برخی از شاعران اجتماعی در «فریاد» مانده‌اند؛ «سیاه‌نمایی» در دل واژگان، مشکل شعر اجتماعی امروز

برخی از شاعران اجتماعی در «فریاد» مانده‌اند؛ «سیاه‌نمایی» در دل واژگان، مشکل شعر اجتماعی امروز

خبرگزاری تسنیم: غلامرضا کافی با بیان اینکه ویژگی اصلی شعر اجتماعی انقلاب این است که با دو بال «ملی‌گرایی» و «اسلامی‌اندیشی» به پرواز در می‌آید، گفت: متأسفانه برخی از شاعران این حوزه با «سیاه‌نمایی» از «فریاد» فراتر نرفته‌اند.

شعر همواره در جامعه ایران به عنوان یکی از اثرگذارترین و اصیل‌ترین هنرها در دوره‌های مختلف مطرح بود. شعر اساساً نه تنها در ادبیات که حتی در تاریخ و اجتماع ایران نیز همواره به عنوان یکی از محورهای اساسی مطرح بود؛ این امر جدای از همه باید‌ها و چراها، نه تنها در میان عامه مردم که حتی در میان درباریان نیز به عنوان یک اصل مورد اتقان عموم مطرح بود. همین شعر بود که امیر سامانی را بی‌کفش و جامه روانه بخارا می‌کند و همین شعر است که از خونریزی‌های محمود غزنوی تا صله‌بخشی‌های شاه عباس را روایت می‌کند؛ شعر همواره در فرهنگ ایران آیینه تمام‌نمای هویت، تاریخ و اجتماع بوده است. مجالی برای بیان غم‌ها و غصه‌های تاریخ، شورهای حماسی و شعورهای عرفانه و گاه مجالی برای نقدهای تیز پشت واژه‌های بیدار یک شاعر.

اما امروزه شعر در پس هنرهای تجسمی و تصویری، در انزوا به سر می‌برد. انزوایی که دیگر آن را به عنوان هنر درجه اول مطرح نمی‌کند و عموماً فقط برای عده خاصی از مردم خوانده می‌شود، هرچند پیوند شعر با مردم ایران ناگسستنی است و تنها دهه محرم خود تأیید محکمی بر این ادعا است، اما باید متأسفانه قبول کرد که شعر این روزها کارکرد گذشته خود را ندارد. ایجاد چنین رویه‌ای نه تنها به قدرت رقبای جدید که حتی به نگاه مسئولان امر نیز بازمی‌گردد. شعر که تا همین سی سال پیش به عنوان تأثیرگذارترین هنر در میان مردم مطرح بود، عموماً از سوی مسئولان فرهنگی به جشنواره‌ای محدود شده است. با وجود این، مقام معظم رهبری هر سال جلساتی را به شعرا اختصاص می‌دهند؛ جلساتی که درّ نایاب این روزهای فرهنگ ماست. ایشان در دیدار اخیر خود با شاعران بر هویت‌سازی فرهنگی شعر تأکید کردند و شعر را یکی از ملزومات تحقق این امر دانستند.

اینکه شعر اجتماعی چگونه می‌تواند در دنیای امروز گوی سبقت را از هنرها و رقبای قدر خود برباید و بتواند پرمایه و پرشور همانند گذشته، به این جریان‌سازی ادامه دهد، ملزوماتی نیاز دارد که به نظر می‌رسد چندسالی است به آن پرداخته نشده است. خبرگزاری تسنیم، با توجه به ضرورت پرداختن به این مقوله، پرونده «شعر اجتماعی و هویت فرهنگی» را باز و با کارشناسان مختلف در این زمینه به بحث و بررسی پرداخت.

غلامرضا کافی، استاد دانشگاه شیراز و صاحب تألیفات متعددی چون «پژوهشنامه ادبیات انقلاب»، یکی از کارشناسانی بود که در این زمینه با وی به گفت‌وگو پرداختیم. وی ضمن بررسی کارکرد شعر اجتماعی در دوره‌های مختلف تاریخی، به شعر اجتماعی در دوره انقلاب پرداخت و با بیان اینکه شعر اجتماعی در این دوره با دو بال «ملی‌گرایی» و «اندیشه اسلامی» متولد شده است، گفت: از این نظر شعر اجتماعی در این دوره بالاترین وجه شعر اجتماعی در طول ادب فارسی است؛ حتی به دلیل همین دو ویژگی از شعر اجتماعی در دوره مشروطه نیز بالاتر می‌ایستد.

این استاد دانشگاه معتقد است که شعر اجتماعی در دوره پهلوی بیشتر گرایش به طنز داشت. استبداد زهدان طنز است، از این نظر ما با نوعی تخدیر ادبیات در این دوره مواجه بودیم. شاعر به دلیل ترس از فضای موجود، مسائل اجتماعی را در شعر طنز بیان می‌کرد. مشروحگفت‌وگوی تسنیم با کافی به شرح ذیل است:

*تسنیم: در اینکه شعر اجتماعی از کجا شروع شده و چگونه به این مرحله رسیده است، نظرات متفاوتی مطرح می‌شود. برخی از شعرا مانند حمیدرضا شکارسری اعتقاد دارند که شعر اجتماعی زاییده دوران حاضر است و برخی دیگر رگ و ریشه این شعر را در سروده‌های پیشین و حتی ادبیات کلاسیک جست‌وجو می‌کنند. برای آغاز به این موضوع بپردازید که اساساً شعر اجتماعی در ادب فارسی چند ساله است؟

شعر اجتماعی سابقه طولانی در کشور دارد. با توجه به بررسی سیر این نوع سروده‌ها در ادبیات فارسی می‌توان گفت که تولد این گونه شعری فاصله چندانی با پیدایش خود شعر ندارد. این موضوع می‌تواند یکی از مضمون‌های عام در شعر فارسی باشد؛ ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم نصایح رودکی و به یاد مرگ بودن وی را خالی از کارکرد اجتماعی بدانیم و قصد او را در این حوزه در نظر نگیریم. قطعاً این سروده‌ها با توجه او به «من فردی» شاعر اتفاق نیفتاده، بلکه با «من اجتماعی» رخ داده است.

عنوان «حکیم» که به تعدادی از شاعران ما طی تاریخ ادب فارسی اطلاق می‌شده، با توجه به همین وقوف شاعر نسبت به اجتماع و پیرامون او بوده است. دریافت‌های شاعر از دردهای اجتماعی، شاعر را به لقب حکیم می‌رسانده است. «حکیم» در این برهه‌های مختلف تاریخی بر چه فردی اطلاق می‌شده است؟ آیا حکیم تنها فردی است که عارف‌مسلک باشد؟ آیا حکیم تنها به کسی گفته می‌شد که فقط لفظ‌پرداز است یا باید ابعاد وجوی دیگری هم فراتر از این تعاریف و مصادیق داشته باشد؟ حکیم باید خصوصیاتی می‌داشت. باید چند طور در وجودش شکل گرفته باشد تا به وی این لقب را اطلاق کرد. شاعری که خیلی اجتماعی نبوده معمولاً دیگر القاب مانند کامل، بابا و ... می‌گرفت، اما شاعری که تعامل و درد اجتماعی دارد، به این حکیم ملقب می‌شود.

شعر اجتماعی عمری به وسعت ادب فارسی دارد

بنابراین شاعری که این لقب را دارد حتماً به موضوعات اجتماعی توجه دارد. اگر ما در تاریخ ادبیات به طور واضح این وجه را نمی‌بینیم به این دلیل است که شعر، فاصله کمی با مردم داشته و مردم آن را جزئی از بایدهای شعر می‌دانستند. اما در دوره نزدیک به معاصر به ویژه در دوره قاجار به دلیل فاصله‌ای بین شعر و مردم ایجاد شده و بعد شاعران به این وسیله رویکرد آشتی بین مردم و شعر دادند، شعر اجتماعی را واضح‌تر از سابق می‌بینیم. به عنوان نمونه، در دوره ناصری شاعرانی محفل‌گرا وجود دارد و بعد از آن دوره مشروطه را شاهد هستیم که شعر به درون مردم می‌رود و همین امر وجود و تولد موضوعات اجتماعی در شعر را بیش از پیش می‌بینند. این دوره به دلیل وجود چنین شرایطی به عنوان یکی از شاخص‌ترین دوره‌های شعر اجتماعی شناخته می‌شود و از آن به عنوان یکی از پایگاه‌های این حوزه شعری یاد می‌‌شود.

در دوره پهلوی استبداد، زهدان شعر طنز اجتماعی شد

بعد از آن در دوره پهلوی با تخدیری کردن ادبیات به دلیل کارکرد بالای سیاسی در دوره مشروطه مواجه هستیم. در عصر پهلوی تلاش شد تا بروز و مایه شعر اجتماعی در شعر این دوره کمتر شود. با توجه به همین رویکرد، شعر اجتماعی در دوره پهلوی نسبت به دوره‌های گذشته خود مجال بروز چندانی نمی‌‌یابد.

*تسنیم: به نظر می‌رسد با توجه به همین شرایط است که زبان شاعر نمادین می‌شود.

بله، همین‌طور است. شعر اجتماعی در این دوره به دلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود و نگاه استبدادی حاکمیت، گاه در جامه «طنز» متولد می‌شود و گاه با استفاده از «نماد» در ابیات جای می‌گیرد. وجود فضای خفقان در روزگار پهلوی بروز شعر اجتماعی را چنین کرده بود. به قول معروف استبداد، زهدان شعر طنز است. یعنی اگر شعر اجتماعی هم داریم در قالب طنز است. نوگراها از سوی دیگر د راین مرحله تاریخی فراجامعه نگاه می‌کنند. روشنفکر هستند، خود را شاعر مردم می‌دانند، اما به دردهای فرایی فکر می‌کنند مانند اصالت انسان. رسالت واقعی شعر را نوپردازها در این دوره ارائه می‌دهند.

شعر اجتماعی انقلابی چگونه متولد شد؟

در دوره انقلاب در دهه اول اتفاقی به عنوان شعر اجتماعی رخ نمی‌دهد. شعر در این دوره رسالت دیگر یدارد. انقلاب درگیر جنگ است به همین دلیل ما شعر خاصی در این دوره می‌بینیم. بعد از پایان یافتن جنگ، عواطف جنگ کم‌کم بروز می‌یابد، مسائل اجتماعی جنگ مطرح می شود و شاعران دیگر نگران رعایت جنگ را ندارند. در دوره جنگ شاعر و حتی مسئولان وظیفه داشتند که مردم را نگران نکنند و بیشتر با کارکرد حماسی کار می‌کردند، اما بعد از جنگ رویه تغییر می‌کند و به دلیل همین فاصله گرفتن از رعایت‌های سیاسی و... شعر اجتماعی در این روزگار بروز کرد. ضمناً فاصله گرفتن از جنگ پیامدهایی هم برای جامعه از جمله فاصله گرفتن از ارزش‌هایی بود که اب انقلاب ایجاد شده بود و همدلی‌هایی که در این سال‌ها به وقوع پیوسته بود، داشت. جامعه مادر این فاصله به بعضی از نیازهای مردم پاسخ داده نشده بود و مقداری سرخوردگی و یأس و ناامیدی در جامعه ایجاد شده بود،  این رویه سبب شد تا نوعی شعر اجتماعی متولد شود.

در این برهه زمانی به دلایل مختلف از جمله فاصله گرفتن برخی از مسئولان و مردم با برخی از ارزش‌هایی که مولود انقلاب بودند و مردم سال‌ها برای آن جنگیده بودند و مقاومت کرده بودند، مسائلی را برای جامعه ایجاد کرد. از جمله آن بروز برخی از مشکلات اجتماعی جدید بود که تا پیش از آن به این شکل گسترده انجام نشده بود. از جمله این موارد می‌توان به پدیده‌هایی مثل تهاجم فرهنگی، دختر فراری و... اشاره کرد. در این زمان شاعری که روزگاری خود را پشت خاکریزهای جبهه می‌دید و رسالت خود را گفتن از جنگ و حماسه رزمندگان می‌دانست، امروز رسالت خود را در شعر اجتماعی بروز می‌دهد. شاعر اجتماعی در این زمان به دلیل زمان‌آگاهی‌ای که دارد به سراغ این موضوعات می‌رود و از این جهت در سال‌های پس از جنگ ما با نوعی گستردگی شعر اجتماعی از منظر کمی و کیفی مواجه هستیم.

«ملی‌گرایی» و «اسلامی‌اندیشی» دو بال پرواز شاعر اجتماعی مصلح انقلابی

*تسنیم: به نظر می‌رسد که با توجه به شرایطی که شما فرمودید، شعر اجتماعی انقلاب کامل‌ترین وجه شعر اجتماعی در ادبیات فارسی است.به عبارت دیگر، شاعر در این مرحله نه تنها منتقد است که حتی در جامه یک مصلح هم مطرح می‌شوند.

شاخص‌های شعر اجتماعی در این دوره چنان است که از دوره شعر اجتماعی مشروطه بالاتر می‌‌ایستد. شاعر اجتماعی‌سرای دوره مشروطه رسالت خود را براساس روحیه‌ ملی‌گرایانه انجام می‌دهد، اما شاعر اجتماعی انقلاب دو قطب ملی‌گرایی و اسلامی‌اندیشی را بال پرواز خود قرار می‌دهد. از این جهت شعر اجتماعی در دوره پس از جنگ در برهه ادبیات انقلاب اسلامی، بهترین نوع شعر اجتماعی در طول تاریخ ادبیات فارسی است که با وجود دو مقوله مهم به اجتماع می‌نگرد. شاعر در این زمان هم از سرحدات ایران دفاع می‌کند، هم دغدغه خلیج فارس را دارد و هم بر ارزش‌های اسلامی تأکید می‌کند. شاعر اجتماعی انقلابی جامعه‌ای پرورده و فرزانه را می‌طلبد و به جای یک منتقد صرف، مصلح جامعه هم هست. یعنی علاوه بر نشان دادن مشکلات، افق‌های روشن آینده را نیز ترسیم می‌کند و به دور از روحیه یأس‌انگارانه تلاش دارد تا دردهای جامعه التیام یابد.

در دوره پهلوی فاجعه‌نویسی به نام مصلح‌گرایی مطرح می‌شد

البته در دوره‌ای به ویژه در دوره شعر مشروطه ما شاعران و ادیبانی هم داشتیم که خود را «مصلح اجتماعی» می‌دانستند، اما مسائل اجتماعی را با فجیع‌ترین موضوعات و زبان بیان می‌کردند. در آثار برخی از ادبا به ویژه داستان‌نویسان، به بهانه مصلح بودن چنین رویکردهایی را شاهد بودیم. در همین دوره و بعدها در دوره پهلوی برخی از کارشناسان دینی و اجتماعی مانند شهید مطهری، دکتر شریعتی و... نسبت به وجود چنین رمان‌ها و آثاری تذکر داند. در حقیقت برخی از آثاری که از سوی تعدادی از به اصطلاح مصلحان جامعه به چاپ رسیده بود، فاجعه‌نویسی بودند. البته تعداد این دسته از شاعران و داستان‌نویسان آنقدر زیاد نبودند و حتی نتوانستند جریان‌ساز باشند. این دسته از شاعران اقیلیتی بودند که بر اکثریت شوریده بودند، اما در همین دوره هم شاعرانی بودند که به هنر خود اتکا نداشتند و اصلاً خود را هنرمند نمی‌دانستند، اما برایشان آگاه کردن مردم بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشت. در این دسته از شاعران، افرادی همچون خسرو گلسرخی و... نیز قرار می‌‌گیرند.

*تسنیم: آقای کافی ما در سال‌های اخیر شاهد نوعی افتادن فاصله میان مردم و شعر هستیم. فروش کتاب‌های شعر، تعداد جلسات و استقبال عامه مردم از شهر تا حدودی این موضوع را ثابت می‌کند. با چنین شرایطی آیا شعر می‌تواند هویت‌ساز فرهنگی باشد؟ اگر بله، چه ملزوماتی نیاز دارد تا به این مرحله برسد.

من با مقدمه‌ای که شما گفتید خیلی موافق نیستم. هنرها طی سال‌های اخیر تخصصی‌تر شده‌اند. ما کمتر کسی را دیگر سراغ داریم برای شکستن تخمه به سینما برود. در شعر هم همین اتفاق افتاده است. اگر در گذشته جمع‌های شعرخوانی وجود داشت، در روزگار کنونی شعرخواندن به صورت فردی بیشتر انجام می‌شود و ما کمتر شاد محافلی هستیم که مانند گذشته به شعرخوانی بپردازند. علاوه بر این دسترسی آسان برای خواندن و جست‌وجوی شعرهای جدید این مجال را برای دوستداران بیشتر فراهم کرده است. علاقه به شعر مانند علاقه به هنرهایی مانند سینما نمایان و آشکار نیست. شعر از جمله هنرهایی است که غوغاسالار نیست و به همین دلیل چنان که از دیگر هنرها مانند سینما انتظار می‌‌رود، در جامعه حضور ندارد. به عبارت دیگر هنری پنهانی در دل جامعه است.

مشکل شعر اجتماعی امروز ما، «سیاه‌نمایی» در دل واژگان است

آنچه مشکل شعر اجتماعی امروز است، سیاه‌نمایی در دل واژگانی است که به نام شعر اجتماعی مطرح می‌شوند، اما بدون پایبندی به موازین شعر اجتماعی امروز که باید در کنار منتقد بودنف مصلح هم باشد، تنها به بیان سیاهی‌های اجتماع پرداختند و روشنگری را از بین بردند. شیوه کار این دسته از شاعران به گونه‌ای است که افق مثبتی را نمی‌بینند و تنها اعتراض می‌‌کنند. تنها در فریاد مانده‌اند، فریادی که با سیاه‌نمایی و بدون در نظر گرفتن آینده روشن، تنها در همین مرحله می‌ماند.

برخی از شاعران اجتماعی امروز در «فریاد» مانده‌اند

اما شعر اجتماعی امروز به خودی خود می‌تواند در راستای هویت‌سازی فرهنگی قدم بردارد، چرا که برای رسیدن به این مرحله ما نیازمند ملزوماتی هستیم که تعدادی از این ویژگی‌ها را می‌توانیم در میان اشعار ببینیم. به عنوان نمونه، در کنار روحیه اصلاح‌گرایانه شاعر، ما شاهد زبانی پاک از او هستیم. زبان شاعر امروز پیراسته است و براساس آموزه‌هایی که از انقلاب به دست او رسیده، نزاکت را در شعر خود رعایت می‌کند.

*تسنیم: شما به عنوان استاد دانشگاه، با قشر جوان بیشتر در ارتباط هستید. با توجه به تجربیات خودتان بفرمایید که آیا شعر اجتماعی شاعران جوان تا چه حد می‌تواند در این مسیر حرکت کند؟

شعر معاصر اجتماعی دو ویژگی‌ دارد که می تواند با استفاده از همین دو ویژگی‌ به هویت‌سازی فرهنگی برسد؛ نخست وقوف اجتماعی و عینیت‌پردازی. شعر اجتماعی امروز از نظر زبانی فاصله چندانی با اجتماع ندارد. مردم عادی با خواندن هر یک از این اشعار می‌توانند به محتوای مورد نظر دست پیدا کنند. در دوره کلاسیک میان زبان شاعر با زبان مردم فاصله‌ای وجود داشت؛ به طوری که تا زبان شعر را نمی‌دانستی نمی‌توانستی از محتوای مورد نظر شاعر سر دربیاوری. اما امروزه این فاصله کم شده است.

در میان ادبیات امروز، بخش قابل توجهی از سنگینی وزنه شعر، به سروده‌های شاعران جوان اختصاص دارد. اما آیا با وجود کمیت، می‌توان گفت که شعر اجتماعی شاعران جوان، دردهای اجتماعی را بیان می‌کند و مصلح هم هست؟ باید بگوییم، نه. چون برای هر سنی ساحت‌های شعری مختلفی وجود دارد: شعر حماسی، غنایی و بعد تعلیمی. شعر اجتماعی در حوزه شعر تعلیمی قرار می‌گیرد. پند شنیدن لازمه میان‌سالی انسان‌ها است از این جهت نمی‌توان توقع داشت که حتماً در شعر شاعران جوان این رویکرد وجود داشته باشد. از این جهت بیشتر انتظار می‌رود که در شعر شاعران جوان شورش بر دردها بیش از اصلاح آنها وجود داشته باشد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران