چگونه برخی از شاعران اجتماعی دهه ۸۰ بر شعرشان فاتحه خواندند؟

چگونه برخی از شاعران اجتماعی دهه 80 بر شعرشان فاتحه خواندند؟

خبرگزاری تسنیم: حبیب‌الله بخشوده نوشت: زمانی که هیجانات جامعه، هیجان شاعر اجتماعی هم می‌شود، پیام شعر به پیامی شعاری مبدل می‌شود که او برای برای طرح شدن، فاتحه شعرش را می‌خواند. این نوع نگاه آفت بزرگ شعر اجتماعی است.

خبرگزاری تسنیم، حبیب‌الله بخشوده:

اینکه بخواهیم شعر اجتماعی را در ایران زمان‌دار کنیم و عقبه تاریخی آن را بررسی، کاری دشوار است. مفهومی که در شعر اجتماعی در نگاه منتقدان امروز دارد، مفهومی است که در چند قرن گذشته مصادیق عینی‌تر پیدا می‌کند، اما به مفهوم عام، بسیاری از سرایندگان ایرانی که نامی درخشان در حیطه‌هایی چون تغزل، حماسه و حتی ادبیات تعلیمی دارند؛ زیر پرچم شعر اجتماعی قابل دیدن هستند.

آنجا که فردوسی فراز و فرود حاکمانی چون ضحاک را بررسی می‌کند، به شعر اجتماعی هم پرداخته است. ناصر خسرو و سیف فرغانی در قالب قصاید خود، علمداران شعر اجتماعی هستند. حافظ و سعدی هم در زمره سرایندگان اجتماعی‌اند، اما مفهوم شعر اجتماعی و مصادیق روشن و بارز آن در انقلاب مشروطه ملموس‌تر می‌شود. هرچند بسیاری از افراد، گاه صفت اجتماعی را در کنار شعر سیاسی به کار می‌برند و یا شعر سیاسی را بهتر از شعر اجتماعی قلمداد می‌کنند، اما شعر اجتماعی، به نظر بنده، به جهت شمول سنخیت، از دسته دیگر زیباتر است.

نوسرایان شعر اجتماعی را بر بلندای محتوا و ساختار قرار دادند

شعر اجتماعی در دوران مشروطه علاوه بر مفاهیم وطن‌دوستی، نوع‌دوستی، آزادی و ستم‌ستیزی و... به دنبال قوالب خاص خود بود و از پتانسیل قوالب کلاسیک بهره‌های فراوان برده، گاه شاعر احساس می‌کرد که باید شعرش معرفی شود. بر سر زبان‌ها بیفتد، افراد آن را شعار دهند و دم بگیرند. لذا قوالبی چون مستزاد و مثنوی را به عنوان لباس واژگانش برگزید. گاه نیز به دنبال برآوردن حس ترحم و یا رغبت در مخاطب بود تا انگیزشی قوی در او به وجود آورد، لذا به دنبال غزل رفت و «غزل اجتماعی» را رقم زد. خلاصه اینکه شعر اجتماعی، در روزگار ما تجارب فراوانی را به دنیای شعر عرضه کرده است. این تجربه‌ها همه و همه می‌توانند شاعر این دهه‌ها را باموضوعات جدید مطرح در اجتماع پیش ببرند. تجارب نوسرایان شعر ایران، شعر اجتماعی را بر نردبان بلندی قرار دادند.

چگونه برخی از شاعران دهه 80 و 60 بر شعرشان فاتحه خواندند؟

شاید شهرت بسیاری از افراد درگذشته مرهون و مدیون شعر اجتماعی باشد؛ البته هیجانات قومی- گروهی و حتی ملی را نباید در این زمینه نادیده گرفت. این هیجانات، هیجان شاعر هم می‌شود و شاعر و پیامی محکم به پیامی شعاری مبدل می‌شود که برای طرح شدن، فاتحه شعرش را می‌خواند. این نوع نگاه آفت بزرگ شعر اجتماعی است که در دوره‌های مختلف شعری قبل از انقلاب و حتی در سال‌های پس از انقلاب مانند دهه‌های 60 و حتی 80 هم دیده می‌شود. نقش‌آفرینان این عرصه نباید حس و هنر را فدای شعار کنند. هیجانات بزرگ قبل و بعد از انقلاب در پدید آمدن این‌گونه اشعار بی‌تأثیر نبوده‌اند. شاعر واقعی این هیجانات را تقلیل می‌دهد. خون تازه‌ای به شعرش تزریق می‌کند و می‌داند که اگر این کار را نکند، خود سروده‌اش را لگدکوب کرده است.

دیروز و امروزمان پر از مسائل اجتماعی است؛ گاه کلان و جهانی مانند جنگ‌های کوچک و بزرگ، تروریست‌ها، فقر و ... و گاه ریز اما ظریف مانند بچه‌های طلاق، دختران فراری و خیابانی و... . امروز، هنرمند را از مسائل شخصی‌اش دور می‌کنند و به او اینگونه القا می‌کنند که دگراندیش باش؛ غم خود را بهتر از غم دیگران بداند؛ این در حالی است که پیروزی قومی که دغدغه انسانی دارند، پیروزی تک‌تک افراد جامعه است و شیرینی‌اش بر کام همه می‌نشیند.

شعر اجتماعی سندی بر  ابطال فردیت

شعر اجتماعی سندی بر  ابطال فردیت است و جایگاه و پایگاه آن مهم است؛ البته اگر خوب و درست تعریف شود. شعر اجتماعی رودی است که می‌توان با آن شنا کرد و اگر وسیله‌ای برای نمایش خود و ژست‌های معمول باشد، ورطه‌ای است هولناک که می‌تواند هر شاعری را در خود غرق کند و ارمغان آن مشتی لجن باشد که مشام اجتماع را می‌آزارد.

انتهای پیام/

 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران