انسانیت علیه صهیونیسم


انسانیت علیه صهیونیسم

خبرگزاری تسنیم: حقیقتا جنبشی جهانی ضدظلم نیز وجود دارد هر چند تظاهرات آن دائمی نیست. از این منظر مدعیان غیردولتی «صلح» را می‌توان به دو گروه واضح تقسیم کرد.

خباثت‌ورزی توأم با بی‌مسؤولیتی رژیم غاصب صهیونیستی در قبال مسلمانان مظلوم غزه موجی از بیزاری و بیداری را در ملت‌های آزاده جهان برانگیخته است. شاید کمتر کسی را بیابید که این روزها در شبکه‌های اجتماعی قدمی مجازی زده باشد اما طرح‌های گرافیکی انگلیسی با مضمون «برای حمایت از غزه انسانیت کفایت می‌کند» را اصطلاحا «لایک» نکند. اما چطور در جهانی که همه از «صلح» صحبت می‌کنند همگرایی میلیاردی در حمایت از غزه صورت نمی‌گیرد؟! با مثالی بحث را باز می‌کنیم. در هفته اخیر به علت افزایش میزان فشار افکار عمومی بر بازیگران و خوانندگان و افراد مشهور جوامع غربی با هدف محکومیت رژیم صهیونیستی، برخی از به اصطلاح «سلبریتی‌ها» مجبور به ارائه نظر در این باره در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شدند. به طور مثال سلنا گومز، مشهورترین خواننده فعلی نوجوانان در جهان، در صفحه اینستاگرام خود تصویری مشهور با مضمون «این درباره انسانیت است؛ لطفا برای غزه دعا کنید» را منتشر ساخت که بلافاصله پس از این اقدام با هجوم صهیونیست‌ها و فشار رسانه‌ها مبنی بر متهم ساختن وی به حمایت از حماس، با انتشار پستی دیگر اعلام کرد «البته که جانب هیچ طرف را در درگیری اخیر نمی‌گیرم بلکه فقط برای صلح و انسانیت همگانی دعا می‌کنم»(!)

مجریان مشهورترین مجله‌های تلویزیونی شبکه‌هایی چون CBS و ABC و NBC نیز همزمان با هدف رفع و رجوع افزایش واکنش‌های جهانی و با زیر پا گذاشتن ژست غربی حقوق‌بشر، رویه بی‌اعتنایی به شعار «صلح جهانی» را در پیش گرفته و با تهیه گزارش از مشهورترین هالیوودی‌های صهیونیست، خط خبری متفاوتی را به مخاطبان القا کردند. در گزارش‌های پخش‌شده چند خواننده و بازیگر مشهور ضمن به کار بردن الفاظ رکیک درباره هواداران جهانی غزه که به علت زشتی محتوا با صدای بوق سانسور شد، جملاتی با هدف ایجاد شک و تردید در تعیین طرف مظلوم به مخاطبان عرضه داشتند! استدلال مصاحبه‌شوندگان این بود که حمله به غزه نشأت گرفته از یک مساله پیچیده تاریخی است و هیچ‌کس حق ندارد در دفاع از تروریست‌های غزه(!) دهانش را باز کرده و از اسرائیل انتفاد کند! در این لیست محدود نام افرادی چون بار رافائلی مدل بدنام اسرائیلی، مارک پلگرینو بازیگر سریال لاست، دیوید دریمن خواننده هوی متال و ماییم بیالیک بازیگر سریال بیگ‌بنگ به چشم می‌خورد. کار به جایی رسیده که روزنامه واشنگتن‌پست در گزارشی با عنوان «سلبریتی‌های من علیه سلبریتی‌های غزه» به اسرائیل توصیه کرد از به کار بردن تکنیک‌های قدیمی با هدف ایجاد درگیری میان سلبریتی‌ها بپرهیزد چرا که این اقدامش تنها مردم را به فریاد زدن با صدای بلندتر درباره فجایع غزه تحریک می‌کند.

مشابه این واکنش‌ها در کشور خودمان نیز رخ داد. به طور مثال نسرین ستوده و اصغر فرهادی با انتشار جمله «کشتن همنوعان خود را متوقف کنید» سعی کردند با قدم زدن در مرز حق و باطل دست‌کم کمکی به جریان جهانی ضد اسرائیل نرسانده و در عین حال ژست «صلح دوستی» خود را نیز حفظ کنند!

در میان‌پرده شبکه‌های فیلم و سریال عربی، وابسته به خاندان پادشاهی سعودی نیز در پایان کلیپ نمایش «کودکان غزه»، جمله‌ای دوپهلو و بدون تعیین متجاوز با مضمون حمایت از صلح و آرامش جهانی پخش می‌شود!

اینها پیش‌آگهی وجود جریانی است که مفاهیم و شعارهایی همچون «صلح‌جهانی»، «جهان عاری از خشونت» و «حقوق‌بشر» را به دستاویزی برای کتمان حقیقت و حمایت از ظلم و ظالم تبدیل کرده است اماحقیقتا جنبشی جهانی ضدظلم نیز وجود دارد هر چند تظاهرات آن دائمی نیست. از این منظر مدعیان غیردولتی «صلح» را می‌توان به دو گروه واضح تقسیم کرد.
  صلح با ظلم؟!

گروهی از صلح‌طلبان جنگ را به هر شکلی مذموم برشمرده و صرفا آرمان سکوت مصلحت‌آمیز را پیگیری می‌کنند. اینها همان صلح‌طلبانی هستند که در آیین‌نامه‌های سازمانی‌شان هیچ تعریفی برای «ظلم و ظالم» به چشم نمی‌خورد اما سینه‌زنی زیر پرچم «صلح جهانی» را کماکان آرمان بلند خود معرفی می‌کنند.

به‌رغم غیردولتی بودن، بیشتر هزینه‌های ساختاری و سازمانی‌شان توسط نهادهای بین‌المللی همچون سازمان ملل و انواع و اقسام بنگاه‌های ماسونی تامین می‌شود. اتفاقا از ارتباطات بسیارعالی نیز با دولت‌ها برخوردار هستند و در عین حفظ نقش «مردمی» تلاش می‌کنند از مناسبات جهانی و مرزبندی‌های نظامات ظالمانه جنگ‌آفرین فعلی  با جان و مال خود نگاهبانی کنند! پس بخشی از وظایف آنها حول «توجیه‌تراشی» برای فعالیت‌های ضدصلح دولت‌های جنگ‌آفرین تعریف می‌شود. به طور معمول بزرگ‌ترین گردانندگان لابی‌های صلح‌ستیز تجارت اسلحه و جنگ‌افزارهای کشتارجمعی و انواع و اقسام بنیادهای مالی و تجاری وابسته به خانواده‌های آتش‌افروزی همچون راکفلرها و روچیلدها در ذیل برنامه‌های «ترویج مسؤولیت اجتماعی» تغذیه مالی و گفتمانی این سازمان‌های مردم‌نهاد(!) حامی صلحی نامعلوم در جهان را برعهده دارند. اینها همان کسانی هستند که اکنون حماس و غزه را برای صلح با ظالم و پایان شوی جهانی مظلومیت که پایه‌های رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورده، تحت فشار قرار داده‌اند و در عین حال در قالب تیم‌های پزشکی فعال در منطقه، گزارش انبارهای سلاح حماس را مخابره می‌کنند.

   مصلحان ظلم ستیز

اما گروه دوم صلح‌طلبان جهانی همان کسانی هستند که به طور معمول و بدون هماهنگی جهانی در تقابل با ظالم و در حمایت از مظلوم بدون کوچک‌ترین اشتراکی، در قالب تیم‌های متشکل آزادیخواهان بین‌المللی گردهم می‌آیند. بزرگ‌ترین سهم آنها در این هماوردی گفتمانی کبودی‌های ناشی از باتوم حاکمیت‌هاست و مسدود شدن شناسه‌های ارتباطی و حساب کاربری‌شان در شبکه‌های اجتماعی! پس صلح‌طلبی مردمی حقیقی در جهان امروز نه‌تنها حمایت گفتمانی بسیاری از حاکمیت‌های «متعهد به آرمان جهانی صلح»(!) را به همراه نمی‌آورد بلکه چه‌بسا به واسطه دستگیری در تجمع ضدجنگ مقابل کاخ‌سفید یا میدان التحریر یا در شانزه‌لیزه پاریس، محرومیت از خدمات اجتماعی عمومی را نیز به دنبال داشته باشد! اینجاست که سیاست‌های دوگانه فیس‌بوک در حذف مکرر صفحات حمایت از فلسطین به‌رغم حمایت رسمی از نشان «کبوتر صلح» تعبیر می‌شود. همینجاست که مشخص می‌شود چرا حساب کاربری داعش در شبکه‌های اجتماعی به‌رغم انتشار مکرر تصاویر فاجعه‌آمیز «فوتبال با سرهای قربانیان»، شامل قوانین حذفی منع انتشار و بازنشر صحنه‌های غیراخلاقی و خشونت‌آفرین نمی‌شود اما در مقابل بازنشر تصاویر کودکان قربانی سلاح‌های نامتعارف به کار رفته در جنگ نابرابر دولت اسرائیل مقابل یک باریکه پرجمعیت، مسدود شدن پی در پی شناسه‌های کاربری حامیان عدالت و صلح جهانی را به همراه می‌آورد!

قوانین در چنین جهانی که اتفاقا شعار «جهان عاری از خشونت» را با پرواز هزار کبوتر صلح جشن می‌گیرد به نفع ظالمان طراحی شده است. «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند» کماکان بر سردر سازمان ملل می‌درخشد اما قوانین جهانی به نحوی مدیریت شده‌اند که در عمل فرزندان شیطان، بنی‌آدم را بدرند و جهان را با ترس از گرگ‌صفتی و درنده‌خویی مدیریت کنند. حال سوال این است: در جهانی که مدیریت همه امور بشری با تمسک به «زور» و «ظلم» و ترس از تجاوز و تعدی اداره می‌شود، چه باید کرد؟ دشمن، مردم غزه را در دسته‌های صدنفری نابود می‌کند، پس رمز پیروزی کجاست؟ با این همه قساوت چگونه می‌توان خود را پیروز دانست؟

  مبارزه ایمانی

امام خمینی راه پیروزی ملت‌های آزاده جهان بر ظلم و جور ابرقدرت‌ها را اینگونه ترسیم می‌کنند: «تجربه انقلاب اسلامی در ایران، با خون‌بهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزل‌ها و به آتش کشیده شدن خرمن‌های کشاورزان و کشته شدن تعداد بسیاری در بمبگذاری‌ها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران‌گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزی بر کفر جهانی را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاری‌ها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه کرده است و ما به تمام جهان تجربه‌هایمان را صادر می‌کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچک‌ترین چشمداشتی به مبارزان راه حق انتقال می‌دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه‌ها، جز شکوفه‌های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملت‌های دربند نیست».

پس پیروزی در مقاومت به امید فرارسیدن روز انتقام نیست. تجربه نهراسیدن، نه گفتن به ظلم و ظالم و سیلی زدن به گوش مستکبر، خود پیروزی است هر چند بنا بر قول محکم الهی چنین مقاومتی قطعا با نصرت نهایی به معنای برتری قوا در آینده نیز همراه خواهد شد. این نفس عمل «مبارزه با صهیونیسم» است که حزب‌الله لبنان و حماس و ملت مظلوم فلسطین را تا به امروز در منظر مشهور‌ترین استراتژیست‌های نظامی جهان پیروز کرده است. امام نوید این پیروزی تکرارپذیر و مبتنی بر سنت‌های لایتغیر الهی  را اینگونه به مردم ایران اعلام کرده‌اند: «ملت شریف ایران توجه داشته باشید کاری که شما مردان و زنان انجام داده‌اید آنقدر گرانبها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضرری نکرده‌اید که سود زیستن در کنار اولیاءالله را برده‌اید و در جهان ابدی شده‌اید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon