سروده‌هایی از شاعران غیر ایرانی نذر قدوم مبارک صاحب‌الزمان(عج)

سروده‌هایی از شاعران غیر ایرانی نذر قدوم مبارک صاحب‌الزمان(عج)

خبرگزاری تسنیم: شعر انتظار در سده‌های مختلف تاریخ ادب فارسی حضور داشته اما در سال‌های اخیر با ظهور انقلاب اسلامی روحی دوباره در آن دمیده شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر آیینی یکی از جریان‌های قوی شعری در میان شاعران فارسی‌زبان در کشورهای مختلف است که در کنار دیگر جریان‌های قوی شعری مانند شعر اجتماعی به حیات خود ادامه می‌دهد. در این میان میزان قابل توجهی از  این سروده‌ها به آثار شاعران جوانی اختصاص دارد که با مضامین نو و بدیع‌تر تلاش دارند پا جای پای بزرگان خود بگذارند. هرچند میزان و کیفیت این نوع سروده‌ها در کشورهای مختلف این جغرافیا، با یکدیگر متفاوت است و جریان حاضر گاه بنا بر موقعیت‌های مختلف مانند فرهنگ غالب بر جامعه و ... کم و ضعیف می‌شود، اما با وجود این شعر آیینی یکی از قدرتمندترین جریان‌های شعری است.

در این میان پس از شعر عاشوایی، شعر انتظار از بسامد بیشتری برخوردار است. در ذیل نمونه‌هایی از اشعار سروده شده از سوی تعدادی از این شاعران به مناسبت نیمه شعبان منتشر می‌شود:

سیدسکندرحسینی

بهار عاشقانه ترین فصل انتظار من است
زمان بودن تو پیش من ، بهار من است

شکوفه‌ها همه اطراف تو جوانه زدند
میان فاصله و عشق آشیانه زدند

کبوتری که خیالش پریدن از غم بود
اگرچه سهم من از زندگی جهنم بود

قسم به عصر که خسران قرین انسان است
هزار غصه ی دیگر عجین انسان است

حضور حضرت‌تان غصه را کنار زند
غزل به حرف بیاید دوباره جار زند

بهار عاشقانه‌ترین فصل انتظار من است
زمان بودن تو پیش من بهار من است

کسی که بوی هو العشق می‌دهد جانش
منم که گریه برای تو روزگار من است

منی که دیده براه تو دوختم مهدی!
هزار سال زعشق تو سوختم مهدی!

***

سید حیدر احمدی

آقا نگاهت جای آهوهاست می‌دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست می‌دانم

آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی‌گیرد
جای دل تو وسعت دریاست می‌دانم

برگشتنت در قلب‌های مرده مردم
همرنگ طوفانی‌ترین دریاست می‌دانم

آقا اگر تو بر نمی‌گردی دلیل آن
در چشم‌های پرگناه ماست می‌دانم

جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت
مانند رد باد بر شن‌هاست می‌دانم

در باور کوتاه این مردم نمی‌گنجی
وقتی بیایی اول دعواست می‌دانم

ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری
یک‌باره حس بودنت زیباست می‌دانم

کی باز می‌گردی؟ برایم بودن با تو
زیباترین آرامش دنیاست می‌دانم

تو باز می‌گردی اگر امروز نه! فردا
از آتشی که در دلم بر پاست می‌دانم

***

محمد رحیمی

طبع ترانه‌ساز بهاران شکفته است
گلدسته صبور گلستان شکفته است

دیدم شکستن شب دیجور را، ببین
در آسمان ستاره دوران شکفته است

ای عاشقان تشنه بریزید اشک شوق
احساس جاودانه باران شکفته است

دیدم شکستن شب دیجور را، ببین
در آسمان ستاره دوران شکفته است

ای عاشقان تشنه بریزید اشک شوق
احساس جاودانه باران شکفته است

دیدم شکستن شب دیجور را، ببین
در آسمان ستاره دوران شکفته است

ای عاشقان تشنه بریزید اشک شوق
احساس جاودانه باران شکفته است

فصلی پرازسرور پراز واژه ی بهار
گل‌های چشم یعقوب کنعان شکفته است

دارد به لب تبسم شیرین ستاره‌ها
امشب به احترام سواران شکفته است

امشب سپیده سر زده در آسمان شهر
مهتاب شب شکسته بیابان شکفته است

خورشید فرش کرده راه حرم را ز آئینه
خورشید لب گزیده نیستان شکفته است

عالم شکفت گل همه گل گفت گل شکفت
دنیا به دامن اش گل ایمان شکفته است

***

سیدفضل‌الله قدسی

جان را صفا دهد به هوای تو زیستن
ای بهترین بهانه برای گریستن

رنج ندیدنت چقدر ناگوار هست
عالم به راه آمدنت بی‌قرار هست

آن ساعتی که دل حرم کبریا شود
اول به درد داغ شما مبتلا شود

مهر شما کلید رموز حقایق است
هردم ازآن دوصد گره بسته واشود

وقت است کز تجلی آن مهر بی‌زوال
صبح قریب از قفس بسته وا شود

دردی‌ است انتظار ظهور شما ولی
صد درد بی‌دوای دگر زان دوا شود

عزّ وجاهتش به دوعالم نمی‌دهد
آزاده‌ای که نوکر دارالولا شود

اکنون که در سرای دلم محشری بپا است
یابن الحسن! طریق وصالت بگو کجاست؟

حرمان از وصال تو این مشکل من است
دیوارهای فاصله با تو دل من است

***

تکتم حسینی

تنها خودت حس می‌کنی تنهایی‌ات را

شب‌های گریه غــربت یلدایی‌ات را

اندوه تو از جنــس اندوه کســی نیـست
چندین برابر کرده غم زیــبایی‌ات را

هر جنگلــی در آرزوی شال سبزت
هر چشمه‌ای اما دل دریایی‌ات را ...

ای قبله ریحانه‌ها در سجده هستند
بابونه‌ها عطر خوش صحرایی‌ات را

در فاطمیه گریه کردم، عهد بسـتم
تا چله بنشینم غم زهرایی‌ات را ...

***

محمدحسین فیاض

آقا! نیا که فکرِ جهانی نمی‌کنیم
چون کوفه‌ایم، خانه تکانی نمی‌کنیم

آقا! نیا که شهر پر از‌های هو شده
گویا که با تو عهدِ نهانی نمی‌کنیم

دور است آن زمان که بگوییم هیچ‌گاه
در شهرِ ماه، سنگ‌پرانی نمی‌کنیم

آن راه را که طی شده در جستجوی تو
یک بار هم دُرست نشانی نمی‌کنیم

بگذار واژه‌های پیاپی چنان قطار
ما را بَرد که سیرِ معانی نمی‌کنیم

آن وقت فصل آمدنت می‌شود که ما
با هرکه غیر خویش تبانی نمی‌کنیم

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران