راهبرد آمریکا بین تکریت و رمادی چگونه در عراق به شکست انجامید

راهبرد آمریکا بین تکریت و رمادی چگونه در عراق به شکست انجامید

خبرگزاری تسنیم: پیروزی نیروهای دفاع مردمی عراق در مبارزه با داعش، ناکامی های ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا علیه داعش را به خوبی به تصویر کشید.

 به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه الاخبار، پیروزی نیروهای دفاع مردمی عراق در مبارزه با داعش، ناکامی های ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا علیه داعش را به خوبی به تصویر کشیده و نشان داد جنگنده های ائتلاف حتی از آزادسازی یک روستا نیز ناتوان ماندند.

9 ماه پس از تشکیل ائتلاف بین المللی علیه داعش در ماه اوت گذشته، آمریکا متوجه شد راهبرد آن در عراق نیاز به بازنگری دارد از همین رو یک مسئول آمریکایی پس از سقوط شهر الرمادی در استان الانبار به دست داعش به لزوم بازنگری در راهبرد مبارزه با داعش سخن گفت.

این مسئول آمریکایی در مورد راهبرد جدید آمریکا و یا اصلاحات مورد نظر در آن توضیحی نداد، اما اگر اندکی به عقب بازگردیم می توانیم به راهبردی که  آمریکا برای مقابله با داعش در عراق در پیش گرفت، پی ببریم.

آغاز راهبرد آمریکا برای مبارزه با داعش در عراق

راهبرد آمریکا در مبارزه با داعش از آنجا کلید خورد که واشنگتن خود را مسئول انحصاری آموزش تسلیحاتی و اطلاعاتی و نیز عملیاتی نیروهای عراقی برای مقابله با داعش می دانست، تا به این ترتیب در مقابل این کمک ها بتواند دولت عراق را به امضای معاهداتی سوق دهد که برای چند دهه ضامن منافع راهبردی واشنگتن در عراق باشد، به اضافه اینکه بتواند ساختار نظام سیاسی عراق را بر اساس طرح تقسیم مورد نظر خود تحقق بخشد.

در این میان ایران بلافاصله وارد خط حمایت میدانی مستقیم و قدرتمند از عراق و مبارزه با داعش شد به گونه ای که آمریکایی ها مجبور شدند طرح دیگری را جایگزین راهبرد خود کنند که مبتنی بر دو رویکرد بود:

اول: تلاش برای اینکه در صحنه میدانی نبرد با داعش جایی را برای خود فراهم کنند تا از اینکه ایران به تنهایی سر نخ های مبارزه با داعش را به دست داشته باشد، جلوگیری کنند.

واشنگتن برای تحقق این هدف به فکر تشکیل ائتلاف بین المللی علیه داعش افتاد.

دوم: تقویت خطوط قرمز سیاسی برای مسئولان عراق در مورد حد و مرز استفاده از نیروهای دفاع مردمی در مقابله با داعش. این محدودیت به میزان زیادی شامل  استان های سنی نشین یعنی صلاح الدین، نینوا و الانبار می شد.

روشن است که تعیین این حد و مرز به میزان زیادی با سیاست آمریکا در عراق یا همان سیاست تقسیم عراق در ارتباط است، زیرا واشنگتن همچنان بیم دارد که ورود نیروهای دفاع مردمی و گروههای مبارز متحد با ایران به این استان ها موجب شکل گیری واقعیت های سیاسی و یا جمعیتی در این مناطق شده و در نتیجه مانع از عملی شدن نقشه تقسیم عراق در دراز مدت شود.

تلاش های  آمریکا برای محدود کردن فعالیت نیروهای دفاع مردمی

به این ترتیب بود که آمریکا و ایران دیدگاههای خود برای مقابله به عراق را پیش بردند و فعالیت نیروهای دفاع مردمی که به ارتباط نزدیک با نیروهای سپاه پاسدارن ایران معروف است، آغاز شد.

همزمان با آن گروهی از مشاوران نظامی وابسته به سپاه قدس به ریاست سردار قاسم سلیمانی فعالیت خود را در عراق کلید زدند.

این نیروها یک عملیات را به پایان برده و عملیات دیگری را آغاز کرده و مناطق مختلف را یکی پس از دیگری از اشغال داعش آزاد می کردند.

در مقابل هواپیماهای ائتلاف بین المللی علیه داعش فقط به تعداد بمباران های خود و ادعای تلفات داعش اکتفا می کردند بدون اینکه بتوانند حتی یک روستا را آزاد کنند آن هم در حالی که همه می دانند رهبری ائتلاف بارها تلاش کرد که از دولت عراق به عنوان میانجی استفاده کرده و از نیروهای دفاع مردمی و سردار سلیمانی خواست اجازه دهد که جنگنده های آنان در عملیات مبارزه با داعش مشارکت داشته باشند.

تمام این تلاش ها با مخالفت جدی و تهدید آمیز روبه رو شد مبنی بر اینکه در صورت ورود جنگنده های ائتلاف به منطقه عملیات با آن به عنوان نیروی دشمن برخورد خواهد شد.

پس از پایان پاکسازی منطقه جرف الصخر در استان بابل و برخی مناطق دیگر به دست نیروهای دفاع مردمی در کمربند جنوبی و غربی بغداد و نیز پاکسازی کامل استان دیالی نوبت استان صلاح الدین رسید که بیشتر جمیعت آن را اهل تسنن تشکیل می دهد.

وجود مرقد دو امام شیعیان در شهر سامراء موجب شد نیروهای دفاع مردمی تهدیدات داعش علیه آن را جدی گرفته و در اولویت قرار دهند در نتیجه دیگر جایی برای خط قرمزهای از پیش تعیین شده باقی نماند.

بر این اساس در چند ماه گذشته نیروهای دفاع مردمی عملیات متعددی را به اجرا در آوردند که در جریان آن توانستند 6هزار کیلومتر از مناطق این استان را آزاد کنند که در محدوده بین شهرستان های بلد، الدور و سامراء قرار داشت.

چراغ سبز عبادی به شکستن خط قرمز نیروهای مردمی

با ورود نیروهای دفاع مردمی به اطراف شهر تکریت، نقشه آزاد سازی آن کامل شد و ساعت صفر آزادی این شهر بامداد روز بیست و هفتم مارس گذشته در نظر گرفته شد.

در این شرایط  ناگهان اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد به این معنی که 24 ساعت پیش از آغاز عملیات تکریت جنگنده های ائتلاف وارد منطقه عملیات شده و آن را هدف بمباران قرار دادند.

چند ساعت بعد معلوم شد این اقدام با چراغ سبز حیدر عبادی نخست وزیر عراق مبنی بر مشارکت این جنگنده ها در علمیات آزاد سازی تکریت صورت گرفته است آن هم در حالی که وی از قبل می دانست که نیروهای دفاع مردمی با این اقدام مخالف هستند.

فشارهای آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس به عبادی

در بحبوحه تماس هایی که در جریان این تحولات صورت گرفت، معلوم شد ، عبادی به فشارهای آمریکایی و کشورهای عربی خلیج فارس برای جلوگیری از ورود نیروهای دفاع مردمی به تکریت پاسخ داده است، تا جایی که معلوم شد این موافقت درچارچوب احیای سیاست خط قرمزهایی جا دارد که آمریکا از همان آغاز فعالیت نیروهای دفاع مردمی تعیین کرده بود.

در آن زمان شکی باقی نماند که نقشه آمریکا مبتنی بر این بود که با ورود جنگنده های ائتلاف به منطقه عملیات، نیروهای دفاع مردمی در تنگنا قرار داده شوند.

این اقدام به این ترتیب صورت گرفت که بلافاصله پس از آنکه نیروهای دفاع مردمی اعلام کرد به دلیل حملات هوایی ائتلاف به مواضع داعش عملیات تکریت را به تاخیر می اندازد، دستور مستقیم العبادی بر این اساس صادر شد که نیروهای ارتش و فرماندهی علمیات صلاح الدین به طور مستقیم پیشروی نظامی به سمت تکریت را برعهده بگیرند.

نهایی شدن نبرد تکریت به کمک نیروهای مردمی

اما نیروهای عراق چهار روز در اطراف تکریت مستقر شدند بدون اینکه دستاوردی داشته باشند، تا جایی که برخی نیروهای دفاع مردمی که هنوز در اطراف تکریت حضور داشتند در صدد برآمدند وضعیت ساکن موجود را شکسته و با قدرت از چند محور به کمک نیروهای ارتش و پلیس بروند و همین اقدام در نهایی کردن نبرد تکریت در فاصله دو روز تاثیر زیادی داشت.

اما مشارکت نیروهای دفاع مردمی در آزادسازی تکریت آتش بحران بین فرماندهی عملیات و نیز عبادی را خاموش نکرد، زیرا بحران دو طرف عمیق بوده و در کنار گذاشتن نیروهای دفاع مردمی از عملیات میدانی ریشه داشت تا جایی که از عبادی خواسته شد در مورد سیاست رسمی دولت برای مبارزه با داعش توضیح دهد.

دیدار عبادی با فرماندهان نیروهای دفاع مردمی

اطلاعات موجود در مورد بحران مزبور حاکی از این بود که عبادی و سردار سلیمانی به اضافه تعدادی از فرماندهان نیروهای دفاع مردمی با یکدیگر دیدار کردند، اما نتیجه این دیدار چیزی جز بیشتر شدن نکات مبهم نبود، زیرا عبادی تاکید کرد که نیروهای دفاع مردمی باید به طور مستقیم تحت فرمان او باشند چرا که وی فرمانده کل نیروهای مسلح است و باید اولویت های میدانی و راهکارهای عملیات و موارد مشابه را تعیین کند.

در مقابل فرماندهی نیروهای دفاع مردمی تاکید کرد که این نیروها باید از کشمکش های سیاسی و داخلی در عراق دور نگاه داشته شده  و از بازی سهمیه بندی قدرت و فساد موجود در امان بمانند.

در این میان و در شرایطی که نیروهای دفاع مردمی از مشارکت در هرگونه عملیات کنار گذاشته می شدند، سردار سلیمانی و بیشتر مشاوران ایرانی نیز از صحنه کنار رفتند.

با این حال این وضعیت نخست وزیر عراق را بر آن نداشت که در گامهای خود تجدید نظر کند، بلکه اقداماتی را انجام داد که موجب بحرانی تر شدن اوضاع شد.

به موازات آن عبادی اقدامات فریبکارانه را برای کنترل و محدود کردن نیروهای دفاع مردمی کامل کرد، از جمله اینکه دستور داد نام 30 هزار نفر از داوطلبان نزدیک به مرجعیت شیعه در فهرست بازداشت قرار بگیرد.

در اوج این بحران نیروهای مقاومت عراقی در برابر تلاش های العبادی برای محدود کردن فعالیت آنان فقط تماشاگر نبودند و برخی اظهاراتی که در این خصوص ایراد شد از نارضایتی از عملکرد عبادی حکایت داشت.

یکی از این موارد تهدید شیخ قیس الخزعلی دبیر کل «اهل الحق» به تکاپوی مردمی علیه دولت عبادی برای بازگرداندن روند امور به مسیر درست آن بود، به اضافه اینکه گردان های حزب الله نیز بیانیه معروف خود را صادر و در آن تهدید کرد پوست هرکس که در تلاش برای سلب مشروعیت از مقاومت عراق باشد، از بدنش جدا می کند که در این خصوص به طور مستقیم به شخص العبادی اشاره شد.

نبرد الانبار

تنش روابط عبادی با نیروهای دفاع مردمی تا پیش از شکست نیروهای ارتش عراق در الانبار و اشغال الرمادی از سوی داعشی ها همچنان ادامه داشت.

الرمادی در حالی به دست داعش افتاد که حدود شش گروه نظامی ارتش و پلیس عراق در این استان مستقر بودند و همه امکانات ارتش نیز تحت امر آنان قرار داشت.

سومین شکست واشنگتن در عراق

اینجا بود که عبادی متوجه شد بدون حضور نیروهای دفاع مردمی و فقط با تکیه بر نیروهای نظامی پیروزی عملی در مقابله با داعش امکان پذیر نیست.

عبادی پس از آزای تکریت به این باور رسیده بود که همانطور که نیروهای ارتش به تنهایی توانستند در تکریت پیروزی را از آن خود کنند در الانبار نیز تحقق پیروزی با تکیه بر این نیروها امکان پذیر است.

اما سقوط الرمادی به دست داعش همانقدر که عبادی و حامیانش را شوکه کرد، برای آمریکایی ها که سودای تکرار پیرزی تکریت در الانبار را در سر داشتند، رسوایی به بار آورد.

آمریکایی ها در نظر داشتند راهبرد خود مبتنی بر کنار گذاشتن نیروهای دفاع مردمی را  از عملیات میدانی تثبیت کرده و مقابله با داعش را در مناطق اشغالی به ائتلاف بین المللی به رهبری خود مرتبط سازند.

نکته قابل ملاحظه اینکه سقوط الرمادی و پیشروی داعش در الانبار با وجود حضور صدها مشاور آمریکایی در پایگاه عین الاسد و الحبانیه رخ داد که در فاصله چند کیلومتری از مواضع داعش قرار دارند، به گونه ای که این شکست نشان داد آمریکایی ها متوجه شدند، شکست در الانبار از شکست گزینه های راهبردی آنان در برابر گزینه هایی که ایران و متحدان عراقی آن طراحی کرده بودند، کمتر نیست.

اما عبادی با درک این وضعیت به روسیه رفت تا از آن بخواهد در مبارزه با داعش نقش بیشتری ایفا کند.

اعتراف آمریکا به شکست راهبرد خود در عراق

راه برون رفت از این وضعیت برای عبادی درخواست کمک از نیروهای دفاع مردمی و سردارسلیمانی بود، از همین رو در نشست شورای استانداری دعوت از نیروهای دفاع مردمی برای مشارکت در عملیات آزاد سازی الرمادی تایید شد و آمریکا نیز به شکست راهبرد خود در برابر راهبرد ایران در عراق اعتراف کرد.

اعتراف آمریکا به شکست راهبردی خود از سوی «استیو وارن» سخنگوی پنتاگون اعلام شد، به این ترتیب که وی اظهار داشت آمریکا با «مشارکت گروههای شیعه تحت فرماندهی وزارت دفاع عراق در عملیات میدانی مخالفتی ندارد و کاخ سفید از کمک آنان استقبال می کند و این نیروها در کنار نیروهای امنیتی عراق مبارزه خواهند کرد و این نکته مثبتی در مبارزه با داعش به شمار می آید».

با این حال از اظهارات وارن می توان به شکست آمریکا پی برد، زیرا فقط کافی است اندکی به عقب بازگشته و اظهارات دو ماه پیش ژنرال «دیوید پترائوس» رئیس سابق سیا را به یاد آوریم که گفت: شبه نظامیان شیعه خطرناک تر از داعش هستند و برای ثبات عراق در طولانی مدت خطر جدی به شمار می آیند.

سومین شکست آمریکا

مسائلی که در بالا به آن اشاره شد، از نظر راهبردی به این معنی است که آمریکا سه بار در عراق شکست را تجربه کرد و در هر مورد این شکست به نفع ایران تمام شد.

نخستین شکست هنگامی بود که آمریکا تحت حملات نیروهای مقاومت که از نظر سیاسی، عقیدتی و مادی با ایران مرتبط هستند، مجبور به عقب نشینی وخروج از عراق شد.

دوم اینکه تحت فشار ایران بر نوری مالکی نخست وزیر وقت عراق، آمریکا نتوانست با پیمان های راهبردی که ضامن منافع آن باشد، خروج خود از عراق را جبران کند.

اما شکست سوم نیز زمانی برای آمریکا رقم خورد که تهران تلاش واشنگتن برای بهره برداری از حملات داعش و باز کردن راه بازگشت به عراق را ناکام گذاشت، به این ترتیب که تهران بر تشکیل نیروهای دفاع مردمی و مسلح کردن آنان و نیز سمت و سو دادن این نیروها نظارت کرد.

اثبات قدرت نیروهای مردمی عراق در برابر افکار عمومی جهان

امروز روشن شده است، محدودیت هایی که واشنگتن تلاش داشت بر نیروهای دفاع مردمی تحمیل کند، تحت تاثیر تحولات استان الانبار کاملا با شکست روبه رو شد و این نیروها در برابر افکار عمومی عراق و منطقه و نیز سراسر جهان به عنوان تنها نیرویی که قادر است با داعش مقابله کرده و پیروزی را از آن خود کند، شناخته شده است.

 واقعیت این است که رخدادها و تحولات تکریت و الرمادی لازم بود تا برخی سیاستمداران عراقی که قطب نمای سیاسی آنان درست کار نمی کند، متوجه حقایق شوند.

خط قرمزهای ایران

اگر فتوای مراجع شیعه عراق مبنی بر جهاد کفایی علیه داعش را سنگ بنای تشکیل نیروهای مردمی عراق بدانیم، بی شک ایران پدرخوانده این نیروها و ناظر شکل گیری آنان بود و هنوز نیز از نظر سازمانی، آموزشی و تسلیحاتی بر آنان نظارت دارد.

ایران به عنوان طرفی که در تاسیس و حمایت از نیروهای مقاومت با ماهیت مختلف، تجربه و مهارت زیادی دارد، از همان لحظات نخست پس از سقوط موصل مشاوران خود را با تخصص های مختلف نظامی راهی عراق کرد تا در تشکیل نیروهای مردمی همراه آنان بوده و در عملیات میدانی به آنان کمک کنند.

مشاوران ایرانی نیز از دوستان منطقه ای که مورد اعتماد سردار سلیمانی بودند، کمک گرفتند و از تجربه میدانی آنان برای انتقال سریع این تجارب و مهارت ها به صحنه عراق استفاده کردند.

بنابراین ایران در کنار ارائه مشاوره در زمینه برنامه ریزی و حمایت لجستیکی و مهماتی و تسلیحاتی و نیز برخی تخصص های فنی، در تلاش های عملیاتی نیروهای مردمی نیز نقش اساسی را برعهده دارد.

ایران در چارچوب حمایت از نیروهای مردمی و سایر گروههای مقاومت عراق سه خط قرمز را در ارتباط با خطر داعش در عراق ترسیم کرده و شورای عالی امنیت ملی ایران چند روز پیش آن را به شرح زیر اعلام داشت:

بغداد پایتخت عراق، عتبات مقدس مذهبی در نجف و کربلا و سامرا و نیز مرزهای مشترک بین ایران و عراق.

انتهای پیام/ر

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان