بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ

بازآی، هر آنچه هستی باز آی...

خبرگزاری تسنیم: روایت موازی فیلم مستند بخوبی از چیره شدن احساساتگرایی در فیلم جلوگیری کرده است. اما چرا علیرغم این باز تماشاگر متاثر می شود؟.. یک مورد این به خاطره ذهنی تماشاگر برمی‌گردد.

خبرگزاری تسنیم: وحید شیخی یگانه

راههای زیادی برای دوست داشتن یک فیلم وجود دارد و به همین اندازه هم راه برای دوست نداشتن یک فیلم وجود دارد. شیار 143 یک فیلم خاص است. قصد این را ندارم که به فیلم کیفیتی ببخشم که شایسته آن نباشد و یا به نوعی فیلم را بزرگتر از حد خودش جلوه دهم. به طور اخص آنچه کیفیت یک فیلم را مشخص می کند و تکلیف را برای علاقمندان به یک اثر هنری روشن می سازد گذر زمان است. فیلم و هر اثر هنری در بستر زمان کیفیت خود را نشان می دهد و در آنجاست که معلوم میشود که ستایش ها و یا انتقاداتی که به یه اثر وارد شده است به نوعی استحققاق  آن را داشته است یا خیر. نباید به یک قضاوت عجولانه دست زد و از سر ذوق زدگی بیش از حد، یک فیلم را ستایش کرد.

سینما رسانه و هنری است که اصولی دارد و اگر این اصول به خوبی رعایت شود معمولا می توان شاهد یک اثر هنری تاثیر گذار بود. هیچ حادثه فیلمیکی، اتفاقی رخ نمی دهد. حتی اگر فیلمساز هم به حوادثی در طول فیلمش معترف باشد که از روی خوش اقبالی رخ داده اند، نباید به این اظهارات وقعی نهاد. در واقع یکسری حوادث که پیش بینی شده اند موجب رخ دادن حادثه ای می گردند که در زنجیره مورد نظر پیش بینی نشده بوده و نقطه عطفی در سیر رویدادها محسوب می شود. حال این رویدادها خواسته پیرامتنی باشند و یا پیشا متنی محسوب شوند.

رویا و خیال جز لاینفک سینما محسوب می شوند. بسیاری از داستان های سینما با این رویکرد شکل می گیرند. حتی فیلم های اجتماعی و خاصا رئالیته از صافی ذهن رویاپرداز فیلمنامه نویس به نتیجه میرسند. حتی در مورد شیار143 این مورد قابل چشم پوشی نیست. با این تفاوت که داستان شیار 143 برای بسیاری از افراد جامعه ملموس است. بسیاری از فیلم های اجتماعی که ساخته می شوند چه بسا بر اساس داستان های واقعی شکل گرفته باشند.اما اکثر غالب این داستان ها حوادثی منحصر بفرد هستند که در نردیک ترین حالت برای بیننده از طریق رسانه ایی همچون تلویزیون و مطبوعات دیده و شنیده شده اند. اما داستان شیار 143 داستانی است که بارها و بارها شنیده شده است. دیده شده است و لمس شده است. اما در وضعیت کنونی پرده ها و حصار کنار زده شده است و در بستر زمان کنونی بار دیگر به این مسئله اندیشیده می شود.

شیار 143 پیش از آنکه فیلم دفاع مقدس باشد، فیلمی درباره مادر است. فیلم قصه 15 سال انتظار یک مادر برای بازگشت فرزندش از جبهه را روایت می کند. داستان فیلم بسیار ساده، ملموس اما پرکشش است. ساختار فیلم بر اساس خرده روایت هایی از اشخاصی صورت می گیرد که خود جزیی از داستان اصلی محسوب می شوند. این اشخاص داستان 15 سال انتظار الفت، برای بازگشت فرزندش را روایت می کنند. فیلم چندین زاویه نگاه دارد. افرادی که جسته و گریخته داستان های خاص خود را روایت می کنند. اما از طرفی یک راوی کل وجود دارد که بیش از دیگران می داند و جاهای خالی را پر می کند.

فیلم شیار143 یک فیلم شخصیت محور است. الفت به عنوان شخصیت محوری داستان روایت حول او می گردد. در واقع شخصیت های پیرامونی، الفت را توصیف می کنند. اما در این بین کنش و واکنش های متوالی وجود ندارد. در این فیلم یک کنش اصلی وجود دارد و آن گم شدن یونس در عملیات والفجر مقدماتی است. واکنش الفت نیزنسبت به ناپدید شدن پسر در جبهه انتظار 15 ساله برای بازگشت اوست. سایر کنش و واکنش های فیلم برخاسته از همین کنش اصلی است. مانند بازگشت اسرا و یافتن نشانی از یونس که این هم محدود است.اگر شخصیت های فرعی و جریان زندگی آنها را داستانهای فرعی بدانیم می بینیم که این داستانهای فرعی هم از بستر سرنوشت یونس روایت می شود یعنی این داستانها به اندازه ای اهمیت دارند که به شخصیت یونس و سرنوشت او مربوط باشند؛ مانند ازدواج فردوس خواهر یونس و یا ازدواج مریم دختری که یونس قصد ازدواج با او را داشت. روایت خیلی گذرا از کنار این دو رویداد می گذرد اما آنچه اهمیت می یابد واکنش الفت به این دو رویداد است که در هر دواینها مسئله یونس برای او با اهمیت تر از ازدواج حتی دخترش است. در واقع روایت با گم شدن یونس گره اصلی داستان را ایجاد می کند. در اواسط داستان، روایت شهید شدن یونس را بنا به ساختار موازی فیلم برای بیننده آشکار می کند؛ اما همچنان این راز برای الفت ناشکفته باقی می ماند. حال که سرنوشت یونس مشخص شده است برای بیننده سرنوشت الفت و واکنش نهایی او نسبت به بازگشت جسد فرزندش اهمیت می یابد.

اولین صحنه های فیلم جایی است که فردوس به دنبال الفت او را برسر زمین کشاورزی می یابد و به او می گویدچه کار خوبی کردی الفت که رادیو را از کمر باز کردی، یونس برگشته. این دیالوگ در این صحنه اهم اطلاعات را به بیننده می دهد. هم تاکیدی است بر شی مانند رادیو و هم شخصی به نام یونس و مادری منتظر به نام الفت. این سه مثلثی را تشکیل می دهند. که تا آخرین لحظات فیلم در کنار هم می مانند. رادیو در واقع عنصری است که حلقه ارتباطی بین مادر و پسر است. و تا لحظه ای که پسر به خانه برنگردد رادیو از کمر بازنمیشود. در ادامه گروه مستند ساز وارد داستان می شوند. کاربرد مستندسازان در روایت چنان است که گویی اتفاق خارق العاده ای برای یونس میرجلیلی رخ داده است که حال این گروه در حال ساختن فیلمی در مورد مادر یونس هستند. در ابتدا کاربرد گروه مستندساز و دیالوگ اولیه فردوس این پندار را برای بیننده به وجود می آورد که یونس زنده است. اما در اواخر فیلم هنگامی که نقش گروه تفحص پررنگ تر می شود شهید شدن یونس نیز برای بیننده محرز می شود.در حالی که دانای کل این قضیه را برای بیننده آشکار کرده است اما همچنان الفت از آن بیخبر است یعنی بیننده در اینجا بیش از شخصیت اصلی اطلاعات دارد.  فیلمساز در ابتدا با اطلاعات محدود زمینه را برای غافلگیری بیننده ایجاد می کند، اما قبل از فصل پایانی همه چیز را لو می دهد. در واقع این افشای اطلاعات سبب می شود که تمرکز بر سر زنده بودن یونس کنار رود و مهمتر از آن واکنش مادر نسبت به بازگشت پیکر فرزندش در راس توجه قرار گیرد. آنچه از آن نوعی غافلگیری به حساب می آید حالات و واکنش مادر است که به جای بدن فرزندش استخوانهای او را همچون قنداق کودکی درآغوش میگیرد.

شاید علت اصلی گنجاندن گروه مستندساز در پیکره روایت نقش شاهرخ باشد. سرباز سربه هوایی که جزء تیم تفحص است. فیلمساز می توانست که روایت خود را بدون حضور گروه مستندساز داشته باشد اما در این حالت دیگر نمی توانست که روایت خواب شاهرخ و نقش او در جستجوی پیکر شهید را بگنجاند. ضمن اینکه نام فیلم هم به نوعی تاکیدی است بر نقش گروه تفحص در این فیلم. بنابراین پیدا شدن گروه تفحص در هر کجای فیلم بجز ابتدای آن ضمن بر ملا کردن داستان موجب کم رمق نمودن عنصر انتظارمی شود. (زیرا به نوعی بیننده همچنان در ناخودآگاه خود و برای همذات پنداری با الفت مایل است که مادر به فرزند خود برسد. بازآی ! هرآنچه هستی بازآی!) پس نمایش گروه تفحص بجز شکل کنونی خیلی زود عناصر تعلیق برانگیز فیلم را از بین می برد. آشکار شدن گروه تفحص هم نه به یکباره بلکه از دل گروه مستندساز اتفاق می افتد گویی گروه مستندساز پوسته ایست که حول گروه تفحص قرار گرفته است.

باز باید به این نکته توجه کرد که از اواسط فیلم که بیننده متوجه شهادت یونس می شود و هنگامی که تلاش الفت و امیدواری او برای بازگشت فرزندش به نمایش در می آید احساس همذات پنداری و دلسوزی نسبت به مادر در تماشاگر برانگیخته می شود و بعد از آن هر واکنشی از سوی الفت مانند رفتن به کوچه و جار زدن بازگشت پسر، با حالی از خود بیخود شده و با پاهایی برهنه رفتن به دیدار اسیر بازگشته به وطن و به دنبال آن ناامید و گریان تکیه بر دیوار دادن، همگی بیش از پیش بر مخاطب تاثیر می گذارد. در واقع فیلم احساسات مخاطب را نشانه می رود. نمی توان گفت که فیلم از حربه سانتی مانتالیسم برای دست یافتن به اهداف خود سود جسته است. بدون شک این حرف بیراهی است . برای این مدعا چند دلیل وجود دارد. اول اینکه سانتی مانتالیسم به نوعی احساسات رقیق و زودگذر اطلاق می شود که شخص گیرنده پیام احساسی، بعد از لحظاتی یا ساعت و یا روزی به سرعت آن را فراموش می کند کمااینکه ممکن است که بعدها خود را بخاطر این احساسات زودگذرو متاثر شدنش سرزنش کند، زیرا شخص گیرنده پیام به نوعی خودرا بازی خورده در این بین می بیند. اتفاقی که در فیلم شیار 143 می افتد این است که روایت فاصله ای با مخاطب ایجاد می کند.تا مخاطب نه اینکه رویدادها را از دید الفت ببیند و به عنوان چشم او برایش دل بسوزاند بلکه با چند پله دورتر خود را بجای الفت و یا دیگر شخصیت ها قرار می دهدو چون خود را در موقعیت الفت و دیگران بازنمایی می کند از رنجی که ممکن بود بر او(مخاطب) به مانند الفت وارد شود، متاثر میگردد.

توصیف شخصیت الفت از دیدگاه اطرافیان سبب ایجاد فاصله با این شخصیت می شود. گویی گرچه الفت یکی از همین آدمهاست اما درک او برای اطرافیان نه غیرممکن بلکه سخت است. کمااینکه فردوس می گوید:« این غم الفت را بزرگ کرده بود.» و ماحصل آن با گذشت زمان ، گوشه گیری الفت فاصله ای میان او و اطرافیان ایجاد می کند.

می توان گفت که روایت موازی فیلم مستند بخوبی از چیره شدن احساساتگرایی در فیلم جلوگیری کرده است.اما چرا علیرغم این باز تماشاگر متاثر می شود یک مورد این به خاطره ذهنی تماشاگر برمیگردد. در واقع فیلمساز با شیار 143 آینه ای ساخته است مقابل چشم مخاطبان خود. اما آیا می توان گفت که همه بینندگان فیلم از چنین خاطره ذهنی بهرمند هستند. مسلما جواب منفی است. اما باز باید به نقش مادر در این داستان اشاره کنیم. چون همگی مخاطبان چه موافقان و چه مخالفان تجربه مادر را داشته اند.پس غم مادر واز دست دادن فرزند و همسان سازی آن برای بیننده غم و تاسفی بیرون از پرده سینما برای بیننده بازتولید می کند.

روایت در چندین بخش از فیلم نشانه هایی می گنجاند که با شخصیت یونس و سرنوشت او و همچنین الفت اهمیت می یابد. عنصر رادیو که پیش از این به آن اشاره شد، بالا رفتن الفت از درخت و کشیدن پلکان از زیر پای او توسط یونس که کارکرد ثانوی دارد. عنصر پلکان ضمن باز کردن مسیرگره گشایی فیلم به نوعی ارتقا جایگاه معنوی مادر را به خاطر صبر و رضایت از رخدادها را نشان می دهد. قالیچه نیز عنصری است که از اولین روزهای اعزام یونس بافتن آن آغاز شده بود. الفت در جایی از فیلم اشاره می کند که چرا این قالی بالا نمی رود. این دیالوگ در کشاکش بازگشت یا عدم بازگشت یونس زمانی معنا می یابد که با بازگشت یونس قالیچه هم به پایان میرسد.

فیلم به پایان میرسد و بیننده از خود می پرسد که قهرمان داستان بر چه چیزی فائق آمد اصلا آنتاگونیست داستان که بود. کشمکش بین کدام شخصیتها بود. پر واضح است که کشمکش اصلی یک کشمکش درونی بود و الفت برنفس خود غلبه کرد. هنگامی که الفت رادیو را از کمر خود باز کرد یعنی از فرزند خود گذشت. این فداکاری و ایثار الفت است که در پایان فیلم احساس رضایت را در بیننده ایجاد می کند. تا هنگامی که الفت رادیو را به کمر بسته بود گر چه بیننده می داند که بازگشتی برای یونس وجود ندارد اما مسئله این است آیا مادر (الفت) با این مسئله کنار می آید؟ پسری که رفته بود روزی به دامان مادر باز می گردد. الفت کنار تابوت فرزند شهیدش می نشیند و او را همچون کودکی شیرخوار در آغوش می گیرد، گریه می کند و با احساسی از خالی شدن و رضایت اتاق را ترک می کند.

بدون شک باید در این فیلم به بازی منحصر بفرد مریلا زارعی نیز اشاره کرد. شاید زارعی هرگز نتواند که نمونه چنین نقشی را در کارنامه خود ثبت کند.برای نگارنده که چندین بار فیلم را دیده است تصور هر کسی بجز مریلا زارعی در این نقش امر غیرممکنی می نمایاند. الفت نقشی بود که برای همه دوران در اذهان خواهد ماند. به واقع نگارنده اعتقاد دارد که یک بازیگر و کارگردان و یا هر هنرمندی برای اینکه اثرش بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند باید از روح خود در اثر بدمد. این کاریست که مریلا زارعی و بالطبع نرگس آبیار در فیلم شیار 143 انجام داده اند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران