تحلیلی تاریخی ــ مذهبی بر گروههای افراطی و تکفیری در جهان اسلام/ ماهیت باطل داعش اجازه استقرار و ثبات به آن نخواهد داد
خبرگزاری تسنیم: رییس مؤسسه فتوح اندیشه میگوید: تاریخ وهابیت بهخوبی نشان میدهد که در هر جایی از جهان اسلام که اندیشه وهابیت مورد تأیید قرار گرفته است، معمولاً بهپشتوانه حمایتهای مالی عربستان بوده است.
گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام و المسلمین احمد رهدار، متولد 1353، دکترای علوم سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و تحصیلات حوزوی خارج فقه دارد. وی رییس مؤسسه فتوح اندیشه و نویسنده کتابهایی نظیر «روابط امام علی(ع) و خلفا بهروایت نهجالبلاغه»، «حیات و اندیشه سیاسی عالمان عصر مشروطه»، «جریانشناسی تاریخنگاری مشروطیت»، «مدرنیته و عصر مشروطه»، «شرقشناسی نوین و انقلاب اسلامی»، «انقلاب اسلامی و غرب» و «تشیع و مدرنیته» است.
وی علاوه بر تمرکز بر دو پروژه «فقه سیاسی» و «تمدن اسلامی» در رشتههای فلسفه، تاریخ، علوم سیاسی و جامعهشناسی در دانشگاههای مختلف کشور در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تدریس اشتغال دارد و مدتی است در برخی مؤسسات آزاد به ارائه درسگفتارهایی درباره جریانهای تکفیری مشغول است.
با توجه به گسترش فعالیتهای تکفیری و ازدیاد جریانهای افراطی مذهبی در منطقه خاورمیانه و متأثر شدن صحنه اجتماعی و سیاسی منطقه و جهان از فعالیتهای گروه خلافت اسلامی موسوم به داعش با حجتالاسلام رهدار به گفتوگو نشستهایم و ضمن بررسی ریشههای شکلگیری این گروه از لحاظ تاریخی و مذهبی و مروری بر جریانهای افراطی در طول تاریخ اسلام و قرائتهای مختلف وهابیت و نسبت آن با دیگر گروههای فکری و سیاسی، به جنبههای مختلف بروز و ظهور جریان داعش همچون زمینهها، ماهیت، نقش عوامل بیرونی و اهداف و چشمانداز پیشِروی این گروه افراطی پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تسنیم: جناب آقای رهدار، با توجه به رویدادهای اخیر ما شاهد وارد شدن افراط گرایی مذهبی در جهان اسلام به یک مرحله جدید هستیم. به نظر میرسد که ظهور گروهی همچون داعش که فعالیت سایر گروههای افراطی را هم تحتالشعاع قرار داده است در حال تغییر دادن معادلات است و طبعاً تحلیلها هم در این مسئله تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، ارزیابی شما از این مسائل و این مرحله از فعالیت گروههای افراطی چیست؟
باید عرض کنم که مسئله داعش را حداقل با دو رویکرد کلان تاریخی ــ مذهبی و جامعهشناسی سیاسی میتوان مورد مطالعه قرار داد. تحلیل با رویکرد تاریخی ــ مذهبی چیزی است که مسبوق به سابقه است و از آن سخن گفته شده است. در تحلیل با این رویکرد اساس مسئله این است که عموماً دین و خصوصاً دین اسلام بهدلیل اینکه دارای بطن است قابلیت تفسیر و تأویل دارد و به همین جهت اسلام در طول تاریخ مورد بازخوانیها و تفسیرها و قرائتهای متعدد قرار گرفته است. تا آن جایی که این قرائتها چارچوبهای اصلی دین را رعایت میکند نهتنها ایرادی بر آنها وارد نیست، بلکه، ایبسا که بهنفع خود آن دین و یا متدیننان به آن دین نیز هست، شاید آن روایت منسوب به پیغمبر خاتم(ص) هم که میفرماید: «اختلاف امتی رحمة» ناظر به چنین تحلیلی باشد. اما هم در دین اسلام و هم در دیگر ادیان گروههایی بودهاند که تفسیرهایی از دین ارائه دادهاند که انضباط لازم را نداشته و معمولاً خطوط قرمز و چارچوبههای اساسی آن دین را رعایت نمیکردهاند.
خوارج؛ اولین قرائت از دین که توسط قاطبه مسلمانان طرد شد
میتوان در دین اسلام بهطور خاص حداقل از دو سه جریان نام برد که قرائت آنها قرائتی است که مورد پذیرش قاطبه اسلامی قرار نگرفته است، یکی از آن جریانها جریان خوارج است که خاستگاه شکلگیری آن جنگ صفین است و اوج فعالیت آنها هم جنگ نهروان است و بعد از آن جنگ هم معدودی زنده ماندند و یکی از جنایتهایی که انجام دادهاند شهادت امام علی(ع) بوده است. خوارج در جنگ نهروان در ابتدا حدود 12 هزار نفر بودند و 8 هزار نفر آنها توبه کردند و از 4 هزار نفر باقیمانده قریب به اتفاق آنها کشته شدند، اما با وجود این، این جریان هیچگاه در طول تاریخ قطع نشد و از بین نرفت. آنها اقلیت بودند و مورد انکار و مطرود عموم مسلمانان شیعه و سنی، اما در عین حال تا به امروز باقی ماندهاند. حتی ما امروز در حوزه کشورهای خلیج جریانی از خوارج را مشخصاً در شاخه اباضیه داریم.
غُلات؛ جریان افراطگرایی مذهبی در جانب تشیع
ما دو جریان دیگر را هم در تاریخ اسلام داریم که میتوان آنها را مصداق افراطگرایی مذهبی دانست، این دو جریان یکی شیعی و یکی سنی است. جریان خوارج افراطگرایی مذهبی نیست، بلکه افراطگرایی دینی است چون نه شیعه است و نه سنی. اما دو جریان دو طرف خوارج داریم که یک جریان شیعی است و یا حداقل خودش ادعا میکند که شیعی است و دیگری هم خود را کنار اهلسنت تعریف میکند.
جریان افراطگرایی نزدیک به شیعه غلات است. جریان غلات جریانی است که بهخلاف تصریح ائمه معصوم(ع) بر این باور هستند که اهلبیت(ع) نوعی الوهیت دارند و مقام آنها در حد مقام خدایی است و از این قبیل افکار دارند. از همان ابتدا راجع به اینها روایات زیادی داریم و امام صادق(ع) بهطور آشکار آنها را مورد انکار قرار دادهاند. امروز هم در همین ایران خودمان در منطقه کردستان فرقهای داریم با نام علیاللهی که مورد پذیرش قاطبه اسلامی قرار نگرفتهاند و هرچند خودشان ادعا میکنند که ما شیعه هستیم اما کسی اینها را بهعنوان شیعه قبول ندارد و شیعیان هم اینها را طرد میکنند.
ناصبیها؛ جریان افراطی در جانب اهلسنت
جریان افراطگرایی مذهبی در جانب اهلسنت هم ناصبیها هستند. ناصبیها آن دسته از اهلسنت هستند که به اهلبیت(ع) احترام نمیکنند، به آنها توهین میکنند، قتل شیعه را واجب میدانند و از این قبیل افکار و رفتارها دارند. البته این جریان در طول تاریخ اسلام از سوی عموم اهلسنت طرد و نفی شده است. اهلسنت معمولاً گفتهاند که ناصبیها ربطی به تسنن ندارد. در واقع فرق مختلف اهلسنت برای اهلبیت(ع) احترام قائل هستند و هرچند آنها را امام و خلیفه نمیدانند، اما آنها را سمبلهای ایمان، غیرت، عفت، ادب، انسانیت و تقوا میدانند و به همین علت برای آنها، بهعنوان مصادیق بارز عترت پیغمبر خاتم(ص) احترام قائل هستند.
تسنیم: خوب، به نظر میرسد که آنچه ما در حال حاضر شاهد آن هستیم بیشتر از سنخ همین ناصبیگری است و ریشه در همین جریان دارد. البته برخی هم گروه داعش را نزدیک به گروه خوارج و از آن سنخ میدانند، نظر خود را راجع به ریشههای داعش و چگونگی شکلدهی ریشههای ناصبیگری به داعش بیان بفرمائید.
بله. شباهتهایی بین این گروه داعش و خوارج وجود دارد اما همچنان که اشاره شد خوارج یک جریان افراطیگری دینی است و نه مذهبی. اگر بخواهیم ریشههای ناصبیگری را در داعش بررسی کنیم باید اشارهای به تحولات ناصبیگری داشته باشیم. جریان نواصب نیز همچون گروههای دیگری که به آنها اشاره شد در طول تاریخ فراز و نشیب داشته است اما هیچ موقع قطع نشده و در زمان ما هم از قضا حضور دارد. البته این جریان با فراز و نشیبهای تاریخیای که پیدا کرده است سعی کرده خودش را و مبانی خودش را بهصورت علمی و بهاصطلاح خودشان متقن و مستند به دین تبیین کند. یکی از شخصیتهای مؤثر در این جریان فکری ابنتیمیه است. ابنتیمیه در تبیین علمی یک نوع نگرش کاملاً ضدشیعی و افراطی مذهبی خیلی مؤثر است. او در قرن هشتم قمری و مقارن با مرحوم علامه حلی میزیسته است و برخی از کتابهای علامه حلی و ابنتیمیه در زمان حیاتشان در نقد همدیگر نوشته شده است، اما شخصیت علامه حلی باعث شد که با ردیههایی که آن موقع بر افکار ابنتیمیه نوشت اندیشههای ابنتیمیه در مقیاس اجتماعی خیلی مورد پذیرش و اقبال اهلسنت قرار نگیرد.
اگر پول عربستان نبود، اهلسنت به افکار افراطی ابنوهاب هیچ اهمیتی نمیدادند
متأسفانه حدود چهار قرن بعد از ابنتیمیه در قرن 12 فردی در جهان اهلسنت ظهور کرد بهنام محمدبن عبدالوهاب که با قرائتی رادیکالتر و تندتر از اندیشههای ابنتیمیه همان اندیشهها را مورد بازخوانی و بازتفسیر قرار داد. این بار هم بسیاری از علمای اهلسنت علیه این فرد موضعگیری کردند و کتاب و مقاله نوشتند و به همین علت دم و دستگاه فکری و اعتقادی آقای عبدالوهاب خیلی اقبال اجتماعی پیدا نکرد و حداقل در مرحله اول مورد استقبال عموم مسلمانان سنی قرار نگرفت. اما پس از اینکه نوعی اتحاد استراتژیک بین ابنوهاب و شاخه آلسعود برقرار شد قضیه متفاوت شد. در این شرایط قرار شد که سعودیها حمایت مالی و نظامی و اقتصادی داشته باشند و خاندان ابنوهاب هم بحثهای عقیدتی را پیش بیاورند. در واقع اندیشه ابنوهاب که امروزه ما آنها را بهنام وهابیت مورد شناسایی قرار میدهیم از زمانی که رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و قدرت سیاسی اقتصادی پشت آن قرار گرفت در جاهایی مورد قبول توده مسلمانان قرار گرفت. حتی امروز هم این مسئله و این تردید مورد ملاحظه است و خیلی جدی است که اندیشه وهابیت به ما هو اندیشه، چقدر میان توده مسلمانان مقبولیت دارد و این اندیشه در جهان اسلام منهای ریالهای عربستان مورد پذیرش قرار میگیرد یا نه؛ چون تاریخ وهابیت بهخوبی گواه این مطلب هست که در هر جایی در جهان اسلام که اندیشه وهابیت مورد تأیید قرار گرفته است معمولاً بهپشتوانه حمایتهای مالی عربستان است؛ تا جایی که میشود ظن غالب برد و حدس غالب زد که اگر ریالهای عربستان نبود اهلسنت برای اندیشههای افراطی ابنوهاب هیچ ارزشی قائل نمیشدند.
تسنیم: آیا آنچه ما الآن با آن بهعنوان جریانهای افراطی مواجه هستیم فقط همین وهابیت است؟ با مروری بر اندیشههای سیاسی شکلگرفته در یکی دو سده اخیر میان اهلسنت میبینیم که این جریانها از تنوعی نسبی هم برخوردار بوده است؛ از اندیشههای اندیشمندان پاکستانی گرفته تا متفکران مصری که زمینههای شکلگیری اخوان المسلمین را فراهم کردهاند. یکی از گروههایی که هنوز حضوری زنده دارد همین اخوان المسلمین است، چه نسبتی بین این جریان فکری و سیاسی و وهابیت وجود دارد؟
وهابیت جریان متفاوت و در عین حال مشابهی با وهابیت است که طی چند قرن اخیر شکل گرفته است. این جریان بهدلیل این که دارای ساختار تشکیلاتی و حزبی شد در خیلی از کشورهای جهان اسلام فراتر از وهابیتی که فقط در عربستان لانه کرده است توانست نفوذ کند. اخوان المسلمین خودشان ابا دارند یا لااقل بعضی از شاخههای آن ابا دارند از این که عنوان وهابی بر خودشان بگذارند. واقعیت قضیه هم این است که همه فرق اخوان المسلمین وهابی نیستند اما با این حال قرائتی از اخوان المسلمین وجود دارد که آن را به شاخه وهابیت خیلی نزدیک میکند. شاید این قرائت همان قرائت اندیشههای محمد قطب برادر سید قطب باشد که وقتی که برادرش سید قطب توسط جمال عبدالناصر شهید شد، فرار کرد و به عربستان رفت و اندیشههای سلفی را آنجا ترویج داد.
3 قرائت از وهابیت
تسنیم: این اندیشه سلفی که توسط محمد قطب ترویج شده است بهطور مشخص چه نسبتی با تفکر وهابی دارد؟
اندیشه محمد قطب هم در عربستان مطرح شد و از این جهت که یک اندیشه افراطی است میتواند وهابی خوانده شود، اما اگر آن را یک نوع اندیشه وهابی لحاظ کنیم باید این را هم اضافه کنیم که اندیشه وهابی در عربستان یکدست نیست. با کمی مسامحه میشود گفت که در 50 سال قبل یا در 60 سال قبل یک قرائت از وهابیت در سراسر عربستان حاکم بود، اما الآن در عربستان یک قرائت از وهابیت حاکم نیست. یکی از قرائتهایی از وهابیت که در عربستان مطرح است و نماد علمی آن بیشتر جامعة المدینة المنوره یعنی دانشگاه مدینه است همان قرائت معروف وهابیت تکفیری است. اینها کسانی هستند که شیعه را تکفیر میکنند و قرائت خیلی تندی از وهابیت دارند. این قرائت که وهابیت حکومتی هم گفته میشود تقریباً بر سراسر عربستان هم غلبه دارد.
یک قرائت دیگر از وهابیت نیز در عربستان مطرح است که نماد علمی آن رابطة العالمیة الاسلامیة در عربستان است. اینها هرچند وهابی هستند و هرچند انتقادات جدی به شیعه دارند اما برای مثال باب گفتوگو با شیعه را نمیبندند و شیعه را تکفیر نمیکنند، نقد تند میکنند اما تکفیر نمیکنند و مسئله حوار و گفتوگو با شیعه را میپذیرند و یک مقدار معتدلترند. گروه دیگری هم که میتوان ذیل وهابیت از آن سخن گفت همان وهابیت قطبی است که همان شاخه شکلگرفته بر اساس اندیشههای محمد قطب در عربستان است. این جریان تقریباً تا حدی معتدل است و نقدهایش هم به شیعه نقدهای خیلی تندی نیست اما در عین حال نقد دارند.
تسنیم: شما پیش از این به نمونهای از غلات در تشیع اشاره کردید. این گروهها بهخصوص در دوران حضور ائمه معصومین(ع) موجبات اختلاف بین شیعه و سنی و موضعگیریهای منفی عامه نسبت به ائمه(ع) و حتی تکفیر شیعه در همان دوران را فراهم میکردهاند، الآن هم یکی از نکاتی که گاه به آن اشاره شده و در حال حاضر بهشکلی مورد تأکید قرار گرفته است وجود و تأثیر اقدامات و مواضع گروههای افراطی شیعه است که بهنوعی زمینهساز همان اتهامات به شیعه هستند، ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
بله، در دوره ما هم جریانهایی در شیعه وجود دارند که شاید بهدلیل اینکه مشخصاً ادبیات غلات در مورد آنها هنوز به کار نرفته است، به این نام آنها را نمیشناسیم اما از این حیث که مورد طرد جامعه شیعی هستند با غلات مشترکند. شما مستحضر هستید که ما الآن در جهان اسلام با یک جریان افراطی شیعی روبهرو هستیم که تقریباً میشود گفت که نسخه بدل شیعی اندیشههای تکفیری در جهان تسنن است. در واقع اگر در جهان تسنن ما جریانهای مذهبیای داریم که شیعه را تکفیر میکنند و مبتنی بر این اعتقادی که دارند ایبسا جاهایی به قتل شیعه ولو با روشهای غیرانسانی و غیراسلامی میپردازند، این طرف در شاخه شیعی آن هم جریاناتی هستند که ادبیات آنها نه وزن علمی مناسب دارد و نه از تقوای واژگانی برخوردار است و نه تأدب اسلامی دارد و در مجموع مورد قبول جهان اسلام و حتی مقبول جهان تشیع قرار نگرفته است.
شما اگر ملاحظه بفرمائید و در اینترنت هم امکان بررسی آن هست که قاطبه علما و مراجع عظام تقلید و ذینفوذان شیعه این جریان را یک جریان انحرافی میدانند؛ جریانی میدانند که از این حیث که از کانونهای مشخص و مشابهی دارد حمایت میشود با جریانهای تکفیری تشریک مساعی دارد و مشابه است. شما میدانید هم جریان تکفیری تسنن توسط استکبار جهانی از جمله آمریکا مورد حمایت قرار میگیرد و هم این جریان.
تسنیم: خوب، با توجه به تقسیمبندیای که از گروههای افراطی در جهان اسلام و سیری که این گروهها در طول تاریخ اسلام پیمودهاند، داشتید، به نظر میرسد میتوان الآن این بخش از تحلیل جریانهای اخیر را جمعبندی کرد. رویکرد مذهبی ــ تاریخی در تحلیل جریانهای افراطی اسلامی ما را به چه نتیجهای میرساند؟
در جمعبندی این بخش باید گفت که جریان و رویکرد افراطگری جریان جدیدی نیست. در گذشته تاریخی نیز این رویکرد با اسمهای دیگری هم در شاخه تشیع و هم در شاخه تسنن وجود داشتهاند و تجربه تاریخی هم نشان میدهد که اینها جولانی دارند اما دولت نخواهند داشت؛ همچنان که روایتی میفرماید: «للباطل جولة و للحق دولة». اینها بهدلیل اینکه ماهیت کاملاً باطلی دارند معمولاً نمیتوانند درون جامعه اسلامی یک ثبات و استقرار مستمری داشته باشند. تجربه تاریخی هم گواه است بر اینکه اینها، نتایجشان و راندمان و مقبولیتشان خیلی پائین بوده است.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*