انتشار ترجمه آلمانی اثر «گوته و حافظ» تألیف بهاءالدین خرمشاهی
خبرگزاری تسنیم: کتاب «گوته و حافظ»، تألیف بهاءالدین خرمشاهی، با ترجمه محمد رضوی راد در ۵۶ صفحه، به زبان آلمانی از سوی مؤسسه علوم انسانی و اسلامی (Institut für Human- und Islamwissenschaften) منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «گوته و حافظ» تألیف بهاءالدین خرمشاهی، نویسنده و پژوهشگر برجسته با ترجمه «محمد رضوی راد» به بازار کتاب آلمان عرضه شد.
کتاب «گوته و حافظ»، تألیف بهاءالدین خرمشاهی، با ترجمه محمد رضوی راد در 56 صفحه، به زبان آلمانی از سوی مؤسسه علوم انسانی و اسلامی (Institut für Human- und Islamwissenschaften) منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.
ناشر این کتاب با اظهار این نکته که همدلی از همزبانی بهتر است، اعلام کرده که یوهان ولفگانگ فن گوته (1832-1749) همانند حافظ یکی از مهم ترین متفکران و خارق العاده ترین نوابغ تاریخ فرهنگ جهان بوده است.
فهرست مطالب این کتاب عبارتند از: دیوان شرقی، پشت زمینه های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی، چندگانگی فرهنگی، شعف، خوش گذرانی و تقوای اندک، هنر و به عبارتی خلوص هنری، روش و سبک هنری، شناخت عرفانی و خِرد و ظرفیت شخصیت در رابطه با دین.
یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang von Goethe) ادیب، نویسنده، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی، یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار میرود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون 18 و 19 اروپا و یکی از افراد برجستهٔ ادبیات جهان محسوب میشود. گوته در آلمان، شکسپیر در انگلستان، ویکتور هوگو در فرانسه و دانته در ایتالیا را چهار رکن ادبیات اروپا میدانند.
گوته، «دیوان غربی-شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آنها میتوان به دو شعر زیر اشاره کرد:
حافظا، در غزلهایت میشنوم
که شاعران را بزرگ داشتهای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشتِ اوست.
و همچنین:
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتییی پُر شتاب و خروشان
به پهنهٔ پُر موج دریا در میآید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزابها میزند.
آن و دمی است که اقیانوس درهماش بشکند.
ولی این تختهبند پوده همچنان به پیش میراند.
در غزلهای سبکخیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوهوار آتش نیز.
و گدازهها مرا در خود غرق میکنند.
با این همه خیالی نیز درونم را میآکند
و شجاعتام میبخشد.
مگر نه آنکه من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته و عشق ورزیدهام!
انتهای پیام/