هجرت تحولساز
- اخبار رسانه ها
- 18 فروردين 1392 - 12:31
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، روزهایی که از آن عبور کردیم مصادف بود با سالروز ارتحال مرجع اعلای شیعه، مرحوم آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (اعلی الله مقامه). نوشتاری که پیش روی دارید به بازکاوی یکی از سرفصلهای مهم حیات آن بزرگوار یعنی زمینهها و عوامل استقرار ایشان در قم میپردازد. به ویژه نقش کم بدیل حضرت امام خمینی (قده) در این رویداد مورد توجه ویژه قرارگرفته است. امید آنکه مقبول افتد.
پس از رحلت مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم به مدت هشت سال، مدیریت حوزه بر عهده آیات عظام سیدمحمدحجت، سید محمدتقی خوانساری وسید صدرالدین صدر بود که به آیات و مراجع ثلاث خوانده میشدند. در اواخر دوره زعامت مراجع ثلاث، هم خود آن بزرگواران و هم دیگر فضلا و مدرسان بزرگ و دلسوز حوزه از وضع موجود ناراضی بودند که در رأس آنان حضرت آیتالله سیدروحالله خمینی قرار داشت و همگی به دنبال راه برونرفت از آن شرایط رنجآور و تأسفبار میگشتند. آنان چاره را در آن میدیدند که مجتهد و فقیهی بزرگ و مورد قبول عامه و خاصه از بیرون به حوزه وارد شود و زعامت حوزه و مرجعیت عموم مردم را به عهده بگیرد تا حوزه از شرایط موجود به درآید و سر و سامان یابد. آیتالله بروجردی برای این مسئولیت بهترین گزینه بود که هم مراجع ثلاث و هم دیگر مجتهدان، فضلا و مدرسان سطوح عالی حوزه از ایشان استقبال میکردند.
در واقع مقبولیت نفوذ و قدرت آیتالله بروجردی در اداره حوزه و ایجاد تحول و تحرک در آن و پایان دادن به برخی ضعفها، تشتتها و اختلافات نتیجه همان شرایط قبل از آمدن ایشان به قم بود. وضع آشفته حوزه بهگونهای بود که همه حوزویان و علمای قم در انتظار کسی بودند که طلاب و فضلا را از آن وضع نامطلوب نجات دهد و به نابسامانی حوزه علمیه پایان دهد.
بیگمان ورود آیتالله بروجردی به قم(1) اتفاق بسیار مبارکی بود که آغاز تحولی عظیم در تاریخ تشیع، سده چهاردهم هجری و سیر تکاملی حوزه علمیه قم به شمار میرود و هیچکس منکر این حقیقت عریان نیست. بسیاری از عالمان بزرگ امروز که شاگردان ایشان و از شاهدان آن تحولات برجسته در حوزه بودند، هنوز هم در حوزه و گوشه و کنار ایران زندگی میکنند و شاهدان زنده آن روزگارانند. آنان از جریانات حوزه علمیه در دوره زعامت شکوهمند آیتالله بروجردی خاطرهها و نکتههای تاریخی فراوانی گفته و نوشتهاند(2) و هنوز هم وقتی از آیتالله بروجردی و حوزه علمیه در زمان ایشان حرف میزنند یا مینویسند، نکاتی ظریف و بکر بر زبان میآورند یا مینگارند.
استقبال گرم اعلام حوزه قم از آیتالله بروجردی
بنا بر شواهد تاریخی، هم آیتالله فیض قمی و هم مراجع ثلاث با آغوشی باز از دعوت و عزیمت آیتالله بروجردی به قم استقبال کردند. (3) استقبال پرشور و صمیمی ایشان از آقای بروجردی به دلیل اخلاص و ایمان آن بزرگواران بود، زیرا شرایط حوزه قبل از آمدن آیتالله بروجردی بسیار اسفبار بود و تناسبی با شأن حوزه و منزلت مرجعیت شیعه نداشت؛ علما و در رأس آنان مراجع سهگانه معروف قم، با عنایت به نفوذ معنوی و پایگاه علمی و موقعیت اجتماعی آقای بروجردی امیدوار بودند آمدن ایشان به قم تغییر مثبتی در روند امور حوزه پدید آورد و آن را از حالت رخوت، اختلاف و تفرقه درآورد. بنابراین از روی اخلاص و ایمان به خدا و به قصد تقویت دین اسلام و حوزه حرم اهل بیت(ع) آماده شده بودند که زعامت و رهبری حوزه را به آقای بروجردی بسپارند. بنابراین استقبال شایستهای از او به عمل آوردند و برای اظهار حسننیت و همکاری با ایشان آیتالله حجت که قبل از آمدن آیتالله بروجردی اعلم از دیگر مراجع محسوب میشد (4) وقت و محل تدریس خود را به ایشان داد و خود بعد از درس آقای بروجردی تدریس میکرد. (5) آیتالله خوانساری در معرفی آیتالله بروجردی و تبلیغ مرجعیت و زعامت ایشان بسیار کوشید و آیتالله صدر هم محل نماز جماعت خویش در صحن حرم حضرت معصومه(س) را به آقای بروجردی واگذار کرد. (6) این استقبال و همکاری صمیمانه مراجع ثلاث با آیتالله بروجردی اتفاقی شکوهمند در تاریخ روحانیت تشیع است. آنان تا پایان عمرشان نیز همچنان مخلصانه با آقای بروجردی همگامی و یاری کردند و ارتباط صمیمی داشتند.
آیتالله بروجردی نیز در مقابل از صمیم دل ارادتمند ایشان بود. هرچند اطرافیان مراجع بهویژه بیت و اطرافیان مرحوم بروجردی گاه در برخورد با آقای حجت و دیگر مراجع قم حرکات نامناسب از خود بروز میدادند که شایسته مرجعیت نبود ـ البته آیتالله بروجردی نه راضی به آن رفتارهای جسارتآمیز نزدیکان بیت خود بود و نه در اغلب موارد خبری از آن داشتـ اما رابطه مراجع ثلاث با آقای بروجردی تا آخر عمر بر اساس احترام و حفظ جایگاه ایشان استوار بود.
نقش امامخمینی(ره) در مهاجرت آیتالله بروجردی به قم
همه علما و طلابی که در سالهای دعوت و انتقال آیتالله بروجردی به قم در حوزه علمیه قم حضور داشتند و از اوضاع حوزه کم و بیش آگاه بودند بلااستثنا اذعان کردهاند(7) که امام خمینی در دعوت، مهاجرت و اقامت آیتالله بروجردی در قم نقش اساسی و تأثیرگذاری داشت و بیش از دیگران تلاش میکرد، زیرا آیتالله خمینی با شناختی که از مقام علمی و فقهی، منزلت اجتماعی و موقعیت سیاسی ایشان داشت به یقین میدانست که حضور و اقامت وی در حوزه علمیه قم و قبول مرجعیت عامه شیعه میتواند حوزه را سر و سامان دهد و از آشفتگیهای موجود و تشتت مرجعیت رها سازد. برای همین با تمام توان و با استفاده از همه موقعیتها و فرصتها برای مهاجرت آیتالله بروجردی به قم و اقامت دائمی ایشان کوشید. از تلاشها و اقدامات تأثیرگذار و تاریخی امام خمینی برای انتقال آیتاللهالعظمی بروجردی به قم میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1ـ تهیه دعوتنامه با امضای علمای بزرگ قم؛ گفتهاند که امام نامه با امضا جمع و به عبارت دیگر طومار تهیه میکرد و به حضور آیتالله بروجردی میفرستاد. (8)
2ـ درخواست از علمای بزرگ ایران برای دعوت آیتالله بروجردی به قم؛ در این باره همسر امام شادروان بانو «خدیجه ثقفی» که شاهد عینی تلاش امام بود، میگوید:«گاهی امام 50 تا 60 نامه برای علمای سراسر کشور دستنویس میکردند که از آقای بروجردی بخواهند به قم تشریف بیاورند». (9)
3ـ زمینهسازی برای حمایت بازاریان و تجار از مرجعیت آیتالله بروجردی؛ برای مثال امام با سیدمحمدعلی سبطالشیخ، نوه دختری شیخ انصاری در تهران به منزل آیتالله بهبهانی رفت و در حضور دیگر علمای تهران با تجار و بازاریان پایتخت دیدار و درباره ضرورت اقامت آیتالله بروجردی در قم و تصدی مرجعیت شیعه گفتوگو و مقدمات مهاجرت آقای بروجردی به قم و لزوم حمایت از مرجعیت ایشان را فراهم کرد. (10)
4ـ تعطیل کردن درسها و پیگیری مسئله دعوت آیتالله بروجردی؛ امام خمینی هرگز و به هیچ بهانهای تدریس خود را در روزهای درسی حوزه تعطیل نمیکرد و بسیار جدی بود، اما در قضیه دعوت آقای بروجردی و بهمنظور تحرک بخشیدن به حوزه و حوزویان برای دعوت از ایشان، چندین بار درس فلسفه خود را تعطیل کرد(11) و به گفتوگو با علما و پیگیری امر دعوت آیتالله بروجردی پرداخت. بدینگونه عظمت شخصیت آیتالله بروجردی را به شاگردانش معرفی میکرد و نشان میداد مسئله دعوت او و اقامتش در حوزه بسیار مهمتر است و ارزش آن را دارد که درسها به خاطر این مسئله مهم تعطیل شوند.
5ـ دیدار و گفتوگوی مستقیم با آیتالله بروجردی پیرامون ضرورت اقامت ایشان در حوزه علمیه قم؛(12) در ایام بستری شدن آیتالله بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی شهرری، امام به دیدار ایشان رفت و درباره ضرورت مهاجرت او به قم با خود ایشان مذاکره کرد.
گفتنی است این همه تلاش و مذاکرات امام تأثیرگذار بود و به گفته مرحوم آیتالله سیدحسین بدلا:«به دلیل نفوذ کلمه امام، مردم و علما از ایشان حرفشنوی داشتند و پیشنهاد ایشان را میپذیرفتند». (13)
با مطالعه خاطرات و سخنان علمای آن عصر، بهروشنی میبینیم که اگر علما، مردم، طلاب و بازاریان متدین در قم و تهران و دیگر شهرهای ایران از مهاجرت آیتالله بروجردی و اقامت ایشان در قم حمایت کردند و دست به اقداماتی زدند، همه این اقدامات و مقدمات توسط آیتالله خمینی صورت گرفت.
شیخ محمدحسین مسجدجامعی بر این باور است که همه این مقدمات را آقای خمینی فراهم کردند. (14)
بنابراین هوشیاری، پیگیری و تلاشهای امام خمینی در انتقال آیتالله بروجردی به قم نقش اول و اساسی را داشت و از این منظر هر درخشش، توسعه، تحول و عظمتی که حوزه علمیه قم به دست آورد تحت زعامت آیتالله بروجردی و تلاشهای جانانه و تاریخی حضرت امام خمینی بود، زیرا اگر آیتالله خمینی چنان اقداماتی را انجام نمیداد و مقدمات مهاجرت آقای بروجردی را فراهم نمیکرد، معلوم نبود سرنوشت حوزه علمیه قم با آن وضع آشفته چگونه رقم میخورد و به کجا منتهی میشد؟
ارتباط متقابل مراجع حوزه قم با آیتالله بروجردی
آیتالله بروجردی هم از نظر سن و سال از مراجع ثلاث قم بزرگتر بود(15) و هم آوازه دانش و فقاهتش بسیار بلند؛ از طرفی به دعوت و اصرار طولانیمدت علمای بزرگ و استقبال مراجع قم به این شهر آمده بود. بنابراین آنها پیدا و پنهان در حفظ احترام و موقعیت ایشان از روی صداقت میکوشیدند و آن را برای خود وظیفه شرعی میدانستند. آنان هرچه در توان داشتند برای تکریم و بزرگداشت و حرمت آیتالله بروجردی در طبق اخلاص گذاشتند و از هیچ احترام و اکرامی دریغ نکردند.
آیتالله بروجردی هم متقابلاً همچون پدری دلسوز و برادری مهربان به آنان احترام میگذاشت و سعی میکرد با وجود او، موقعیت و مرجعیت آنان آسیب نبیند. او فداکاری و ایثار آنان را به چشم میدید و در دل و جان خویش نسبت به آنان احساس احترام و اکرام میکرد. بدینگونه رابطه صمیمی عمیقی بین آنان از همان اول برقرار شد. وقتی آیتالله بروجردی دید که برخی مراجع مثل آقای خوانساری و صدر برای تثبیت زعامت و مرجعیت او درس خود را تعطیل کردند و پای درس او مینشینند، اعلام کرد:«شما در درس من ننشینید، بروید درسهای خود را تدریس کنید». (16)
همچنین وقتی آیتالله بروجردی مشاهده کرد که مردم قم وجوه شرعی خود را به ایشان میدهند، از آنان قبول نکرد و گفت:«شما اهالی متدین قم، خمس و دیگر وجوه شرعی خود را پیش من نیاورید، بلکه به آیتالله فیض قمی بدهید و در مسائل شرعی (تقلید) به ایشان مراجعه کنید». (17)
از این قضایای تاریخی و آموزنده بهخوبی استنباط میشود که با تثبیت موقعیت آیتالله بروجردی در حوزه قم، علاوه بر وحدت زعامت و ریاست حوزه، وحدت مرجعیت نیز پدید آمد. از آن پس اغلب مردم ایران، در مسئله تقلید به او مراجعه میکردند و او بهتدریج به بزرگترین مرجع واحد شیعیان ایران و بیشتر ممالک اسلامی تبدیل شد که این خود در سایه همکاری مراجع ثلاث با ایشان بود. هرچند به گفته برخی از شاهدان اوضاع آن عصر، خود مراجع بهویژه آیتالله صدر و آیتالله خوانساری تا حدی به انزوا کشیده شدند. توسعه دایره مرجعیت واحد آیتالله بروجردی و زعامت بلامنازع ایشان علل و اسباب دیگری هم داشت که از جمله آنها حمایت علنی و قاطع این دو مرجع، آیات عظام صدر و خوانساری از فدائیان اسلام بود. (18)
البته مرجعیت آیتالله حجت تا حدی بعد از آمدن آقای بروجردی هم بهویژه در مناطق آذربایجان محفوظ ماند. بنابراین موقعیت ایشان با دو مرجع دیگر بعد از آمدن آقای بروجردی متفاوت بود. او شهریه و نان طلاب را تا آخر میداد. در عین حال به آیتالله بروجردی ارادت میورزید و حتی جلوی چشم مردم، طلاب و فضلا دست ایشان را هم میبوسید. (19)
آیتالله صدر و آیتالله بروجردی
بعد از آنکه مرجعیت و زعامت آیتالله بروجردی با همکاری صادقانه مراجع و علمای قم تثبیت شد و تقویت یافت. البته در این زمینه تأیید مراجع ثلاث، استقبال و فداکاری ایشان نقش اول را داشت. خود مراجع تحتالشعاع واقع و منزوی شدند، به همین دلیل برخی از افراد در مواقع خاصی میخواستند با سوءاستفاده از شرایط پیشآمده به تحریک مراجع ثلاث دست بزنند و به خیال خود ایشان را در برابر آیتالله بروجردی قرار بدهند.
از اینرو روایت کردهاند که یک روز شخصی در حضور آیتالله صدر که تعدادی از افراد نزدیک هم حاضر بودند، زبان به مذمت آن فقیه و مرجع بزرگ باز کرد و با زیرکی گفت:«آقای صدر! آخر چرا این کار را کردید؟» (در استقبال و تأیید آیتالله بروجردی و واگذاری محل نماز جماعت خود به او پیشگام شدید و خود را فدای او کردید). آیتالله صدر با هوشیاری و اخلاص تمام گفت:«من به یک چیز اعتقاد دارم و آن رهبری واحد است. هر کدام از آقایان مراجع و علمای بزرگ درست و بحث دارند. اگر نشد من نماز بخوانم، در خانهام میخوانم، ولی اگر این رهبری واحد [آیتالله بروجردی] را دنبال کنیم به یک جایی میرسد که کاری انجام شود، اتحاد و همدلی به وجود میآید. من به این اتحاد خیلی علاقه دارم». (20)
بدینگونه تحریک منفی برای افراد نزدیک، در فکر و دیدگاه آیتالله صدر برای ایجاد شکاف بین او و آیتالله بروجردی خنثی شد، اما این خاطره کوچک حاکی از مسائل بزرگ و پنهانی است که در آن سالها اتفاق میافتاد و معلوم میشود دستهایی در کار بودند تا رابطه مراجع را به هم بزنند. گرچه اغلب ناموفق بودند، ولی به تعبیر مرحوم آیتالله سیدحسین بدلا:«از قضا مقداری هم در این کار موفق شدند». (21)
بدینگونه در موارد زیادی این دستهای آلوده و خصمانه در نتیجه هوشیاری مراجع ناموفق و ناکام میماندند، ولی شواهدی در تاریخ وجود دارد که نشان میدهد، اطرافیان متنفذ و فضول در اغلب ارتباطات دوستانه مراجع ایجاد تیرگی و شقاق میکردند و موانعی را میتراشیدند.
پینوشتها:
(1) آیتالله بروجردی در روز نه دی ماه 1323 (چهارده محرم 1364) وارد قم شد. (ر. ک: علی دوانی، زندگانی زعیم بزرگ آیتالله بروجردی، تهران، نشر مطهر، چ سوم، 1372، صص 108 و 109)
(2) ن. ک: علی دوانی، پیشین، محمد شریفرازی، آثار الحجه، ج اول؛ تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم.
(3) ن. ک: پیشین.
(4) ن. ک: خاطرات آیتالله سیدحسین موسویکرمانی، ص 161.
(5) علی دوانی، پیشین، ص 120؛ خاطرات آیتالله سیدحسین موسویکرمانی، ص 94.
(6) علی دوانی، زندگانی زعیم بزرگ، آیتالله بروجردی، ص 120.
(7) از جمله آیات عظام: سیدحسین بدلا، میرزا مسلم ملکوتی، شیخ محمدحسین مسجدجامعی، سیدحسین موسویکرمانی و....
(8) روحالله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 364.
(9) سیداحمد خمینی، دلیل آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375، ص 60.
(10) «مصاحبه با محمدحسین مسجدجامعی»، مجله یاد، ش 5، زمستان 1365، ص 22.
(11) خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، ص 116.
(12) روحالله حسینیان، پیشین، ص 361.
(13) سیدحسین بدلا، هفتاد سال خاطره، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 145.
(14) مجله یاد، پیشین.
(15) آیتالله بروجردی متولد صفر 1292 بود.
(16) خاطرات آیتالله موسویکرمانی، ص 149.
(17) همان، ص 117.
(18) سیدحسین بدلا، هفتاد سال خاطره، ص 216.
(19) ر. ک: همان، ص 64 و خاطرات آیتالله سیدحسین موسویکرمانی، پیشین، ص 94.
(20) غلامرضا کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (تاریخ حوزه علمیه قم)، صص 105 و 106، به نقل از: عبدالعلی باقی، که در اینجا با کمی تصرف بازگو کردیم.
(21) سیدحسین بدلا، هفتاد سال خاطره، صص 145 و 146.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.