به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدکریم موسوی متولد بهمن سال 1353 در شهر سوسنگرد است؛ او علت گرایش و ترغیب به سوی قرآن و معارف اهل بیت(ع) را مرهون بافت مذهبی و معنوی خانواده، علی الخصوص توجهات پدر بزرگاش میداند که او را به سوی قرائت قرآن و ابتهالخوانی سوق داد. وی با توجه به ماهیت زندگی ساده و روستایی کاملا سالم و بدون دغدغههای شهری معتقد است کودکی و خردسالیاش با ذهنیتی مساعد جهت دریافت هنرهای مذهبی سپری شده است.
از همان ابتدای ایام کودکی و نوجوانی علاقه وافری به استماع آیات قرآن از اساتید بزرگ مصری نشان میداده است؛ به دلیل محل سکونت و محدودیت امکانات شنیدن تلاوت اساتید مصری میسر نبوده اما به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی، بعد از جنگ تحمیلی و نهایتا کوچ اجباری خانواده به سوی اهواز امکانات برای پیمودن مسیری در جهت فعالیتهای قرآنی فراهم میشود و سکونت در منطقهای مستعد و قرآنی با وجود اساتیدی همچون استاد مهدی دغاغله و عباس حزباوی و همراهی آنها باعث شد که این مسیر با سرعت، دقت و کیفیت بالاتری پیش رود.
با ورود به گروه تواشیح «ثقلین»، الهام گرفتن از تجربهها و در نهایت سفر به کشورهای اسلامی و غیر اسلامی و کسب تجربه در قرائت و تواشیح و کسب رتبههای مختلف استانی و کشوری در این امر باعث شد که «سید کریم موسوی» وارد عرصه جدیدی در امر ابتهال خوانی شد و با توجه سیری صعودی ایشان توانست اقدامات و فعالیتهای تأثیرگذاری را با قرائت قرآن و ابتهالخوانی و مدح پیامبر و اهل بیت(ع) در داخل کشور و میان کشورهای خارجی به جا بگذارد.

*تسنیم: آقای کریمی اولین بارقههای علاقهتان به قرآن چگونه شکل گرفت، کی و کجا و نزد چه اساتیدی به آموزش قرآن پرداختید؟
قرائت و تلاوت قرآن را از هشت سالگی آغاز و در دوران دانشآموزی رتبههای متعددی کسب کردم. توانستم مقام نخست مسابقات دانش آموزی را از آن خود کنم بعد طی از این مسیر و تجربیات پنج ساله در قرائت قرآن کریم وارد فضای ابتهال شدم از سال 67 فضای حرفهای تواشیح را شروع کردم و چون ابتهال و تواشیح از هم جدا نبوده و همدیگر را تکمیل میکردند توانستم پس از مدتی در کشور و جهان اسلام حرفی برای گفتن پیدا کنم و به صورت رسمی، ملی و فراملی فعالیتهای خود را در عرصه داخلی و بینالمللی شروع کردم. الان 20 سال است که مشغول فعالیتهای قرآنی هستم.
پیش از اینکه من یک فعال، مبتهل و عضو حرفهای گروه تواشیح باشم، اول از همه قاری قرآن هستم؛ این رشتههای قرآنی همانند نهرهای جاری از چشمه قرآن کریم است که توانستم بعد از تسلط بر قرآن آنها را انجام داده و وارد عرصههای دیگری شوم.

*تسنیم: اما شهرت شما در ابتهال بیشتر از رشته قرائت است، علت چیست و وضعیت ابتهالخوانی را در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
اینکه نام من بیشتر در حوزه ابتهال مطرح شده و ابتهالخوانی من بیشتر از قرائتهایم مورد توجه واقع شده است، شاید به این خاطر باشد که قراء و فعالان قرآنی کار حرفهای بسیاری در حوزه ابتهال صورت نداده باشند؛ به خاطر اینکه زبان مادریام عربی بود و استانی که در آن زندگی میکردم امکانات بیشتری را در این حوزه در اختیار من قرار میداد تسلط خاصی بر این زبان داشتم باعث شد در کنار رشته قرائت، کار ابتهال را جدیتر، فنیتر و حرفهایتر دنبال کنم.
درست است رشته ابتهال در کشور ما کمی مغفول و مهجور مانده است، و آن طور که رشتههای دیگر قرآنی مطرح هستند از ابتهال شاید یاد نشده و سراغی گرفته نشده است. برای توضیح این مورد میتوان مثالی زد مثلا در حوزه سینما و تلویزیون اگر سریالی از شبکه دولتی ما پخش شود معروفتر شده و شهرت بیشتری نسبت به دیگر سریالها پیدا میکند. این شهرت به دلیل وجود نداشتن و ساخته شدن سریالهای دیگر نیست، اینکه آن سریال در ماه خاص یا از شبکه خاصی پخش شده از خوش اقبالی آن است. در مورد ابتهال هم همین گونه است و من قاطعانه و به جرأت میتوانم بگویم ابتهال زیباترین هنری است که خواهان بسیاری دارد.
من در مجالس رسمی و ملی بسیاری شرکت میکنم و تقاضا برای اجرا بسیار است؛ اما تعداد مبتهلان ایرانی پایین است. علت محدودیت نفرات به خاطر زیبانبودن هنر، فراگیر و یا عمومی نبودن آن نیست؛ بلکه به این خاطر است تعداد نفراتی که میتوانند وارد عرصه فنی و تخصصی ابتهال شوند کم است. تخصص ابتهال در میان هر قاری و شخصی وجود ندارد به همین دلیل افراد کمتری وارد این حوزه شده و کمتر بر روی آن سرمایهگذاری میکنند.
*تسنیم: برای قرائت قرآن کریم و یا ابتهالخوانی به کشورهای خارجی هم سفر کردهاید؟ نقش تبلیغی و فرهنگی اعزامهای قرآنی را به کشورهای خارجی چطور ارزیابی میکنید؟
من طی مدتی که به فعالیت قرآنی مشغول هستم به کرات سفرهای خارجی داشتهام. پاکستان، هند، امارات، عمان، عراق، لبنان، سوریه، ترکیه، فرانسه، بوسنی هرزگوین و ... از جمله کشورهایی است که بارها به آنها سفر کردهام. بیش از هفت مرتبه به عراق، بیش از شش بار به عربستان رفتهام و بسیاری از این سفرها سالها تکرار میشد و ادامه داشت. این سفرها از همان بیست سال پیش شروع شد.
کلیت امر این است که قراء، تأثیرگذارترین مبلغین فرهنگی اعزامی به کشورهای خارجی هستند. این اعزامها هم در انتقال معارف تشیع میتواند مؤثر باشد و هم در انتقال گفتمان انقلاب اسلامی که میتوان از آنها به عنوان مبلغین فرهنگی نیز نام برد. وقتی قاریان به کشورهای خارجی اعزام میشوند و به قرائت قرآن میپردازند چیزی را تلاوت میکنند که مسلمانان تمام کشورها آن را قبول دارندو شما تصور کنید کسی که علاوه بر تلاوت مدح اهل بیت را نیز بخواند چقدر میتواند تأثیرگذاری خود را چند برابر افزایش دهد.
من چون هم قاری و هم مبتهل هستم و هم به زبان عربی تسلط دارم احساس میکنم توانستهام با قرائت قرآن و خواندن ذکر اهل بیت افراد بیشتری را به فرهنگ و معارف تشیع جذب کنم و اینکه یک ایرانی میتواند تا این حد با تسلط بر زبان عربی تأثیر بگذارد هم شیعیان و هم اهل سنت را جذب میکند و همان کار تبلیغی در حوزه انتقال گفتمان انقلاب اسلامی صورت میگیرد. بسیاری از اهل سنت ما به مدح اهل بیت علاقه دارند و تأثیر بسیاری از ابتهالخوانی ما میگیرند اگر قرائی که اعزام میشوند سعی کنند علاوه بر قرائت تا حدودی در ابتهال تسلط داشته باشند، قطعاً نفوذ فرهنگیشان بیشتر خواهد شد.

قاریان بر اساس توانمندی و کاربریشان اعزام شوند
*تسنیم: هر ساله میزان اعزامهای قاریان و حافظان به کشورهای خارجی کمتر شده و روال نزولی را طی میکند، این کاهش اعزام از نظر شما به چه دلایلی برمیگردد، ضعف مدیریت، کمبود بودجه یا... ؟
بله اعزامها کاهش یافته است خیلی از افراد دیگر به اعزامهای خارج از کشور نمیروند من هم خیلی از سفرها را نرفتهام؛ دلیل دارد و به این خاطر است که بیشتر سفرها را زمانی میگذارند که تعداد برنامهها در کشور ما بسیار زیاد است؛ و ما حضور در کشور را الزامیتر از اعزام به کشورهای خارجی میبینیم؛ برای مثال بسیاری از اعزامها در ماه مبارک رمضان است؛ علاوه بر تعدد برنامههای داخلی در این ماه اعزامها را به نحوی برنامهریزی میکنند که به کلیه برنامههای دیگر لطمه وارد میکند. اگر کل ماه مبارک رمضان باشد مشکلی نیست اما اغلب چندین روز از میان ماه انتخاب شده و چنین اعزامی همه برنامهها و مراسمهای یک ماهه را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
بسیاری از قاریان درجه یک کشوری به کشورهای خارجی نمیروند و گاهی پرداختن به برنامههای داخلی در کشور ما باصرفهتر بوده و در اولویت قرار میگیرد. علاوه بر زمان نامناسب؛ اصلا از سلایق افراد در انتخاب کشورها و اعزام به آن، استفاده نمیشود برای مثال من بین کشور آلبانی و عراق؛ عراق را انتخاب میکنم چون میدانم رفتن و فعالیت در این کشور تأثیر بسیاری از اعزام به آلبانی دارد. یا وقتی جمع بیست سی نفرهای در آلبانی فقط قرار باشد مخاطب قرار گیرند؛ قطعا انتخاب قرائت در حرم امام کاظم که از صدها کشور مورد استقبال قرار میگیرد مفیدتر واقع میشود اما سلیقه قاریان در اعزام تاثیری ندارد.
زنگ میزنند کشوری را مشخص میکنند و قدرت انتخاب از قاریان گرفته میشود؛ برای افراد حرفهای دیگر اعزامها از رنگ و بوی قدیم افتاده است؛ بسیاری از سفرهای خارجی هم که الان صورت میگیرد دعوتهای آزاد است، اما ای کاش سازمان بر اساس توان اشخاص و نوع کاربری افراد، مکانها را برای اعزام مشخص کنند.
اعزام یک قاری میتواند کار 50 مبلغ را انجام دهد
ما قبلا اعزامهای 200 نفره داشتیم، اما سالهای اخیر این تعداد به 30 تا 40 نفر رسیده است. این کاهش، منطقی نیست اگر فرض بگیریم اعزام قاریان به خارج از کشور تأثیری نداشته و علت افول همین بوده از اساس این احتمال اشتباه است؛ چون قطعاً قرآن و قرائت قاریان در کشورهای خارجی تأثیرات فراوانی به همراه دارد اگر هم تأثیرات این کار تبلیغی روشن است پس چه توجیهی برای کاهش اعزامها وجود دارد؟
موضوع فرستادن قاریان به کشورهای خارجی با توجه به سیاستگذاری اعزامها گویی برای برخی که متصدی این امر میشوند از اهمیت چندانی برخوردار نیست، اگر هم حقیقتاً این طور نباشد رفتارها به نوعی است که اینطور احساس میشود؛ باید افرادی وارد مدیریت این بخش شوند که تخصص و دغدغه حقیقی آن را دارند، اما در ظاهر امر اینگونه نیست اگر کسی مدیریت این حوزه را بر عهده بگیرد که در این وادی عالم و کاردان باشد متوجه خواهد شد که اعزام یک قاری میتواند کار 50 مبلغ را انجام دهد.
*تسنیم: استقبال کشورهای خارجی از قراء ایرانی چگونه است و علت اینگونه استقبالها را چه میدانید؟
هر کشوری حتی مصر که مهد و مادر تلاوت قرآن است؛ وقتی تلاوت ایرانیان را میشنوند و مزه تلاوت ایرانیها زیر زبان مستمع میرود ذوق میکند و ابراز تمایل نسبت به قراء خود بیشتر میشود چه برسد به کشورهایی که از نظر فضای تلاوتی از ما پایینتر هستند و همچنین عاشق شنیدن تلاوت هستند پنجره جدیدی را از تلاوت میشنوند؛ وقتی از قاری غیرعرب بشنوند؛ شما فکر کنید برای مثال از یک قاری فارس یا ترکزبان اهل تبریز باید با مترجم ارتباط بگیرد اما وقتی تلاوت میکند انگار عرب زبانی مسلط به قوانین تجویدی قرآن را در سطوح عالی تلاوت میکند این باعث میشود حتی کسی که در این حوزه تخصصی ندارد مستمع ساده یا نمازگزار یک مسجد هم تعجبش شکفته میشود و با هیجان بیشتری قرآن را استماع کند. اینکه قراء و سفیران ما مورد توجه قرار میگیرند نه تنها طبیعی است بلکه اگر مورد توجه قرار نگیرند غیرطبیعی خواهد بود.
استقبال خاص از تلاوت قاریان ایرانی دلایل متعددی دارد همه کشورها وضعیتی مشابه ایران را ندارند که بهترین تلاوتها را بتوانند از رادیو و تلویزیون خود دریافت کنند همیشه به شنیدن تلاوتها نیاز دارند و چون تعداد قاریان برخی کشورها محدود بوده و دسترسی چندانی به تلاوتهای برجسته جهان اسلام را ندارند درخواستها، استقبالها و اقبالها بیشتر شده و در مواجهه با قاریان ایرانی و تلاوتهای بینظیر آنها به وجد میآیند. حتی اگر کشوری در قرائت قرآن مهارت داشته و قاریان برجستهای در این زمینه داشته باشد باز هم نمیتواند از استقبالش در مقابل قاریان جوان و با استعداد ایرانی بکاهد.
همچنین بیشتر کشورهای اسلامی به جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری علاقه خاصی دارند این علاقه ویژه در میان اهل تشیع و اهل سنت دیده میشود که در ذوق مستمعین تأثیر بسیاری داشته و باعث میشود هیجان آنها در مقابل شنیدن صوت تلاوت ایرانیان بیشتر شود. بسیاری علاقه دارند قاریانی را که ثمره نظام جمهوری اسلامی ایران هستند از نزدیک دیده و تلاوتهایشان را بشنوند.

*تسنیم: سالها در اثر تبلیغات سوء وهابیت در برخی کشورهای اسلامی گفته میشد که قرآن ایرانیان با قرآنهای دیگر متفاوت است ایا الان این طرز تفکر غلط هنوز ادامه دارد یا واحد بودن قرآن جمهوری اسلامی ایران با دیگر قرآنها در میان کشورها جا افتاده است؟ شما هم با این نمونهها برخوردی داشتهاید؟
این طرز فکر که قرآن جمهوری اسلامی ایران با قرآن دیگر کشورها فرق دارد مربوط به دهه 70 است الان سالها است که با توجه به وسعت شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی و گستره ارتباطات همگان فهمیدهاند که تصور متفاوت بودن قرآن ایرانیها با دیگر کشورها عاقلانه نیست. وقتی شبکههای تلوزیونی ملی و استانی کشور ایران از طریق ماهواره قابل دریافت است دیگر این تصور از بین میرود و آنها میتوانند مرتباً به قرآنهایی که از شبکهها پخش میشود توجه کنند.
الان دیگر چنین شائبههای پیش و پا افتادهای وجود ندارد، بلکه وهابیت وارد جنگ تن به تن شده است؛ وضعیت به گونهای تغییر کرده که حامیان شیعه و ایران در هر نقطهای از جهان به شهادت میرسند. جبهه دشمن به شکل دیگری تغییر کرده و خصومتشان از طرق مختلف دیگری ارائه میشود. معلوم است که قرآن ما هیچ تفاوتی با کشورهای دیگر ندارد همین که ما قاری به کشورها اعزام میکنیم، یعنی خواستار اتحاد هستیم و میخواهیم اتحاد خود را با دیگر کشورهای مسلمان نشان دهیم و بگوییم نهتنها قرآن که دین، پیامبر و کعبهمان نیز واحد است و آن را به صورت رسمی اعلام میکنیم.
من هم طی سالهایی که هنوز فکر میکردند قرآنمان واحد نیست در کشورهای مختلف با این افراد برخورد داشتم 14 سال پیش وقتی در کشور پاکستان در جمعی از اهل سنت شهر پیشاور برای قرائت آماده شدم عدهای جلوی من را گرفتند و گفتند نکند بروی بالا و چیز دیگری بخوانی. آنها به دلیل تردیدهایی که داشتند میخواستند فقط پنج دقیقه وقت در اختیارم بگذارند و به افراد زیادی اجازه ندادند تا درمحل قرائت حضور یابند؛ اما وقتی دیدند حقیقت چیزی جز تصورات اشتباه آنها است پنج دقیقه تلاوت به 25 دقیقه رسید و با اینکه قرار بود افراد زیادی در محل برگزاری برنامه حضور نیابند اما تعداد قابل توجهی حضور یافتند.
*تسنیم: تأثیر تبلیغی و فرهنگی قاریان تنها محدود به کشورهای جهان اسلام است یا در کشورهای غیر مسلمان اعم از کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز این تأثیرات مشهود است؟
من به خاطر تسلط به زبان عربی بیشتر به کشورهای عربی نزدیک به حاشیه خلیج فارس سفر کردهام؛ از وقتی عراق نیز امنتر شده، تعداد این سفرها افزایش یافته است در کشورهای اروپایی تجربه کمتری دارم اما به این نتیجه رسیدهام که هرچقدر کشوری از نظر امکانات ضعیفتر باشد استقبال هم از قرائت قرآن بیشتر است نه اینکه به این معنا باشد که در کشورهای اروپایی استقبال نیست و یا تأثیرگذاری پایین است اما در کل اینگونه بوده است. برای مثال وقتی به کشور افغانستان رفته بودم سفر هفت روزه من 23 روزه شد و یا وقتی به هندوستان رفته بودم قرار بود با جمعی 200 نفری مواجه باشم اما با خیابانهایی مملو از جمعیت برخورد کردم که آن روز به خاطر قرائت من یک بازار به صورت کامل تعطیل شده بود.
ما اگر به کشورهای اروپایی هم برویم هم برای تقویت مسلمانان میرویم و هم اینکه قطعا تاثیراتی میگذاریم که غیر مسلمانها نیز جذب شده و به سوی شناخت اسلام بروند. تجربه نشان داده است قرائت قرآن حتی اگر تعداد بالایی را در کشورهای اروپایی متاثر نکند اما عمیق است حتی اگر تعداد کمتری را شامل شود. کشور ایران در رشته ابتهالخوانی در سطح نسبتاً خوبی قرار دارد و عملکرد مطلوبی نسبت به دیگر کشورها داشته است. این ابتهالخوانی توانسته تأثیرات مطلوبی بر کشورهای اروپایی بگذارد و این تأثیرگذاری در سفر به کشورهای اروپایی مشهود است.
*تسنیم: بارها قاریان مطرح کردهاند که تأثیرات قرائت بسیار بیشتر از تأثیر فعالیت مبلغان و سخنرانان مذهبی است؛ شما هم تجربهای در این مورد دارید؟
قطعا قرائت قرآن و شنیدن آن تأثیر بیشتری از کلمات یک سخنرانی میگذارد قرآن زبان خداوند است و وقتی کلام خدا را کسی بر زبان آورد معنویت حاصل از آن با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. یک مبلغ مذهبی که فارسیزبان است باید سعی داشته باشد، وقتی به کشورهای خارجی اعزام میشود، زبان آن کشور را مسلط بوده و بتواند تعالیم را طبق آن کشور ارائه دهد؛ اینکه کلام آن فرد مورد پذیرش واقع شود یا خیر قطعی نخواهد بود؛ اما یک قاری وقتی اعزام میشود قراراست قرآنی را تلاوت کند که همه جهان اسلام به آن معتقد هستند و همه آن را میخوانند. تأثیر گذاری آن تلاوت به زبان فرد ارتباطی ندارد و آیات قرآن قابلیت جذب بینالمللی دارد که میتواند مورد پذیرش همگان واقع شود.
*تسنیم: طی مدت فعالیت قرآنی خود؛ آیا به دیدار مقام معظم رهبری هم رفتهاید؟ اگر احیاناً پاسختان مثبت است، از تجربیات آن دیدار یا دیدارها بگویید.
من تقریبا حدود 9 مرتبه به دیدار ایشان رفتهام که از برکات فعالیتهای قرآنی من بوده است؛ تمام دیدارها شیرینترین دقایق زندگی من بود. امسال هم اول ماه رمضان و هم در روز عید فطر به خدمت ایشان رسیدم و چون ابتدا و انتهای ماه رمضانم با دیدار ایشان پیوند خورد بهترین خاطره دیدار با رهبری را برایم رقم زد.
همه ساله توانستهام به دیدار ایشان بروم که یا به صورت گروه ابتهالخوانی بوده است یا به صورت غیر گروهی. هیچکدام از دیدارها نمیتواند از دیگری متمایز شود. فقط امسال خاطرهاش ماندنیتر خواهد شد چون خداوند هدیه مرا هم در روز اول و هم در روز آخر ماه رمضان به من داد.

*تسنیم: اگر بخواهید به شاخصترین خاطره عمر قرآنیتان اشاره کنید چه میگویید؟
همه اتفاقات در فعالیتهای قرآنی میتواند خالق یک خاطره خاص باشد، اولین اجرا در حرم امام حسین را هیچگاه فراموش نمیکنم. من همیشه بزرگترین آروزیم اجرا در حرم حضرت امام حسین(ع) بود و من تا کنون چندین بار شاهد محقق شدن آرزویم بودهام که لطف الهی شامل حال من شد.
اولین اجرا در حرم سیدالشهدا(ع) ابتهالخوانی بود که 9 سال پیش اتفاق افتاد و من همان ابتهالخوانی را در حرم امام رضا(ع) نیز اجرا کردم و به برای نخستین بار توانستم به آرزوی دیرینهام دست یابم.
گفتوگو از: طیبه سادات مولایی
انتهای پیام/