غرش خرس در گوش عقاب بی پر

غرش خرس در گوش عقاب بی پر

خبرگزاری تسنیم: نیم قرن تنش، پنجاه سال جنگ سرد بلاانقطاع، این بهترین تعریف از دوران مخاصمه بین دو کشوری است که حال زمزمه‌های دوستیشان در جهان شنیده می‌شود.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، برای بسیاری از صاحب نظران، از سرگیری روابط دو کشور کوبا و آمریکا حاصل رسیدن به این نتیجه است که باید در مرور زمان، مخاصمات را ترک و روی به مراودات آورد. در چنین رویکردی آمریکا به دهه ها اشتباه خویش معترف بوده و کوبا هم با کنار گذاردن تعصبات، روی به آینده ای روشن دارد. اما آیا به واقع اینگونه است؟ برای پاسخ به عقب برمیگردیم.

تاریخ

وقتی در دومین سالگرد پیروزی انقلاب چپ ها به رهبری کاسترو در کوبا، این کشور از سوی همسایه شمالی خود محکوم به تحریم گشت، تنها چند ماه لازم بود تا افتضاح خلیج خوکها پیش آید.
عملیات خلیج خوک‌ها یک عملیات نظامی ناموفق بود که توسط CIA برای ساقط کردن حکومت کوبا طراحی شده بود.
در 17 آوریل 1961 به دستور جان کندی رئیس جمهور وقت آمریکا، نیروی 1700 نفری از ضد انقلابیون کوبایی با کمک عوامل سیا در خلیج خوک‌ها در جنوب کوبا پیاده شدند تا با نظام تازه به قدرت رسیده فیدل کاسترو رهبر کوبا مبارزه و آن را سرنگون نمایند.

سرویس جاسوسی شوروی از نقشه عملیات به نحوی مطلع شد و فیدل کاسترو را در جریان وقایع قرار داد. نیروهای طرفدار کاسترو، با غافلگیر کردن ضد انقلابیون کوبایی، ظرف 48 ساعت، نیروهای شرکت کننده در عملیات خلیج خوک‌ها را قلع و قمع کرده این افتضاح برای رئیس جمهور محبوب آمریکا به یادگار ماند.

حاصل این روند، بنیانی تاریخی از آخرین پایگاه جنگ سرد بود. پایگاهی که حال در نظر عام در حال فروپاشی است تا دیگر حتی خرابه ای هم از آن دوران بر جای نماند. گویی هاوانا را باید دیوار برلینی دیگر در آن سوی دنیا نامید. اما این ظاهر کار است و برای دیدن واقعیت، کافی است پرده را کمی بالا بزنید.

نظم نوین

اصطلاح نظم نوین جهانی برای نخستین بار در اواخر دهه هشتاد میلادی و از زبان سیاستمداران آمریکایی شنیده می شد. آنانی که سرخوشانه بر ویرانه های شوروی می رقصیدند و نظام تک قطبی را با این عنوان به خورد دنیا می دادند. در ربع قرن بر دنیا چنان رفت که حاصل این نظم نوین تنفری بی حد از کسانی گشت که روزگاری داعیه به تعالی رسانیدن بشر از طریق احقاق حقش را داشتند. جهان اما در این مدت در سکون نبود و چرخه تاریخ، این بار نظمی دیگر را بر ضد سلطه جوی قبلی علم می کرد.

در یک دهه اخیر و با سیر تحول اقتصاد دنیا، چرخه قدرت به گونه ای دیگر چرخیده و به مرور شاهد تولد ابرقدرتهای جدیدی هستیم که تا دو دهه قبل، بعضی به بازیچه می ماندند تا قدرت نوظهور. اما در قرن جدید و دهه اخیر، نظام جدید جهان (نه در خفا که آشکار) به سمت چند قطبی شدن چرخیده است.

بریکس

سرنام 5 قدرت نوظهور اقتصادی دنیا (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) که امروزه در حال تشکیل بزرگترین قطب اقتصادی جهان هستند. قدرتهایی که هرکدام در نوع خود و در منطقه خویش بهترینند و رویکردهای نوین سیاسی-اقتصادی دنیا بدون آنها بی معناست.

روسها که با تکیه بر قدرت شوروی سابق، بهره گیری از جایگاه قبلی در سازمان ملل و مدد گرفتن از نفت و گاز توانستند ققنوس وار خروشی دوباره در عرصه جهانی داشته باشند. چین که بی هیچ شبهه ای بدل به کارخانه سیاره شده است و هند که حال از حیث صنایع، در حال بدل شدن به چین دوم است. ضریب نفوذ برزیل و آفریقای جنوبی که تا دو دهه قبل در منطقه خود محلی از اعراب نداشتند، حال لرزه بر اندام کاخ سفید انداخته است. در کنار این کشوها نیز باید به رویکرد جدید کشورهایی چون ونزوئلا، بولیوی، اکوادور و نیکاراگوئه در این نظم جدید نیز نگاهی دوباره انداخت.

حیاط خلوت

در بحبوحه بحران اوکراین، و در همان روزی که اتحادیه اروپا روسیه را تحریم کرد، وزیر امورخارجه این کشور توری معنادار را به سوی آمریکای لاتین آغاز و نشان داد که اگر ناتو تا بیخ گوش آنها پیش آمده است، آنان نیز توان ابراز قدرت در حیاط خلوت رقیب را دارند. در چندماهه اخیر گویی رقابتی عجیب بین قدرتهای بزرگ بر سر نزدیکی به کشورهای آمریکای لاتین و سرمایه گذاری در این کشورها شکل گرفته بود و تا جایی که شینزو آبه به عنوان "نخستین" مقام ارشد ژاپنی به بعضی از این کشورها سفر کرده در پایان، نزدیک شدن به آمریکای لاتین را در این برهه زمانی، "اجتناب ناپذیر" دانست.

این روند سرمایه گذاری های بی حد در منطقه توانست تا حد زیادی گوشهای کاخ سفید را تیز و آنان را به جستجوی چاره وادار سازد. شاید ضربه نهایی در این مسیر، حرکتی بود که پوتین در تور آمریکایی خود انجام داد. جایی که وی اعلام کرد کشورش 90 درصد از بدهی های کوبا را که مربوط به دوران شوروی سابق است بخشیده و آن 10 درصد را نیز نه نقدا که بصورت تهاتر دریافت خواهد کرد.

منبع ملی

اینجا جایی بود که باید قلمها از آستین در آمده و ملتی را که نیم قرن حتی از سیگار کوبایی ترسانیده بودند، آماده بازگشت کنند. روزنامه نیویورک تایمز را به سبب نفوذی که در جامعه آمریکا دارد، منبع ملی می نامند و واضح است که اگر این روزنامه پرتیراژ در سرمقاله های خود، چندین بار به اشتباه بودن تحریم های کوبا در طی سالیان اعتراف کند، هم عامه را آماده چنین رخدادی کرده و هم برای سیاستمداران بین المللی آشکار می سازد که سردمداران آمریکا قصد پا پیش گذاشتن و آشتی جویی دارند. چنانکه یکسال قبل و  در مراسم خاکسپاری ماندلا، اوباما به نزد رائول کاسترو رفته و  در یک ملاقات چند ثانیه ای و تنها با هدف ثبت تصویر خود و برادر فیدل در یک قاب، با او دست داده و خوش و بش کرده بود.

آینده

بی هیچ شکی در نظام جدید جهانی، یانکی ها تنها برای بقای بیشتر تلاش می کنند و خود بهتر از سایرین می دانند که دیگر در افکار عمومی جهان ارزشی ندارند. در این میان اگر در هر نقطه ای از جهان، توبه نامه ای در دست دارند، نه با هدف گسترش روابط که با نظر دور کردن از اتحادهای جدید به جلو آمده اند. برای دولت آمریکا قرارگیری در جایگاه چندم اقتصاد جهان، کابوسی است که نه فقط اقتصاد که هیمنه آن را هدف گرفته است و برای نرسیدن آن روز (ولو بصورت موقت) از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند. جایگاه مردم و دولت کوبا در تحمل مشکلات ناشی از تحریم ها بر کسی پوشیده نیست، اما اگر نبود اتخاذ سیاست درست در برگزیدن دوستان، حال هنوز هم هاوانا محل دشمن بود و کوبا تنها خاطره یک عشرتکده سابق.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت