمام تجهیزات به خاک لبنان فرستاده بود و سید حسن نصرالله هم در سخنرانی خود گفت 3 تا 9 هزار سرباز و بعد از آن هم اسرائیلیها در کمیته حقیقتیاب خود اعلام کردند حزبالله 4 هزار سرباز داشت که موفق شد 90 هزار سرباز دشمن را شکست دهد.
"اعترافات وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی درباره قدرت حزبالله"
در مورد ترسی که گفتید اسرائیل از حزبالله دارد، باید بگویم وزیر اطلاعات این رژیم گفته بود اگر حزبالله را از نظر قدرت و تعداد با ارتشهای دنیا مقایسه کنیم از نظر موشکی و تعداد نیروها در رتبه قدرت پنجم دنیا قرار میگیرد و به همین دلیل وقتی اسرائیلیها با تهدید حزبالله روبهرو میشوند میدانند که آتش ِ چه جهنمی به رویشان باز میشود و میدانند که ارتباط بین بیروت و تهران تا چه اندازه قوی است چون هر دو خود را در یک سنگر میبینند، بنابراین به هر کدام ضربه بزند از طرف دیگر جواب خواهد گرفت.
تسنیم: درباره جریانی که در هفتهها و ماههای گذشته به وجود آمده و در سوریه و حال در عراق دنبال بحران آفرینی هستند که از آنها به عنوان تروریست اجارهای نیز یاد میشود، چه نظری دارید؟
شیخ ادیب الحیدر: پیش از این آمریکا مطمئن بود که اسرائیل منافع و مصالح آمریکا را در منطقه حفظ میکند و پلیس منطقه شاد بود اما الان آمریکا به دلیل از دست دادن ایران، سعی میکند پلیس اسرائیل باشد و اسرائیل ضعیف شده را دوباره قدرتمند کند تا هم منافع خود را در رژیم صهیونیسم حفظ کند و هم ایران را در اختیار اسرائیل قرار دهد و میخواهد این منطقه را تکه تکه و نابود کند.
"فعالیت تکفیریها برای رسیدن به اهداف آمریکا، عربستان و قطر است"
اینکه الان شاهد فعالیت تکفیریها و تکه تکه شدن منطقه هستیم، وسیلهای است که آمریکا، عربستان و قطر بتوانند با آن به هدف خودشان برسند. هدف آنها نه شیعه و نه سنی است بلکه میخواهند برای حفظ منافع اسرائیل، منطقه را تجزیه کنند ولی این پرژه آنها سقوط کرده و ناموفق است.
"آمریکا و جریان تکفیری مانند گربه شدهاند"
در حال حاضر آمریکا و جریان تکفیری مانند گربه شدهاند که در یک اتاق دربسته کتک میخورند و چنگ میزنند و گاز میگیرند ولی کاربه جائی نمیبرند. و آنها بالاخره خسته میشوند و از کار میافتند و جریان تکفیریها ناموفق بوده است اما زمان میبرد تا کل این پروژه شکست بخورد.
پیش بینی ما در حزبالله این است که حدود یک سال یا یک سال و نیم زمان میبرد تا این جریان از بین برود و تا 2 سال آینده این جریان در منطقه میماند اما بعد از آن احتمال میرود که این جریان ساکت شود؛ انتخابات مصر، عراق و سوریه پیش زمینهای بود برای کنترل جریان تکفیری؛ باید گفت امروز آمریکا به دنبال پیروزی نیست و میخواهد راه حلی با کمترین هزینه، شکست و خسارت پیدا کند.
"آمریکا سیاست خود در قبال ایران و لبنان را شکست خورده میبیند"
در این مورد مثالی برای شما میزنم. وزیر امور خارجه آمریکا که بهطور سرزده به لبنان آمده بود در سخنرانی خود که به صورت مکتوب نوشته بود، از ایران و لبنان به طور رسمی خواست در جریان سوریه کمک کنند تا مشکلات این کشور آرام شود و چون به صورت مکتوب این مسائل را نوشته بود روشن شد که آمریکا که خود این جنگ را به راه انداخته بود سیاستش را شکست خورده میبیند و از لبنان و ایران میخواهد که در این زمینه دخالت کنند تا این مسئله تمام شود.
به تعبیر ما جنگی که با این شدت در عراق اتفاق افتاده به این معنی است که آمریکا میخواهد جنگ را به سمت عراق ببرد تا پرونده سوریه را ببندد چون دیگر تحمل شکست در سوریه را ندارد و میخواهد نیروهای خود را به جبهه دیگری ببرد و در آنجا بجنگند. و اگر از آنها بپرسند چرا به سوریه را رها کردید بگویند مسئله بدتری در عراق پیش آمده است.
"ماجرای مادری که نصرالله را به شرط حلال کرد!"
تسنیم: این میل به جهاد و شهادت چگونه در حزب الله لبنان جاری شده است؟ جالب است که همواره از مسئله علاقه مردم لبنان به شهادت، نقلهای بسیاری مطرح میشود. مثلا همین موضوع خودداری حزب الله از فرستادن تک فرزندها به جنگ.
شیخ ادیب الحیدر: بله. سید حسن نصرالله میگوید که ما تک فرزند را به جنگ نمیفرستیم. و آنهائی که میفرستند هم بدون رضایت نامه، اجازه آن را نمیدهد؛ بارها شده بود که چندین نامه از پدرومادرها به دست حزبالله برسد که نوشته بودند حلالتان نمیکنیم اگر فرزند ما را به جنگ در سوریه که جنگ برای اسلام به شمار میرود، اعزام نکنید.
بیشتر شهدا در سوریه جوان هستند و جوی در آنجا حاکم است که جوانان با وجودیکه زخمی میشوند بازهم دوست دارند به جلو بروند؛ همه آنها میگویند جنگی که در سوریه حاکم شد ادامه جنگ حضرت علی(ع) بود که فتنه اهل شام بوده و ما خوشحالیم که بعد از 1400 سال جواب هل من ناصر ینصرنی را دادیم.
تسنیم: نمونه عینی هم در این رابطه به خاطر دارید؟
شیخ ادیب الحیدر: بله، بسیار از این موارد پیش آمده است. خانمی که 2شهید داده بود به حرم حضرت زینب در سوریه آمد و گفت حاضرم 2 جوان دیگرم را که در خانه هستند به سید حسن بدهم.
یکی از شهدا به نام سید مهدی در وصیت نامه خود نوشته بود: من از مرگ نمیترسم و از مرگ هراسی ندارم ولی از فرشته مرگ میخواهم قبل از اینکه قبض روحم کند یک هشدار به من بدهد، ناگهانی روح مرا نگیرد، چون میخواهم قبل از اینکه بمیرم از یک نفر خداحافظی کنم، میخواهم زیارت عاشورا بخوانم و از امام حسین(ع) خداحافظی کنم. و از آخرین جائی که میخواهد جانم را بیرون بکشد، زبانم باشد چون ذکر یا علی در زبانم جاری است. وقتی گلولهای به سینه این شهید برخورد کرد در آخرین نفسهایش فقط میگفت علی علی علی... آنقدر که همرزمانش میگفتند گلولهها فقط به سینهاش برخورد میکرد در حالیکه میتوانست به سرش هم اصابت کند! و همین امر سبب شد به صورت ناگهانی و بیخبر شهید نشود.
گفتوگو از سعید ساکت
انتهای پیام/