روایت عملیات در حاج عمران: وقتی ۱۵۰ نفر رفتند و ۱۵ نفر برگشتند

روایت عملیات در حاج عمران: وقتی 150 نفر رفتند و 15 نفر برگشتند

خبرگزاری تسنیم: دشمن منطقه را به جهنمی از گلوله‌های توپ و خمپاره ۶۰، ۸۰، ۱۲۰ تبدیل کرده بود، در وسط جاده نیز دوشکایی قرار داشت که نیروهای ما را به خاک و خون می‌کشید از ۱۵۰ نفری که به خط رفته بودند تنها ۱۵ نفر زنده برگشتیم که یکی از آن‌ها من بودم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیف‌الله آسترکی دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است. او خاطره‌ای از اعزامش به منطقه حاج عمران روایت کرده است در این اعزام او فرمانده دسته دوم گروهان دوم گردان مالک‌اشتر را بر عهده داشته است. لشکر ابالفضل(ع) در این اعزام هفت شبانه‌روز در منطقه به دفاع در برابر دشمن مشغول بوده است. متن این خاطره از این قرار است:

یک ماهی در دوره‌های آموزشی رزمی بودیم و برای عملیاتی که قرار بود در منطقه بندی‌خان صورت بگیرد آماده می‌شدیم من فرماندهی دسته دوم گروهان دوم گردان مالک اشتر را بر عهده داشتم روز موعود فرارسید و در بعد از ظهر یک روز بهاری که تاریخ آن را  به خوبی در ذهن ندارم به سمت جبهه‌های غرب حرکت کرده و شب را در یکی از پادگان‌های کرمانشاه سپری کردیم. صبح روز بعد چند ساعتی از حرکت‌مان نگذشته بود که به دستور فرماندهی مقصد ما تغییر کرد و مسیر حرکت خود را به سمت پیرانشهر تغییر دادیم. خبر رسیده بود که منطقه حاج عمران عراق که به دست نیروهای ایرانی افتاده چندین بار توسط نیروهای عراقی مورد پاتک قرار گرفته از آنجا که بچه‌های لشکر ما آماده بودند و حفظ منطقه حاج عمران برای نیروهای ایرانی بسیار حائز اهمیت بود جهت اعزام به این منطقه داوطلب شدیم.

لشکر اباالفضل(ع) هفت شبانه‌روز در این منطقه به دفاع پرداخت هر شب یک گردان به خط مقدم می‌رفت و در برابر حملات بی‌امان نیروهای دشمن مقاومت می‌کرد شبی که نوبت به گردان مالک اشتر رسید ما را از پیرانشهر با سه کامیون باری به منطقه حاج عمران بردند در طول مسیر از کوه‌های صعب‌العبور و جاده‌های پر پیچ و خم گذاشتیم و شب را تا نیمه در کنار یکی از این کوه‌ها گذراندیم نیمه‌های شب دستور حرکت به سمت خط مقدم داده شد.

چون دشمن از آمدن ما کاملاً آگاه شده بود منطقه را به جهنمی از گلوله‌های توپ و خمپاره 60، 80، 120 تبدیل کرده بود در میان راه فرمانده گروهان سوم شهید شد و کمی جلوتر فرمانده گروهان اول مجروح شد. چاره‌ای نبود جز اینکه گروهان دوم به فرماندهی برادر جهانشاهی که من در آن فرمانده دسته دوم بودم به عنوان خط شکن وارد عمل شود در مسیری که تا رسیدن به خط مقدم طی کردیم تعداد زیادی از نیروهای ما به شهادت رسیدند.

همینطور که با وجود حملات بی‌امان و باران گلوله و توپ به سمت خط مقدم در حال حرکت بودیم هوا به روشنی می‌گرایید، چاره‌ای نداشتیم جز اینکه نماز صبح را با پوتین و تمام تجهیزات نظامی و در حین حرکت بخوانیم دشمن با آتشی که بر پاکرده بود اجازه یک جا ماندن به ما نمی‌داد کم کم به نیروهای دشمن رسیدیم.

در منطقه‌ای که از یک طرف در حصار کوهی عظیم قرار داشت و درطرف دیگر با تیربارها و چهارلول‌های دشمن مواجه بودیم و در وسط جاده نیز دوشکایی قرار داشت که نیروهای ما را به خاک و خون می‌کشید از 150 نفری که به خط رفته بودند تنها 15 نفر زنده برگشتیم که یکی از آن‌ها من بودم در حین بازگشت بچه‌هایی را که بر اثر اصابت تیر و خمپاره روی زمین افتاده بودند را با خود به عقب آوردیم. آن روز نیروهای بعثی از هوا با هلی کوپتر و از زمین با توپ و خمپاره بر سر نیروهای ما آتش می‌باریدند. ما در هفت شب پاسداری از منطقه حاج عمران شهدای زیادی دادیم اما منطقه را به دشمن پس ندادیم.

شب بعد از پایان عملیات با یک اکیپ 10 نفره در سکوت شب سینه‌خیز به سمت نیروهای دشمن رفتیم تا پیکرهای شهدا را به عقب برگردانیم همانطور که سینه خیز به سمت نیروهای دشمن رفتیم تا پیکرهای شهدا را به عقب برگردانیم همانطور سینه خیز حرکت می‌کردیم به اولین شهید رسیدیم به محض اینکه قصد بلند کردن بدن شهید را داشتیم موجه شدیم نیروهای عراقی زیر بدن هر یک از شهدا ما یک نارنجک گذاشته‌اند چون می‌دانستند ما هرطور که شده برای برگرداندن پیکرهای آن‌ها اقدام می‌کنیم با تماسی که با ستاد فرماندهی داشتیم با چشمی پرخون و قلبی پر درد اجساد عزیزان‌مان را در منطقه گذاشتیم و برگشتیم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران