به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، جنگ با اسپانیا، آمریکا را در اولین قدمهای ورود در قرن بیستم، مسلط بر مجموعه جزایر بزرگ فیلیپین، جزایر اقیانوس آرام و جزیره پورتوریکو –همســایه کوبا- کرد.
رئیسجمهور مــککینلی به گروهی از مبلغان مسیحی توضیح داد:«کاری نمانده که انجام دهیم جز اینکه فیلیپینیها را به تعالی برسانیم، متمدن کنیم و مسیحی نماییم»؛ اما سناتور بوریج پرده از سخاوت ایالات متحده برداشت و در سنا گفت:«درست در آن سوی جزایر فیلیپین، بازار بیانتها و نامحدود چین قرار دارد. ما از هیچ یک از آن دو، دست نمیکشیم».
فیلیپینیها در سال 1899 علیه اشغال آمریکا انقلاب کردند؛ همانطور که بارها بر ضداستعمار اسپانیا شوریده بودند.
سه سال طول کشید تا آمریکا قیام فیلیپینیها را سرکوب کند. آمریکاییها بیش از جبهه کوبا، سرباز از دست دادند از دیگر سو، بیماری و جنگ تعداد زیادی از مردم بیگناه فیلیپین را هلاک کرد.
در اشغال جزایر فیلیپین نیز همانند کوبا، بحث نژاد مطرح بود و برخی سربازان سفیدپوست آمریکایی فیلیپینیها را پستتر از خود میدانستند.
«مارک تواین»نویسنده مشهور آمریکایی مینویسد:«ما با تدفین هزاران جزیرهنشــین، برای آنها صلح به ارمغان آوردیم. زمین ایشان را نابود ساختیم، دهکدههایشان را به آتش کشیدیم و بیوه زنان و یتیمان را بیرون راندیم و این چنین طبق مشیتالاهی! ابر قدرت جهان هستیم ».(1)
*هدیه سازمان ملل نوپدید به مردم کره
کره پس از جنگ جهانی دوم، از تســلط ژاپن خارج و به یک حکومت دیکتاتوری سوسیالیستی وابسته به شوروی و یک دیکتاتوری محافظهکار وابســته به آمریکا تقسیم شد. در سال 1950 کرهشمالی به کرهجنوبی حمله کرد. سازمان ملل که پس از جنگ دوم جهانی تأسیس شده بود و تحت سیطره ایالات متحده قرار داشت، دعوت به کمک به کرهجنوبی کرد.
رئیسجمهور«ترومن »–آغازگر دوران موســوم به جنگ سرد- ارتش آمریکا را به نیروی نظامی سازمان ملل مبدل کرد.
وقتی نیروهای آمریکایی در سراســر کرهشمالی تا مرز چین پیشروی کردند، چین نیز به جانبداری از کرهشمالی وارد میدان شد.
جنگ در عرض سه سال موجب مرگ بیش از 2 میلیون کرهای شد و دو کره را ویران کرد اما این جنگ پیامد با ارزشی برای آمریکا داشت. این جنگ موجب پیوستن لیبرالهای بسیاری به محافظهکاران در حمایت از رئیسجمهور، جنگ و اقتصاد میلیتاریستی شد.(2)
*لائوس(1957-1963)
«ایالات متحده طی دو سال گذشته، مداومترین بمباران هوایی تاریخ را علیه هدفهای عموما غیرنظامی در لائوس انجام داده است.
جتهای آمریکایی، بیشــتر روستاها و شهرهای شمالشرقی این کشور را ویران کردهاند. تقریبا هر روز یک بمب بر سرشــان فرو ریخته و در 2 سال گذشته بیشتر اوقات خود را در غارها و چاهها به سر میبردهاند(3).»
در همان ایام معاون وزیرخارجه وقت آمریکا مدعی بود:«ما به عنوان آمریکایی میتوانیم از عملیات خود در لائوس احســاس افتخار کنیــم، این عملیات هیچ صدمهای به آمریکاییان نزده اســت.»
این بار نیز، برچست کمونیست، دلیل آغاز حرکت ماشین جنگی ایالات متحده بود. در اواخر دهــه 1950 و اوایل دهه 1960، انواع مداخلات که شامل کودتاها و ضدکودتاهای پیدرپی، شرکت دادن مردان سیاسی سرنگون شــده در حکومت جدید و روی کارآمــدن رژیمهای حامی استعمار میشــد، برای سرزمین فقیرو روستایینشین لائوس تجویز و عملی شد.
در سالهای 1958 تا 1960، فقط سیا و وزارتخارجه آمریکا میتوانستند ادعا کنند که ترتیب دادن کودتاهای متوالی، دست کم یکی در هر سال، آن هم با زور و رشوه، به آنان تعلق دارد.
دولتهای دستنشانده و سازمان سیا، در انتخابات تقلب و صندوقها را از آراء قلابی میانباشــتند.
صدها میلیون دلار آمریکایی در کشــور کوچکی که 99 درصد اقتصادش، کشــاورزی و براســاس معاملات پایاپای قرار داشت، ریخته شد که نتیجه آن ارتشای باور نکردنی، اختلاس، سوء استفاده مالی و مصرفگرایی اسرافی شد.
از نیمه دهه 1950، سازمان سیا مقدمات تاسیس یک«ارتش سری» را با ســازماندهی بعضی قبایل لائوسی ترتیب داد. در اواسط دهه 1960، تعداد سربازان به 30 هزار نفر رسید، که چندین هزار نفر از تایلند، ویتنامجنوبی، فیلیپین، تایوان و کرهجنوبی نیز به آنان افزوده شدند.
این افراد در کشورهای خودشــان به وسیله مربیان آمریکایی آموزش تخصصی میدیدند. بســیاری از خلبانان شرکت هواپیمایی«ایرآمریکا» (متعلق به سیا) در کنار هزاران آمریکایی دیگر به امور لجستیکی ارتش سری کمک میکردند.
در سالهای دهه 1960 چندین زمین مسطح برای فرود آمدن هواپیما، آشیانه، انبار، مرکز رادار و سربازخانه در کشور لائوس ایجاد شد.
این بهترین جنگی به شــمار میرفت که سازمان سیا در هر کجای دنیا ترتیب داده بود. تا سال 1964 حملات به صورت پراکنده بود؛ اما از این سال، در پی تحولاتی در لائوس، بمباران مستقیم نیروی هوایی آغاز شد.
در فاصله سالهای 1965 تا 1973 بیش از 2 میلیون تن بمب بر سر ملت لائوس فروریخته شــد که بیش از مقدار بمبی بــود که آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم مجموعــا بر آلمان و ژاپن ریخته بــود.
دهکدهها با خاک یکســان، تعداد بیشماری بر اثر شدت مواد منفجره، زنده به گور شدند یا به وسیله ناپالم و فســفر، زنده زنده سوختند یا بر اثر ترکش بمبها قطع عضو یا سوراخ سوراخ شدند. در سرتاسر عملیات تهاجمی ارتش، سیاست طفره و پنهانکاری از سوی کاخ سفید اجرا شد.
هیــچ راه نجاتی برای مردم لائوس وجود نداشــت. برای نمونه اهالی روســتای«مئوکه» که میخواســتند بیطرف بماننــد و حاضر نبودند فرزندان 13 سال به بالای خود را در ارتش سری سیا به جنگ بفرستند، با قطع جیره برنج روبرو و سپس توسط نیروی هوایی بمباران شدند.
جامعهای که ایالات متحده بر او جنگ تحمیل کرده بود و از سوی دیگر با ترفندهای سیا از قبیل ریختن میلیونها دلار اسکناس تقلبی به وسیله هواپیما، اقتصادش را نابوده ســاخت، پیش از این خصومتها، توسط حکومتی اداره میشــد که مردم را به عصر پس از اســتعمار و فرهنگ غرور ملی ســوق میداد. به جای ستایش فرهنگ غرب و تدریس زبان فرانسه، زبان لائوسی در آموزشگاهها تدریس میشد. مبارزه گسترده با بیسوادی، اصلاحات ارضی و... به حرکت در آمده بود.
وقایع لائوس که دنباله رویدادهای ویتنام بود، این کشور را به سرزمین«خانه بدوشــان بیدهکده و مزرعه» تبدیل کرد.
یک نسل آواره، صدها هزار کشته و بیشــتر از آن معلول شده بودند. یک دهه مداخله نظامی، آسیای جنوبشرقی را به منبع تولید 70 درصد تریاک جهان و تهیهکننده مواد خام برای بازار پر رونق هروئین آمریکا مبدل ساخت. بخشی از فرآیند تصفیه هروئین نیز در آزمایشگاهی در قرارگاه سیا در شمال لائوس انجام میشد.(4)
انتهای پیام/