کمکاریها را به حساب دیگران نگذارید
خبرگزاری تسنیم: وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد است:بههرحال اگر وعدههای داده شده در چارچوب ضوابط قانونی کشور است و عزم و ارادهای برای اقدام وجود دارد، لازم است با تمام توان در پی تحقق وعدهها بوده، با منطق و استدلال منتقدان را پاسخگو باشند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، با روی کار آمدن دولت یازدهم و باتوجه به شعارهای مبتنی بر بهبود اوضاع فرهنگ و هنر کشور، بسیاری از هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگ، منتظر پیشرفت چشمگیری در این زمینه بوده و هستند. حداقل انتظارها آن بود که موانع و مشکلات قبلی برطرف شده، زمینه برای فعالیت هنرمندان گستردهتر شود. اما عملکرد وزارت ارشاد طی این مدت هرگز نتوانسته انتظارها را برآورده کند؛ چه بسا فضا متشنج و حاشیههای این وزارتخانه بیش از گذشته است. از ماجرای دفن چند جوان که در خارج از کشور فوت شدهاند گرفته تا لغو کنسرتهای موسیقی، تکخوانی زنها، موضوعات مربوط به نشر کتاب، توقیف یا پخش برخی فیلمها و... همه و همه حاشیههای اخیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. برای گفتوگو و بحث درباره این موضوعها به سراغ دکتر سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم رفته، راجع به چند و چون موضوعات مربوط به این وزارتخانه جویا شدیم.
بسیاری معتقدند با وجود آنکه در دوره گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با شعارهای دولت قبل اداره میشد، نسبت به دوره فعلی که با وعده تغییر بر سر کار آمده است، درمجموع شرایط مطلوبتر و آرامتری برای فعالیت هنرمندان و اهالی فرهنگ فراهم بود. به نظر شما این نگاه درست است؟
اهتمام دوستان ما در دولت دهم، تکریم و احترام اهالی فرهنگ و هنر بود. سعی کردیم بیش از آنکه شعار داده و گفتاردرمانی کنیم، عملا در خدمت اربابفکر، اندیشه و هنر باشیم.
سعی کردیم با تشکیل موسسه هنرمندان پیشکسوت تا حدودی از مشکلات آنها بکاهیم و با رونق بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی و هنری برای جوانان مستعد و شایسته میدان بیشتری فراهم سازیم. برپایی سراسری جشنوارهها، نمایشگاهها و برنامههای متنوع سراسری، استانی و ملی و نیز حضور برخی هنرمندان در مراسم هفتههای فرهنگی خارج از کشور گامهایی در این مسیر بود.
به علاوه احداث زیرساختها همچون مجتمعهای فرهنگی هنری، تالارها، کتابخانهها و... این امکان را فراهم ساخت که در شهرهای مختلف، اجرای برنامههای هنری به نحو بهتری صورت گیرد. از دیگر اقدامات انجام شده تقویت صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران بود که بهویژه در حمایت از فعالان عرصه فرهنگ و هنر در استانها تلاش مضاعفی را سامان داده و موجبات خرسندی جمع قابلتوجهی را فراهم ساخت؛ هرچند عدهای با فضاسازی این خدمات ارزنده را زیر سوال بردند، اما اعضای این صندوق به واقعیتها واقف هستند. بهطوری که طبق گفته مدیرعامل محترم این صندوق با 150 میلیارد ریال نقدینگی و سرمایه قابل توجه به افراد جدید تحویل داده شد که امیدواریم ایشان خدمتگزاری را با شیب تند یا حتی ملایم کاهش ندهند.
دولتمردان و مسئولان فعلی معتقدند شرایط فعلی بهعلت برخی فعالیتهای برنامهریزی شده برای بیاثر کردن وعدههای دولت یازدهم در حوزه فرهنگ و هنر بوده است. آیا شما این موضوع را قبول میکنید؟
بنده از نیات و اهداف همه کسانی که به شرایط فعلی معترض یا منتقد هستند آگاه نیستم، ولی اطمینان دارم که اظهارنظر و نقد برخی علما، مراجع و نیروهای دلسوز انقلاب از سر تعهد و احساس مسئولیت است. اشکالات و ایرادات موجود اگر به موارد معدودی ختم میشد قطعا اغماض میشد، اما وقتی این موضوع به یک روند و رویه تبدیل میشود و بیانگر یک طرز تلقی خاص است که با آرمانها و اهداف والای امام راحل و دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب سازگاری ندارد، طبیعی است که انتقادات مطرح میشود.
بههرحال اگر وعدههای داده شده در چارچوب ضوابط قانونی کشور است و عزم و ارادهای برای اقدام وجود دارد، لازم است با تمام توان در پی تحقق وعدهها بوده، با منطق و استدلال منتقدان را پاسخگو باشند و در مجلس و دیگر نهادهای نظارتی از ایده خود دفاع کنند. اگر وعدهها صرفا برای جلب آرا در زمان انتخابات بوده و میدانند که با موازین اسلامی و آداب و شئون ایرانی مغایرت دارد آن را به دست فراموشی سپرده، همت خود را متوجه صدها کار بر زمینماندهای معطوف نمایند که تردیدی در درست بودن آنها وجود ندارد و جبهه فرهنگی انقلاب نیز حاضر به همکاری و حمایت هستند. بنابراین بهتر است کم کاریها را به حساب دیگران نگذارند؛ متاسفانه در گذشته هم این بهانهتراشیها را داشتهایم که مدیران حتی در سطح رئیسجمهور وقتی میان عمل و شعارشان فاصله زیادی داشت، فرافکنی را پیشه خود میکردند.
حاشیههایی که در این مدت در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده شده تا چه میزان بر مبنای انتقادهای درست بوده و تا چه میزان میتوان این موضوع را به مسائل سیاسی مرتبط دانست؟
بخش عمدهای از انتقادات بر مبنای اشکالات واقعی و کمکاریها بوده است. بها دادن به یک عده خاص که بعضا با آرمانها و اهداف نظام اسلامی زاویه داشتهاند، کمتوجهی به نیروهای متعهد و انقلابی، نادیده گرفتن برخی ضوابط قانونی، نداشتن مرزبندی شفاف و روشن با به اصطلاح هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند و نیز عدممرزبندی با کسانی که با نیروهای معاند و ضدانقلاب و نیز شبکههای تلویزیونی معاند همکاری دارند از جمله ایرادات اساسی است که مصادیق متعددی داشته و موجب نگرانی شده است. بعد هم اعلام میکنند به برخی کتابها مجوز دادیم و جامعه فاسد نشد. انگار که اگر هر مدیری وظایف قانونی خود را انجام ندهد، آثار آن بلافاصله مشخص میشود، بهخصوص در حوزه فرهنگ که تاثیر اقدامات در این حوزه فوری و آنی نیست. در هر صورت اگر مدیران در حوزههای مختلف به ماموریتهای اصلی خود بپردازند، حاشیه کمتری هم خواهند داشت، اما غالبا خود شروعکننده هستند و طبیعی است که منتقدان از جمله افراد سیاسی هم به این سوژهها بپردازند. در همه دورهها هم معمول بوده که رقبای سیاسی اشکالات را بازگو و مورد تحلیل قرار دهند.
البته امیدواریم که در این نقدها انصاف و عدالت همواره مدنظر باشد و مدیران نیز با سعهصدر و آغوشباز پذیرای نقدها باشند؛ نه اینکه از یک طرف حتی به دانشآموزان بگویند نقد کنید اما در عمل حتی به اساتید حوزه و دانشگاه که نقدهای مشفقانهای مطرح میکنند نیز انگهای عجیب و غریبی چون کمسواد، بیشناسنامه، تازه به دوران رسیده و... بزنند. به علاوه کسانی که دیگران را متهم به داشتن نگاه انسدادی و امنیتی میکردند حتی در برخی محافل مثل دانشگاه اجازه ابراز نظر ندهند و بعد هم انتظار داشته باشند مخاطبان حرفهای زیبای آنان را باور کنند.
در زمینه نشر کتاب محدودیتها و شرایط این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید و باتوجه به تجربه خود در این حوزه، چه اقدامهایی را برای برونرفت از این شرایط ضروری میدانید؟
به نظر من مساله اصلی نشر، بررسی و ارزیابی یا به تعبیر دیگر ممیزی نیست زیرا که از ابتدای انقلاب براساس نظرات روشن و شفاف حضرتامام که مبتنی بر مبانی فقهی است ضوابطی وجود داشته و از حدود 65هزار عنوان کتاب که در حال حاضر سالانه مجوز نشر میگیرد، درصد بسیار کمی با اصلاحات و تغییرات جزیی مواجه میشوند و غالب نویسندگان واقف به مرزهای اعتقادی، اخلاقی و منافع ملی هستند. اینکه افراد معدودی بخواهند با جوسازی خواستههای نامعقول خود را حاکم سازند و برخی سیاسیون هم بخواهند از این نمد کلاهی برای خود بدوزند، نوعی بهرهبرداری خاص و آدرسدهی غلط محسوب میشود. بهتر است مدیران و نیز ناشران مصوبه ضوابط نشر شورای عالی انقلاب فرهنگی را نصبالعین خود قرار دهند. لازم است شعار برداشتن نظارت یا انتقال ممیزی به بعد از انتشار و این قبیل موارد را که بیشتر مصرف مقطعی و احساسی دارد را کنار گذاشته و تلاش کنند در بررسی محتوای کتابها اعمال سلیقه صورت نگیرد، سرعت رسیدگی در کنار دقت قرار گرفته و به فراموشی سپرده نشود. به نظر من باید بیشترین اهتمام معطوف به افزایش سرانه مطالعه و در نتیجه افزایش شمارگان نشر کتاب شود. به علاوه باید چرخه توزیع بهبود یافته و با نگاه کارشناسی، فنی و غیرسیاسی از دلسوزان حوزه چاپ، نشر، فرهیختگان و اهل قلم حمایت صورت گیرد.
برخی معتقدند در وزارت ارشاد گلوگاه و موقعیتهای اصلی در اختیار افراد خاصی بوده و در این میان تکثر و چندصدایی به فراموشی سپرده شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
بدنه وزارت ارشاد غالبا نیروهای زحمتکشی هستند که فارغ از نگرشهای سیاسی و جناحی به انجام وظایف خود مشغول هستند. اما مدیران و تصمیمگیران معمولا نگاهها و معیارهای خاص خود را داشته و دارند. در دوران 36 ساله بعد از انقلاب هم جز در بعضی مقاطع، سیطره نیروهای چپ و اصلاحطلب را در این مجموعه شاهد بودهایم که ارتباط با طیفهای خاص و بها دادن به آنها به علاوه کملطفی نسبت به برخی نیروهای مومن، مشی معمول آنان بوده که همین موضوع هم سبب دلسردی برخی نیروهای مستعد شده است. بههرحال امیدواریم این نگرشها مجال کمتری برای عرضاندام پیدا کنند.
آیا اساسا هنر را با مباحث سیاسی آمیختن قابل پذیرش است یا باید از اساس به اثر نگاه کرد و نه موثر؟
بهطور طبیعی هنر با تفکر، اندیشه، باورها و دیدگاههای سیاسی آمیخته شده؛ آنچه مذموم به نظر میرسد سیاسیکاری و تنگنظریهای جناحی و باندی است. بدون شک باید برای ارائه خدمات هنرمندان و نخبگانی که در خدمت نظام اسلامی بوده و برای ارتقای سطح دانش مردم میکوشند، زمینه را فراهم کرد. اما در هیچ جای دنیا به کسانی که با صراحت اعلام میکنند درصدد براندازی و سرنگونی یک سیستم حکومتی هستند مجال مانور، تاثیرگذاری و دستیابی به اغراض را نمیدهند. حتی در کشوری مثل فرانسه که خود را مهد تمدن، فرهنگ و دموکراسی میداند، دیدیم که چه برخوردی با اندیشمندانی چون روژه گارودی داشتند. البته در کشور ما بهرغم جوسازیهای جهانی معمولا با سعه صدر بیشتری برخورد شده و حتی در مواردی با تساهل و تسامح به آثار معاندان تابلودار هم فرصت جولان داده شده که در این خصوص باید از افراط و تفریط اجتناب کرد. نگاه بدبینانه و دقتهای وسواسگونه همان قدر به بالندگی فرهنگ و هنر ضربه میزند که میدان دادن به کسانی که قبله آمالشان فرهنگ غرب است. کسانی که بعد از پیروزی انقلاب تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند که به نظام اسلامی و تفکر اسلام ناب ضربه بزنند. واقعا ساده لوحی نیست به افرادی که از منافقین، سلطنت طلبها، چریکهای فدایی خلق و... حمایت کرده و هنوز در رویای بازگشت حکومت شاهنشاهی به کشور هستند فرصت داد تا به تحریف تاریخ پرداخته، چهره خائنان را به جای خادمان معرفی کرده و همنوا با صهیونیستها و نظام سلطه و سرمایهداری به سیمای مظلوم ملت چنگ بیندازند؟! شاید در شعار بتوان بین اثر و صاحب آن فاصله گذاشت و با مغلطه و سفسطه توجیهاتی را مطرح کرد، هدف اصلی که تطهیر عناصر ملحد و معاند است را بیان نکرد تا در جامعه عادیسازی شده و به آنها مشروعیت بخشید اما با کمترین تامل میتوان به پیامدهای منفی این نگرش پی برد. اسامیمتعددی در ذهن دارم که در این مجال قصد ندارم به آنها بپردازم و صرفا پایبندی به ضوابط نشر کتاب را بهدستاندرکاران یادآوری میکنم.
تفسیر شما از تمامیتخواهی فرهنگی برخی از جناحها یا تحریم برخی جشنوارهها و رویدادهای رسمی از سوی برخی هنرمندان چیست؟
انحصارطلبی و تمامیتخواهی از سوی هیچ گروه و طیفی قابل قبول نیست. متاسفانه این مباحث از اول انقلاب بیشتر از سوی کسانی مطرح شده که هر زمان فرصت پیدا کردهاند به قلع و قمع افراد و جریانات غیرهمسو با خود پرداختهاند. ایشان عملا تابع این شعار هستند که هرکس با ما نیست دشمن ماست و بهرغم شعارهای زیبا و فریبا، در عمل تحمل و شرح صدر کمتری از خود نشان دادهاند. البته در دیگر حوزهها هم معالاسف شاهد این پدیده هستیم. کسانی که بیشترین ارتباط را با کارهای امنیتی و سیاسی داشتهاند، کسانی را که سابقه فعالیتشان روشن و مشخص است متهم به داشتن نگاه امنیتی میکنند تا بهرهگیری سیاسی داشته باشند.
تعیین چارچوب و محوریت برای جشنوارههای فرهنگی و هنری را چقدر درست میدانید؟
هر رویداد فرهنگی از جمله جشنوارهها با اهداف خاصی برگزار میشوند که طبیعتا باید محور برنامهها و موضوعات مشخص شود. مثلا برای جشنواره فرهنگی هنری امام رضا(ع) یا جشنواره خلیجفارس تعیین چارچوبها و اولویتها اعلام میشود. یا برخی جشنوارهها مثل قربان تا غدیر، جشنواره بصیرت که به مناسبت 9دی برپا میشد، یا کنفرانس هالیوودیسم و امثال آنکه متاسفانه کمرنگ یا بیرنگ و تعطیل شدهاند، پذیرای آثار متناسب بودهاند و انتظار اینکه محصولات و آثار غیرمرتبط پذیرفته شوند معقول نیست. البته این برنامهها هرگز مانعی برای خلق آثاری خارج از این موضوعات و سوژهها نیست اما چهبسا این آثار صرفا دغدغه پدیدآورنده آن باشد نه نیاز جامعه و اولویت کشور؛ بنابراین توقع اینکه هر اثری مورد حمایت قرار گیرد منطقی به نظر نمیرسد.
تجربه شما در دوران وزارت در برابر فیلمها و کتابهایی که از نظر موارد ممیزی محل اشکال بودهاند، چیست؟
تاکید بر این بود که با صاحب اثر گفتوگوی منطقی شود تا اشکالات حتیالمقدور برطرف شود و تا حد امکان اعمال سلیقه صورت نگیرد. بهعلاوه در مواردی که مطلع میشدم و ضرورت داشت با افراد صاحب نظر مشورت میشد. بنده هم ایرادات را بررسی کرده یا فیلم را میدیدم؛ بنای ما رفع اشکالات اساسی و اغماض موارد جزئی بود. البته بحث در این زمینه مفصل است و در فرصتی دیگر باید به آن پرداخت.
اساسا از نظر مواضع سیستم وزارت ارشاد اولویت تولید آثار نمایشی، موسیقی، کتاب و... با چه موضوعاتی است؟ آیا موضوعات دیگری که دغدغه هنرمندان دیگر هستند هم مورد توجه قرار میگیرند؟
همه موضوعاتی که مورد نیاز جامعه بوده و به رشد و کمال افراد کمک میکند مورد توجه است؛ بنابراین هر آنچه ارتقای بینش و آگاهی را به ارمغان آورده و فضایل انسانی را نشر میدهد در اولویت است. بر این مبنا ترویج اخلاق و معنویت، وحدت و همبستگی جامعه، روحیه ایثار و خدمت، تبیین مباحث اعتقادی، بهرهگیری از آموزههای تاریخی، احیای ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس، فرهنگ مقاومت، ظلمستیزی و دفاع از مظلوم از جمله اولویتها به حساب میآید. البته در اعلام اولویتها قطعا با ارباب فرهنگ و هنر مشورت میشود و در این حوزه نمیتوان دغدغهها و عواطف پاک هنرمندان دلسوز را نادیده گرفت.
عدهای معتقدند در دورههای مختلف به لحاظ تخصیص بودجه در خصوص تولید آثار هنری و فرهنگی تبعیضهایی صورت گرفته و برخی موضوعات در اولویت بودهاند. همچنین معتقدند در خصوص این موضوع سلیقهای عمل شده است. نظر شما در این باره چیست؟
این ادعا در مقاطعی کموبیش میتواند مطابق واقع باشد. سعی همکاران ما بر رفع تبعیضها و نصبالعین قرار دادن عدالت بود؛ هرچند که اجرای عدالت تا حد زیادی دشوار و از نظر عدهای تا حدودی دستنیافتنی است. البته این تبعیض در خصوص استانها و شهرستانها مشهودتر است؛ بنابراین در دوره مسئولیت به اقصی نقاط کشور سفر کردیم تا هم پروژههای عمرانی را به نتیجه برسانیم و هم به اهالی فرهنگ و هنر در مناطق مختلف کشور توجه بیشتری داشته باشیم. بیش از 250 سفر در داخل کشور نشانگر این اهتمام است که ادامه این جهتگیری ولو با سرعت و جدیت کمتر میتواند ما را به عدالت نزدیکتر سازد.
باتوجه به اینکه غرب از ابتدای انقلاب به فکر جنگ نرم و تضعیف انقلاب از طریق تزریق فرهنگ خود بوده، در این میان نقش مدیریت فرهنگی کشور و در راس آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چیست؟
با توجه به آنکه از جمله وظایف و اختیارات مدیران فرهنگی اعطای مجوز، نظارت و حمایت از آثار و محصولات فرهنگی است بنابراین با اولویتبندی، برنامهریزی و آسیبشناسی میتوانند نقش قابلتوجهی را در مقابله با جنگ نرم ایفا کنند. البته این امر منوط به باور نسبت به این مقوله و عزم و اراده جدی برای مواجهه است. در مقاطعی مدیران ارشدی چون مهاجرانی سکاندار فرهنگ و هنر بودند که امروز خود و مدیران ایشان در خدمت رسانههای بیگانه و پیشبرد اهداف بدخواهان نظام جمهوری اسلامی هستند. این اتفاق هم یک شبه رخ نداده و حاصل نوعی تفکر و بینش است که سالها پس از هشدار رهبری، تهاجم فرهنگی را توهم میپنداشتند. بنابراین به جای مقابله زمینه را برای تهاجم بیشتر به اعتقادات اصیل، ارزشها و مقدسات باز میکردند. بهگونهای که در مقطعی مقاممعظمرهبری فرمودند که برخی روزنامهها پایگاه دشمن شدهاند. بنابراین از چنین افرادی و صاحبان چنین تفکراتی چه انتظاری میتوان داشت؟ در زمان مدیریت چنین افرادی فقط میتوان گفت: «ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.»
آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون توانسته نقش خود را در این زمینه به درستی ایفا کند؟
در مقاطع مختلف اقداماتی صورت گرفته خصوصا در دولتهای نهم و دهم، اما این اقدامات کافی نبوده و انتظار از دستگاههای فرهنگی بیش از اینهاست. باتوجه به سرمایهگذاری فراوان دشمن، بهنوعی وفاق و همراهی در کنار بهرهگیری از تمام ظرفیتها برای صیانت از اصول و ارزشها به اضافه دفع تهاجمات همهجانبه در کشور نیاز داریم. مهمتر از دفاع از آرمانها و پدافند در برابر حملات بیوقفه، به اقدامات ایجابی، آفندی و به چالش کشیدن مبانی فکری لیبرال دموکراسی همراه با به رخ کشیدن رفتار آنان در نقض حقوق بشر، جنایات گسترده، حمایت از جریانات ضد اندیشه و تفکر مثل تکفیریها نیاز داریم.
منبع:سالنامه مثلث
انتهای پیام/