کمدی – تراژدی حسین نوشیر: یک اپیلوگ

کمدی – تراژدی حسین نوشیر: یک اپیلوگ

خبرگزاری تسنیم:نوشیر خود را در شخصیت هکاته تجسم می‌کند، نه در چیزی همچون دلقک لیرشاه یا پروسپر طوفان. این پاشنه آشیل حسین نوشیر است. او به اثر خود الصاق شده است. همه چیز در نوشیر تقلیل پیدا کرده است.

خبرگزاری تسنیم_ احسان زیورعالم

«در مکبث، تاریخ و جنایت هر دو از طریق کابوس می‌ترسند و فلج می‌شوند.»
«در مکبث خون فقط استعاره نیست؛ بلکه خونی حقیقی است.»
«فقط یک درونمایه در مکبث وجود دارد: قتل»
«لیدی مکبث نقش یک مرد را ایفا می‌کند.»
«این قتل در حکم تایید مردانگی مکبث است.»
«مردی که هرگز کسی را نکشته است، باکره است.»

این عبارات بخشی از نمایش «مکبث» حسین نوشیر نیست؛ بلکه تاویل یان کات، شکسپر‌شناس سر‌شناس در کتاب «شکسپیر معاصر ما» است. اما این عبارات برای مخاطب کار نوشیر آشناست و می‌توان تاثیر یان کات را بر این نمایش دید. با این حال کلیت اثر نوشیر بیش از این است. فضایی خلق شده‌ای که می‌توان آن را به حساب خواندن‌ها و دانستن‌های بسیار دانست.

همه نمایش را باید از ساحت کلی آن خواند، ساحتی که از یک صحنه با دکوری سلب بدست می‌آید: تعداد کثیری کیسه با محتوای به مثابه خون، آویزان از سقف که هر از گاهی توسط بازیگری از تنه ریسمانیش جدا می‌شود. یان کات از خون حقیقی گفته بود و اکنون با شمایی از خون طرفیم. کلیت مکبث در این جنگل کیسه‌های خون تقلیل پیدا کرده است. مفاهیم پرده و صحنه نیز به یک تک صحنه – یا تک دکور؛ چرا که قراردادی مبنی بر تغییر صحنه وجود ندارد، مگر اینکه نشستن و برخاستن‌ها را چارچوب تغییر بدانیم - تقلیل پیدا می‌کند. تقلیل‌گرایی پا را بیش از این در اثر نوشیر فرا می‌گذارد. شخصیت‌های نمایش نیز در این روند به یک شمایل تقلیل پیدا می‌کند. همگی همچون تندیس‌هایی سلب، از ابتدا تا انتها میان این جنگل کیسه‌ها قدم می‌زنند. کافی است به شمایل برای مثال باردار لیدی مکبث دقت کنیم. یا به هیبت ترسیده و خوف کرده مکبث که قرار است تا لحظه مرگ این گونه باشد. خوانش یان کاتی در اثر نوشیر جاری است، یان کات مکبث را ترسو می‌خواند.

اما تقلیل‌گرایی به چارچوب عمده اثر نوشیر ختم نمی‌شود. نوشیر رویه‌ای دیگر پی می‌گیرد که حاکی از تکثرگرایی است. نگاه آدلری در میل به قدرت، عقده اودیپ فروید و هراس از اختگی، اصالت مخاطب رولان بارت، تسری شخصیت همچون پوک – در نمایش‌نامه رویای شب نیمه تابستان – در قالب هکاته که از قضا همچون تعریف یان کات وجوه شیطانی دارد؛ این‌ها بخشی از تراوش‌های فکری است که می‌توان ردشان را در «مکبث» نوشیر یافت.

از هکاته نام برده شد، شخصیتی که حسین نوشیر خود نقش آن را بازی می‌کند. هکاته اسطوره‌ای ویژه است؛ چرا که در طول زمان رخ عوض کرده است. زمانی الهه‌ای است بر سر دوراهی‌ها و زمانی در قالب سه زن – پیر، زن و باکره. بی‌شک شکسپیر نوع دوم را آن هم حلول یافته در قالب سه خواهر جادوگر مدنظر داشته است؛ ولی نوشیر آن را به قالب نخست می‌کشاند، نقشش را پررنگ می‌کند؛ چرا که هکاته در متن شکسپیر آنچنان نقشی قالب نیست، جز مونولوگی در پرده سوم، صحنه پنجم.

در نگاه اول تقابل این تکثر و تقلیل در اثری همچون «مکبث» را می‌توان به مقوله فراتئا‌تر یا بازی‌های پست‌مدرنیستی ربط داد. از این منظر آچه روی صحنه اجرا می‌شود، تکانه‌ای است تقدیم به تماشاگر، او را می‌آزارد و در این سرخوشی حسین نوشیر، تماشاگر قربانی خلاقیتش می‌شود.

اما کارگردان این اثر تا این اندازه پیش نمی‌رود، او قصد و غرض دیگری دارد، او در این مجال به جستجوی چیز دیگری است. اگر در ابتدای نمایش با دادن برگه‌هایی حاوی نام مکبث به تماشاگران، مشارکت آنان را صحنه آغازین می‌طلبد؛ ولی آن چنان هم پابند به نگرش بارتی نیست. باید گفت کلیت این نمایش در جهت این توصیفاتی نیست که بیان شد؛ بلکه در راستای برجسته شدن حسین نوشیر است. نوشیر در نقش هکاته تنها شخصیتی است که شمایل نیست، او شخصیت به معنای واقعی شخصیت است. او مدام تغییر می‌کند. او مولف است، با آنکه به بارت ادای احترام می‌گذارد؛ ولی مرگ خود را باور ندارد. البته او از مولف هم بالا‌تر می‌رود. برای همین خود را در شخصیت هکاته تجسم می‌کند، نه در چیزی همچون دلقک لیرشاه یا پروسپر طوفان. این پاشنه آشیل حسین نوشیر است. او به اثر خود الصاق شده است. همه چیز در نوشیر تقلیل پیدا می‌کند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران