۱۰ اشتباه در افغانستان؛ ۱۰ درس برای مقابله با گروه تروریستی «داعش»

10 اشتباه در افغانستان؛ 10 درس برای مقابله با گروه تروریستی «داعش»

خبرگزاری تسنیم: آمریکا و نیروهای ائتلاف پس از ۱۳ سال حضور ناموفق در افغانستان برای پیروزی در برابر گروه «داعش» باید از ۱۰ اشتباه بزرگ خود در این کشور درس بگیرد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، برای درک هدف رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر «تضعیف و در نهایت نابودی» گروه داعش، باید در نظر داشت که مرحله اول حملات هوایی به ظاهر موفق این کشور علیه این گروه تروریستی بخشی از یک استراتژی وسیع‌تر است.

این در حالی است که آمریکا و ائتلاف تشکیل شده نباید برای مقابله با این گروه تروریستی از جنگ‌افزارهای غیرمتعارف استفاده کند اما تشکیل این ائتلاف بین‌المللی عواقب ناشی از برافروزی «جنگ آمریکا علیه اسلام» است.

مردم آمریکا معتقدند: واشنگتن با توجه به ملاحظات سیاسی و دیپلماتیکی به تنهایی از عهده نابودی گروه داعش بر نمی‌آید.

جنگ از طریق تشکیل یک ائتلاف در موقعیت‌های مختلف پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، مانند مشکلاتی که نیروهای ایساف در افغاستان در مقابله با طالبان تجربه کردند. به عنوان مثال، پس از سال‌ها مقابله با طالبان، در سال 2006 میلادی، امنیت شهر قندهار به شدت به خطر فتاد و این شهر به مرز سقوط رسید و در آن زمان آمریکا که رهبری این شهر را به هم‌پیمانان خود واگذار کرده بود، به موقعیت رهبری خود بازگشت و مناطقی واگذار شده را تحت کنترل خود درآورد.

اگرچه به لحاظ سیاسی ایساف مسئول به وجود آمدن نابسامانی‌ها در قندهار بود و به دلیل سخت هماهنگ شدن نیروهای نظامی از کشورهای مختلف که موجب بروز مشکل در تاکتیک‌ها و عملیات‌های نظامی این سازمان می‌شد، آمریکا را واداشت که به صورت مستقیم در عملیات‌های این شهر دخالت کند.

اگر آمریکا بخواهد در برابر گروه «داعش» نیز پیروز باشد باید از اشتباهات گذشته ایساف در افغانستان درس بگیرد و با در نظر گرفتن 10 درس زیر می‌تواند در برابر داعش پیروز شود:

1. هشدارهای ملی

بسیاری از ملت‌ها با وجود محدودیت‌های سیاسی برای مقابله با گروه داعش پا به میدان می‌گذارند اما برخی از این محدودیت‌ها ناشی از مسائل جغرافیایی نیز است، به عنوان مثال بسیاری از کشورها نمی‌توانند به صورت مستقیم سوریه را مورد هدف موشکی قرار دهند و یا در افغانستان، نیروهای آلمانی نمی‌توانستند سربازان خود از میدان جنگ خارج کنند و مجبور بودند به پشتیبانی نیروهای آمریکایی اعتماد کنند.

«آدمیرال استارویدیس»‌ فرمانده سابق ناتو، در بخشی از سیاست خود از 7 عادت نیروهای ویژه و تأثیرگذار ائتلاف بین‌الملل مبنی بر غفلت این نیروها در شناسایی و بهره‌گیری از این هشدارها انتقاد کرد.

وی هشدار داد که این عادات و محدودیت‌های نیروهای بین‌المللی هم سربازان و هم مأموریت نیروهای ائتلاف را به خطر می‌اندازد.

به عقیده وی، ائتلاف باید نیروهای کمتر اما مؤثرتر و حرفه‌ای‌تری را برای مقابله با گروه‌های تروریستی به خدمت بگیرد.

2. هماهنگی بین افراد و سازمان‌ها

شکست هر شبه‌نظامی، چه طالبان باشد یا گروه داعش، نیازمند یک رویکرد جامع شامل بهره بردن از متخصصان غیرنظامی و کمک‌های توسعه‌ای است.

هرکسی که قصد همکاری با دولت، وزارت دفاع، آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا و آژانس‌های اطلاعاتی را دارد، ضمن هماهنگی باید خطر این نوع فعالیت را درک کند زیرا چندین کشور به عضویت ائتلاف برای مقابله با گروه داعش پیوسته‌اند.

3. واقع‌گرایی در توانایی نظامی

برخلاف گرایشات سیاسی، نباید توانایی نظامی هم‌پیمانان‌مان را بیش از حد بزرگ‌نمایی کنیم. به عنوان مثال، آمریکا مجهزترین خلبانان و نیروهای نظامی را در جهان دارد و اگرچه کشورهای هم‌پیمان واشنگتن در افغانستان نیز توانایی و قابلیت‌های زیادی دارند اما در مقایسه با نظامی‌های‌ آمریکایی، بودجه دفاعی و توانایی کمتری در انجام عملیات‌ دارند به این معنا که اگر آمریکا رهبری آن‌ها را از عقب برعهده داشته باشند و در عملیات‌ها به صورت مستقیم شرکت نکنند، نتیجه مطلوب در زمان مناسب حاصل نخواهد شد.

4. نظریه‌های متفاوت

40 کشور عضو سازمان ایساف در افغانستان حضور دارند که مسائل استراتژیکی و راهبردی متفاوتی را ایجاد کرده‌اند.

حتی در مسائل بسیار ساده مانند «مبارزه علیه شبه‌نظامیان» نیز اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد و هر عضو سازمان ایساف یک برداشت از این مفهوم را برای خود دارد. به عنوان مثال، مفهوم مبارزه با شبه‌نظامی برای فرانسه یعنی خاطرات خشونت در الجزایر در حالی که برای هلند به معنای تأمین امنیت برای پروژه‌های توسعه‌ای است.

این تفاوت‌های فاحش در نگرش‌های هریک از کشورهای ایساف موجب شده است که بجای طراحی و پیاده‌سازی یک استراتژی واحد، هرکشوری در افغانستان مسیر خود را در پیش گیرد.

برای مقابله با گروه داعش نیز واشنگتن در ابتدا باید اطمینان حاصل کند که همه کشورهای عضو ائتلاف برای مقابله با این گروه تروریستی، به درک صحیحی از هدف و برنامه‌ریزی رئیس‌جمهور آمریکا از تضعیف و در نهایت از بین بردن داعش رسیده باشند زیرا این اولین قدم در طراحی جنگ است که برای هر کشوری به صورت متفاوت تعریف شده است.

5. ناسازگاری

از رادیو گرفته تا سیستم‌های کامپیوتری، ابزارهای رمزنگاری نظامی، اجزای تجهیزات مختلف که وظیفه همگام‌سازی سیستم‌های نظامی کشورهای عضو ایساف را برعهده داشتند، واقعا یک کابوس تدارکاتی به شمار می‌رفت بنابراین برای مقابله با داعش باید سیستم‌های بهتری تهیه شود.

6. به اشتراک‌گذاری اطلاعات

تصور کنید که در یک مأموریت به همراه فرمانده‌تان در کنار یکی از افراد ائتلاف در یک بالگرد برای دستگیری سرکرده‌های داعش نشسته‌اید اما به دلیل اینکه آن فرد از کشورهای عضو اصلی ائتلاف نیست نمی‌توانید عکس «شخص هدف» را به وی نشان دهید.

برای مقابله با داعش، فرآیند زمان‌گیر نشر سیاست‌های خارجی آمریکا برای بهبود آماده‌سازی برای مأموریت نیاز به بازبینی و اصلاح دارد.

7. حفظ روحیه نظامیان ائتلاف

گردآوری نیروهای ائتلاف بسیار سخت است اما سخت‌تر از آن حفظ این نیروهاست به ویژه زمانی که در شرایط طاقت‌فرسا قرار می‌گیرند.

در بسیاری از اوقات شکست‌های نظامی ایساف در نشست‌های واشنگتن و بروکسل به دلیل حفظ اتحاد کشورهای عضو سازمان پنهان باقی می‌ماند.

به عقیده بسیاری از حلقه‌های نظامی اروپایی و آمریکایی که تحت فرماندهی و برنامه‌های ناتو کار می‌کنند، جنگ افغانستان برای ناتو خوب است به دلیل اینکه این سازمان کشورهای عضو خود را به یک شکل و واحد تبدیل کرده است.

ائتلاف نیز باید برای تلاش برای پیروزی در جنگ علیه گروه داعش تشکیل شود نه اینکه هرکس مسیر خود را پیش گیرد.

8.فرماندهی و کنترل

یک کلمه: کابوس. ایساف یک فرمانده منتخب داشت و پس از سال 2007 میلادی، قرار شد فرمانده این سازمان همیشه یک آمریکایی باشد اما هر کشوری نماینده خود را در افغانستان دارد که می‌تواند به دستورات فرمانده ایساف عمل نکند و فرمانده ایساف نیز اختیارات کمی برای اعزام سربازان، هواپیماها و دیگر تجهیزات این کشورها دارد.

9. توقعات برآورده نشده

یکی دیگر از حاشیه‌های جنگ با شبه‌نظامیان از طریق ائتلاف، توقع بالای مردم کشور تحت تأثیر جنگ از ائتلاف تشکیل شده، است. به عنوان مثال در افغانستان، فقط آمریکا و بیشتر کشورهای اروپایی آمده بودند که به افغان‌ها کمک کنند اما به دلیل اینکه کشورهای عضو ایساف بیش از نیمی از تولید ناخالصی داخلی جهان را در اختیار داشتند، توقع مردم افغانستان نیز تحت تأثیر قرار گرفت.

هرچه توقع افغان‌ها بیشتر می‌شد، ناامیدی‌شان نیز عمیق‌تر می‌شد زمانی که این توقعات برآورده نمی‌شد.

10. زندانیان

یکی دیگر از مسائل چالش برانگیز ایساف در افغانستان، مسئله شبه‌نظامیان دستگیر شده بود. پس از تجارب زندان «ابوغریب»، کشورهای اروپایی عضو ایساف تصمیم گرفتند تا افغان‌های دستگیر شده را زندانی نکنند و آن‌ها را تا کمتر از 72 ساعت به پلیس افغانستان تحویل دهد.

سیستم «دستگیر و آزاد کردن» کشورهای اروپایی در افغانستان به طالبان اجازه می‌داد که آن‌ها پس از دستگیری از کسانی با ائتلاف همکاری می‌کردند بلافاصله تقاضای مجازات کنند اما بعد از افشای سوء رفتار و شکنجه زندانیان توسط نیروهای افغان مشخص شد که این سیستم نیز نتیجه عکس داده است.

بنابراین به دلیل اینکه نیروهای حرفه‌ای‌تری برای مقابله با گروه داعش اعزام می‌شوند، این سیستم باید بهبود یابد و این مسئله باید حل شود.

مسئله مهم این است که تشکیل یک ائتلاف بین‌المللی باید به لحاظ سیاسی و دیپلماتیکی نیز مطلوب باشد بدین معنا که در دراز مدت، رهبران منطقه باید برای «محرومیت از حق رأی» برخی از گروه‌ها که موجب جذب آن‌ها توسط گروه داعش می‌شود، راه حل سیاسی و اقتصادی پیدا کنند.

تلاش آمریکا و غرب در مقابله با داعش فقط برای زمان خریدن برای یافتن راه حل توسط کشورهای منطقه است و با توجه به درس‌هایی که آمریکا در جنگ افغانستان گرفته، واشنگتن نمی‌تواند ائتلاف را از پشت جبهه رهبری کند و باید در عملیات‌های نظامی به صورت مستقیم شرکت کند.

انتهای پیام/پ

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان