چرا پپ باواریایی‌ها را انتخاب کرد؟/ بازارسیاه بره‌ها را به‌دنبال خود می‌کشید!


گواردیولا

خبرگزاری تسنیم: برای خیلی‌ها تعجب‌برانگیز بود که چرا پپ گواردیولا باواریایی‌ها را به سیتی، پاری‌سن‌ژرمن، چلسی و حتی یونایتد ترجیح داد غافل از اینکه در پس این انتخاب فاکتورهای زیادی نهفته است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم  درست قبل از انتشار خبر تاریخی چهارشنبه هفته پیش، خبری که از توافق پپ گواردیولا با بایرن مونیخ برای قبول هدایت این تیم در فصل آینده حکایت داشت، سایت باشگاه بایرن مونیخ گفت‌وگویی با مهاجم بلندقامت تیم،‌ ماریو گومز انجام داد. در آن مصاحبه  گومز از روند آماده‌سازی باواریایی‌ها، تمرینات، کارهای تاکتیکی و ثبات عملکرد تیم در مدت تعطیلات زمستانی گفت. او گفت: "همه چیز مثل ساعت دقیق پیش می‌رود".

وقتی گواردیولا بایرن مونیخ را به‌عنوان مقصد بعدی خود انتخاب کرد برای خیلی‌ها این پرسش پیش آمد که دلیل سرمربی اسپانیایی پیشین بارسلونا از این کار چه بوده است. خیلی‌ها می‌خواستند از اصلی‌ترین دلیل تا جزئی‌ترین مواردی را که باعث شد گواردیولا چنین تصمیمی بگیرد بدانند و بفهمند که چرا او بایرن مونیخ را به تیم‌هایی مانند منچسترسیتی، چلسی، رم، پاری‌سن‌ژرمن و حتی شاید منچستر یونایتد ترجیح داد.

در حال حاضر گواردیولا در جایی بر مسند قدرت نشسته که از آن به‌عنوان بازار سیاه هم یاد می‌شود. بله، این موضوع حقیقت دارد. چون کارنامه کاری او (14 قهرمانی در طول چهار سال مربی‌گری در بارسلونا) به‌طرز وحشتناکی درخشان و از هر جهت آن‌قدر تحسین برانگیز است که به وی اجازه دهد باشگاه‌های طراز اول دنیا، باشگاه‌هایی را که مربی‌گری در آنها آرزوی هر مربی است همچون بره‌ای رام به‌دنبال خود بکشاند.

با تمام اینها نکته کلیدی که باید در خاطر سپرد این است که اگر گواردیولا در طول دوره مربی‌گری‌اش هیچ جامی نمی‌برد دربه‌در دنبال کار می‌گشت، بازهم با توجه به همان معیارهایی که بایرن را به‌نظر او تیمی قابل قبول جلوه داد، تصمیم‌گیری می‌کرد و به آن تیم‌هایی که به آنها ایمان نداشت پاسخ رد می‌داد.

گواردیولا فلسفه روشنی دارد. برای او مسئله فقط اینکه تیمش چطور بازی می‌کند یا اینکه فقط باید ببرد، نیست. برای او این‌ها ملاک است: سختکوشی؛ اینکه بازیکنان انگیزه و انرژی‌شان را وقف چه چیزی کنند؛ اینکه چه چیزی استانداردهایی ثابت را برای تیم می‌سازد؛ داشتن یک رؤیا و تلاش بی‌امان برای تحقق آن.

فقط یک بار دیگر این واژه‌ها را مرور کنید و خواهید فهمید که آنها چقدر در فلسفه بازی بایرن پررنگ هستند. درست است؛ در چند سال اخیر بارها پیش آمد که بایرن مونیخ به "اف‌‌‌سی‌هالیوود" ملقب شد که آن هم به‌خاطر دشمنی و کینه‌های مزمن، رفتار غیرمعقول بازیکنانش در خارج از گود و شخصیت‌ برجسته‌ اعضایش بوده است. حالا اما باوارایی‌ها گویی پوست انداخته‌اند و رفته رفته آن روی زشت خود را محو کرده‌اند. اولیور کان رفت، اشتفان افنبرگ رفت و لوتار ماتئوس هم رفت.

از آن زمان دنیای فوتبال شاهد بوده که باواریایی‌ها چگونه تمام انرژی روحی و جسمی خود را وقف تیم کرده‌اند تا در پرورش استعداد‌های جوان، تعیین بودجه صحیح،  کسب درآمد از هر منبع ممکن، بازاریابی جهانی و ایجاد یک رابطه سالم، درست و بی‌‌جنجال با هوادارانش موفق باشد.

احتمالاً شنیدن این جملات برای گواردیولا مانند گوش دادن به یک ترانه عاشقانه بوده است. برای پپ،‌ اینکه بازیکنان باید بند کفش‌های خود را به‌قدر کافی محکم ببندند و ‌شب‌ها به‌موقع بخوابند به همان اندازه بدیهی است که توپ گرد است و چمن سبز. به بیان دیگر اشتهای او برای پرداختن به جزئیات بی‌حد و حصر است.

علاوه بر این‌ها، پپ عقیده دارد بالادستی‌های او، آنهایی که باشگاه را اداره می‌کنند باید یک فلسفه روشن، تعریف شده و منطقی داشته باشند که به‌محض اعمال برای اولین بار، دیگر تحت هر شرایطی، از حتی هوای طوفانی گرفته تا زمین سخت به قوت خود باقی بماند چون برای او سفری پایان خواهد داشت که مسیری خوبی برایش انتخاب شود.
 


تا همین سه‌شنبه هفته گذشته حتی آنهایی که با گواردیولا کار کرده‌اند هم  شانس سه تیم بایرن، چلسی و منچسترسیتی را برای جذب پپ به یک اندازه می‌دانستند. شاید دلیلش آن بود که در آن موقع به‌نظر می‌رسید سفر به انگلیس پول بیشتری برای گواردیولا به ارمغان خواهد آورد. در اینکه او علناً گفته دوست دارد در لیگ برتر کار کند و عاشق جوّ بازی و مربی‌گری در انگلیس است هیچ شکی وجود ندارد. فرهنگ، قدمت و زیرساخت‌های با کلاس جهانی فاکتورهایی هستند که هر مربی را برای فعالیت در این لیگ وسوسه می‌کند و پپ هم از این قاعده مستثنی نبوده است. با این حال هیچ یک از آنهایی که گواردیولا را می‌شناختند هرگز بوندس‌لیگا را از قلم نینداختند.

مدت‌ها پیش - تقریباً اواسط فصل 11-2010 یکی از دوستان نزدیک گواردیولا که او را از ابتدای دهه سوم زندگی‌اش می‌شناسد گفت: "هرگز این احتمال که پپ ممکن است یک روز همه ما را شوکه و بارسلونا را به مقصد بوندس‌لیگا ترک کند رد نمی‌کنم به‌خصوص اگر آن باشگاه بورسیا دورتموند یا  بایرن مونیخ باشد".

آن دوست نزدیک ادامه داد: "پپ ذهن‌ پروانه‌مانندش را برای پر زدن در اطراف مفاهیمی که او را به وجد می‌آورد آزاد گذاشته است اما بالاخره این پروانه یک‌جا می‌نشیند و آن موقع است که تصمیم بزرگ او فاش می‌شود و وقتی که او تصمیمش را گرفت دیگر برایش مهم نخواهد بود که سایرین چطور به تصمیم او می‌نگرند و اینکه آن را تصمیمی معقول و منطقی می‌پندارند یا نه ".

دوست گواردیولا می‌گفت پپ یک ویژگی فوتبال آلمان را می‌ستاید و آن استادیوم‌هایی است که هر هفته از هوادار پرمی‌شود، آن‌هم از هوادارانی که شدت حمایت‌های‌شان باعث می‌شود آنها را با رئیس یا مالک باشگاه اشتباه بگیری! جمعیت پرتعداد هواداران پرسروصدا  آن‌قدر برای پپ کافی بود که بخواهد کار در آلمان را هم از ذهن بگذراند.

اگرچه ممکن است در سراسر اروپا و دنیا به‌طور مکرر از بایرن به‌عنوان تیمی بزرگ‌تر از مثل منچستریونایتد، ‌آرسنال،  میلان، رئال مادرید یا بارسلونا یاد نشود اما کسی نمی‌تواند انکار کند که این تیم نه‌تنها در اروپا بلکه در کل دنیا برای خود یک قدرت و تیمی محبوب محسوب می‌شود. بایرن یک باشگاهی با نشتی خبری زیاد است البته این نشتی نه‌تنها برایش نقص نیست بلکه به‌نوعی مزیت هم هست. اخبار و ماجراهایی که در بایرن رخ می‌دهد در مقایسه با بسیاری از رقبای این تیم به‌مراتب راحت‌تر به بیرون درز پیدا می‌کند.

آخرین نمونه نشتی خبری همان چیزی بود که چند روز پیش در تعطیلات زمستانی تیم رخ داد. یوپ هاینکس، سرمربی باواریایی‌ها تا آخر فصل مأموریت بزرگی همچون پس گرفتن جام قهرمانی‌ از دورتموند، کسب جام لیگ قهرمانان بعد 12 سال و فتح جام حذفی، جایی که باید با دورتموند سرشاخ شود را پیش رو دارد اما نه او و نه هیچ کدام از بازیکنان بایرن برای کسب این جام‌ها به شایعه‌پراکنی مداوم نیازی ندارند. تعطیلات زمستانی فرصت هوشمندانه‌ای برای اعلام خبر به پایان راه رسیدن هاینکس و آمدن پپ بود.
 


و اما در مورد گواردیولا ... او احتمالاً از همین حالا شروع کرده به برنامه‌ریزی برای تور پیش‌فصل، تمرینات تابستانی، تعیین دستیاران،‌ آنهایی که می‌خواهد بخرد و آنهایی که می‌خواهد بفروشد یا قرض دهد. فراموش نشود که او به‌زودی مأموریت شناسایی و پرورش استعدادی جوان آکادمی جوانان بایرن را هم آغاز خواهد کرد.

توماس مولر،‌ خو‌ش‌آتیه‌ترین مهاجم باواریایی‌ها  که ماه مه سال گذشته در فینال لیگ قهرمان مقابل چلسی گلزنی کرد یکی از نمونه‌های بارزی است که گواردیولا را نسبت به جذاب بودن مربی‌گری در بایرن مونیخ متقاعد کرد. با اینکه هنوز در ابتدای دهه سوم زندگی‌اش است، یکی از بازیکنان کلیدی تیم ملی آلمان محسوب می‌شود. در واقع او از بازیکنان تولید به مصرف بایرن بود که از 11 سالگی کارش را در این تیم آغاز کرد. او اما تنها ستاره آینده‌دار بایرن نیست و نباید فراموش کرد که این تیم بازیکنان دیگری هم مانند هولگر باداشتوبر- کسی که از 13 سالگی به بایرن ملحق شد - دارد.

این بازیکنان خود به خود به فوق‌ستاره‌هایی مثل آندرس اینیستا، ژاوی و یا مسی تبدیل نمی‌شوند چون این سه نفر بیش از یک دهه است که در بارسلونا حضور دارند. با این حال آنها بیانگر این موضوع هستند که بایرن هم فلسفه توسعه یافته‌ای برای پرورش بازیکنان در زمینه‌های تکنیکی و تاکتیکی دارد و اینکه احتمالاً تا سه سال آینده بازیکنان باپتانسیلی برای تحویل به گواردیولا آماده خواهند شد.

نخست تحت مدیریت اولی هوینس و حالا زیر نظر کریستین نرلینگر، بایرن مونیخ نه‌تنها بدهی‌هایش را صاف کرده بلکه شروع به درآمدزایی هم کرده است. این برنامه باواریایی‌ها آن‌قدر موفقیت‌آمیز  بوده که به باشگاه اجازه داده در عین حال که سیاست نقل و انتقالاتش را تغییر می‌دهد بتواند بازیکنانی مانند ماریو گومز، آرین روبن، فرانک ریبری و خاوی مارتینس را جذب کند. این هم یکی دیگر از اهداف رؤیایی است که گواردیولا دنبال می‌کند. مشابه بارسلونا، بایرن هم گرایش خاصی به استفاده از بازیکنان پرورش یافته داخلی و در عین حال قابلیت خرید برترین‌های فوتبال دنیا را دارد.
 


این را فراموش نکنید که اگرچه بایرن مونیخ یک تیم آلمانی بزرگ و به‌واسطه چهار بار قهرمانی‌اش در لیگ قهرمانان به بخشی از تاریخچه فوتبال اروپا تبدیل شده اما هنوز هم به‌عنوان یک تیم باواریایی شناخته می‌شود. این تعصب نسبت به منطقه تا حدودی شبیه به تعصب بارسایی‌ها است. بارسلونا باشگاهی اسپانیایی است اما تمام کادر مدیریتی فنی و بازیکنانش را کسانی تشکیل داده‌اند که به‌اتفاق معتقدند کاتالونیا کشوری مستقل با فرهنگ، زبان و تاریخی مستقل است که لیاقت به‌رسمیت شناخته شدن را دارد. باواریایی بودن و نه صرفاً آلمانی بودن هم برای اعضای بایرن مونیخ از چنین اهمیتی برخوردار است. مانند بسیاری از فاکتورهایی که گواردیولا را به‌سمت آلیانتس آره‌نا کشاند، این حس تعصب به منطقه و تیم هم در آمدن او به میان باواریایی‌ها تأثیر داشت.

همچنین بایرن از سال 1999 تا کنون سه بار توانسته به فینال لیگ قهرمانان اروپا برسد و در هر سه بار مغلوب شده است. شکسته شدن این طلسم و برطرف کردن درد واگذاری فینال آن هم پیش چشمان هواداران خودی در ماه مه سال پیش، هم دلایل دیگری بوده‌اند که پپ را به مونیخ کشاند.

یوپ هاینکس برای بایرن مونیخ یک مربی بزرگ، موفق و صاحب سبک بوده اما بازنشستگی او نقابی بر این حقیقت می‌گذارد که بایرن به مربی نیاز دارد که بتواند آن را به‌سمت خط پایان هل دهد. در رده داخلی طی این یکی دو سال گذشته بورسیا دورتموند سوهان روح باواریایی‌ها بوده و آنها را در لیگ و جام حذفی تحقیر کرده است اما گواردیولا آمده که ورق را به‌سود بایرن برگرداند. مطمئناً پسر سابق کاتالان‌ها باید پوست کلفتی داشته باشد که ناکامی‌های چند ماه ابتدایی کارش در بایرن را تحمل کند اما اگر از این آزمون چند ماه سربلند بیرون آید می‌تواند بایرن را به بارسای دوم اروپا تبدیل کند.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار ورزشی
اخبار روز ورزشی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon