حمله آمریکا به مواضع داعش، جدی یا اقدامی فریبنده؟

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «امین حطیط» از نویسندگان مشهور لبنانی در پایگاه خبری- تحلیلی الشرق الجدید نوشت، روزهای اخیر شاهد دو موضع غربی در قبال گروه تروریستی دولت اسلامی در عراق و شام " داعش " بودیم، داعشی که با برپایی دولت خلافت اسلامی در عراق و شام همراه بوده و نخستین اقدام و موضع از سوی آمریکا صورت گرفت و کاخ سفید دستور آغاز حملات محدودی به پایگاه های داعش در شمال عراق را صادر کرد  و موضع دوم در این باره تصمیم شورای امنیت سازمان ملل ضد داعش و جبهه النصره است و این مواضع نشان می دهد گویا غرب و آمریکا تصمیم گرفته است واقعیت موجود را بپذیرد از این رو به صورت جدی تروریسمی که را که این دو سازمان تروریستی در پیش گرفته اند را محکوم سازد، اما آیا این تفسیر می تواند درست و صحیح باشد؟.

در پاسخ به این پرسش باید گفت که این کتاب را نباید از صفحه آخر یا از سطر آخرش مطالعه کرد، بلکه باید امور را به هم مرتبط دانست و باید گذشته را به درستی درک کنیم تا معنی آن چه را که اکنون صورت می گیرد به درستی باور کنیم و برای آینده دیدگاه درستی را تصور کنیم، اکنون باید این مساله را از این مکان بررسی کنیم که هم اکنون همه به این باور رسیده اند که داعش و جبهه النصره دیگر از غرب و هم پیمانان غربی و مزدوران آنها در منطقه خیلی دور نیستند.

هم اکنون ترکیه و عربستان سعودی و قطر همان کشورهایی هستند که توجه کردند و از این گروه های تروریستی حمایت کردند و به طور حتم در جهت پرورش این گروه ها نقش داشته اند، حتی این کشورها سعی داشتند، با حمایت از این دو گروه تروریستی برای سرنگونی دولت سوریه تلاش کنند، و از این طریق کوشیدند تا دژ میانه محور مقاومت را برچینند، و مقدمات لازم را برای سرکوب محور مقاومت به خیال خود فراهم سازند، که البته این اقدام براساس پروژه صهیونیستی و عربی صورت می گیرد.

این واقعیت دیگر حتی از گروه های ساده لوح و معمولی هم پوشیده نیست و همه به خوبی می دانند، داعش و جبهه النصره به دنبال محقق کردن چه سیاست و راهبردی در منطقه هستند.

دلایل پیشروی اخیر داعش از سوریه به عراق

از سوی دیگر اکنون دیگر بسیار واضح شده است که با استناد به دلایل و شواهد و قراین قطعی پیشروی های اخیر داعش از سوریه به عراق براساس موارد ذیل صورت گرفته است :
اول : در راستای یکی کردن سلاحی که ضد محور مقاومت نشانه گرفته شده است و آن را راهبرد نابودی این محور می دانند، بسیار شبیه طرح بشیر جمیل در لبنان است که جنگ داخلی را هدایت می کرد، وی در آن زمان آن نبرد را نبرد مشترک کردن سلاح مسیحی ها نامیده بود، نبردی که در نهایت امر منجر به تشکیل " نیروهای لبنانی "[[فالانژ‌های سابق] شد، نیروهایی که اسرائیل فرمانده آنها را در سال 1982 بعد از اشغال لبنان به عنوان رئیس جمهور این کشور منصوب کردند.

دوم : هم اکنون طرح آمریکا که طرحی جدید برای مشغول کردن محور مقاومت و هدر داد توان و نیروی آن است سعی دارد تمام خطوط ارتباطی آن را از نظر مادی با مساله و مقاومت فلسطینی در غزه جدا سازد، طرحی که اسرائیل در غزه با آغاز جنگ درصدد است آن را کامل کند و داعش هم که از اسرائیل فرمانبری دارد در عراق و سوریه و لبنان می کوشد به محور مقاومت ضربه بزند.

شاید برخی در این بین گمان کنند که غرب اکنون دیگر با رفتار جنایتکارانه داعش مخالف است و اکنون در صدد مقابله با این رفتارهای داعش است و عملیات خود را ضد داعش آغاز کرده است، شاید اولین امید در این زمینه عملیات نظامی محدود آمریکا ضد پایگاه های داعش در مرزهای کردستان عراق است، یا شاید برخی گمان می کنند که تصمیم شورای امنیت سازمان ملل در خصوص داعش و جبهه النصره اقدامی در این راستا یعنی مبارزه با گروه های تروریستی است یعنی از یک سو حملات نظامی آمریکا و در سوی دیگر تصمیم شورای امنیت در خصوص داعش و جبهه النصره است اما باید برحذر بود که نباید به سادگی فریب این رویدادها و مواضع محدود را خورد، چرا که مسائلی نظیر موراد ذیل باید مورد توجه قرار گیرند:

حملات آمریکا علیه داعش برای تامین امنیت عراق نیست

الف : در خصوص حملات هوایی جنگنده های آمریکایی :

به طور قاطع معتقدیم این حملات محدود آمریکا ضد برخی پایگاه های داعش در مرز اقلیم کردستان عراق هرگز برای تامین امنیت عراق صورت نگرفته است، یا آن گونه که برخی از مسئولان عراقی سعی داشتند باور کنند این حملات با هدف دفاع از عراق صورت نگرفته است و هرگز به توافق امنیتی مشترک آمریکا و عراق مربوط نبوده است، چرا که اگر آن گونه که ادعا می شد بود، آمریکا باید در این راستا به صورت جدی تری بعد از نمایش داعش در موصل وارد عمل می شد، یا لا اقل در آن زمان که ماهواره های جاسوسی آمریکا موضوع اعدام 1700 نظامی عراقی به دست داعش را رصد کرده بودند دست به این اقدام می زد، یا لااقل بعد از حتمی شدن مساله دست داشتن داعش در نسل کشی ایزدی ها در سنجار و آواره کردن مسیحیان از موصل اقدامی برای سرکوب داعش می‌‌کرد، نه تنها آمریکا در قبال این مسائل وارد عمل نشد، بلکه باید گفت شخص باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا  روزی در کاخ سفید اعلام کرد: آمریکا هرگز نقش پدافند هوایی شیعیان را ضد کردها یا نقش پدافند هوایی را برای کسی بازی نمی کند پدافند هوایی امریکا تنها در جهت خدمت به منافع آمریکا است و هیچ منفعت دیگری را دنبال نمی کنیم.

حال با در نظر گرفتن این موضع صریح و واضح دولتمردان آمریکا در قبال داعش و القاعده و نحوه و دلیل حمله به مراکز آنها در عراق به این نتیجه می رسیم که بعد از اذعان مقامات آمریکایی مبنی بر تاسیس و حمایت و پرورش القاعده و داعش برای خدمت به منافع آمریکا در منطقه به نظر می رسد با توجه به آن چه تاکنون روی داده است، به نظر می رسد در خوش بینانه ترین حالت برخی از عناصر غیر منضبط القاعده و داعش که تحت الحمایه آمریکا بوده و هستند ضد واشنگتن اقداماتی را در عراق انجام داده اند که آمریکا سرانجام ناگزیر شده است برای سرکوب آنها و تنبیه این عناصر خودسر برخی از عملیات محدود نظامی را ضد آنها در مرزهای عراق با اقلیم کردستان را انجام دهند، این درحالی است که گویا هرگز قرار نبوده است داعش به منافع آمریکا در عراق و منطقه کردستان عراق نزدیک شوند و بعد از نقض این توافق و تعهد از سوی برخی از عناصر داعشی آمریکا برای تنبیه آنها به حملات محدود هوایی و تنبیهی متوسل شده است.

در این حملات آمریکا قصد داشته و دارد تا به داعش بار دیگر یادآور شود که این گروه در عراق و سوریه چه وظایفی را باید دنبال کند و تجاوز و تعدی از تعهدات می تواند پیامدهای وخیمی برای عناصر خودسر داعشی در برداشته باشد.

دو پیام آمریکا از حمله محدود آمریکا به  داعش

هم اکنون آمریکا با این حملات محدود خود ضد برخی از عناصر داعش در مرز عراق با اقلیم کردستان دو پیام را به صورت همزمان به دو گروه منتقل کرده است از یک سو گروه های خودسر داعش را تنبیه کرده و خطوط قرمز خود را برای آنها عملاً ترسیم کرده است و از سوی دیگر هم آمریکا در این حملات تکلیف اقلیم کردستان عراق را یکسره کرده و آنها را از اعلام مساله استقلال از عراق برحذر داشته چرا که قادر به تامین امنیت مورد نیاز دولت مستقل آینده کردستان عراق نخواهند بود بنابراین باید به اقلیم بودن تن دهند.

از سوی دیگر باید گفت آمریکا با انجام این عملات به ظاهر نظامی ضد داعشی به دنبال ارسال پیامی برای مقامات سوریه هم بوده است که به موجب آن حملات خود در آینده ضد سوریه را توجیه کند، البته این حملات را آمریکا به بهانه حمله به برخی از اعضای داعش انجام خواهد داد، اما رویهم رفته حضور آمریکا در سوریه توجیه خواهد شد و بعدها آمریکا می تواند از هر بهانه ای برای هر اقدام دیگری استفاده کند، از این رو می بینیم بعد از حملات محدود آمریکا به پایگاه های عناصر خودسر داعش که توافق با آمریکا را زیر پا گذاشته بودند، شورای امنیت سازمان ملل هم با محکوم کردن داعش و جبهه النصره توجیهی از قبل آماده شده را برای این سناریوی آمریکا در عراق و سوریه فراهم می سازد،
ب : اما تصمیم شورای امنیت که براساس پیش نویس تصمیم غربی صادر شده است و در راستای ریاست دوره ای شورای امنیت سازمان ملل از سوی انگلیس صادر شده دو گروه تروریستی داعش و جبهه النصره را تحریم کرده و هرگونه تعامل انسانی، مادی و تجاری و غیرتجاری با آن محکوم و هم این گروه های تروریستی در صورت نقض این تصمیم مورد بازخواست قرار خواهد گرفت و هم طرف های مقابلی که با این دو گروه نتعامل خواهند کرد مجازات می شوند، از این رو می توان گفت این تصمیم شورای امنیت نمی تواند به مثابه راه حلی برای بحران تلقی شود.

در مطالعه ای عمیق و راهبردی که در خصوص این تصمیم شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته است مشخص شده این تصمیم از هیچ پشتوانه اجرایی برخوردار نیست، و از محتوای قانونی لازم الاجرایی تهی است و حتی کشورهایی را که با داعش و جبهه التصره تعامل دارند یا از آنها حمایت می کنند را مجازات نمی کند، از این رو همه می دانیم اگر قرار به تنبیه و مجازات باشد در این صورت نقش ترکیه، عربستان سعودی و قطر را که حامیان اصلی داعش هستند را نمی توان نادیده گرفت.

همچنین نباید فراموش کنیم که ریاست دوره ای شورای امنیت که برعهده انگلیس است در حین تصویب این تصمیم به سخنان و اعتراض هایی نمایندگان سوریه و عراق توجهی نکرد چرا که این دو نماینده از وجود خلا اجرایی خبر داده است.

شورای امنیت برای اولین بار مواضع سوریه را تائید کرد

حال باید گفت با وجود تمام بدی هایی که این تصمیم شورای امنیت داشته یک مزیت قابل توجه دارد و آن این است که سازمان ملل و شورای امنیت برای اولین بار گفته های چند ساله سوریه را تایید کرده است که از سوی گروه های تروریستی از خارج از این کشور مورد حمله قرار دارد، از این رو باید گفت دیگر غرب نمی تواند مدعی شود در سوریه انقلابی مردمی به راه افتاده است، و این واقعیت که داعش و جبهه النصره دو گروه تروریستی هستند با اجماع آرای تمام حاضران شورای امنیت گروه تروریستی هستند، اما باید گفت در این تصمیم هیچ جدیتی از سوی غرب برای مبارزه با داعش وجود ندارد، حال با این پرسش رو به رو هستیم که چه کسانی درپی خروج این تصمیم به شورای امنیت برای تصویب بودند و چرا به یک باره آمریکا و انگلیس از حامیان محکومیت داعش در شورای امنیت شدند؟.

1_ چرا نام ابوبکر البغدای سرکرده گروه تروریستی داعش و همکاران مستقیم وی و دیگر مسئولان داعش که 12 نفر هستند در فهرست بین المللی تروریسم گنجانده نشده است؟ و چرا تاکنون تصمیمی از سوی شورای امنیت برای ارجاع و معرفی آنها برای محاکمه به دادگاه بین المللی صورت نگرفته است؟ و آیا این تصمیم می تواند به زیان برخی از مقامات آمریکایی تمام شود که تصاویر آنها با ابوبکر البغدادی دیده شده است؟.

2_   چه کسانی نقشه ها و اطلاعات دقیق میدانی را در خصوص سوریه و عراق در اختیار داعش قرار می دهد، نقشه هایی که در آن اماکن حساس و نقاط ضعف و قوت ارتش های سوریه و عراق مشخص شده است و داعش با کمک این نقشه ها به دولت های عراق و سوریه حمله می کند، آیا جز کشورهایی که نقشه های خود را از طریق ماهواره های جاسوسی تهیه می کنند و سرویس های اطلاعاتی آنها در منطقه مستقر هستند و بخصوص با ناتو در ارتباط هستند این نقشه ها را واگذار می کنند؟.

3_ آیا جز این است که ترکیه که هم پیمان ناتو است تنها گذرگاه امن نیروهای منتسب به داعش است و نفت قاچاق عراق و سوریه را داعش از طریق خاک ترکیه به بازارهای اروپایی منتقل می کند و داعش از فروش این نفت روانه 3 میلیون دلار در آمد به دست می آورد؟ چرا هنوز ضد ترکیه هیچ اقدامی انجام نمی گیرد؟.

4_  آیا این ترکیه نیست که به عنوان تنها ورودی نیروهای وابسته به داعش برای ورود به داخل خاک سوریه و عراق به حساب می آید پس چرا تصمیمی برای بستن فرودگاه ها و بنادر این کشور بر روی عناصر داعش گرفته نمی شود و چرا در این باره حتی یک بازخواست ساده در این باره صادر نمی شود؟.

5_  آیا جز این است که قطر و عربستان سعودی و برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که همه به خوبی می دانند حمایت لازم را به داعش و جبهه النصره تقدیم می کنند، وفکر و اندیشه داعش و جبهه النصره وهابی است که به این کشورها مرتبط است و از سیاست های آمریکا پیروی می کنند که رئیس سابق سرویس اطلاعات آمریکا به آن اذعان کرده است؟.

داعش؛ ارتش سری آمریکا  برای نابودی ارتش‌های منطقه

سوالات بسیاری در این باره از غرب به صورت کلی و از آمریکا به صورت ویژه وجود دارد که باید پرسیده شود و نشان می دهد اگر واقعا غرب و آمریکا در صدد نابودی داعش و جبهه النصره بودند می توانستند ظرف تنها چند ماه تمام حامیان و کانال های حمایت از این دو گروه  تروریستی را بخشکانند، حتی دیگر نیازی هم به صدور تصمیمی در این باره از سوی شورای امنیت نمی بود و ناتو و حتی آمریکا به تنهایی قادر به نابودی آنها می بودند اما واقعیت این است که این تصمیم آمریکایی به آن شدتی که باید می بود صادر نشده است چرا که آمریکا واقعاً مصمم به از این بردن این دو جریان تروریستی نیست، چرا که آمریکا هنوز این نیروهای تروریستی را به مثابه ارتش مخفی یا همان ارتش سری خود برای نابودی ارتش های کشورهای منطقه می داند و از طریق داعش و جبهه النصره آمریکا آن چیزی را که ارتشش در عراق در طول چندسال نتوانست به دست آورد را برای واشنگتن محقق کند.

خطر دخالت نظامی آمریکا در سوریه به بهانه مقابله با داعش

اما تفسیر ما در این باره این است که تصمیم صادره از سوی شورای امنیت سازمان ملل در واقع به مثابه شانه خالی کردن اروپا و آمریکا از اقدامات داعش و جبهه النصره در عراق و سوریه است و می خواهند مسئولیت معنوی و مادی جنایات این دو گروه را متقبل نشوند، از این رو با محکومیت ساده این دو جریان اکنون سعی دارند خود را از تمام هر آن چه در طول این مدت در عراق و سوریه گذشت را از خود دور سازند، اما باز هم باید گفت که این تصمیم شورای امنیتی هیچ میکانیزم اجرایی در بر ندارد، و باید اذعان کرد که ارزش این تصمیم شورای امنیت حتی بهای جوهری را که با آن این تصمیم گرفته شده را هم ندارد، اما به نظر می رسد در این بین آمریکا و غرب و شورای امنیت با این تصمیم تنها در جهت تحقق آن هدفی هستند که در بالا به آن اشاره شد و آن مساله توجیه حضور و اقدام نظامی آمریکا در آینده در داخل خاک سوریه است آنها می خواهند به بهانه داعش در کشور سوریه حضور نظامی خود را توجیه کنند و در این باره باید هوشیار باشیم.

انتهای پیام/ر