ضعف ادبیات داستانی در انقلاب اسلامی
خبرگزاری تسنیم: مقایسهی انعکاس انقلابهای وقوعیافته در برخی کشورها در حوزهی ادبیات داستانی، که برخی از آنها شاهکارهای ادبی به حساب میآیند، با فضای ادبی که پس از انقلاب اسلامی اندیشههای انقلاب و رخدادهای آن را به تصویر کشید .
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،توجه به موضوع «ادبیات انقلاب اسلامی» و پرداخت به آن در پرتو گونههای ادبیات داستانی، که پلی برای مستندسازی وقایع، اندیشهها، احساسات و اقدامات یک ملت و ثبت آن در تاریخ بهشمار میرود، موضوع مهمی است که نگاه به نسبت ادبیات و انقلابها در جهان، اهمیت آن را نشان میدهد.
بهطور کلی، رخدادهای سیاسی و اجتماعی در همهجای جهان، یکی از مهمترین بسترهای خلق آثار ادبی به حساب میآیند. «انقلاب» بهعنوان پدیدهای که منجر به تغییرات زیادی در ساختارهای اجتماعی یک کشور میگردد، مهمترین تحول سیاسی است که میتواند بهترین دستمایه برای خلق آثار ادبی باشد. در حقیقت، انقلاب پدیدهای است که در آن، با قیام مردم یک جامعه و مبارزه با نظام حاکم و جانفشانیها و تلاشهای فراوان یک ملت، دگرگونیهای بنیادین در رویهها به وقوع میپیوندد.
انقلاب اسلامی ایران را شاید از حیث پایداری اندیشههای انقلابی و استمرار، بتوان انقلاب یگانهی عصر جدید به حساب آورد. هم از این روست که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند که عظمت انقلاب اسلامی با انقلابهای بزرگ سراسر دنیا مقایسه شود:
«انقلاب ما بسیار عظیم و بسیار بالاتر و برتر از تقویمها و تقدیرهای ناظران بینالمللی است. از لحاظ بنیه، بسیار قوی است. به همین دلیل، با وجود اینکه علیه این انقلاب، تهاجمها و ضربهها و محاصرهها، بیش از همهی انقلابهایی که من میشناسم بوده، آسیبپذیری این انقلاب، از همهی انقلابهای بزرگ دنیا بهمراتب کمتر بوده است.
بنابراین وقتی که ما مقایسه میکنیم، میبینیم انقلاب ما بعد از بیست سال، آسیبهای گوناگون یک انقلاب بزرگ مثل انقلاب فرانسه، یک انقلاب پرسروصدا مثل انقلاب شوروی و یک انقلاب بهاصطلاح اسلامی مثل انقلاب الجزایر را مطلقاً نداشته است و این نشاندهندهی بنیهی این انقلاب است.»[1]
بهتبع این مقایسه، میتوان انعکاس این انقلابها را در ادبیات داستانی این کشورها نیز مورد بررسی قرار داد تا با این مقایسه، به میزان اهمیت ادبیات داستانی و لزوم پرداخت آن در حوزهی انقلاب بیشتر پی ببریم.
ادبیات داستانی و انقلاب فرانسه
ادبیات فرانسه در سراسر جهان، با آثار ویکتور هوگو شناخته میشود. افکار سوسیالیستی و انقلابی ویکتور هوگو در تکتک آثارش متجلی است. از جمله آثار ویکتور هوگو، که شاید بتوان آن را یکی از مهمترین آثار ادبیات در جهان نیز دانست، رمان «بینوایان» است.
هوگو در «بینوایان» کوشیده تا از بطن یک داستان عاطفی و پرکشش، تحولات اجتماعی فرانسه در قرن نوزدهم را به تصویر بکشد؛ شرایط سخت و نابهنجار اجتماعی که به شورش «جون» در سال 1815 منجر میشود. ویکتور هوگو با به تصویر کشیدن سه شخصیت نمادین «ژان والژان» بهعنوان نماد انقلابیون، «ژاورت» بهعنوان نماد حکومت و «کوزت» که نماینده رنج و تعب مردم است، آنچنان زیبا شرایط منجر به انقلاب را به تصویر کشیده است که تا امروز کمتر داستانی از حیث تأثیرگذاری با آن قابلمقایسه است.
رهبر معظم انقلاب «بینوایان» را از آثار بینظیر ادبی توصیف نموده و آن کتاب را اینچنین تقریظ مینمایند: «بینوایان یک معجزه است در عالم رماننویسی... کتاب جامعهشناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.»[2]
ویکتور هوگو علاوه بر بینوایان، رمان «93» را در کارنامه دارد که شرایط اجتماعی انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم میلادی را مینمایاند. این کتاب، که آخرین اثر ویکتور هوگو نیز به حساب میآید، متشکل از سه داستان بلند است که از انقلاب کبیر فرانسه حماسهای تمامعیار منعکس مینماید؛ بهگونهای که خواننده را به تحسین و رشک نسبت به عظمت این واقعه و یگانگیاش وامیدارد.
یکی دیگر از آثار برجسته در زمینهی ادبیات انقلابی در زمان انقلاب کبیر فرانسه، رمان «داستان دو شهر»، اثر چارلز دیکنز، خالق «آرزوهای بزرگ» و «دیوید کاپرفیلد»، است. داستان این کتاب که جزء پرفروشترین کتابهای تاریخ جهان است، در ایام انقلاب فرانسه، در لندن و پاریس رخ میدهد و داستان جوانی کشاورززاده و انقلابیون اسیر در «زندان باستیل» پاریس را روایت میکند که درگیر جریانات این انقلاب میگردند.
مهمترین ویژگیهای آثار ادبی مرتبط با انقلاب فرانسه، نگاه واقعگرایانه و غیرجانبدارانه به آن است؛ بهگونهای که گویی نگارندگان با تأثیر از حقیقت این انقلابها، اما در جایگاهی ورای وقایع تاریخی ایستاده و طرفین انقلاب را بهخوبی به تصویر میکشند؛ چه ظلم طبقهی اشرافی و چه خطاهایی که احیاناً انقلابیون در حین وقوع مرتکب آن شدهاند.
ادبیات داستانی و انقلاب الجزایر
انقلاب الجزایر، که در سالهای 1954 تا 1962 به وقوع پیوست، یکی از انقلابهای مهم استقلالطلبانه در صد سال اخیر به حساب میآید. الجزایریها برای رهایی از استعمار فرانسه، در طول هشت سال، حدود یک میلیون نفر از مردم خود را در درگیری «جبههی آزادیبخش ملی» با ارتش فرانسه از دست دادند، اما نهایتاً توانستند استقلال خود را تثبیت نمایند.
شرایط و اوضاع دوران انقلاب الجزایر، در بسیاری از آثار نویسندگان الجزایری انعکاس یافت. داستاننویسانی چون مولود فرعون، مولود قمری و محمد دیب، آغازگر ادبیات مقاومت در این کشور در طول این سالها به حساب میآیند. بهخصوص محمد دیب که در سه رمان «خانهی بزرگ»، «آتشسوزی» و «دستگاه پارچهبافی» به بررسی جرقههای منتهی به این انقلاب پرداخته است. کاتب یاسین نیز در رمان خود با نام «ستاره»، با بیانی نمادین، به مقاومت مردم الجزایر میپردازد. در این داستان، ستاره یک زن و نماد سرزمین الجزایر است که چهار جوان میکوشند تا با تحمل رنج و حبس فراوان، به او دست یابند.
اما بلاشک یکی از مهمترین نویسندگان الجزایر، فرانتس فانون است. فانون، زادهی شهر مارتینیک، یکی از مستعمرات فرانسه، بود که تباری آفریقایی و نژادی سیاه داشت و از دشمنان جدی استعمار و نژادپرستی به حساب میآمد. او یک فرانسوی آزادیخواه است که نمیتواند استعمارگری فرانسویها و به بردگی گرفتن همتبارانش را تحمل کند و به قول دکتر شریعتی، بهگونهای آشکار، خطاب به سایر فرانسویها، معترف میشود که «با این سرعت جنونآمیز که در استعمارگری پیش میرویم، دخل ما فرانسویها خواهد آمد.» او با قلم و آثار خود، بر روح استعمارگری تازیانه وارد میکند و از ستم استعمارگران بر مردم تحت استعمار سخن میگوید. او در تمام آثار ادبی، خود را وقف این مبارزه میکند. «واپسین دم استعمار»، «دوزخیان روی زمین»، «انقلاب آفریقا» و «سال پنجم الجزایر»، از آثار وی به حساب میآیند که اوضاع نابسامان الجزایر در سالهای استعمار را مورد کندوکاو قرار داده است.
رهبر معظم انقلاب کتابهای فرانتس فانون و توصیفات وی از وضعیت الجزایر و آفریقا را قابلمقایسه با وضعیت اجتماعی ما در آستانهی انقلاب میدانند و میفرمایند: «شما اگر این کتابهایی را که در دورهی جوانی ما، دربارهی آمریکای لاتین و آفریقا نوشته شده است، خوانده باشید (مثل کتابهای فرانتس فانون و کسانی دیگر که آن زمانها کتاب مینوشتند و امروز هم کتابهایشان به اعتبار خودشان باقی است) درمییابید که وضع ما هم همینطور بود.»[3]
ادبیات داستانی و انقلاب اکتبر
در سال 1917 میلادی، انقلاب کارگران و دهقانان در روسیه با حمایت بلشویکها، به امپراتوری تزاری حاکم بر این کشور پایان داد و ایدئولوژی سوسیالیستی را در کشور جدیدی که پس از آن به «اتحاد شوروی» معروف شد، حاکم ساخت. این انقلاب، که تأثیرات مهمی نه تنها بر این کشور که بر ساختار قدرت جهانی اعمال کرد، نمودهای فراوانی در ادبیات این کشور داشت.
شاید از اولین رماننویسانی که قلم خود را در جهت مبارزات بلشویکها علیه مناسبات ناعادلانهی حکومت تزاری به کار بست، ماکسیم گورکی بود که با رمان «مادر» به حمایت از طبقهی پرولتاریا پرداخت.
رمان الکسی تولستوی به نام «گذر از رنجها» نیز روایت بخشی از انقلاب اکتبر است که داستان آن در سنپترزبورگ میگذرد و شرایط اجتماعی زمان وقوع انقلاب سرخ شوروی و اوضاع متشنج و جنگهای داخلی روسیه در آن ایام را بهزیبایی تصویر میکند.
رهبر انقلاب این کتاب را یکی از رمانهای برجسته در زمینهی ادبیات انقلابی روسیه دانسته و میفرمایند: «من بارها مثال قصههای انقلاب اکتبر را گفتهام. یکی کتاب گذر از رنجهای الکسی تولستوی است که فوقالعاده است... اینها داستانهای انقلابی است.»[4]
میخائیل شولوخوف، نویسندهی روستبار نیز خالق یکی دیگر از آثار داستانی در زمینهی انقلاب اکتبر بود که با این کتاب، جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد. شولوخوف، که خود قسمتی از عمر خود را در مبارزات ارتش سرخ علیه روسیهی تزاری گذرانده بود، در رمان «دنِ آرام»، جدالی درونی بین شخصیت اول داستان خود، یعنی «گریگوری ملخوف» و سفیدهای طرفدار امپراتوری و سرخهای انقلابی را به تصویر میکشد.
رهبر معظم انقلاب از این رمان چنین تمجید مینماید: «گمان میکنم که هیچ تاریخی از انقلاب اکتبر شوروی نمیتواند گویاییِ آن رمانهایی را که در باب این تاریخ نوشته شده، داشته باشد. اگر شما این رمانها را خوانده باشید، میفهمید چه میگویم. مثلاً رمان دُن آرام را در نظر بگیرید... این رمان، یکی از رمانهای تبلیغاتی مارکسیستها در دوران اختناق رژیم شاه بود. این کتاب با اینکه رمان بود، اما بهعنوان تبلیغ آن را به همدیگر میدادند و مطالعه میکردند!... اینها بهقدری خوب نوشتند و انقلاب را خوب تصویر کردند که شما در این کتابها، میتوانید ابعاد این انقلاب به آن عظمت را پیدا کنید. البته نقطهضعفهایش را هم در همین کتابها میشود فهمید؛ اگرچه آنکه نوشته، بهعنوان نقطهضعف ننوشته است...»[5]
مقایسهی انعکاس جدی انقلابهای وقوعیافته در سه کشور یادشده در حوزهی ادبیات داستانی، که اکثراً نه تنها در حد رفع تکلیف و ادای دین به آن انقلاب بوده، بلکه شاهکارهای ادبی نیز به حساب میآیند و تطبیق آن با فضای ادبی که پس از انقلاب اسلامی، اندیشههای انقلاب و رخدادهای آن را به تصویر کشید، بهوضوح کمکاری ما در این حوزه را مینمایاند. هرچند انقلاب ما برخلاف سایر انقلابها توانسته آرمانها و ارزشهای خود را با گذشت بیش از سه دهه همچنان حفظ نماید، اما شاید پایمردی مردان و زنان این خاک در تحقق انقلاب اسلامی، آنگونه که باید، در ادبیات داستانی ما متجلی نشده است. رهبر فرزانهی انقلاب در این زمینه میفرمایند:
«یک نسل از هنرمندان و ادبای ما بهخاطر اینکه با انقلاب بد بودند، خودشان را از تاریخ روبهرشد آینده منقطع کردند؛ جداری کشیدند و نگذاشتند که تبادل و تعاطیای انجام بگیرد، به پیشرفت کار کمک نکردند و متوقف ماندند... متأسفانه معروف هم بودند... من همان وقت قبل از انقلاب هم تعجب میکردم که چرا این آقایان معروف هستند. الآن هم وقتی که مجدداً نگاه میکنم، باز تعجبم به حال خودش باقی است! برای من شکی باقی نمیماند که دستهایی کمک میکردند تا اینها رواج پیدا کنند و در دست و بال افرادی که به این چیزها علاقهمند بودند، بیفتند؛ والّا کارشان از لحاظ ادبی و هنری ارزشی ندارد. این جوانان ما از بعضی از آنها خیلی بهترند.»[6]
همانگونه که رهبر معظم انقلاب طبق فرمایش بالا، از کمکاریهای صورتگرفته در حوزهی ادبیات انقلاب، خصوصاً از نسل قبلی گلهمندند، اما به همان میزان به نسل جوان برخاسته از انقلاب، برای خلق آثاری که عظمت انقلاب اسلامی ایران را با تمام ابعاد جهانیاش بازتاب نماید، امیدوارند.
پی نوشت ها:
[1]. بیانات رهبر معظم انقلاب، 15 اسفند 1377.
[2]. کتاب شرح اسم، زندگینامهی رهبر معظم انقلاب تا سال 57.
[3]. بیانات رهبری در دیدار با جوانان، 7 اردیبهشت 1377.
[4]. دیدار رهبر انقلاب با مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1376.
[5]. بیانات رهبری در دیدار دستاندرکاران هفتهی کتاب در سال 1375.
[6]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران، 5 اسفند 1370.
منبع:برهان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.