پیش از"لغو تمام تحریم‌ها" نباید یک پیچ از تأسیسات کشور باز شود + فیلم


پیش از"لغو تمام تحریم‌ها" نباید یک پیچ از تأسیسات کشور باز شود + فیلم

خبرگزاری تسنیم: مهدی محمدی معتقد است: متأسفانه این مفهوم "زمان گریز" که اسرائیلی‌ها ابداع کردند و در مذاکرات هسته‌ای بر ایران تحمیل کردند باعث شده است که اساساً مذاکرات از هدف خود منحرف شود.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، موضوع هسته‌ای علاوه بر اهمیت مباحث فنی از منظر راهبردی و استراتژیک به یکی از اصلی‌ترین مسائل کشور طی 10-12 سال گذشته تبدیل شده و چگونگی مدیریت این موضوع و آنچه در توافق نهایی احتمالی در سه ماه آینده خواهد گذشت، می‌تواند بر بسیاری از مؤلفه‌های قدرت ملی و امنیت ملی در ایران تأثیرگذار باشد.

به‌منظور بررسی ابعاد مختلف فنی و به‌ویژه راهبردی موضوع هسته‌ای، خبرگزاری تسنیم با دعوت از آقایان فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و مهدی محمدی کارشناس مسائل راهبردی هسته‌ای به واکاوی زوایایی پرداخته است که به نظر می‌رسد برای درک بهتر از "آنچه درباره تأسیسات هسته‌ای و فضای سیاسی کشور در این باره تاکنون گذشته و آنچه در مسیر پیش‌ِرو باید بدان توجه ویژه‌ای داشت" از اهمیت بالایی برخوردار است.

دو کارشناس شناخته شده این حوزه، در این میزگرد که بیش از 2 و نیم ساعت به طول انجامید نکات مهمی را در حوزه تخصصی خود مطرح کردند. آنچه در ادامه می‌آید مشروح اظهارات مهدی محمدی در میزگرد واکاوی مذاکرات هسته‌ای است.

مهدی محمدی در ابتدای ورود خود به مبحث با تاکید بر اینکه "توافق احتمالی درباره پرونده هسته‌ای ایران به آینده متغیرها و پارامترهای امنیت ملی کشور ظرف 2 الی 3 دهه آینده شکل خواهد داد"  خاطرنشان کرد: این توافق از این حیث بسیار کلیدی است، زیرا دارای تاثیرات قابل توجه بر وضعیت آینده علمی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی کشور خواهدبود.

وی بر همین اساس تاکید کرد: توافقی با این درجه از اهمیت نمی‌تواند در خفا و به طور محفلی و توسط یک جریان انگشت شمار و معدود طراحی و مدیریت شود، این موضوعی است که به سرنوشت عمومی کشور و سرنوشت فرزندان ما گره خورده است, بنابراین اگر قرار باشد کشور به نحو بلند مدت زیر بار تعهداتی برود، حتما باید برای آن یک اجماع ملی شکل بگیرد و موضوع باید از حالت محفلی و سیاسی خارج شده و مردم باید بدانند که قرار است ظرف دو-سه دهه آینده حقوق خود را با چه چیزی معاوضه کنند و داده‌ها و ستانده‌های آن و مکانیسم تصمیم‌گیری در این توافق و توازن داده‌ها  و ستانده‌ها  برای مردم باید شفاف باشد و آنها مطمئن باشند که نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی کاملا تامین شده است.

این کارشناس مسائل راهبردی با ذکر این نکته که "به نظر من برای آینده‌ای که ما انتظار داریم، باید خروجی این توافق برای مردم و نخبگان شفاف شود" تصریح کرد: گریز از نشستن با کسانی که نسبت به آینده کشور دغدغه دارند، متهم کردن آنها، نشنیده گرفتن صدا و استدلال‌های آنها و پریدن از روی مجموعه دغدغه‌هایی که در سطوح مختلف کشور وجود دارد و صرفاً پیگیری کردن یک پروژه سیاسی خاص یکی از نگران کننده‌ترین اتفاقاتی است که باید همه از آن پرهیز کنند. الان خیلی مخاطب من تیم مذاکره کننده نیست، تاکید من این است که هرگونه راه حل بلندمدت درباره پرونده هسته‌ای باید مستظهر به پشتوانه اجماع ملی باشد.

محمدی تاکید کرد: نکته دومی که وجود دارد و به نظر من حساس و کلیدی است، این است که اساساً مشارکت دادن طرف غربی در تعریف برنامه‌های امنیت ملی ایران -که سال‌هاست جزو مهمترین آرزوهای  غربی‌هاست- جزو نگرانی‌های جدی است که من ترجیح می‌دهم الان به‌عنوان یک مقدمه قبل از شروع بحث به آن بپردازم.

وی در این باره افزود: یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این توافق و قبلاً هم در ژنو رخ داده بود، این بود که ما به طرف مقابل اجازه دادیم در تعریف یک برنامه هسته‌ای برای ایران مشارکت کنند. الان من از تعبیر نرمی استفاده می‌کنم و نمی‌گویم که اساساً پذیرفتیم آنها برای ما تعیین کنند که چقدر برنامه هسته‌ای داشته باشیم، بلکه می‌گویم حداقل اتفاقی که افتاده این است که گفتیم باید یک توافق دو طرفه‌ای در تعریف میزان برنامه هسته ای مجاز برای ایران وجود داشته باشد.

به گفته این کارشناس مسائل سیاسی و هسته‌ای، این اقدام جزو راهبردی‌ترین اهداف طرف غربی است که شرایط در ایران به گونه‌ای باشد که آمریکایی‌ها بتوانند در تعریف برنامه‌های امنیت ملی ایران مشارکت کنند، یعنی آنها در تعریف برنامه موشکی مجاز، برنامه منطقه‌ای مجاز، برنامه سایبری مجاز برای ایران و استراتژی حقوق بشری مجاز برای ایران مشارکت داشته باشند، منظور من این است که این مسئله انتها ندارد ووقتی باب آن باز شد طرف غربی تلاش خواهد کرد آن را به همه حوزه های امنیت ملی سرایت بدهد.

وی تاکید کرد: اگر ما پذیرفتیم کشوری هستیم که تعهدات بین‌المللی خود را نقض کرده و درباره خود نگرانی‌هایی ایجاد کرده و تا اطلاع ثانوی در توافق با چند کشور برجسته دنیا از نرم‌های بین‌الملی استثنا می‌شویم، به طور طبیعی چیزی که باید انتظار داشته باشیم این است که این مسئله در سایر پرونده‌ها نیز به مدلی برای برخورد با ایران تبدیل ‌شود و فردا خواهند گفت که اگر می‌خواهید نگرانی بین‌المللی درباره آن وجود نداشته باشد برنامه موشکی شما هم باید به نحو دو جانبه تعریف شود، برنامه سایبری ما هم همینطور و .... این یک خطر راهبردی برای کشوری مثل ایران است که استقلال برای آن اهمیت جدی دارد.

محمدی معتقد است: مهمترین مشخصه‌های مفهوم استقلال این است که ما خودمان بتوانیم برنامه‌های کلیدی و کلان امنیت ملی خود را تعریف کنیم, هم اصل آن را و هم ابعاد آن را. مشارکت دادن دشمنان ما در چنین فرآیندی ضرورتاً به آن معناست که ما از بعضی از مهمترین فرصت‌های خود در این حوزه‌ها محروم خواهیم شد.

این کارشناس مسائل استراتژیک در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه نکته مهم دیگر "آمیخته شدن شدید موضوع مذاکرات هسته‌ای با مسائل انتخاباتی و سیاسی و جناحی در ایران است" خاطرنشان کرد: من متأسفم که بگویم نشانه‌های روشنی وجود دارد که نگاه بعضی از افراد مسئول درباره پرونده هسته‌ای ایران نگاهی هسته‌ای نیست، بلکه نگاه کمپین انتخاباتی است. آقای رئیس جمهور از ابتدای سال به این طرف دو مرتبه تذکر دادند که ما امسال در ایران انتخابات داریم، معاون اول رئیس جمهور در نشست انتخاباتی یک حزب خاص شرکت کرده و در آن راجع به توافق هسته‌ای صحبت کرده، مرتبطین این دولت هم می‌گویند که ما باید میوه توافق لوزان را در انتخابات مجلس بچینیم، قبل از همه اینها هم در شورای روابط خارجی گفتند اگر با ما توافق نکنید ما انتخابات مجلس را در ایران می بازیم.

 

 

محمدی ادامه داد: حرفی نیست، دولت در ایران یک جریان سیاسی با منافع و تعلقات سیاسی خاص  است و احتمالا علاقه‌مند است که در انتخابات مجلس شرکت کند، مانعی هم ندارد اما گره زدن سرنوشت یک پرونده مهمی مثل پرونده هسته‌ای ایران به تعلقات سیاسی و جناحی یک جریان خاص، این نگرانی را ایجاد می‌کند که برای یک جریانی در ایران اصل توافق مهمتر از متوازن بودن آن است، زیرا در اصل برای توافق کارکرد سیاسی و انتخاباتی قائل است، و به همین دلیل پارامترهای هسته‌ای و امنیت ملی به ملاک های درجه دو تبدیل می‌شوند. به عبارتی پارامترهای اصلی و درجه اول به پارامترهای سیاسی و تبلیغاتی تبدیل شده‌اند تا بتوانند توافقی کنند که از آن بهره‌‌برداری سیاسی کنند.

وی در پایان این بخش از اظهارات خود خاطرنشان کرد: من نمی‌گویم قطعاً اینگونه است اما علائم نگران کننده‌ای وجود دارد و دولت باید بتواند به نحو قاطع دستورکارهای داخلی سیاسی خود را از  دستور کار هسته‌ای تفکیک کند، در غیر این صورت نگرانی‌های جدی در این باره وجود دارد که آیا منافع ملی به اندازه کافی در این توافق مراعات می‌شود یا خیر؟!

مهدی محمدی با تاکید بر اینکه همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند هیچ جریانی در ایران مخالف توافق نیست، خاطرنشان کرد: تیم مذاکره کننده قبلی هم مخالف توافق نبود، تیم قبلی هم اساساً مذاکره می‌کرد که توافق کند و در آستانه یک توافق هم بود، توافقی که به عقیده من بسیار بهتر از توافق ژنو بود که الان به‌عنوان توافق مادر، بنیاد و زیرساخت تفاهم لوزان است. اگر انتخابات ریاست جمهوری به جای خرداد در شهریور ماه برگزار می‌شد بسیار محتمل بود که بر اساس پیشنهاد آلماتی توافقی بین تیم مذاکره کننده قبلی با گروه 1+5 شکل گیرد. آن توافق هم درباره همان گام ابتدایی بود.

وی با ذکر این نکته مهم که "آن چیزی که ما امروز بر سر آن با دوستان مذاکره کننده و دولت بحث داریم این نیست که ما مخالف توافقیم و کسانی موافق هستند، بحث بر سر این است که همه باید تلاش کنند که ما به یک توافق خوب برسیم" تصریح کرد: ایران امروز به نظر من قدرتمندتر از آن است که بخواهد با کشورهای غربی و آمریکا تن به یک توافق بد بدهد، توافقی که ما می‌کنیم باید در شأن قدرت ملی ما باشد که امروز این مؤلفه‌ها کاملاً رو به رشد است.

این کارشناس مسائل راهبردی خاطرنشان کرد: اگر شما به وضعیت منطقه نگاه کنید می‌بینید که به تعبیر ویلیام کوهن وزیر دفاع سابق امریکا، امروز امریکا در خاورمیانه به نیروی هوایی ایران تبدیل شده است! این تعبیر بسیار مهمی است و در یک جمله عمق باور امریکا به قدرت ژئوپلتیکی ایران را ترسیم می کند. عرض ما این است که باید توافقی در شأن ملت ایران و متناسب با قدرت ملی ما باشد که دشمن اینگونه آن را توصیف می‌کند ولی آنچه که تا امروز انجام شده، هم توافق ژنو و هم تفاهم لوزان، فاصله معناداری با آن چیزی که ملت ایران شایسته آن است، دارد.

محمدی با اشاره به اینکه خروجی 10 سال مقاومت در پرونده هسته‌ای، ریختن خون شهدای هسته‌ای ما، زحمات قابل توجه فنی که در این حوزه کشیده شده، هزینه‌ای که ملت در تحمل تحریم‌ها پرداخته و ... همه این‌ها باید یک توافق شایسته باشد، ضمن تاکید مجدد بر اینکه توافق خوب امروز برای ایران دست یافتنی است، گفت: من کاملاً به این اعتقاد دارم اما با استراتژی فعلی که در پیش گرفته شده می‌توانم با اطمینان بگویم و می‌توان استدلال کرد که ما در آستانه توافق خوب نیستم.

وی تاکید کرد: آن چیزی که امروز ما را از توافق خوب محروم می‌کند استراتژی مذاکراتی مذاکره‌کنندگان ماست، نه قدرت و ظرفیت ملی ما. قدرت و ظرفیت ملی ما به اندازه کافی در مذاکرات بازتاب پیدا نکرده و تصور می‌کنم این جزو کلیدی‌ترین و مهم‌ترین نکاتی است که به‌عنوان مقدمه هر گونه بحثی در باب هسته‌ای باید به آن پرداخت.

خبرنگار سیاسی تسنیم از مهدی محمدی پرسید: فضایی شکل گرفته یا به عبارتی دیگر نیتی وجود دارد برای اینکه چنین فضایی را شکل که ما ناگزیریم از اینکه در مذاکرات هسته‌ای امتیازات گسترده بدهیم، زیرا اگر بخواهیم کلیت نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنیم و بخواهیم اقتصاد کشور را از فروپاشی نجات دهیم حتما باید امتیازات گسترده‌ای به غرب واگذار کنیم. از دل همین تفکر پوستر حاشیه‌سازی برمی‌خیزد که در آن اینگونه مندرج است که "هر توافقی بهتر از توافق نکردن است!" شما نکات خیلی خوبی فرمودید درباره اینکه الان مولفه‌های قدرت و وضعیت ما در منطقه و جهان به شکلی است که به راحتی می‌توانیم به "توافقی خوب" با غرب دست پیدا کنیم. این توازن قدرت ما با غرب بخصوص آمریکا که عنصری محوری در طرف مقابل هست به چه شکل است و ما و آمریکا در چه وضعیتی قرار داریم که ما از آن این گزاره را استخراج می‌کنیم که "ما می‌توانیم به یک توافق خوب و قابل قبول برسیم"؟

محمدی در پاسخ به این سوال خبرنگار تسنیم اظهار داشت: من در چند بخش به سئوال شما پاسخ می‌دهم؛ اول اینکه آیا حقیقتاً آنگونه که ادعا می‌شود مشکلات اقتصادی ما محصول نوع مدیریت کشور در پرونده هسته‌ای است؟ و سئوالی که در ادامه به وجود می‌آید که اگر ما در پرونده هسته‌ای رویکردی اتخاذ کنیم که نتیجه آن از دست دادن صنعت و برنامه هسته‌ای در کشور باشد، آیا قادر خواهیم بود و آیا ضمانت وجود دارد که این امر منجر به حل مشکلات اقتصادی کشور شود؟ این سئوال اول.

وی با بیان اینکه بخش دومی که به سئوال شما پاسخ خواهم داد در این باره است که اساساً اگر ما از یک منظر استراتژیک به موضوع نگاه کنیم، آیا این توافق با قدرت ملی ما و با وضعیت قدرت ملی آمریکا مناسبت دارد یا خیر؟ افزود: یعنی هماوردی استراتژیک و راهبردی که بین ما و آمریکا وجود دارد، منجر به شکل‌گیری یک ارزیابی درباره قدرت ملی ایران و درباره قدرت ملی آمریکا شده است و این خود یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها برای ارزیابی ، میزان نیاز هر طرف به توافق است. باید ببینیم که فرآیندی که طی می‌شود آیا متناسب با یک ارزیابی واقع‌بینانه از قدرت ملی ایران و قدرت امریکا در شرایط فعلی هست یا خیر؟!

این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه با ذکر سابقه مهمی از شکل‌دهی منفی به افکارعمومی کشور و حتی برخی نخبگان در زمینه موضوع هسته‌ای خاطرنشان کرد: من معتقدم که از اوایل 1389 یعنی از اواسط 2010 به این طرف دشمن تلاش کرد که در افکار عمومی ایران وضعیتی ایجاد کند که من به آن "سیکل سازش" می‌گویم؛ سیکل سازش چهار بخش بنیادین و ادعای اصلی دارد؛ ادعای اول این است که مشکلات اقتصادی کشور مربوط به تحریم‌هاست، ادعای دوم این است که تحریم‌ها مربوط به برنامه هسته‌ای ایران است، ادعای سوم این است که برنامه هسته‌ای ایران حل نخواهد شد، جز از طریق مذاکره مستقیم با امریکا و ادعای چهارم اینکه مذاکره مستقیم با امریکا رخ نخواهد داد و اختیار این مذاکره در دست نظام به مسئله‌ای ایدئولوژیک تبدیل شده است و بدون اینکه توجهی به منافع کشور شود از مذاکره با امریکا جلوگیری می‌شود. خروجی این سیکل این است که می‌گوید مشکلات اقتصادی به دلیل تحریم است و تحریم‌ها به دلیل هسته‌ای است و هسته‌ای مذاکره مستقیم با آمریکا می‌خواهد و مذاکره با آمریکا به دلیل ایدئولوژیک ممنوع شده، نه به دلیل مرتبط با منافع ملی، عملاً برنامه هسته‌ای ایران را در این پروژه عملیات روانی فوق العاده قدرتمند به منشا اصلی مشکلات اقتصادی در ذهن مردم تبدیل کرده است.

 

 

محمدی ادامه داد: یک جریان سیاسی هم برای رسیدن به هدف خودش که کسب حداکثری قدرت و بقای قدرت و بسط قدرت خود به نهادهای دیگر است این ادعاهای بنیادین سیکل سازش را که به نظر من تماماً دروغ است و هر چهار ادعا غلط است، بسط داد و تلاش کرد در محیط به‌ویژه انتخابات کشور را در معرض یک "دو قطبی اقتصاد - انرژی هسته‌ای" قرار دهد، گویا باید مردم یکی از آنها را انتخاب کنند. اگر مسیر حفظ فناوری هسته‌ای را انتخاب کردند آن وقت دیگر معنی آن خودبخود و اتوماتیک‌‌وار این است که از رفاه اقتصادی صرف نظر کردند و اگر بخواهند اقتصاد را انتخاب کنند باید برنامه هسته‌ای را کنار بگذارند. اگر ما اجازه دهیم که چنین پروژه عملیات روانی محقق شود، یعنی برنامه دشمن برای رسیدن به هدفش از طریق بازی با افکار عمومی ما و شکل دادن به دوقطبی‌هایی از این جنس محقق شود، پایانی برای این تصور نیست، یعنی دشمن با همان ابزارهایی که دوقطبی اقتصاد - هسته‌ای را به وجود آورده می‌تواند 2 قطبی موشکی - اقتصاد را به وجود آورد و ...

این کارشناس مسائل راهبردی با تاکید بر اینکه اگر ما به یک درک درست از منشأ مشکلات کشور و راه‌حل درست حل این‌ها نرسیم دائما در معرض این خواهیم بود که برنامه‌های امنیت ملی‌مان از طریق ایجاد چنین دو قطبی‌هایی دچار خسارت جبران‌ناپذیر شود، تصریح کرد: جالب است که آن دشمن بیرونی که این طراحی را انجام داده، یکی از مهمترین عواملی که روی آن حساب کرده وجود یک جریان غرب‌گرا در داخل ایران است که این‌ها "سیکل سازش" را به ادبیات قابل فهم برای مردم ترجمه ‌کنند.

محمدی خاطرنشان کرد: جالب است که ادبیات وسیعی در محیط استراتژیک و اطلاعاتی به ویژه آمریکا و اسرائیل وجود دارد که می‌گوید مکمل جریان فشار از بیرون وجود یک جریان غرب‌گرا در درون ایران است؛ فشار از بیرون بدون وجود یک جریان غرب‌گرا در درون به نتیجه نخواهد رسید، زیرا باید جریانی وجود داشته باشد که این دو قطبی را در افکار عمومی بسازد و مردم را به سمت پروژه‌های سازش‌کارانه سوق دهد و ارزش برنامه‌های امنیت ملی را در ذهن مردم کاهش دهد.

وی تاکید کرد: از نظر بنده می‌توان این را ثابت کرد که مکمل پروژه تحریم، حمایت از جریان غرب‌گرا و جریان سازش‌کار در داخل است؛ من خدای نکرده دولت یا تیم مذاکره فعلی را به چنین چیزی متهم نمی‌کنم ولی دارم درباره چنین جریانی در کشور صحبت می‌کنم که این جریان وجود دارد و این جریان همان جریانی است که حضرت آقا در سخنرانی ابتدای سال فرمودند که روشنفکران قاجاری جدید هستند که ممکن است در مواردی در بخش‌های داخل حاکمیت یا دولت هم باشند.

مهدی محمدی در ادامه توضیح سناریوی طراحی شده برای افکار عمومی ایران توسط غرب که با همکاری غرب گرایان داخلی عملیاتی شده است، گفت: اجزای آن سیکل (که وی آن را سیکل سازش نامگذاری کرده است) در افکار عمومی ظرف 4-5 سال ساخته شد و تماماً مبتنی بر اطلاعات و تحلیل‌های غلط است؛ اولاً همه مشکلات ما مربوط به هسته‌ای نیست، به این دلیل بسیار بسیار ساده که بخش عمده این مشکلات با همین شدت پیش از آغاز هرگونه بحران هسته‌ای هم وجود داشت، یعنی شما نمی‌توانید هیچ مشکل اساسی را در اقتصاد ایران پیدا کنید که نقطه شروع این مشکل مساوی با نقطه آغاز بحران هسته‌ای یا آغاز تحریم باشد، البته من نمی‌گویم که تحریم‌ها اثر نداشته ولی واقعیت این است که اثر بنیادین نداشته و هیچکدام از مدعیان این صحنه هم تا امروز نتوانسته‌اند ادعا کنند که ریشه مشکلات اقتصادی ما در این موضوع است و از لحاظ تاریخی هم درست نیست.

وی با تاکید بر اینکه این ذهنیت که مشکلات اقتصادی ما به خاطر تحریم است حتی از نظر مدیران اجرایی دولت فعلی هم قابل قبول نیست، تصریح کرد: همین حالا مدیران اجرایی فعلی نگران اغراق درباره اثرات رفع تحریم‌ها هستند، به عنوان مثال الان از زبان معاونین وزیر صنعت می‌شنویم که می‌گویند درباره اثرات رفع تحریم اغراق نکند، تازه اگر رفع شود، این حداکثر چیزی بین 15 تا 20 درصد مشکلات ما را تشکیل می‌دهد و بقیه مشکلات قبل از تحریم‌ها وجود داشته و اگر ریشه‌های آن را اصلاح نکنیم بعد از تحریم‌ها هم این مشکلات وجود خواهد داشت. چرا؟ زیرا مهمترین مشکلی که تحریم برای ما ایجاد کرده است، مشکل منابع است، در حالیکه مهمترین مشکل اقتصاد ایران نحوه هزینه‌کرد و مدیریت منابع است. ما مشکل منابع نداریم. مشکل این است که همین منابع موجود چگونه هزینه می شود و آیا تبدیل به رفاه می شود یا نه. این دیگر مشکل مدیریتی است که در دولت قبل وجود داشت در این دولت هم وجود دارد.

این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به این نکته کلیدی که "ما هیچ‌وقت بحران جدی منابع، حتی در اوج تحریم‌ها نداشتیم، یعنی توانسته‌ایم تحریم‌ها را دور بزنیم و منابعی را به دست بیاوریم، مشکل این بوده که آیا مدیرانی که سر کار هستند می‌توانند این فراوانی منابع را به رفاه تبدیل کنند؟" اظهار داشت: اینجا بوده که مشکل به وجود آمده و اینجا دقیقاً جایی است که هیچ ربطی به مذاکرات هسته‌ای ندارد. توافق شود یا نشود این مشکل سرجای خود باقی است.

وی ادامه داد: اینکه مشکل هسته‌ای ما حل نمی‌شود، مگر اینکه ما مذاکره مستقیم با آمریکا کنیم هم جزو آن آدرس های غلطی است که داده شد.

محمدی خاطرنشان کرد: اگر این فرآیند 14-15 ماه گذشته یک خروجی داشته باشد که خودش را در نظرسنجی‌ها هم نشان داده است، این است که مردم متوجه شده‌اند که نشست و برخاست با کدخدا معجزه نمی‌کند، اگر قرار بود معجزه کند تا حالا کرده بود. هم لحن آمریکایی‌ها بدتر شده و هم در صحنه عمل، توطئه های آنها شدیدتر شده است، زیرا ما فقط با آمریکا پشت میز که مذاکره نمی‌کنیم بلکه در محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در عمل با آمریکا درگیریم و می بینیم که ذره‌ای از بداندیشی و توطئه‌گری آنها نسبت به ملت ایران کم نشده است.

وی ادامه داد: شما می‌بینید که بدترین و خبیثانه‌ترین توطئه‌ها از جانب سعودی که مجری برنامه‌های منطقه‌ای آمریکاست، دقیقا در زمان حضور دولتی رخ می‌دهد که خودش را نزدیک‌ترین دولت به خاندان حاکم ریاض تصور می‌کرد،کاهش قیمت اساسی نفت، حمله به یمن وتعرض به زائران ایرانی و مجموعه اتفاقات دیگر دقیقاً در زمان دولتی رخ می‌دهد که خودشان هم باورشان نمی‌شد که نسبت به آنها این مقدار کینه‌توزانه برخورد شود.

عضو سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای با بیان اینکه جنبه دیگر بحث من که به آن معتقدم و استراتژی منطقه‌ای آمریکا که آقای اوباما آن را در دانشکده نظامی در نیویورک اعلام کرد نشان می‌دهد که "آمریکا وارد دورانی از ضعف در تاریخ سیاست خارجی خودش شده است و اساساً استراتژی منطقه‌ای جدید آمریکا بازتابی از ضعف بی‌سابقه‌ای است که گرفتار آن شده است،" افزود: این ضعف از یک طرف محصول مشکلات اقتصادی بنیادینی است که در آمریکا وجود دارد و اثرش را روی بودجه نظامی آمریکا هم گذاشته است. اساساً دیگر آمریکایی‌ها پول لازم برای مداخله ندارند، حتی اگر  دلشان هم بخواهد دیگر پولش را ندارند. دومین دلیل این ضعف تاریخی و بی سابقه این است که مداخله بیش از حد در بیرون منجر به جهان سومیزه شدن داخلی آمریکا شده و امروزه زیرساخت‌های آمریکا تبدیل به زیرساخت‌های دهه 60 شده است. نوام چامسکی می‌گوید که داخل آمریکا جهان سومیزه شده است و اینکه به زیرساخت‌های فنی و خطوط برق و راه‌آهن و جاده‌ها و نیروگاه‌های خود نرسیدیم علتش این است که در دوره‌ای طولانی، منابع توسط دولت‌های امریکا در بیرون صرف شده، به جای این که صرف رفاه مردم شود. استراتژی ویلسونی باعث شده با این منابع جهان‌گشایی کنند و رفاه مردم در داخل امریکا آسیب ببیند.

وی افزود: یکی از حرف‌هایی که اوباما موقع اعلام استراتژی خروج از افغانستان زد همین بود و گفت ما می‌خواهیم منابعی که تا حالا بیرون خرج می‌کردیم را داخل آمریکا خرج کنیم و استراتژی ما این است که به جنگ‌های بیرونی آمریکا پایان دهیم و بر مسائل داخلی خود متمرکز شویم. مهمتر از این، اساساً مردم آمریکا دیگر سیاست‌های مبتنی بر مداخله را نمی‌پذیرند، امروز گرایش عمده مردم آمریکا به سمت سیاستمدارانی است که بر افزایش رفاه اقتصادی و کیفیت خدمات اجتماعی متمرکز هستند و به همین دلیل هم هست که اوباما ریسک بالای تقابل با جریان جنگ طلب در داخل آمریکا را می‌پذیرد و برای او مهم نیست، زیرا احساس می‌کند این تقابل محبوبیت اجتماعی تولید می‌کند.

این کارشناس مسائل راهبردی خاطرنشان کرد: به همین دلیل استراتژی جدید آمریکا امروزه مبتنی است بر عدم مداخله مستقیم، افزایش نقش بازیگران منطقه‌ای، جلوگیری از ورود نظامی آمریکا به بحران‌های منطقه‌ای و تمرکز روی ایجاد موازنه قدرت بین بازیگران منطقه‌ای به جای حذف یک بازیگر به نفع بازیگران دیگر. این استراتژی ژئوپلیتیکی است که موجب شد آمریکا در سوریه مداخله نکردند و مایل به مداخله گسترده علیه داعش در عراق نیستند و به همین دلیل عربستان سعودی را در یمن جلو انداختند و خود قادر به مداخله مستقیم نیستند.

محمدی افزود: می‌بینیم که آمریکا امروز دچار یک ضعف تاریخی شده، البته هوشمندانه این ضعف را مدیریت می‌کند و می‌خواهد جهان نفهمد که آمریکا ضعیف شده ولی این واقعیت وجود دارد و حالا دقیقاً در دورانی که آمریکا دچار این ضعف ژئوپلیتیکی شده، دوران قدرت ژئوپلیتیکی ایران هم فرا رسیده و امروز می‌بینیم که در منطقه خاورمیانه از مرزهای شرقی افغانستان تا کرانه دریای مدیترانه هر گونه ثبات یا بی‌ثباتی وابسته به اراده ایران است. اگر ایران بخواهد ثبات برقرار می‌شود و اگر نخواهد برقرار نخواهد شد. هر جا ایران مداخله کرده ثبات برقرار شده و هر جا که مداخله نکرده هیچ بازیگر منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای دیگری نتوانسته که ثبات را برقرار کند.

وی تصریح کرد: شما امروز می‌بینید که لیبی دارد به کشور داعش تبدیل می‌شود، همین سناریو را می‌خواستند در سوریه یا عراق پیاده کنند یا دلشان می‌خواهد که یمن را به کشور القاعده تبدیل کنند، اما این ایران است که اجازه نداد.

 

 

این کارشناس مسائل هسته‌ای با تاکید بر اینکه "من معتقدم که یکی از بزرگترین ضعف‌های تیم مذاکره کننده فعلی ما این است که وضعیت جدید قدرت ملی آمریکا را درک نکرده و همچنان با او به مثابه یک قدرت دهه 60 و 70 برخورد می‌کند" گفت: جملاتی که ما گاهی از آقای دکتر ظریف و دیگران می‌شنویم نشان دهنده این است که ذهنیت این‌ها درباره قدرت آمریکا یک ذهنیت قدیمی است، به‌روز نشده، وقتی آقای ظریف می‌گوید که آمریکا می‌تواند قدرت نظامی ما ظرف یک ساعت از بین ببرد به این معناست که نه قدرت نظامی ما را می‌شناسد و نه قدرت نظامی آمریکا را. در شرایط فعلی که آمریکایی‌ها دچار ضعف شده‌اند، می‌خواهند ابزار تحریم را دست خودشان نگه دارند؛ این کلیدی‌ترین نکته من در این قسمت است و بحث خیلی مهمی ست که آمریکایی‌ها متوجه شدند تمام ابزار خودشان را به جز ابزار تحریم از دست داده‌اند، ابزار عملیات اطلاعاتی، حمله نظامی و ... امتحان شده و ناکارآمدی آن در مقابل ایران به اثبات رسیده است. خب حالا امریکا با این همه ضعف بی‌سابقه می‌خواهد توافقی با ما بکند که لااقل در آن بتواند ابزار تحریم را در دستش نگه دارد. امریکایی ها می دانند رقابت استراتژیک با ایران در حالی که آنها به شدت ضعیف شده اند ادامه دارد و می خواهند لااقل برگ تحریم را از دست ندهند. من متاسفم که عرض کنم تفاهم لوزان که امیدواریم اصلاح شود این امتیاز بی سابقه را به امریکا می دهد.

محمدی افزود: تصور من این است که مشکل اصلی این مذاکرات مشکل تکنیکال و فنی نیست، اگر چه آنجا هم مشکلات خیلی جدی وجود دارد، بلکه مشکل اصلی این مذاکرات مربوط است به تفکری است که معتقدند ما نمی‌توانیم آمریکا را شکست دهیم، تفکری که است معتقدند سهم ما از پیشرفت و رفاه همانی است که آمریکا برای ما تعیین می‌کند و حتی می‌گویند که ما باید تأمین امنیت خود را به آمریکا واگذار کنیم. مشکل اصلی این مذاکرات مربوط به تفکری است که باور ندارد ملت ایران لیاقت شکست تاریخی آمریکا را دارد و قبلا در پرونده‌های کلیدی و همین حالا آمریکا را شکست داده و او را وادار به تغییر راهبردش کرده است. مشکل اصلی مربوط به نشناختن مؤلفه‌های قدرت ملی ماست و اگر این مشکل حل شود مشکلات تکنیکال و مذاکراتی خیلی خیلی راحت‌تر حل خواهد شد.

عضو تیم مذاکره‌کننده سابق هسته‌ای خاطرنشان کرد: در دولت گذشته فقط با اتکا به یک اهرم، یعنی اهرم غنی‌سازی 20 درصد تیم مذاکره کننده قبلی در شرایطی قرار داشت که می‌توانست با چند ماه مذاکره بیشتر، اگر نگویم همه تحریم‌ها بلکه بخش بزرگی را از پیش روی این کشور بردارد؛ نه بحث نطنز مطرح بود و نه اراک، نه بازرسی های ویژه و نه خیلی چیزهای دیگر. اصلاً اجازه داده نمی‌شد تا طرف مقابل به این حوزه ورود کند و برای همین است که این‌ها در توافق ژنو شگفت‌زده شدند و آقای "دیوید آلبرایت" مصاحبه کرد و گفت: من باور نمی‌کردم ایران همچنین امتیازاتی بدهد و جان برنز مدیر سیا می‌گوید که ما شگفت‌زده شدیم. آن پایه فکری که منجر به این نوع مذاکره می‌شود باید علاج شود و در غیر این صورت توقع اینکه صرفا با اصلاحات تکنیکال و فنی بتوانیم تاثیر مذاکرات را تصحیح کنیم تصور اشتباهی است.

در آغاز بخش دیگر از میزگرد، خبرنگار از مهدی محمدی درباره لوازم و ضرورت‌های نگارش یک متن مناسب برای "توافق خوب" در تیرماه 94 پرسید که محمدی پاسخ داد: در وهله اول آنچه باید به آن اشاره  کنم این است که متأسفانه هم توافق ژنو و هم تفاهم لوزان زیرساخت تحریم را به‌عنوان تنها ابزار موجود در دست آمریکا برای اثرگذاری بر آینده مواجهه راهبردی ایران و آمریکا و اثرگذاری بر محیط داخلی ایران در دست آمریکا نگه داشته است.

وی با بیان اینکه گفته می‌شود ما فقط تحریم‌هایی را برمی‌داریم که مرتبط با هسته‌ای است، تصریح کرد: کاری به این ندارم که ما اصلاً چیزی به نام تحریم مرتبط با هسته‌ای داریم یا خیر و اصلاً چیزی به‌‌نام قطعنامه هسته‌ای نداریم یا خیر یا تحریمی داریم که صرفا بر اساس موضوع هسته‌ای وضع شده باشد(که از نظر من اساساً ما قطعنامه صرفاً هسته‌ای نداریم)، بلکه عرض من این است که موضوع برنامه هسته‌ای به‌عنوان مهمترین ابزار چانه‌زنی ما در مقابل آمریکا باید منجر به برداشته شدن تمام تحریم‌های علیه ایران شود، نه فقط برداشته شدن بخش محدود از تحریم‌ها، زیرا آنوقت سئوال دیگری که مطرح می شود است که ما بقیه تحریم‌ها را چه طوری می‌خواهیم برداریم؟! برای برداشتن تحریم‌های غیر مرتبط با موضوع هسته‌ای باید سر کدام برنامه مصالحه کنیم؟! ما اصلاً موضوع قابل مصالحه دیگری نداریم، برنامه موشکی و منطقه‌ای ایران قابل مصالحه نیست.

این کارشناس مسائل راهبردی افزود: تنها برنامه‌ای که تا حدودی در آن می‌شود به مصالحه خوب فکر کرد که خیلی با آن فاصله داریم، برنامه هسته‌ای است اما متأسفانه تیم مذاکره‌کننده دقیقا به گونه‌ای مذاکره می‌کند که ابزار آمریکا را در حالیکه وارد دورانی از ضعف تاریخی شده در دست او حفظ کند و آ ها می‌توانند بازی‌های جدیدی با افکار عمومی و پروژه‌های امنیت ملی ما کلید بزنند.

محمدی در ادامه سخنان خود با اشاره به در پیش رو بودن مذاکرات بسیار مهم برای توافق نهایی احتمالی در تیرماه، خاطرنشان کرد: تصور من این است که آمریکایی‌ها در 3 ماه آینده روی حفظ دستاوردهای خود در ژنو و لوزان تمرکز خواهند کرد، یعنی متأسفانه این‌ها دستاوردهای طرف آمریکایی در تفاهم لوزان است و تیم ایرانی مطابق فرمایش ابتدای سال مقام معظم رهبری موظف است که این موارد را اصلاح کند و در صورتی که این موارد اصلاح نشود ما حتی به یک توافق قابل قبول نزدیک هم نخواهیم شد، چه رسد به اینکه متنی نهایی حاصل شود و متن امضا شود و کشور بخواهد در بازه زمانی بسیار بلندمدت اقدامات خودش را بر اساس آن متن تعریف کند و آن را اجرا کند.

وی در توضیح اصلاحات ضروری لازم در چارچوب تفاهم شده در لوزان، خاطرنشان کرد: اولین اتفاقی که باید بیفتد، تعیین تکلیف مسئله زمان در این توافق است، یعنی از نظر من تفاهم لوزان یک تفاهم بی‌زمان است و هیچ زمانی در این تفاهم وجود ندارد. تعهدات مختلف، زمان‌بندی‌های مختلف دارد ولی هیچ زمانی به‌عنوان زمان پایان کل چارچوب معین نشده است. مقامات آمریکایی هم بعد از لوزان گفتند که از نظر ما غروب هسته‌ای ایران طلوع ندارد. ارنست مونیز(وزیر انرژی آمریکا) مصاحبه کرد و گفت برنامه هسته‌ای ایران غروب خواهد کرد و دیگر طلوع نمی‌کند.

این کارشناس مسائل راهبردی خاطرنشان کرد: مهمترین موضوعی که تکلیف آن باید معین شود این است که چه زمانی این تفاهم کلاً کنار گذاشته خواهد شد و ما مجدداً بر اساس ضوابط مندرج در NPT برنامه هسته‌ای خود را توسعه می‌دهیم و چه زمانی ما از حالت استثنا نسبت به NPT خارج می‌شویم و چه زمانی تفاهم لوزان برداشته می‌شود و دوبارهNPT سر جای خود می‌نشیند؟ مطلقاً این زمان‌بندی در تفاهم لوزان وجود ندارد و احساس من این است که از نظر آمریکایی‌ها این تفاهم ابدی است.

محمدی افزود: از نظر آمریکایی‌ها حداکثر میزان مجاز برنامه هسته‌ای برای ایران همین چیزی است که در تفاهم لوزان آمده و اگر کسی تصور می‌کند که در آینده اتفاق متفاوتی خواهد افتاد، عیبی ندارد، ما می‌گوییم همین تصور خود را شفاف داخل متن بنویسد که از روز فلان و ساعت فلان ایران به کشوری تبدیل می‌شود که می‌تواند بر اساس نیازی که خودش تعریف می‌کند، به هر میزان از برنامه هسته‌ای اش را توسعه دهد.

وی با بیان اینکه این نیاز و میزان توسعه برنامه هسته‌ای را ما باید خودمان تعریف کنیم، نه اینکه در مشارکت با دیگران تعریف شود و کس دیگری نباید در تعریف نیاز ما مشارکت کند، گفت: این مسئله اصلی و اساسی است که باید در این تفاهم تکلیف آن روشن شود.

این کارشناس مسائل سیاسی و هسته‌ای با اشاره به اینکه نکته بعدی تحریم‌هاست که چند موضوع خیلی کلیدی در این بحث وجود دارد، تصریح کرد: من دارم روی اصلاحات تمرکز می‌کنم، روی مواردی که تفاهم لوزان بر اساس آنها نمی‌تواند ادامه حیات دهد و در صورت حفظ حیات اگر قرار است که زیر ساخت‌های هسته‌ای ما دستکاری شوند، حتما باید هرگونه تحریم لغو شود. لغو صرفا توسط کنگره آمریکا می‌تواند صورت گیرد و اساساً دولت آمریکا اختیار لغو بخش بزرگی از تحریم‌های علیه ایران را ندارد.

محمدی تاکید کرد: به عقیده بنده هر گونه آغاز اجرای تعهدات ایران باید از روزی باشد که کنگره تحریم‌ها را لغو می‌کند، در غیر این صورت نباید یک پیچ از تأسیسات هسته‌ای ایران خارج شود، زیرا فرآیند دستکاری کردن زیرساخت هسته‌ای ایران آنطوری که در لوزان دیده شده بیشتر شبیه یک خرابکاری است و قابل بازگشت نیست.

وی افزود: اگر طرف مقابل روی حفظ زیرساخت تحریم‌ها اصرار دارد ما هم باید روی حفظ زیرساخت هسته‌ای خود اصرار کنیم؛ به این معنی است که تعلیق تحریم باید در مقابل تعلیق اقدامات هسته‌ای ایران باشد، نه در مقابل برچیدن زیرساخت‌های هسته‌ای. ما می‌توانیم ماشین‌های سانتریفیوژ را در نظنز و فردو نگه داریم اما برای مدت زمان مشخصی از تزریق گاز خودداری کنیم. می‌توانیم قلب راکتور اراک را حفظ کنیم، نه اینکه آن را خارج کنیم ولی برای مدت زمان مشخصی سوخت‌گذاری نکنیم ولی حداقل زیرساخت خود را باید حفظ کنیم, زیرا من معتقدم که به 2 دلیل مشخص اساساً آمریکایی‌ها قادر به پایبندی به تعهدات خودشان نخواهد بود، حتی اگر بخواهند.

 

 

این کارشناس مسائل بین‌الملل در توضیح دلایلی که شهادت می‌دهد آمریکایی‌ها قادر به پایبندی به تعهدات خود نخواهند بود، گفت: دلیل اول افزایش و رشد منازعات منطقه‌ای بین ما و امریکا است که در زمان کوتاهی در آینده کار را به جایی خواهد رساند که اساساً یک شراکت استراتژیک بین ما غیر ممکن خواهد شد. و دلیل دوم آنکه محیط سیاست داخلی در آمریکا محیطی بی‌حساب و کتاب است و تجربه همین ماه‌های گذشته نشان می‌دهد که هر لحظه ممکن است داخل آمریکا خارج از اراده دولت اتفاقی بیفتد و منجر به این شود که دولت نتواند به تعهدات خود عمل کند. ضمن اینکه من معتقدم اساساً درباره پارامترهای یک توافق بین دولت و کنگره، اسرائیل و آمریکا، اتفاق نظر وجود دارد و بخش بزرگی از این بازی برای این راه افتاده تا بتوانند امتیازات بیشتری از ما بگیرند. همان طور که می‌بینید ناگهان دولت و کنگره یک تفاهم غیرمنتظره با هم می کنند، این نشان دهنده این است که آنچه که در پس‌پرده می‌گذرد خیلی جدی‌تر از آن چیزی است که جلوی پرده می‌گذرد.

محمدی در ادامه مطالب خود تاکید کرد: اصلاح بعدی که باید در حوزه تحریم‌ها رخ دهد که به نظر من اصلاح فوق‌العاده حساسی است، این است که اعمال تحریم‌ها به هر بهانه دیگری در آینده باید به صراحت در توافق نهایی منع شود، این منطقی نیست که ما زیر ساخت‌های خود را دست داده و تحریم‌ها برای مدت زمانی محدود تعلیق شود و بعد طرف آمریکایی‌ها بهانه‌ای جور کنند و دوباره همه تحریم‌ها را اعمال کند و ما هیچ قدرت پاسخ‌دهی نداشته باشیم.

وی افزود: موضوع بعدی برچیدن مبنای Break out در مذاکرات هسته‌ای بین ایران و 1+5 است که متاسفانه این مفهوم "زمان گریز" که اسرائیلی‌ها ابداع کردند و در مذاکرات هسته‌ای از کانال امریکا بر ایران تحمیل کردند باعث شده است که اساساً مذاکرات از هدف خود منحرف شود. هدف مذاکرات چه بود؟ این بود که جامعه جهانی مطمئن شود برنامه هسته‌ای فعلی ایران یک برنامه صلح‌آمیز است اما وقتی شما می‌آیید مذاکرات را بر اساس مفهومی به نام مفهوم "زمان گریز" استوار می‌کنید، در واقع اتفاقی که در مذاکرات می‌افتد این است که طرف مقابل روی کنترل نیات شما در آینده متمرکز می‌شود؛ این نکته خیلی خیلی مهمی است.

این کارشناس مسائل راهبردی گفت: یک وقت من می‌گویم به شما ثابت می‌کنم که برنامه هسته‌ای موجود من صلح آمیز است، طرف می‌گوید من الان مشکلی با برنامه هسته‌ای موجود تو ندارم بلکه می‌خواهم شرایطی ایجاد کنم که اگر نیت خوب فعلی تو در آینده به نیت دیگری تبدیل شد نتوانی آن نیت را محقق کنی. این چه مدل مذاکره است؟! کدام کشوری در دنیا اجازه می‌دهد بر اساس چنین مفهوم بی‌پایه و متزلزل و خیالی و متوهمانه‌ای درباره برنامه امنیت ملی آن تصمیم گرفته شود. این مفهوم، مفهومی است که مذاکرات را به انحطاط کشانده و مذاکرات باید به مفهوم صلح‌آمیز بودن و صلح‌آمیز ماندن برنامه هسته‌ای ایران برگردد و آنوقت اتفاقاً با تمرکز بر روش‌های بسیار ساده‌ای می‌توان این نگرانی‌ها را رفع کرد.

محمدی افزود: جمله دیگر که گمان می‌کنم جمله بسیار مهمی در شرایط فعلی است، این است که اگر قرار باشد تیم مذاکره کننده هم نگرانی‌های طرف مقابل را به رسمیت بشناسد و هم روشی را به رسمیت بشناسد که طرف مقابل می‌خواهد این نگرانی‌ها را با آن روش برطرف کند، اولاً این نگرانی‌ها هیچ پایانی نخواهد داشت و ثانیاً طرف غربی رفع نگرانی‌های خود را مشروط به برچیده شدن کلیه توانمندی‌های استراتژیک ایران خواهد کرد و به هیج وجه محدود به برنامه هسته‌ای نخواهد شد.

این کارشناس مسائل راهبردی با تاکید بر اینکه تفاهم لوزان تفاهمی است که در آن پل‌ها و حفره‌هایی برای کنترل تمامی دارایی‌های استراتژیک ایران وجود دارد، خاطرنشان کرد: PMD در آن برای موضوع موشکی گنجانده شده است، زیرساخت تحریم‌ها در آن برای کنترل رفتار ایران در منطقه گنجانده شده، شیوه‌های بازرسی و دسترسی برای مهار تمام مسائل علمی، اطلاعاتی و حفاظتی ایران گنجانده شده است، یعنی وقتی شما توافق لوزان را نگاه می‌کنید می‌بینید که این توافق آینده امنیت ملی ما را مین‌گذاری کرده است و یک جور نقشه در این توافق وجود دارد برای اینکه سایر حوزه‌های قدرت ما را هم مختل کند یا اگر نتوانست حداقل آنها را مهار کند.

محمدی در پایان گفت: اگر آن مسائل اصلاح نشود ما با نگرانی‌های بسیار جدی مواجه خواهیم بود و متأسفم بگویم که تیم محترم مذاکره کننده توجهی به این موضوعات ندارد و تمرکز خودش را به جای اینکه در اصلاح تفاهم لوزان قرار دهد روی نگارش متن  قرار داده است. این تفاهم قابل تبدیل به یک متن نیست و اصلاحات بنیادینی لازم دارد، در غیر این صورت منافع کشور صدمه بسیار جدی می‌بیند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon