همکاری با ایران برای همه راهگشا است


همکاری با ایران برای همه راهگشا است

خبرگزاری تسنیم: وزیر اسبق امور خارجه انگلیس معتقد است همکاری ایران و آمریکا برای از بین بردن داعش به دلیل تطابق منافع ملی آن‌ها در موضوعی خاص بوده و اگر همکاری صورت بپذیرد این امر پیامدی کاملاً منطقی است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مالکم ریفکایند وزیر امور خارجه اسبق انگلیس که در حال حاضر ریاست کمیته اطلاعات و امنیت پارلمان را به عهده دارد طی یادداشتی تلگراف نوشت: ایران بدون حتی شلیک گلوله‌ای شاهد سرنگون شدن صدام شد. برای اولین بار در صد سال گذشته بود که هم‌مذهبی‌های ایران در عراق حاکم شدند و ایران به بانفوذترین قدرت در سیاست‌های داخلی عراق تبدیل شد.

متن کامل این یادداشت را که در پایگاه خبری اشراف منتشر شده است، می‌خوانید: 

آیا اتحاد ایران-آمریکا ناگهان پا به عرصه ظهور گذاشت؟

آیا اتحاد ایران-آمریکا ناگهان پا به عرصه ظهور گذاشت؟ آیا تهران از تمایل دارد با شیطان بزرگ همکاری کند؟ اگر به تحولات اخیر عراق و به‌اصطلاح خلافت اسلامی نگاهی بیندازید، شاید به دلیل این طرز فکر بخشیده شوید. آمریکا و ایران با هم متحد شدند تا نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق، را وادار کنند به‌عنوان پیش‌شرط خلاصی از تروریست‌های جهادی در موصل و شمال عراق از قدرت کناره‌گیری کند. ایرانی‌ها به حمله‌های هوایی جت‌های آمریکایی در آن‌سوی مرزهایشان هیچ اعتراضی نکرده‌اند. ایرانی‌ها ظاهراً از این‌که آمریکا تسلیحات در اختیار کردهای پیشمرگ قرار می‌دهد، کاملاً احساس آرامش می‌کنند. همۀ این‌ها در شرایط مذاکرات دنباله‌دار ایران- آمریکا برسر آیندۀ برنامۀ هسته‌ای تهران صورت می‌گیرد.

سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ها هرگز مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.

همکاری بر اساس تطابق منافع ملی پیامدی کاملاً منطقی است

بهتر است این آشتی ظاهری را باتوجه به موقعیتش در نظر بگیرید. اغلب فراموش می‌شود که از زمان سقوط شاه در سال 1979، موقعیت‌های فراوانی برای همکاری رسمی ایران و آمریکا وجود داشته است؛ هرچند دو طرف این فرصت‌ها را درخور توجه نیافتند. و هرگاه همکاری صورت گرفته است نه به دلیل دورویی یا قانون تبعیضی یکی از طرفین بوده است. بلکه به دلیل تطابق منافع ملی آن‌ها در موضوعی خاص بوده است و همکاری، پیامدی کاملاً منطقی بوده است.

داعش و خلافت اسلامی تهدیدی به‌مراتب بزرگ‌تر از تهدید القاعده برای منافع ایران است

جالب‌ترین نمونۀ همکاری این دو کشور، واکنش ایران به حملات 11 سپتامبر به برج‌های دوقلوی نیویورک بود. القاعده سازمان تروریستی سنی بود که، در هر حالت، از مسلمانان شیعه بیش از آمریکایی‌ها متنفر بود. ایرانی‌ها از صمیم دل می‌خواستند شاهد نابودی آن‌ها به دست آمریکا باشند. در افغانستان، طالبان سنی در رأس قدرت بودند و به القاعده و اسامه بن‌لادن پناه داده بودند. وقتش بود که ایرانی‌ها با حمایت مخفیانه از عزم آمریکایی، طالبان را به زیر بکشند و القاعده را نابود کنند. خاطرۀ آن همکاری در سال‌های بعد فراموش شد؛ چرا که ایرانی‌ها از حضور آمریکا و اعمال کنترل همیشگی‌اش بر همسایۀ شرقی خود ناراحت بودند. امروز، داعش و “خلافت” اسلامی تهدیدی به‌مراتب بزرگ‌تر از تهدید القاعده برای منافع ایران است.

تروریست‌های جهادی حالا کنترل بخش‌های زیادی از شمال عراق را، در نزدیکی مرز ایران، در دست دارند و آنجا را قلمرو دولت جدید خود اعلام کرده‌اند. در صورتی که موفق و در آنجا ماندگار شوند، تجزیۀ عراق حتمی خواهد بود- که علاوه‌بر خلافت، کردهای عراق نیز دیگر از دولت مرکزی فرمان نخواهند گرفت. آنچه از عراق باقی خواهد ماند یک کشور شیعه است که از بسیاری از ارزشمندترین میدان‌های نفتی بی‌نصیب مانده است و تلاش می‌کند موجودیت سیاسی خود را حفظ کند.

این، ضربه‌ای مهلک برای تهران است. لازم به یادآوری است که بزرگ‌ترین و تنها ذینفع جنگ بوش-بلر در سال 2003 در عراق، ایرانی‌ها بودند. ایران بدون حتی شلیک گلوله‌ای شاهد سرنگون شدن صدام شد. برای اولین بار در صد سال گذشته بود که هم‌مذهبی‌های ایران در عراق حاکم شدند و ایران به بانفوذترین قدرت در سیاست‌های داخلی عراق تبدیل شد.

چرا آمریکا باید خواهان همکاری با ایرانی‌ها برای متوقف کردن داعش باشد؟

آن همه دستاورد حالا به اوضاع درهم‌ریخته‌ای می‌ماند و ضرورت از بین رفتن گروه تروریستی داعش برای ایران از همیشه قانع‌کننده‌تر است. اما، این همۀ ماجرا نیست. “خلافت” به شمال عراق محدود نیست؛ بلکه بخش‌های زیادی از سوریه را نیز تحت کنترل دارد. چندی پیش بود که عبدالله، پادشاه اردن، دربارۀ کمان شیعه، از ایران تا عراق، از علویت سوریه تا حزب‌الله شیعه در لبنان هشدار داد. ایرانی‌ها با نفوذ قدرتمندشان در بغداد خود را میدان‌دار می‌دانستند، تسلیحات در اختیار اسد قرار می‌دادند و اختیار حزب‌الله را در دست داشتند. آن راهبرد حالا در حال فروریختن است. اگر تحولات اخیر برای آن‌ها این‌قدر بد بوده است، چرا واشنگتن نباید ابراز خوشحالی کند؟ چرا باید خواهان همکاری با ایرانی‌ها برای متوقف کردن و، در صورت امکان، وارونه کردن این تحولات باشند؟

آدم‌های خوب همیشه خوب و آدم‌های بد همیشه بد نیستند

بازهم، جواب این سؤال‌ها را نمی‌توانید در دورویی، حماقت یا ساده‌لوحی آمریکا بیابید. آن‌ها به‌خوبی به همۀ این ملاحظات واقفند و اگر تنها افراد مرتبط با موضوع بودند، راحت می‌نشستند و از این نمایش باشکوه لذت می‌بردند. اما سیاست بین‌المللی آن‌قدرها هم ساده نیست. آدم‌های خوب همیشه خوب و آدم‌های بد همیشه بد نیستند. سیاست مستلزم اتحادهای موقتی و غیرمعمول است؛ چراکه دولت‌ها تلاش می‌کنند منافع متناقض را هماهنگ و سازگار کنند. جنگ دوم جهانی را در نظر بگیرید وقتی چرچیل و روزولت برای شکست هیتلر با استالین متحد شدند.

چرچیل آدم ساده‌ای نبود. در 20 سال گذشته، وی جنجالی‌ترین مخالف اتحادیۀ جماهیر شوروی و تمامی مظاهر آن بود. او به‌خوبی می‌دانست که بعد از اتحاد با استالین و شکست هیتلر در آلمان، اتحاد جماهیر شوروی بسیار قدرتمندتر از قبل ظاهر خواهد شد و کنترل بخش‌های زیادی از شرق اروپا را به دست خواهد گرفت.

همکاری با ایران برای همه راهگشا است

اگر قرار بود انگلیس از تجاوز نازی و غرب اروپا از یوغ هیتلر خلاص می‌شد، این بهایی بود که باید پرداخته می‌شد و تاریخ به این تشخیص چرچیل ایراد نگرفته است. ارزیابی ضرر و زیان همکاری با ایرانی‌ها به‌اندازۀ ارزیابی سود و زیان همکاری با روس‌ها دشوار نیست. ایران، برخلاف اتحاد جماهیر شوری، هرگز ابرقدرت و تهدید جهانی نخواهد بود. اقتصادش دچار آشفتگی است و آیندۀ آن نامعلوم است. اگر همکاری با ایران برای حفظ یکپارچگی عراق و شکست تروریست‌های جهادی برای تهران خوب است، برای دولت‌های میانه‌روِ عرب راهگشا و برای غرب حتی راهگشاتر است.

دولت اسلامی که عراق و سوریه را زیر پاهای خود دارد، کل جهان عرب را بی‌ثبات می‌کند و پایگاهی برای صدور تروریسم نه‌تنها به خاورمیانه که به سرتاسر اروپا و آمریکا خواهد بود. به‌علاوه، روند گرایش به افراطی‌گری درمیان شمار اندک اما خطرناکی از مسلمانان سراسر جهان را تسریع می‌کند. بعید است که ایران نه فقط به این دلیل که شاه هم‌پیمان نزدیکی برای غرب بود به آمریکا و غرب نزدیک‌تر شود. این نزدیکی به این دلیل که ترکیه، ایران و البته، اسرائیل بازیگران جدی واقعی در خاورمیانه هستند خواهد بود. مصر و عربستان سعودی نیز باید باشند و برخی دیگر از کشورها که سودای اعمال نفوذ در منطقه را در سر می‌پرورند، اما آن‌ها از قدرت و اعتبار سیاسی که، تضمین‌کنندۀ موفقیتشان است، بی‌بهره‌اند.

می‌توانیم در مسئلۀ تروریسم جهادی با ایرانی‌ها معامله کنیم

ایران در حال حاضر فقط یک تهدید است و ضرورت همکاری با ایرانی‌ها در موضوع “خلافت” نباید چشم ما را به واقعیت کور کند. در چنین موقعیتی، دشمنِ دشمنِ من، دوست من نیست. اما اگر حرف مارگارت تاچر دربارۀ میخائیل گورباچف را قرض بگیرم، ما می‌توانیم در مسئلۀ تروریسم جهادی، با ایرانی‌ها معامله کنیم.

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon