سعدی، مولوی، فردوسی و حافظ اگر کنار هم نباشند تعادل جامعه از بین می‌رود

سعدی، مولوی، فردوسی و حافظ اگر کنار هم نباشند تعادل جامعه از بین می‌رود

خبرگزاری تسنیم: قربان ولیئی معتقد است دوستان شاعر جوان ما مقهور توانایی خود نشوند و تامل کنند که آن را در چه راهی صرف کنند. می‌شود خلاقیت را مدیریت کرد و اگر این سازماندهی شود، اتفاقات خیلی خوبی می‌افتد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم در عصر سومین روز چهارمین دوره اردو آموزشی شاعران جوان انقلاب اسلامی که این روزها در مشهد مقدس در حال برگزاری است، قربان ولیئی شاعر، منتقد ادبی و عضو هیئت علمی دانشگاه همدان در جمع این شاعران جوان مطالبی را با موضوع « وجوه امتیاز و عظمت سعدی»‌ ارائه کرد.

قربان ولیئی در ابتدای این نشست گفت: شاهکارهای ادبی بی علت شاهکار نشده‌اند و این مسئله در ادبیات جهان هم صدق می‌کند که این افراد شاهکار آفرین، از جامعیت برخوردار بوده‌اند و تنها علت برگزیده شدن آنها بلاغت آثار، زبان یا ... نبوده است.

وی با اشاره به اینکه ما غالبا به شکل کاریکاتورواری یک بعد از اثر هنری را بزرگ کرده و به آن می پردازیم، گفت: این جامعیت یعنی هماهنگی سه بعد اثر یعنی اولا زبان، دوما بلاغت و سوما اندیشه و این 3 باید دوشادوش هم باشند تا اثری شایسته خلق شود. کسی که این 3 را با هم حمل کند شاخص می‌شود و سعدی از این افراد است که جامعیتی اینچنینی دارد.

ولیئی ادامه داد: سعدی در قرن هفتم ظهور میکند و قرنی که در آن فاجعه حمله چنگیز است و ما در آن با یک جامعه جنگزده و مواجه شده با خشونت همراه هستیم. برخی میگویند ادبیات ضایعه و آینه تحولات اجتماع است و اگر اینگونه ما باید در اشعار سعدی با خشونت مواجه باشیم در حالی که شعر باید ما را به حقیقت متعالی هدایت کند و این وجه تمایز و امتیاز در این است که به لحاظ اندیشه متوجه نقطه‌ای شده است که نیاز بشر است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در دوران کنونی چه کسی به طور عمیق و نه بدلایل جایزه و جشنواره، تلسکوپ خلاقیت خود را به سمت نیاز بشری می‌چرخاند و به این فکر می‌کند که چه دردی را باید دوا کند؟، گفت: یکی مانند سعدی نیروی خلاقیت خود را مصروف عشق و اخلاق می‌کند و او شاعری است که در تغزل در اوج قرار دارد و این نیرو و توانایی باید مصروف چیز و جایی شود که یک جور شکر و حمد باشد. پایین‌ترین مرتبه شکر زبانی است اما شکر عملی آن است که اولا قدرت تشخیص نعمت‌هایی که داده شده است را پیدا کنید و آن نعمت را در بهترین راه صرف کنید.

وی افزود: عشق و اخلاق در ابتدا خیلی با هم متفاوت هستند اما سعدی به خوبی اینها را در کنار هم نشانده است و این نشان می‌دهد که سعدی در این بعد تامل و تفکر داشته است. دوستان شاعر جوان ما مقهور توانایی خود نشوند و تامل کنند که آن را در چه راهی صرف کنند. می‌شود خلاقیت را مدیریت کرد و اگر این سازماندهی شود، اتفاقات خیلی خوبی می‌افتد و انسجام و تشکلی به شخصیت روانی او میدهد.

شاعر مجموعه شعر «باید سرود نام تو را با پرنده‌ها» ادامه داد: خدمتی که سعدی به ملموس کردن توحید کرد، هیچکس انجام نداد و به تلطیف دگم اندیشی دینی مانند خشونت حیوانی افراطی‌ها و تروریست‌های کنونی کمک می‌کند. اگر جامعه ما امثال سعدی را نداشت و ملموس کردن خداوند را نداشت اتفاقات بدی برای ما می‌افتاد. البته این نبوغی بود که در سعدی بوجود آمد اما بعد تمام شد و تعداد محدودی شاعر با این موضوع کار کردند. باید توجه کرد که عشق سعدی جسمانی محض و جزئی نیست و از نظر سعدی عشق جزئی زشت است.

ولیئی تصریح کرد: ما باید با ابزارها و شگردهای زیبایی آفرین شعر را بیاراییم. در این بین آراستن و پیراستن مسئله اساسی است در حالی که شعر سعدی مبتنی و ناشی از سادگی آن است و سبک سعدی سادگی است سادگی در حد اعجاز. سعدی حقیقتا بیشترین معنا و زیباترین صورت را در نهایت سادگی عرضه کرده که این نهایت اعجاز است.سعدی از این بابت هم جزو معدود و یا تنها کسی است که در این ساحت به مرز اعجاز نزدیک شده است.

این شاعر ویژگی بعدی شعر سعدی را زبان آن دانست و گفت: شما واژگان پیچیده و مشکل در آثار سعدی پیدا نمی‌کنید و نحو سعدی هم گفتارگونه و به زبان کوچه نزدیک است و با کمترین جابجایی در ارکان منطق آن صورت نمی‌گیرد. شعر سعدی گره چندانی ندارد و زیبایی ادبی شعر سعدی بیشتر در دانش معانی خود را نشان میدهد و این سادگی سادگی در بحث بلاغت او هم وجود دارد. در زمانی این برای جوامع هنر تلقی میشد که دشوار سخن بگویند و سعدی در این زمان ظهور می‌کند و کلام را به سهولت هدایت می‌کند. این ساده شدن زبان به شفاف شدن روابط انسانی کمک میکند درحالی که در جوامع استدلالی زبان شناور می‌شود و تفاهمی صورت نمیگرد و زبان به عامل سوء تفاهم میشود.

شاعر مجموعه شعر «گفتم به لحظه نام تو را جاودانه» ویژگی دیگر شعر سعدی را تعادل دانسته و می‌گوید: سعدی در منش و در منش اثر ادبی خود سعدی متعادل بوده و این تعادل را در همه اضلاع وجود او می‌بینیم. نثر سعدی با همه آراستگی قابل فهم است و بالاتر از قابل فهم بخاطر سپردنی است و طبع پذیر است و حافظه پذیر است. اگر شعری در حافظه ما بشیند عجیب نیست ولی در متون اتفاق افتادن آن واقعه خاص است. سعدی فقط غزل‌ها را نسروده و مجموعه آثارش مانند بوستان و گلستان و ... یکدیگر را تکمیل کرده تا اثرش را به تعادل برساند.

قربان ولیئی در پایان گفت: حقیقت آن است که در دید کلی‌تر سعدی، حافظ، مولوی و فردوسی  فرهنگ ایرانی را متعادل کرده و بخشی از شاکله فرهنگی ما را به عهده گرفته‌اند و غلبه یکی از آنها ما را از تعادل خارج می‌کند. هیچکدام از اینها به اندازه مولوی به ملکوت، هیچکدام مانند فردوسی به مُلک، هیچکدام مانند حافظه به آمیختگی ملک و ملکوت و هیچکدام مانند سعدی به آیینه بودن ملک و ملکوت نپرداخته است. در دورانی اگر یکی از اینها غلبه پیدا کند، علائم بیماری را می‌توانیم مشاهده کنیم و معتقدم که تعادل فرهنگی اجتماعی و ... زمانی ایجاد می‌شود که هرچهار نفر این افراد همراه با هم حضور داشته باشند.

انتهای پیام/پ

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران