جین لوئیزن کیست؟/ آرشیودزدی بریتانیاییها برای نبش قبر "گلها"
خبرگزاری تسنیم : لوئیزن تحصیلکرده دانشگاه سواز انگلستان سال هاست که بر روی برنامه رادیویی گلها متمرکز شده است. برنامه گلها مشهورترین برنامه موسیقی رادیو ایران پیش از انقلاب است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هفتمین دوره از ماهنامه خبری- تحلیلی «گزارش موسیقی» که با هدف معرفی کارنامه هنری اکبر گلپایگانی معروف به اکبر گلپا، از خوانندگان قدیمی ایران، در مهر ماه منتشر شده، در میان مطالب خود به ارائه گزارشی تحلیلی از عملکرد برنامه رادیویی «گلها» پرداخته است. تحلیل این برنامه، کارکرد و نقش آن در موسیقی پیش از انقلاب محور اصلی نوشتاری است که به قلم جین لوئیزن، مسئول سایت گلها، به رشته تحریر درآمده است.
برنامه رادیویی «گلها» یکی از برنامههای پرسابقه در رادیو است که به کوشش داوود پیرنیا از سال 1334 در رادیو تهران و بعد از آن در رادیو ایران پخش شد. برنامه «گلها» در آغاز با نام «گلهای جاویدان» به ابتکار داوود پیرنیا در رادیو تهران آغاز شد و در بیش از بیست سالی که پخش آن ادامه داشت با استقبال دوستداران موسیقی ایرانی روبرو شد. کمکم برنامههای دیگری نیز با عناوین «گلهای رنگارنگ»، «یک شاخه گل»، «برگ سبز» و «گلهای صحرایی» بعد از 1334 به این مجموعه افزوده شد و بعد از آن نیز با ورود افراد جدید به این برنامه، فعالیت خود را به شیوهای متفاوتتر از دوران پیرنیا ادامه داد.
پیرنیا که در سوئیس حقوق خوانده بود و خود از بنیانگذاران کانون وکلا در ایران شناخته میشد، همزمان با تحصیل به موسیقی هم روی آورد و در همین ایام پیانو را در سوئیس آموخت. عشق به موسیقی در او سبب شد تا پس از ورود به ایران مشاغل دولتی را رها کرده و با هدف معرفی موسیقی اصیل ایرانی به مخاطبان اقدام به راهاندازی برنامهای رادیویی با عنوان «گلها» کرد.
داوود پیرنیا
شیوه کار در این برنامه به این صورت بود که ابتدا زنی به نام صدیقه رسولی (1307 - 1391) معروف به «روشنک» که گوینده رادیو ایران هم بود، قطعهای از سرودهها را به شکل دکلمه میخواند و پس از اتمام این قطعه، خواننده مورد نظر سروده را به شیوه سنتی میخواند. سیما بینا، عصمت باقرپور بابُلی معروف به دلکش، بهار غلامحسینی معروف به الهه، اشرف مرتضایی معروف به مرضیه، پروانه امیر افشاری معروف به حمیرا، سیمین غانم، سید جواد ذبیحی، معصومه ددهبالا معروف به هایده، خدیجه ددهبالا معروف به مهستی، عهدیه و... از خوانندگان این برنامه بودند که غالباً از طرفداران سلطنت پهلویها محسوب میشدند و از آنان با عنوان خوانندگان دربار در میان مردم نام برده میشد. برای نمونه سید جواد ذبیحی که به مداحی در دربار و رادیو میپرداخت یکی از طرد شدههای مجامع مذهبی مردم تهران بود.
بعدها این اندیشه به ذهن پیرنیا رسید که قطعات ضربی موسیقی ایرانی هم دربرنامه بگنجاند. با توجه به اینکه ترانهها و تصنیفهایی که در آن زمان از رادیو تولید و پخش میشد، اغلب اصیل و ناب نبودند، پیرنیا با کوشش فراوان توانست نظر مقامات سازمان «برنامه و بودجه » را به اهمیت موضوع جلب کند و با اختصاص اعتباری، اقدام به تشکیل ارکستری با شرکت نوازندگان، خوانندگان و آهنگسازان صاحبنام آن دوره کرد که برنامه «گلهای رنگارنگ» در سال 1334 حاصل آن بود؛ برنامهای که با قطعهای ضربی و بدون کلام آغاز میشد و بعد از آن قطعهای به صورت ساز و آواز به اجرا درمیآمد و درپایان برنامه، قطعهای ضربی به صورت تصنیف توسط خواننده، همراه با ارکستر اجرا میشد.
برنامه «گلها» که با عناوین و در قالبهای مختلفی به کار خود ادامه میداد، رفتهرفته مخاطبان خاص خود را یافت و توانست در میان برنامههای متنوع رادیویی جایی برای مخاطبان آن روز داشته باشد. این محبوبیت و استقبال دلایل خاصی داشت که از جمله آنها میتوان به شناخت سازنده و طراح این مجموعه از ادب و موسیقی ایرانی اشاره کرد. اغلب سرودههایی که در این مجموعه خوانده میشد، از ادبا و شاعران مطرح بود؛ رهی معیری، مولوی، سعدی و حافظ از جمله این شاعران بودند. افزون بر این، «گلها» نقطه عطف و فتح بابی برای ورود خوانندگان زن به رادیو بود، امری که با وجود مخالفت شرعی و عرفی ایرانیان به تحقق پیوست.
چرا «گلها» دوباره زنده میشود؟
پخش و طراحی بخشهای جدید به مجموعه «گلها» تا دهه 50 ادامه داشت و هر از چند گاهی یک نفر از شعرا و موسیقیدانان زمام اجرایی این برنامه را بر عهده گرفت. اگرچه سالها است که از پخش این برنامه میگذرد، اما چند سالی است که با توجه و پیگیریهای شخصی به نام جین لوئیزن، پژوهشگر موسیقی، این برنامه دوباره بر سر زبانها افتاده است. جین لوئیزن پژوهشگری پرتغالیالاصلی است که مدارج تحصیلی خود را در دانشگاه سواز(SOAS) انگلستان گذرانده است. وی در مدت فعالیت خود در حوزه موسیقی، آنچه را که بیدار کردن موسیقی اصیل ایرانی عنوان میکرده، در دستور کار خود قرار داده و در این راستا فعالیتهای متعددی را انجام داده است.
معرفی قدیمیترین خواننده زن ایران به عنوان ستاره موسیقی ایران و پژوهش بر موسیقی سنتی از جمله اقدامات وی در طول این سالها است، اما آنچه که لوئیزن را در عرصه موسیقی ایرانی مطرح کرد، تمرکز وی بر برنامه «گلها» است. وی در نوشتاری به تبیین آنچه تأثیر این برنامه رادیویی بر فرهنگ ملت ایران میداند، پرداخته و مینویسد: «تا پیش از اجرای رادیویی «گلها» خوانندگان زن از منزلت اجتماعی والایی برخوردار نبودند و به آنها به چشم هنرمند نگریسته نمیشد.»
او این برنامه رادیویی را نقطه عطفی در ادبیات و موسیقی ایرانی میداند و از «گلها» به عنوان الگویی از موسیقی اصیل ایرانی یاد میکند و ادامه میدهد: «برنامه گلها در حفظ و دمیدن حیاتی نو در کالبد موسیقی و شعر بومی و کلاسیک ایرانی نقشی اساسی داشت. این سبک شعر و موسیقی از سوی بیگانگان داخلی و خارجی در معرض تهدیدی جدی بود، زیرا آنان برای مدرنیزه کردن و گاه نابودی کامل فرهنگ و سنتهای ایرانی و راه و رسم کهن عاشقی کمر بسته بودند.»
جمعآوری آرشیو این برنامه از صدا و سیما و سپردن آن به بایگانی صداهای جهان کتابخانه بریتانیا، راهاندازی وبسایت «گلها» با هدف معرفی روش کار و آهنگهای این گروه و حتی سپردن تعدادی از نواهای خوانده شده در این برنامه به دست زبانشناسان به منظور بررسی نواها و آهنگها، از جمله اقداماتی است که وی در این خصوص انجام داده است.
برگزاری نشستی تخصصی با محوریت گروه «گلها» در همایش ایرانشناسی در استانبول از جمله اقدامات اخیر وی در راستای زنده کردن برنامه «گلها» در میان مخاطبان است. چندی پیش برنامهای مشابه این روند از سوی مهرانگیز کار و سیامک پورزند که از مخالفان تابلودار انقلاب مردم ایران در سال 57 هستند، ترتیب داده شده بود و در اظهارات آنان بر این نکته تأکید شده بود که بایستی میان نسل امروز موسیقی ایران با خوانندگان پیش از انقلاب ارتباط برقرار کرد.
چندی پیش یکی از خوانندگان پاپ ایران آگاهانه یا ناآگاهانه آلبومی با شعرها و سبک خوانندگی «دلکش» یکی از خوانندگان زن رادیو گلها منتشر کرد.
این سؤال که چرا در میان نواهای سنتی ایرانی و پیشینه فعالیتهای ادبی و حضور انجمنهای نامدار ادبی در دوران معاصر، برنامه «گلها» مبنای کار لوئیزن قرار گرفته تاکنون هیچ پاسخی نداشته و کسی نتوانسته در این باره توضیح دهد که چه ارتباطی میان او و فعالیتهایش در حوزه موسیقی با مهرانگیز کار و سیامک پورزند برقرار است؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این پرسش، بررسی عملکرد لوئیزن در این سالها و نحوه و نوع فعالیت او و ارتباطش با برخی افراد در ایران بتواند به برخی از این پرسشها پاسخ دهد.
دانشگاه سواز چه کسانی را تربیت میکند؟
جین لوئیزن، چنانکه پیشتر نیز مطرح شد، پژوهشگر حوزه موسیقی است که در دانشگاه سواز(SOAS) انگلستان تحصیل کرده است. «مرکز عالی مطالعات شرقی- آفریقایی دانشگاه لندن» که با عنوان مستعار سواز در انگلستان فعالیت میکند، جزء دانشگاههای رتبهبالای این کشور به حساب میآید که به عنوان محلی برای تربیت دیپلماتها و نیروهای امنیتی انگلیس در حوزههای فرهنگ، زبان، سیاست و تاریخ کشورهای مستعمره این کشور تأسیس شده است. تربیت نیروهای این دانشگاه چنان مورد اعتماد مسئولان عالیرتبه و نظام حاکم در کشور انگلیس است که در سال گذشته دستگاه امنیتی انگلیس، موسوم به MI6، با انتشار اطلاعیهای در دانشگاه سواز از دانشجویانی که به زبانهای عربی، فارسی، چینی و اردو مسلط هستند، خواست برای فعالیت در این دستگاه، خود را به مرز آمادگیهای لازم برسانند.
برخی بر این باورند که این دانشگاه در پوستهای علمی و دانشگاهی و در کسوت خدمت به ممالک شرقی، محلی برای تربیت نیروهای فعال در زمینههای اندیشهای، ادبی و هنری برای تسلط بر فرهنگ و هویت کشورهای ثالث است. نگاهی گذرا به سوابق و رزومه مجریان و خبرنگاران تربیت شده در این دانشگاه که در حال حاضر در شبکههای فارسیزبان دولتی انگلیسی مشغول به فعالیت هستند، این نکته را به ذهن متبادر میکند که این نظریه میتواند تا حدی صحیح باشد. افراد مذکور به سادگی روند دانشآموختگی در این دانشگاه را طی کرده و به راحتی جذب رسانههایی شدند که این روزها در بسیاری از رسانهها گردانندگان آنها بهایی معرفی میشوند.
فعالیتهای این دانشگاه در مقابله فرهنگی با باورهای سنتی و آئینی ملت ایران به نوعی است که در میان روشنفکران و اهالی رسانه شناخته شده است و از آن پیوسته به عنوان مرکزی برای پرورش نیروهای برانداز در حوزههای مختلف یاد میشود. دانشگاه سواز در سالهای اخیر مأوایی برای هماندیشی اپوزیسیونهای ایران به حساب میآید و نشستهای متعددی در بررسی حال و هوای ایران در این دانشگاه با حضور مخالفین انقلاب مردم ایران برگزار میشد. برخی از افراد تحصیلکرده و مدرسان این دانشگاه به تئوریپردازیهای خود با محوریت سقوط حکومت ایران مشهور هستند که در این میان میتوان به مارک هوبارت اشاره کرد. وی با ارائه نظریه پساساختارگرایی خود مقالهای مفصل را در رابطه راهکارهای براندازی حکومت ایران توصیه کرده است. مقاله او مدتها مورد بررسی شخصیتهای مطرح سازمان جاسوسی آمریکا CIA قرار گرفت و در مسیر طرحهای براندازی جمهوری اسلامی تحلیل شد.
لوئیزن برای گرفتن آرشیو گلها با چه کسانی همکار شد؟
لوئیزن پس از اتمام تحصیل خود در این دانشگاه، فعالیتهای خود را در راستای بررسی موسیقی ایران ادامه میدهد، تا جایی که پیش از انقلاب با هدف فراگیری زبان فارسی به ایران مراجعه کرد. اقامت وی در شیراز و تهران به مدت 6 سال به طول انجامید و پس از انقلاب، آن گونه که خود میگوید، کشور را ترک میکند. لوئیزن که تمرکز زیادی بر به دست آوردن آرشیو برنامه رادیویی گلها در سالهای اخیر داشته است دامنه فعالیتهای خود را تا حد ارتباطگیری با سران برخی از حلقههای عرفانهای نوظهور در ایران ادامه میدهد.
اوج این نوع فعالیتها را باید در ارتباط لوئیزن با فردی به نام "ص.پ" دنبال کرد. "ص.پ" که خود از فرزندان یکی از وکلای کارکشته فرقههای دراویش است، جزء مؤسسان رادیو حلقه و از مسترهای سرشناس فرقه "شعور کیهانی" به شمار میآید که به همراه همسرش از افراد بسیار نزدیک و امین محمدعلی طاهری، مؤسس حلقه شعور کیهانی محسوب میشوند. لوئیزن در راستای برنامه خود از "ص.پ" میخواهد که آرشیو محرمانه «گلها» را از آرشیو صدا و سیمای ایران خارج و به لندن ببرد و این اقدام با توجه به ارتباطهایی که نامبرده در صداو سیما برقرار کرده بود با کپیبرداری از بخشهایی از آرشیو این سازمان تا حدی با موفقیت صورت میگیرد.
شاید بتوان خوشبین بود و لوئیزن را به دنبال معرفی فرهنگ ایران دانست اما حتی در این صورت هم ماجرای دزدیدن آرشیو این برنامه به جای خریداری یا تهیه علنی آن قابل تامل به نظر میرسد.
انتهای پیام/