به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بیش از 80 درصد از منظومههای شعر فارسی از سده سوم تا زمان حال شامل مقولههایی از ادب آیینی بوده است. جایگاه امروز شعر مذهبی و آیینی به عنوان یک هنر ناب دینی، بسیار برجسته است و اگر بگوییم شعر بیان احساس و عاطفه است، در حق آن کم لطفی کردهایم. شعر آیینی شعری است که از جان و دل شاعر متعهد ریشه میگیرد و اگر بخواهیم ادبیات آیینی را از بدنه زبان و ادب فارسی جداکنیم، شاید چیزی از این ادبیات کهن باقی نماند.
عرض ارادت به ساحت امام رضا(ع) به لحاظ کمیت یکی از پربسامدترین سرودههای آیینی به ویژه در سالهای پس از انقلاب و ایجاد موج جدیدی در اشعار آیینی کشور است. در این میان بسیاری از شاعران جوان با استفاده از ذوق و عاطفه شاعرانه، به مباحثی پرداخته و موضوعات جدیدی را وارد این عرصه کردهاند. علیاکبر لطیفیان از جمله شاعرانی است که ابیات فراوانی را در ساحت اهل بیت(ع) سروده است. او در این میان سرودههای متعددی را به ساحت حضرت امام رئوف(ع) تقدیم کرده است. چند سروده از علیاکبر لطیفیان به ساحت امام رضا(ع) تقدیم میشود:
عاشقت شد از ابتدا این قدر
دوست دارد تو را خدا این قدر
بغلِ کعبه هم به جان خودت
ما نگفتیم ربّنا این قدر
بیسبب نیست شهرت آهو
آن قدر گریه کرد تا این قدر...
حرمت میرسیم زود به زود
دل نبرده کسی ز ما این قدر
چقدر عاشق خودت شدهای
جلوی آینه نیا این قدر
کربلا رفتم و نجف رفتم
من ندیدم برو بیا این قدر
از خدا هم سرت شلوغتر است
چه کسی داشته گدا این قدر
کرمت مایه خجالت ماست
کم نوشتم ولی چرا این قدر؟
مزد یک بار ما سه بار شماست
هیچ کس سر نزد به ما این قدر
وقت مردن بیا کنارم باش!
ظرف ما را مکن طلا این قدر
کربلای مرا به تو دادند
پس اذیت نکن مرا این قدر
این که ما عاشق شما شدهایم
کار ما بود یا شما این قدر...؟!
*** *** ***
ساعات طوفان، وقت جزر و مد رسیده
نبضم چه محکم میزند تا صد رسیده
آیا قبولم میکند یا نه؟ ولی نه
اصلاً چرا این فکرهای بد رسیده
این جا تمام مهربانی مال آقاست
این جا مگر بر سینه، دست رد رسیده؟
سوت قطار آمد، کسی در پشت در گفت:
ای جانمی جان اول مشهد رسیده
از کوچه قلبم تا حرم یکباره پر زد
ردّ پرم تا پرچم گنبد رسیده
طوفان عشقت شستوشو داده دلم را
چشم رئوفت آبرو داده دلم را
دلشورهای شیرین سر بال و پرم هست
هشت آسمان آیینه، در دور و برم هست
باران غم هرگز نمیگیرد سراغم
تا مهربانیهای تو روی سرم هست
وقف سر انگشت پر از مهر تو بوده
هر جا اگر نام و نشانی از کرم هست
خوبی تو تا نا کجا تا آن سوی عرش
هر قدر هم بالا و بالا میپرم هست
این بچه آهوهای اشکم زنده هستند
تا گوشههای دنج و گرم این حرم هست
داخل نمیآیم، دم باب الجوادم
این جا برای ما گداها بهترم هست
شرط قبول افتادن ایمان، تویی تو
خورشید عالم تاب من! سلطان تویی تو
لبخند تو آغاز احساس سحرها
زیباترین نقاشی تصویرگرها
این قلبها از بچگی زائر شدن را
دیدند در تاب و تب دوش پدرها
حتماً همیشه عذرها را میپذیری
با تو نمی ماند اگرها و مگرها
اصلاً تو این جا آمدی تا پر بگیرم
تا وا شود از بال هامان دردسرها
از دست تو اذن شهادت را گرفتند
طوفانیان جبههها، آن با جگرها
روی قدمگاه دلم پا میگذاری
سنگ است اما از تو میگیرد اثرها
از خاک نیشابور چشم من گذر کن
خورشید معراج کجاوه! یک نظر کن
شاه خراسانی و دنیا زیر پایت
صدها مفاتیح الجنان در یک دعایت
بالا نشین بودی ولی با ما نشستی
رزاق هر سفره، غلامان هم غذایت
غربت کشیدی تا دلی غمگین نماند
هرجور شد ماندی، به قربان وفایت
آه! ای امام فطر ما بیتو فطیریم
آب و غذامان غصههای بینهایت
بی تو چه میکردیم اگر این جا نبودی
بی این همه الطاف بی چون و چرایت
ما چند وقتی میشود باران نداریم
آقا بدون التفاتت جان نداریم
از آن زمان که وارد ایران شدی تو
قبله عوض شد، قبله ایران شدی تو
سلمان فرستادیم و زهرا با کرامت
آقاییت را داد و حالا جان شدی تو
مهمان ما هستی ولی ما ریزه خوارت
بر خشکسال دستها باران شدی تو
بی تو تمام آرزوها هرز میرفت
اما رسیدی سبزی گلدان شدی تو
دِعبل سر زخم شما را باز کرده
تا گفته از کرب و بلا گریان شدی تو
از جدّتان گفت و دلت را غم گرفته
ابن شبیبِ چشمتان ماتم گرفته
*** *** ***
چشم مرا پیاله خون جگر کنید
هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید
من کمتر از گدای شب جمعه نیستم
خانه به خانه دست مرا در به در کنید
بدکارهها به نیمه نگاهی عوض شدند
مارا فضیل فرض کنید و نظر کنید
این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است
فکری برای این نفس بی اثر کنید
باید برای سوختنم چاره ای کنم
این روزه روزه نیست برایم سپر کنید
العفو گفتنم که به جایی نمیرسد
ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید
در میزنیم و هیچ کسی وا نمیکند
پس زودتر امام رضا(ع) را خبر کنید
*** *** ***
باغ گُلاید و ما بقیه شبنم شما
باغ بهشت، باغچه خرم شما
چیزی ز کم، زیاد ندارد زیاد ما
چیزی کم از زیاد ندارد کم شما
شیطان که نیستیم، یقیناً فرشتهایم
پس سجده میبریم بر این آدم شما
این سیئات را حسناتم نوشتهاید
یعنی به جای آن همه ما...! این همه شما...!
حتی مسیح میّت ما را نفس نداد
ای بچههای فاطمه بازم دم شما...
روح القدس شدید و کسی باردار شد...
احساس میکنم شده ام مریم شما
در عالم شماست خدا جلوه میکند
ای مظهر صفات خدا، عالم شما
انتهای پیام/