«بیگدلی» مانند روشنفکران پرمدعا نبود و ادای کسی را در نمیآورد
خبرگزاری تسنیم: محمدرضا بایرامی در مراسم بزرگداشت مرحوم احمد بیگدلی «روایت مرد آرام» گفت: بیگدلی مانند برخی روشنفکران پر مدعا نبود. او ساده بود و من از سادگی او بسیار خوشم میآمد، او هیچ وقت ادای کسی را در نمی آورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم بزرگداشت زندهیاد احمد بیگدلی (روایت مرد آرام) عصر روز گذشته سهشنبه 8 مهرماه با حضور محمدرضا بایرامی، امیرشهاب رضویان، بلقیس سلیمانی و علاقهمندان به ادب و هنر در بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایران برگزار شد.
این مراسم که «روایت مردم آرام» نام داشت با داستانخوانی بهاءالدین مرشدی از روی کتاب «مگر چراغی بسوزد» مرحوم بیگدلی آغاز شد و سپس مهدی قزلی مدیر بنیاد شعر و ادبیات داستانی، به سخنرانی پرداخت.
قزلی به مهمترین خصلت بیگدلی اشاره کرد و گفت: او مردی آرام بود، به یاد دارم زمانی که در همشهری داستان فعالیت داشتم اسم او را برای نوشتن مطالب یادداشت میکردم، اما با توجه به اینکه بیگدلی به دور از حواشی خبر بود، ما هم فراموش میکردیم تا مطلبی در مورد او بنویسیم.
وی با اشاره به کتابهای بیگدلی که در سطح خوبی هستند و میتوان به همگان خواندن آن را پیشنهاد داد، تصریح کرد: از اینکه برای یادبود او این مراسم را برگزار میکنیم، خوشحال نیستم و از طرفی برای اینکه به خاطر بیگدلی دور هم جمع شدهایم خوشحالم.
محمدرضا بایرامی نویسنده نیز سخنان خود را تسلیت به خانواده مرحوم بیگدلی و دوستداران او آغاز کرد و گفت: فقدان این عزیز برای من خیلی ناگوار بود، نه به خاطر خود مرگ که امری است، اجتنابناپذیرو خود نیز بسیار به آن در داستانهایم پرداختهام. مرگ تنها واقعیت حتمی برای همه ماست ولی تاسفم از مرگ و حادثه فوت آقای بیگدلی از دست رفتن فرصتی بود که با حضور ایشان در اختیار ما بود.
وی افزود: مرگ همیشه موقعی به سراغ آدم میآید که انتظارش را نداریم، اما بیگدلی هیچ وقت از مرگ ترسی نداشت، تنها نگران این بود که نوشتههایش ناتمام بماند، و این یکی از خصلتهای جدی بودن نویسندگی است.
نویسنده «مردگان باغ سبز» ادامه داد: نویسندهها هیچ گاه نگران ماترک و دارایی مادی خود نیستند. همیشه تا دم مرگشان نگران ناتمام ماندن اثرشان هستند. آشنایی من با بیگدلی توسط امیرحسین فردی شکل گرفت و فردی هر وقت از کسی تعریف میکرد، در درجه اول از اخلاق آن فرد میگفت.
وی با اشاره به آرام سخن گفتن بیگدلی، ابراز کرد: کم و بیش علاقهای داشتم که نویسندهای را ببینم به جز «احمد محمود» و این حس درونی در مورد احمد بیگدلی هم صدق میکرد و دوست داشتم که او را ببینم. بیگدلی مانند برخی روشنفکران پر مدعا نبود. او ساده بود و من از سادگی او بسیار خوشم میآمد، او هیچ وقت ادای کسی را در نمی آورد.
بلقیس سلیمانی دیگر سخنران این مراسم با اشاره به خاطره خود در اولین دیدارش با بیگدلی، اظهار کرد: جلسهای در شهر کتاب برای نقد کتاب این مرحوم بود که سخت به کتاباش تاختم، اما چند سال بعد ایشان در نقد و بررسی کتاب من که احساس میکردم مقابله به مثل کند و نقد صریحی از کتابام داشته باشد، حضور داشت، شگفتا که نقدی منصفانه داشت و نکات علمی و خوبی را بررسی کرده بود.
این مدرس داستاننویسی در ادامه تصریح کرد: علیرغم اینکه در سن 69 سالگی فوت کرد، اما بیگدلی جوانمرگ شد، او فرصت کمی برای دیدهشدن آثارش داشت.
سلیمانی با اشاره به زیستن غنی، توان و استعداد بیگدلی گفت: زمانی به پاریس میگفتند« پاریس و بیابانهایش»، حال باید بگوییم تهران و بیابانهایش، زیرا بیشتر نویسندگانی که توانایی دارند و زیستگاه آنان در شهرستان است، به خوبی دیده نمیشوند و مخاطبان آنان را پیدا نمیکنند به همین شکل کتاب با نویسنده خود جوانمرگ میشود.
وی افزود: باوجود اینکه چند کتاب اول بیگدلی دیده نشد، اما شجاعت به خرج داد و از نوشتن دست برنداشت.امیدوارم به خاطر ادبیات به یاری همدیگر برویم و دست یکدیگر را بگیریم.
در ادامه مراسم قباد آذرآیین نوشتهای با نام «شام آخر» را که به عنوان آخرین گفتوگو با احمد بیگدلی نوشته، بود، قرائت کرد.
اردشیر صالحپور نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و یکی از دوستان نزدیک احمد بیگدلی، نیز درباره این نویسنده آرام گفت: احمد بیگدلی مرد پر تلاطم، ولی آرامی بود که در جامعه خیلی دیر شناخته شد و باورش کردند. گناه بیگدلی در شهرستان زندگی کردنش بود، او به قلم ایمان داشت، نوشتن برای او مثل اکسیژن هوا بود. نوشتن برای او به نوعی معرفتشناسی، حیات و وظیفه به شمار میرفت.
به گفته وی، اگر قلم و نوشتن را از بیگدلی میگرفتند، او دیگر نمیتوانست زنده بماند.نمایشنامه «دالو» بیگدلی را به مخاطبان شناساند، که این نمایشنامه تئاتر مدرن روستایی بود. دیگر نمایشنامههای او نیز با ارزش و خواندنی بودند.
صالحپور تصریح کرد: بیگدلی 3 روز بعد از مادرم از دنیا رفت، وقتی برای تسکین از دست دادن مادرم به من پیامک داد، گفته بود پدر و مادرها همه از دست رفتنیاند، باید جاودانه بود و ماند.
در آخر این مراسم علی فاطمی وکیل خانوادگی مرحوم بیگدلی نیز گفت: آثار این نوینسده همچون «ذبیح» و «اندکی سایه» را نشر چشمه منتشر خواهد کرد. همچنین امیدوارم بتوانم آثار نیمهتمام وی و آثاری که در مجلات کار شدهاند را جمعآوری و به چاپ برسانیم و این حقی که بر گردنم است را به درستی انجام دهم.
وی گفت: بیگدلی به من گفته بود که همسرم به خاطر بیپولی من فوت کرد، چون میدانست من پول ندارم بیماری خود را از من پنهان کرد، او میگفت که من از خدا 20 سال فرصت خواستهام تا آن چیزی را که میخواهم در زندگیام انجام بدهم، اما بعد از فوت همسرش گفت: دیگر آن 20 سال زندگی را نمیخواهم.
انتهای پیام/