ضمن همدردی با ریحانه جباری، زلزلهزدگان، آسیبدیدگان اسیدپاشی و...، قاتل اصلی «جمهوری اسلامی» است!
خبرگزاری تسنیم: اهداف سیاسی انتقامجویان از نظام جمهوری اسلامی، چیزی به نام ملاحظهکاری سرش نمیشود، فرصتی را از دست نمیدهد، ذوقزدگیاش را هم پنهان نمیکند، اشکالی هم ندارد، دارد مبارزه سیاسی میکند، اگر چه به شیوهای کاملا مبتذل...
خبرگزاری تسنیم: حمیدرضا بوالی
اسلاوی ژیژک، متفکر اسلوونی در جایی گفته بودکه اگر شما (وانمود می کنید) که به ایدئولوژیِ مسلط لیبرال به طور جدی معتقدید، نمی توانید در آنِ واحد هم هوشمند و هم صادق باشید: شما یا احمقید یا کلبی مسلکی فاسد. دوست دارم این تعبیر را اینجا اینگونه به کار ببریم؛ اگر به حقوق انسانی و اخلاقیات ساده و بدیهی معتقد باشید نمیتوانید در آن واحد هم باهوش باشید و هم یک انتقامجوی سیاسی، ادعای حقوق انسانی و اخلاقیات را رها کنید و به شیوه معمول مبارزات سیاسی، انتقام بگیرید.البته اگر احمق نیستند.
**
امروز صبح ریحانه جباری اعدام شد.دختر 26 سالهای که 7 سال پیش مردی به نام سربندی را با ضربات چاقو به قتل رساند.
داستان قتل و محاکمه ریحانه جباری داستان جالب و تاثربرانگیزی بود. از چند سال پیش که ماجرای محکمه او رسانهای شد در مرکز توجه رسانهها قرار گرفت. ابهام در شیوه قتل او به زعم مخالفان قصاصش، ماجرا را پیچیدهتر کرد. انبوهی از اعتراضات رسانهای به قصاص او در فضای مجازی و رسانههای مکتوب پخش شد و سرانجام کار به نامهنگاریها و مصاحبههای چهرههای محبوب رسانهای به خانواده مرحوم سربندی برای گرفتن رضایت او کشید. طیف وسیعی از هنرمندان مشهور ایرانی و رسانههای فارسیزبان با موردخطاب قرار دادن خانواده سربندی تقاضای عفو و بخشش ریحانه جباری را با حجم وسیع و پرتعدادی اعلام کردند. درخواستهایی که مضمون ضمنی خیلی از آنها ناعادلانه بودن این حکم قضایی، سیستم قضایی جمهوری اسلامی، نادیده گرفتن حقوق زنان در نظام اسلامی و غرغرهای همیشگی این جور مواقع بود.
شعبانی وکیل مدافع خانواده سربندی چند ماه قبل در گفتگو با رسانهای به صورت صریحی اعلام کرد: عمیقاً به تمام رسانهها و مدعیان طرفداری از خانم جباری توصیه میکنم هرگونه موضعگیری، خصومت و تسویه حساب با حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای مربوطه را به موضوع مجرمیت خانم جباری گره نزنند، چرا که این امر سبب میشود بیش از پیش؛ از موضوع اخذ رضایت و گذشت شکات فاصله بگیریم.
و ریحانه جباری امروز صبح اعدام شد.غمانگیزانه. وکیل خانواده میگفت خانواده سربندی بارها تا بخشش پیش رفتهاند و بعد که این هجوم را دیدهاند پشیمان شدهاند.
از همین حالا واکنشهای رسانهای به اعدام ریحانه قابلحدس است.
**
دو سال قبل زلزله خطرناکی در مناطقی از آذربایجان شرقی ایران اتفاق افتاد. تلفات زلزله بالا بود و روستانشینان چند منطقه بهشدت آسیب دیده بودند و نزدیک بودن فصل سرما در آن مناطق سردسیر ماجرا را به یک بحران ملی نزدیک کرده بود. ارگانهای امدادرسان، مثل همیشه به پا خاستند، تلاش برای بیرون کشیدن اجساد از زیر آوارها آغاز شد، چادرهای امدادی برپا شد، سیل کمکهای مردمی بهسمت مناطق شمال غربی ایران روانه شد و البته که مثل همیشه، مثل همیشه شرایطِ بحرانی، برخی ناهماهنگیها و ندیدنها و کاستیها هم اتفاق افتاد.
درست در همان روزهای اول به وجود آمدن این بحران ملی، در سمت دیگر ماجرا، کیلومترها دورتر از ورزقان، روستایی که 80 درصد آن ویرانی دیده بود؛ لشکر کمتعدادی از اهالی خموده فضای مجازی، مشتریان ثابت فیسبوکی، و پیامککنندگان حرفهایِ متعلق به یک جریان سیاسی به شور و هیجان آمده بودند و بدون کوچکترین ملاحظهای خیلی زود مشغول هلهله و پایکوبی بر سر اجساد بیچارگان زلزلهزده شدند. زلزله ورزقان فرصتی شده بود برای انتقام گیری سیاسی کینههای بعد از انتخابات 88، از گیر دادن به پخش یک برنامه طنز از صدا و سیما تا هجوم به عملکرد فعالیتهای امدادی با بهانه «آذریزبان» بودن زلزلهزدگان؛ همه و همه فقط برای یک هدف پیشپاافتاده سیاسی.
انتقامگیری سیاسی از نظام جمهوری اسلامی بهبهانه یک فاجعه طبیعی سرانجام کار پشتکامپیوتر نشینان، این جماعت سیاسیکار را به اینجا رساند: دست و پا زدنهای مبتذل و خطرناک درباره صحت و سلامت فعالیت ارگانهای امدادی نظام مثل هلال احمر در آن شرایط بحرانی که نیاز مبرم و حیاتی به کمکهای مردمی وجود داشت و تنها راه کمکرسانی همین ارگانهای امدادی بودند، بازیای که یک سرانجام بیشتر نداشت: در موقع اعلام نیاز فوری ارگانهای امدادی، پخش شایعه فروش اقلام امدادی در بازار آزاد فقط یک نتیجه برای مردم بیچارهای داشت که شاید حیاتشان فقط به یک بسته دارویی یا غذایی بسته بود. در شرایط بحرانیای که آدمها وقت و فرصت پیگیری منبع شایعه را نداشتند… این زلزله زدگان ترکزبان بودند که حالا باید هزینه لجبازی بچهگانه جماعتی از سیاسیون با جمهوری اسلامی را در بحرانیترین دوره زندگیشان میدادند.
مخالفت با جمهوری اسلامی و تلاش برای ضدیت با این نظام به هر قیمتی، کار این جماعت را سرانجام به این بحران اخلاقی و این فرومایگی کشاند، بازی با جان آدمها برای زدن اندک ضربهای به وجهه یک حکومت.
***
پنج سال پیش در شب 22 خرداد سال 88؛در شرایطی که نتایج انتخابات ریاست جمهوری نهم، خرد خرد در حال منتشر شدن بود یک توئیت تاریخی از یکی از فعالان مشهور رسانه ای ستاد قیطریه میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای انتخابات آن سال منتشر شد.
این فعال رسانهای که همچنان مشغول فعالیت سفت و سخت و با انگیزه رسانهای است در شب اعلام نتایج، این جمله را در صفحه شخصی اش در توئیتر نوشت، آمار اعلام میشد و رای احمدینژاد لحظه به لحظه بیشتر میشد و او و هم طیفانش نگرانتر که او نوشت: "هر چه به تمدن نزدیکتر می شویم آرای میرحسین هم بیشتر می شود. امیدوار باشید."
و این درست در ساعت ابتدایی پایان رای گیری بود .زمانی که رای روستاها و شهرهای کوچک با درصد بالایی به نفع احمدی نژاد اعلام شده بود و رای شهرهای بزرگ به دلیل کثرت رای دهندگان همچنان مبهم و اعلام نشده باقی مانده بود و مردم روستاها و شهرهای کوچک،به تعبیر این جمله تاریخی "بی تمدن" هایی بودند شایسته ملامت و تحقیر که نفهمیده بودند باید به چه کسی رای بدهند و از که حمایت کنند.
**
یک هفته پیش خبری فضای رسانههای ایرانی را درنوردید؛ به فاصله 3 ماه 4 مورد اسیدپاشی در شهر اصفهان به صورت دختران این شهر اتفاق افتاده بود. و دوباره لشگر فضای مجازی به حرکت درآمد با تکرار مکرر یک گزاره: کسانی که اسیدپاشی کردهاند، میخواستهاند زنان و دختران بدحجاب را امر به معروف و نهی از منکر کنند.
ذوقزدگی ناشی از پیدا کردن موردی دیگری برای «مخالفت» با جمهوری اسلامی این بار قابلپنهان کردن نیست. اما ماجرا وقتی غیرقابلتحمل میشود که این ذوقزدگی در قالب یک پوسته اخلاقی ترحمبرانگیز، پشت ژست حقوق و بدیهیات اخلاقی انسانی پنهان میشود، در حالی که عملا و واضحا با یک هدف سیاسی در حال نابود کردن زندگی روانی آن 4 نفری است که مورد حمله واقع شدهاند: آنها بعد از بهبودی باید جوابگوی فشار روانی جامعهای باشند که برچسب بیبندوباری و بدحجابی را روی آنها زده است.
اهداف سیاسی انتقامجویان از نظام جمهوری اسلامی، چیزی به نام ملاحظهکاری سرش نمیشود، فرصتی را از دست نمیدهد، ذوقزدگیاش را هم پنهان نمیکند، اشکالی هم ندارد، دارد مبارزه سیاسی میکند، اگر چه به شیوهای کاملا مبتذل... اما جایی به مرگ خودش نزدیک میشود که با ادعایی به مواجهه با این موارد میآید که دقیقا روبرویش ایستاده است:" حقوق انسانی و اخلاقیات ابتدایی" و انتقامجویان سیاسی دقیقا در حال پایمال کردن حقوق انسانی آدمها هستند. جایی، وقتی ماجرا حساس میشود و ملاحظات رسانهای فراموش میشود، در شب 22 خرداد 88 صریحا اعلام میکنند که تمدن برای آنها چه مفهومی دارد... جایی باعث دوری خانواده سربندی از گذشت ریحانه جباری میشوند، جایی بالای سر اجساد زلزلهزدگان آذری زبان هلهله میکشند و کمکهای مردمی به آنها را زیر سوال میبرند و جایی 4 دختر بیگناه که بنابر اطلاعات مراجع رسمی چند تن از آنها از خانوادههای مذهبی و متدین شهر بودهاند را اینگونه بدنام میکنند.
ماجرای جالبی است: حالا با فاش شدن اطلاعاتی از تدین و مذهبی بودن این آسیب دیدگان اسیدپاشی، مرحله بعد فعالیت لشگر فضای مجازی این میشود: برای اثبات این گزاره که هدف اسیدپاشی امر به معروف بوده است، سعی میکنند اثبات کنند که آسیبدیدگان، مذهبی و متدین نیستند...
hrbavali@gmail.com
انتهای پیام/