نقد و نقدپذیری و فردی که پس از گرفتن مسئولیت دیگران را به دادگاه کشید
خبرگزاری تسنیم: به کرات از بزرگان تاریخ نقل است که نقدپذیری یکی از ارکان دموکراسی در جوامع مختلف به شمار میرود و هر یک از ملل مختلف جهان به فراخور حال جامعه و میزان پذیرش مردم خود از این ترفند استفاده میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عباس ترابیان رئیس پیشین روابط بین الملل فدراسیون فوتبال و عضو کنونی کمیته بازاریابی این فدراسیون و یکی از طرفین مذاکره با کیروش یادداشتی درباره نقد و نقدپذیری در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد که در زیر میخوانید:
به کرات از بزرگان تاریخ نقل است که نقدپذیری یکی از ارکان دموکراسی در جوامع مختلف به شمار میرود و هر یک از ملل مختلف جهان به فراخور حال جامعه و میزان پذیرش مردم خود از این ترفند در جهت اهداف مختلف اخلاقی و غیراخلاقی بهرهبرداری کردهاند. بسیاری از کشورهای اروپایی سردمدار و مدعی خلق جوامع آزادند و در هر شرایطی آزادانه یکدیگر را در هر مقام و سندی به نقد میکشند و هیچ اتفاق خاصی نیز در جهت آزار و اذیت نقاد رخ نمیدهد، لیکن با کمی دقت و صبر میبینیم که در این کشورها و مخصوصا بخش سیاسی آنها، نقدها کاملا کنترل شده و نتایج مورد نظر نیز دقیقا طبق خواسته گروههای فشار و طیف قدرتمند اتفاق میافتد و نقدهای مخالف صرفا نقش مُسکن را جهت تلطیف اذهان عمومی ایفا میکند.
اگر دور نقدهای سیاسی را خط بکشیم و تنها به ورزش و حاشیههای آن بپردازیم، در ایران عزیزمان شاهد یک آزادی بیقید و شرط نقادی در صحنه ورزش هستیم که گهگاه از کلاف نقد، پا را فراتر گذارده و تبدیل به نوعی لجامگسیختگی و فحاشی میشود.
قاعده بازی در نقد و نقدپذیری تابع یک آییننامه از قبل نوشته نیست بلکه بر اصول اخلاق دینی، خانوادگی و اجتماعی استوار است. صحنه نمایش این نقادی نیز اصولا در برنامههای ورزشی تلویزیون، رادیو، مطبوعات و اجتماعات مختلف است. نقد و نقدپذیری ورزشی در ایران ابعاد زشت و زیبای گوناگونی دارند که به اجمال به پارهای از آنها میپردازیم.
تعادل در دو سوی نقد
قاعده بازی در نقادی میگوید که نقاد باید در جای خود نقدپذیر نیز باشد، در غیر این صورت مخاطبینِ نقاد، با اعتماد و باور، به نقادی وی گوش فرا نمیدهند و ابعاد سازنده و آموزنده نقادی دچار ناباوری و شک و تردید میشود.
به خاطر میآورم مسئول بزرگواری را که در مقطعی بنا بر عدم داشتن مسئولیت در فوتبال کشور به طور دائم در برنامههای تلویزیونی ظاهر میشد و مسئولین وقت فوتبال را به باد انتقاد میگرفت اما همین مدیر ورزشی زمانی که خود بر مسند مسئولیت نشست، کوچکترین نقد و انتقاد از سوی دیگران را به دادگاه میکشید و اجازه نمیداد کسی در فضای آزاد وی را نقد نماید. ایشان بدون شک و تردید تصویر نقاد نقدناپذیر را در جامعه به نمایش گذارد. بنابراین میطلبد که مسئولین ظرفیت و صبر و شکیبایی را در برخورد با نقد دیگران، در خود تقویت نمایند تا تعادلی قابل قبول به وجود بیاید.
نقد بیدر وپیکر!
پارهای دیگر نقد را با تهمت و فحاشی اشتباه میگیرند و با اندک فرصتی که در سایه باخت یک تیم و یا ضعف یک فرد موردنظرشان به دست میآورند، همه قواعد اخلاقی را زیر پا گذاشته و با تهمت و افترا و توهین طرف را در منظر جامعه چه در مطبوعات و یا رادیو - تلویزیون مورد حمله قرار میدهند. در این باب باید اقرار کرد که بعضی از دوستان رسانهای و مطبوعاتی نیز به این بیاخلاقی قوام میبخشند و با دادن القابی مثل «شجاع» و «رکگو» به وی به نوعی مجوز فحاشی و تهمت و خلق ناهنجاریها را به ایشان میدهند.
این نقیصه نیز موجب میشود که ادبیات نقادی دچار احساسات اوج گرفته از کینهها و عداوتهای دیرین، از ادب و فهم قالب جامعه فاصله گرفته و فرد مورد نقد، ترجیح دهد که پاسخ نقدآلود، به فحاشی و تهمت و افترا را ندهد و فرد به قول دوستان «رکگو» در قعر اشتباهات ذهنی خود باقی بماند و نتواند به موقع پی به خطاهای خود ببرد و از سویی جامعه نیز با بیاعتمادی، نقادی موردنظر را در ضمیر ناخودآگاه خود یک نمایش یکطرفه و موردپسند یک اقلیت هم اندیشه نقاد، تلقی میکند.
نقد مبتنی بر دانش فنی
اصولا نقاد زمانی میتواند نظر مخاطبین را به خود جلب نماید که در موضوع نقد، اگر از جمله مطلعین و اساتید فن در آن بحث نیست، حداقل تجربیات قابل توجهی را در آن فن داشته باشد. به کرات دیده و شنیدهاید که در برنامههای رادیو - تلویزیونی با استفاده از شیوههای مجازی از جمله SMS عامه مردم را در یک تصمیمگیری کاملا فنی دخیل نموده و میزان را نظر عموم قرار میدهند که مثلا «چه کسی باید مربی فلان تیم فوتبال شود؟» و با اعلام چند اسم از میان مربیان مورد نظرشان از فلان عزیز کشاورز گرفته تا خانم خانهداری که 24 ساعته تلویزیون آشپزخانهاش روشن است، از ایشان میخواهند که به مربی موردنظر رای بدهند و ایشان را انتخاب کنند. در حالی که این یک امر تخصصی است و باید مسئولین فنی و مربیان و کارشناسان فنی و زبده پیرامون این امر نظر بدهند، گو اینکه تعدادشان نیز به جای اعداد میلیونی فلان برنامه، ممکن است از انگشتان دست نیز تجاوز نکند.
متاسفانه عکس این مورد نیز صادق است، بعضا مربیان و مدیران فنی فوتبال را میبینیم که به واسطه شهرت و آوازه نامشان خود را مجاز میدانند که در دیگر امور نیز اعلام نظر قاطع نمایند، همان دوست «رک گو» اخیراً پیرامون یک بحث حقوقی - بینالمللی چنان به صراحت اعلام نظر کرده و جزئیات کار را مورد نقد و انتقاد قرار داده و شرح وظایف مسئولین مربوطه را با باوری مبتنی بر مسئولیت جهانی! زیر و رو و گوشزد کرده است. این معضل نیز در نوع خود بسیار مضر و آزاردهنده است.
این دوستان که همواره نقش رابینهود را به عهده دارند، در همه موارد فنی و غیرفنی خود را نماینده تامالاختیار مردم میدانند و ای کاش با دخالتهای غیرحرفهای خود فهرست میکردند، لیکن نتیجه کار آنها تنها ایجاد جو بیاعتمادی و سردرگمی مردم است و بس.
نقد دلچسب کدام است؟
بیانصافی است اگر بگوییم همه نقادان ورزشی و مخصوصا فوتبالیستهایی که در نقادی خود ایراد دارند، نمونهای را میشناسم که در به نقد کشیدن موارد مختلف بسیار محکم و قاطع سخن میگوید اما قاعده بازی را کاملا رعایت کرده و به گونهای قلم میزند و یا سخن میگوید که نقدش بر دل مینشیند و انسان را قانع میسازد. این موی سفید با تجربه فوتبال در کسوت مربیگری، سالهاست که آزادانه با چهرهای متین و ظاهری آراسته و با بیانی بسیار شیوا که ادب و منطق در گفتار آن را تکمیل مینمایند، با دل مخاطبین ارتباط برقرار نموده و آن را میگوید که گویی از مغز و زبان مردم میگذرد. هیچکس در سالهای اخیر جانبداری او را از ناحق ندیده. اگر عیب و ایراد واقع بر شخص و یاا فرادی را برشمرده، راهحل روشن و بدیهی را نیز در کنار عیب و ایراد عنوان شده ارائه نموده است.
با آرزوی سلامتی و ادامه نقادی اساتید و بزرگان ورزشی کشور به گونهای که ثمرات مثبت آن نصیب همه ما گردد.
انتهای پیام/