به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، حسین موسویان، مذاکره کننده ارشد هستهای سابق ایران و محقق دانشگاه پرینستون آمریکا در یادداشتی که در پایگاه خبری تحلیلی گلفنیوز منتشر شد به بررسی اثربخشی فشارها و تهدیدات در جهتدهی به برنامهها و تصمیمات ایران بالاخص در حوزه هستهای پرداخته و اعلام میکند که رویکرد فشار و ارعاب درباره ایران تأثیری نداشته و کشورمان اهداف اعلان شده خود را تحت هر شرایطی ادامه خواهد داد. وی مینویسد:
تفکر استراتژیک بسیاری از تحلیلگران و سیاستگذاران آمریکایی همانگونه که توسط باراک اوباما نیز توصیف شده چنین است: "اگر هم یک تهدید واقعی درباره استفاده از زور وجود داشته باشد و هم یک تلاش دیپلماتیک فشرده، در این صورت میتوان به توافقی [با ایران] دست یافت."
این برداشت که تهدیدها و ارعاب توسط آمریکا منجر به نتایج و تصمیمات مثبت از جانب ایران میشود نادرست است. با این حال، اتکای غرب بر این ایدئولوژی دلیل اصلی وضعیت کنونی در روابط بین ایران و آمریکا است.
یکی از نویسندگان این مقاله به عنوان فردی دخیل در سیاست خارجی [ایران] به مدت سه دهه، معتقد است که تهدیدات آمریکا و دیگر کشورها و نهادها هیچگاه دلیلی برای تغییر در سیاست خارجی ایران نبودهاند.
برخلاف این عقیده رایج، ایران سیستم سیاسی خود را مستقل از قدرتهای خارجی – مهمتر از همه آمریکا – تعریف میکند. این امر در جریان انقلاب صادق بوده و یکی از اولویتهای اصلی، حتی در زمانی که ایران به دنبال مصالحه با غرب است، میباشد.
حکم استقلال نه تنها از فرهنگ غنی ایران برمیخیزد بلکه مقاومت این کشور در برابر فشارهای خارجی همچنین از نظام توحیدی حاکم منتج میگردد. در نهایت، اگر ایران دولت خود را بر اساس ترس از تهدیدات آمریکا مدیریت کند، متعاقبا تهدیدات بیشتر عامل امتیازات بیشتر شده و هویت و استقلال دولت جمهوری اسلامی ایران از بین خواهد رفت.
تحلیل سابقه تاریخی نشان میدهد زمانی که ایران هدفی را تعیین میکند، علیرغم فشارها و موانع خارجی به این هدف دست پیدا میکند. برای مثال، از زمان انقلاب ایران، همه قدرتهای جهان به اتفاق با توسعه تکنولوژی هستهای صلحآمیز ایران مخالفت کردند، در دهههای 1980 و 1990، غرب به رهبری آمریکا انواع تاکتیکهای فشار را به ایران تحمیل کرد.
سرسختی
علیرغم این تمهیدات هشدار دهنده، زمانی که محمد البرادعی، دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای در اوایل سال 2003 به ایران آمد، وی و باقی جهانیان متوجه شدند که تهران توانسته است تأسیسات غنیسازی کامل اورانیوم را در نطنز ایجاد کند.
توانمندی موشکی ایران مثال دیگری درباره سرسختی در مقاومت در برابر غرب است. در زمان حمله عراق به ایران از سال 1980 تا 1988، رژیم صدام حسین با پشتیبانی کامل قدرتها غربی صدها موشک را پرتاب کرده و منجر به مرگ و جراحت هزاران نفر از شهروندان شدند.
سپس ایران تصمیم گرفت که در حوزه تکنولوژیهای موشکی مهارت کسب کند. غرب هرآنچه میتوانست را انجام داد تا از دستیابی ایران به مواد و دانشی که این کشور را قادر به توسعه تکنولوژی توانمندی موشکی خواهد کرد، جلوگیری کند. و بار دیگر، علیرغم این فشارها، ایران در تکنولوژی ساخت موشک مهارت یافت.
به همین ترتیب، در حوزه تسلیحات متعارف، غرب و شرق در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که با هدف سرنگونی نظام و تجزیه کشور انجام گرفته بود، با تمام انواع تسلیحات متعارف از صدام حمایت کردند. علاوه بر این، یکی از اولین تحریمهایی که توسط آمریکا علیه ایران اعمال شد ممنوعیت تهیه و واردات تسلیحات متعارف توسط کشورمان بود. این تحولات منجر به تصمیم ایران برای توسعه صنایع دفاعی بومی شدند.
این مثالها نشان میدهند زمانی که ایران تصمیم میگیرد به هدفی دست یابد، اراده راسخ این کشور علیرغم فشارهای و مخالفت غرب اغلب منجر به دستیابی به هدف مذکور میشود. تصمیم ایران برای عدم ساخت هر نوع تسلیحات کشتار جمعی به دلیل تهدیدات و فشارهای آمریکا نیست.
با توجه به دستاوردهای قبلی، اگر ایران واقعا تصمیم میگرفت تسلیحات هستهای تولید کند، این برداشت که فشار و یا حتی استفاده از زور میتواند ایران را از دستیابی به آن بازدارد، نادرست است.
زمانی که صدام در جنگ تحمیلی ایران و عراق، با پشتیبانی کامل غرب 100 هزار ایرانی را با سلاح شیمیایی کشته و یا مجروح کرد، ایران هیچگاه با تسلیحات شیمیایی تلافیجویی نکرد و هیچگاه درصدد دستیابی به چنین سلاحهایی برنیامد. این امر نشان میدهد که اگر ایران تصمیم بگیرد هدفی را دنبال نکند – به دلیل مغایرت با عقاید دینی یا دلایل دیگر – چنین کاری را نخواهد کرد حتی اگر این امر پیامدهایی بسیار وخیم به مانند جنگ در پی داشته باشد.
دستیابی روحانی به مسند ریاستجهوری در ایران فرصت دیگری را در برای غرب فراهم آورده است تا به یک راهحل دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران دست یابد.
تجربیات سیاسی وی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی به مدت 16 سال، ریاست کمیته سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی به مدت هشت سال، مذاکره کننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی از سال 2003 تا 2005 و 23 سال حضور در شورای امنیت ملی به عنوان نماینده آیتالله خامنهای تا زمانی که به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد؛ پتانسیل مذاکرات موفقیتآمیز درباره مناقشه هستهای و سایر مسائل را با قدرتهای جهانی و سایر کشورها را افزایش میدهد.
اعتقاد برخی از تحلیلگران آمریکایی مبنی بر اینکه زمان روحانی محدود است اما زمان آمریکا اینگونه نیست، نادرست است. از آنجایی که ثابت شده استراتژی آمریکا برای تحمیل فشار و تهدید به اعمال زور کارآیی ندارد، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که پنجره فرصت برای دستیابی به توافق و راهحلی صلحآمیز با ایران درباره برنامه هستهای تا زمانی که اعتبار کنونی روحانی در حوزه سیاست خارجی پابرجا باشد، باز خواهد بود.
به بیان دیگر، روزنه فرصت برای آمریکا و قدرتهای جهان به همان اندازه روحانی باز و یا بسته است.
علاوه بر این، اگر روحانی در کاهش تأثیرگذار تحریمها موفق نباشد و در نتیجه موضع وی تا به درجهای که اعتبارش در حوزه سیاست خارجی ایران از دست برود، ضعیف شود، در این صورت چه سناریوی دیگری به غیر از افزایش تضادها و مناقشات بین ایران و آمریکا را میتوان تصور کرد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که تداوم این وضعیت ناپایدار روابط جاری را از وضعیت جنگ سرد به سمت یک جنگ تمام عیار سوق ندهد.
انتهای پیام/