«مرگ بر آمریکا»ی ما از همان زاویه گریه برای امام حسین(ع) است/با شکم خالی راحتتر میتوان مرگ بر آمریکا گفت
خبرگزاری تسنیم: حجتالاسلام زائری با اشاره به نقل برخی تعابیر نامربوط از قول وی در برخی از رسانهها گفت: اتفاقا معتقدم با شکم خالی راحتتر میتوان مرگ بر امریکا گفت و کسی که دستش آلوده به مطامع و اغراض دنیوی و مادی شد، نمیتواند مرگ بر امریکا بگوید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، نویسنده و فعال رسانهای و مدیر مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه)، چندی پیش ضمن بازدید از تسنیم در جریان فعالیتهای بخشهای مختلف خبرگزاری و تحریریه این رسانه قرار گرفت و با مدیران و خبرنگاران تسنیم دیدار و گفتوگو کرد.
گفتوگوی مدیر مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم در دو محور مجزا انجام شد: نخست بحث تقارن 13 آبان با محرم و مصادف شدن این ماه با یومالله 13 آبان و اهمیت بحث تولی و تبری و محور دیگر تقابل دو دیدگاه حماسی و شعوری در برابر دیدگاه عاطفی و شوری نهضت حسینی(ع). او در این گفتگو به برداشتهای منتشر شده از یک نوشته او در سایتهای خبری اعتراض داشت و میگفت هرچند بنای تکذیب از گذشته تا امروز نداشتم راجعبه اقدامات برخی رسانهها اما امروز لازم میدانم درباره موضع خودم در برابر آمریکا و استکبار جهانی سخن بگویم. زائری یک دستنوشته دوران کودکی خود در نقد سیاستهای آمریکا را سندی برای این روحیه از دوران کودکی تا امروز خود بیان میکند. در این رابطه میگوید من 10 ساله بودم که این مطلب را نوشتم ولی برای اینکه در روزنامه بزرگتر جلوه کنم گفته بودم درج کنند "نویسنده: محمدرضا زائری 11 ساله". در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
تسنیم: به عنوان سؤال نخست درباره بحث تقارن روز 13 آبان با ماه محرم و اهمیت توأمانی بحث تولی و تبری در معارف شیعی و بروز آن در عاشورا و 13 آبان بفرمائید؟
بنده از تقارن 13 آبان و محرم برای بحث تولی و تبری شروع میکنم؛ نکته مهم این است که در عین اینکه مفهوم نهضت سیدالشهداء(ع) و ابعاد تاریخی آن را در چارچوب و با خصویات انحصاری آن درک و بازتاب میکنیم، به معنای اینکه شأن و جایگاه این موضوع را حفظ میکنیم، در عین حال باید از این ظرفیت برای زندگی امروز خود استفاده کنیم. دو رویکرد افراطی و تفریطی در این موضوع دیده میشود:
یکی که ماجرای کربلا را با یک فهم تاریخی و فقط در یک قاب زمان گذشته میبیند و کاملا از زندگی ملموس و محسوس امروزی مخاطب را جدا میکند که در مورد خیلی از شخصیتهای و وقایع تاریخ اسلام این اتفاق میافتد. در این رویکرد در واقع فرصت الگو گرفتن و بهره بردن از این الگو، در زندگی مخاطب گرفته میشود. در حالی که اتفاقا عاشورا برای امتداد یافتن و جاری شدن در زندگی بشر آمده است و قیام بر علیه ظلم و ستیزهجویی ظالم را بیاموزد و در هرملتی و هر جایی، جوش و خروشی علیه استکبار و استبداد فراهم کند و «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» مبنایی برای استمرار و حضور و جریان قیام حسینی شود.
در مقابل یک رفتار و برخورد و موضعگیری تفریطی هم دیده میشود که در نقطه مقابل این رویکرد، کاملا این قضیه را به سطح مخاطب امروز تنزل میدهد و از شأن و جایگاه خودش خارج میکند و هر موضوع تاریخی، بهویژه در مورد ائمه(ع) را دستمایه تشبیهات و مشابهسازیها و نمونهگیریهای متفاوت میکند که باعث میشود آن مفهوم از چارچوب اصلی خود خارج شود.
به نظر من چیزی که ما امروز باید روی آن اصرار داشته باشیم، از سویی این است که از یک طرف اصالت ماجرای کربلا و ماهیت و ابعاد خاص آن را در شأن وجود قدسی سیدالشهداء(ع) حفظ کنیم. واقعیت این است که در تاریخ هیچکس همپای پیشوایان ما و پیامبر(ص) و خاندان او نیست. ما اعتقاد داریم که بنابر فرموده «لایقاس بنا آل محمد(ص) من هذه الامة احد»؛ هیچ کسی را نمیتوان با خاندان محمد(ص) مقایسه کرد. «لا یوم کیومک یا اباعبدالله(ع)» یک مبناست؛ واقعا اینکه هیچ روزی، روز عاشورا نمیشود یک مبنا است و همه مصیبتهای عالم در برابر مصیبتهای سیدالشهداء(ع) ناچیز است.
اتفاقا این راهبرد پیشوایان دین بویژه امام صادق(ع) بوده که در زمان ایشان سازماندهی اجتماعی شیعه بیشتر ظهور و بروز پیدا کرده که در واقع توجه خاصی به ماجرای کربلا داشتند و اصرار داشته باشند که فاصلهای بین روز عاشورا و روزهای دیگر دیده شود. اتفاقاً اصرار بر این بوده که برجستگی عاشورا کامل به چشم بیاید. فضای متفاوت عاشورا هرچقدر بیشتر دیده شود، نتیجه و حاصلش این خواهد بود که پیام عاشورا بهتر منتقل خواهد شد و در آن صورت ابعاد مختلف نهضت عاشورا، بهویژه بعد عزت حسینی و شورانگیزی برای قیام و الهام برای مبارزه و مقاومت دقیقاً حاصل این است که این خصوصیت عاشورا حفظ شده باشد. وگرنه اگر قرار باشد عاشورا حادثه ای باشد در کنار حوادث دیگر و وجود مقدس امام حسین(ع) هم شخصیتی باشد در کنار شخصیتهای دیگر؛ طبیعتاً این پیام قدرت و منحصر بودن خود را از دست میدهد.
هندوها، اروپاییها، مسیحیها برای امام حسین(ع) شعر سرودند
با این فرض حتی امروز هم به نهضت سیدالشهداء(ع) نیازمندیم و تا قیام قیامت هم به آن نیاز داریم، هم در بعد فردی به عنوان سفینه نجات و چراغ هدایت که همه افراد، نیازمندان و گناهکاران و توبهکنندگان در بعد فردی به آن متوسل شوند که از در رحمت و مغفرت و لطف الهی به نام سیدالشهداء بتوانند بگذرند و وارد شوند. در بعد اجتماعی هم این واقعه تا روز قیامت الهام بخش حرکتهای عمومی است.
در بسیاری از مبارزات و حرکتهای امروز از گاندی گرفته تا فلسطینیها تا لبنان و پاکستان و... این جلوهها است که مشاهده میشود و این ابعاد برجسته است که مانند عظمت و عزت سیدالشهداء(ع) در برابر ظلم و خاضع نشدن در برابر ستم دیده میشود. مواردی که بعضا در آثار و اشعار شعرای غیر مسلمان هم دیده میشود. ما اشعار برجستهای از چهرههای شاخص ادبیات غرب در اروپا داریم که درباره سیدالشهدا(ع) است. بعضی از مسیحیها و هندوها هم شعرهایی درباره امام حسین(ع) دارند. خیلی از نمونهها دیده میشود و در زمان ماهم برپایی گسترده مجالس حسینی به اشکال متنوع در نقاط مختلف دنیا حتی در خود امریکا و اروپا نشاندهنده این ظرفیت و فضا است.
امروز نهضت و قیام اباعبدالله(ع) است که مفهوم تولی و تبری را به ما منتقل میکند. به عنوان یک اساس ثابت در زندگی دلبستگیها، وابستگیها، پیرویها، همراهیها و اطاعتها در ابعاد گوناگون مبنایش این میشود که ما با جبهه حق هستیم یا جبهه باطل. تکرار «انی سلم لمن سالمکم» در زیارت عاشورا یا «فمعکم معکم لا مع غیرکم» در زیارت جامعه کبیره دقیقا این فضا را به انسان میدهد که اگر در جبهه حق هستی باید مقابل باطل بایستی و در هر زمانی حق و باطلی است و در هر زمانی این اساس حق و باطل تمثلها، نمودها و بروزهایی دارد. شاید تقارن و همزمانی 13 آبان امسال با آغاز ماه محرم از این جهت قابل توجه باشد.
امروز، کفر در قامت، لباس، نام و چهره آمریکا ظاهر شده است
مردم ما در زمان انقلاب و جنگ و حتی در زمان حاضر هم، نسل جدید ما احساس میکنند که در جبهه حق و باطل افرادی حضور دارند و هر فردی امروز میتواند یا در جبهه حق بایستد یا در جبهه باطل؛ و حتی لزوما ممکن است شهروند شیعه و ایرانی هم نباشد. در آن سوی دنیا هم هرکسی باید در مقابل اتفاقاتی که در دنیا میافتد، در مقابل قتل و جنایت، ظلم و زورگویی و استکبار و استبداد جهانی و بینالمللی افراد باید موضع بگیرند و کسی بدون موضع باقی نمیماند، کسی بلاتکلیف نمیماند، افراد یا با جبهه حق هستند یا جبهه باطل. این دو جبهه همیشه هم نمودهایی داشته و دارند. من امروز در رویارویی جبهه کفر و ایمان، در تقابل استکبار و استبداد جهانی با انقلاب اسلامی، در رویارویی آمریکا به عنوان سر پیکان و نماد شاخص جریان غربی با جبهه اسلام و انقلاب و مستضعفین طبیعتا احساس میکنم که امروز کفر در این قامت و چهره و نام و لباس ظاهر شده است.
پس اگر من به طرفداری از جبهه حق و انقلاب و مستضعفین و باورهای ارزشی و اعتقادی و برای تعیین موضع و رویکرد خودم «مرگ بر امریکا» بگویم، این «مرگ بر امریکا»ی من جدای از باور دینی و نگاه مذهبی من به عاشورا نیست. اتفاقا من این «مرگ به امریکا» را از همان زاویهای میگویم که در عزاداری امام حسین(ع) گریه میکنم. من موضعم این است که اگر در روز عاشورا نبودم که یاری کنم، امروز موضع خود را مشخص میکنم. من حرفم این است که اگر در روز عاشورا در کربلا حضور نداشتم که در جبهه حق بایستم و با جبهه باطل مبارزه کنم، امروز به این شکل موضع خودم را نشان میدهم.
اگر «مرگ بر آمریکا» میگویم مرگ بر یک شهروند امریکایی نمیگویم، آن را خطاب به جبهه نماد کفر میگویم که جبهه کفر در آن تمثل پیدا کرده است. همچنانکه وقتی در نمادهای تصویری عموسام را به عنوان یک نماد تصویری در گرافیک یا تصویرگری یا هنرهای دیگر رسانهای به کار میبرند، خود آنها نیز عموسام را به عنوان یک نماد و سمبل از این هیمنه و سلطهجویی و زیادهخواهی و استکبار و استبداد غرب متجاوز به کار میبرند. من امروز اگر «مرگ بر امریکا» میگویم و مردم ما اگر مرگ بر آمریکا میگویند، دقیقا از هیمن موضع است که در مقابل جبهه باطل به طرفداری از جبهه حق ایستادهاند و این جدای از باور عاشوراییشان نیست که اتفاقا اقتضای آن عزاداری و دلبستگی و باورها و بروز و ظهور بیرونی آن برای دنیای امروزی است تا مخاطب جهت جبهه خود را تعیین کند.
برخی به دنبال تضعیف، تحریف یا ایجاد تردید در اصل شعار «مرگ بر آمریکا» هستند
* تسنیم: پس از مراجعت رئیس جمهور از سفر نیویورک زمزمههایی با مضمون بهبود روابط میان ایران و امریکا مطرح شد و پس از آن گروهی به گونهای عجیب، از تضعیف یا حذف شعار «مرگ بر آمریکا» در نمازهای جمعه و تجمعات مردمی سخن گفتند و برای به اصطلاح مستند کردن سخنان خود تفسیرهای غریبی از سخنان چهرههای مطرح سیاسی، و فرهنگی و اجتماعی ارائه دادند که یکی از چهرهها حضرتعالی بودید که از قول شما تعابیری با این مضمون نقل شد که «مرگ بر آمریکا شعار امروز ما نیست» و... . نظر خود را در این رابطه بفرمایید.
بله، چیزی که اسباب تأسف بود این بود که بعضیها این روزها گاهی سعی میکردند این شعار را یا تضعیف یا منحرف کنند یا در اصل آن تردید ایجاد کنند که من خودم هم متأسفانه مواجه شدم با این اتفاق. از یک نوشتهای که کاملا موجود و در دسترس است، سوء برداشتهایی شد و با نیات متعدد و متفاوتی تیترهای نامربوطی از قول بنده در رسانهها منتشر شد با این تعابیر که «شعار مرگ بر امریکا شعار دوره ما نیست» و «با شکم خالی نمیتوان مرگ بر امریکا گفت» که اتفاقا اصل مطلب کاملاً برعکس بود. اصل مطلب بنده اتفاقا توجه دادن به این بعد بود که ما باید خودمان را به سطحی برسانیم که بتوانیم با قدرت مرگ بر امریکا بگوییم.
برای اینکه ایران اسلامی امروز سردمدار و جلودار یک مواجهه خیلی بزرگ است که در طول تاریخ همه انتظار آن را میکشیدهاند. ما به دلیل عدم اطلاعات کافی به برخی از نکات توجه نمیکنیم. برخی از اتفاقاتی که امروز رخ میدهد، تصور میکنیم موضوعاتی تازه و منحصر به خود ماست؛ در حالی که برای مثال موضوعی با عنوان «بیداری اسلامی» (با همین تعبیر دقیق) در آثار بسیاری از ادبای مسیحی لبنان در صد سال پیش وجود داشته و این جالب است. مسئله مواجهه با آمریکا مسئلهای است که در طول تاریخ همه مستضعفین دنبال آن بوده و هستند و حسرت و آرزوی آن را داشتهاند؛ از سرخپوستان امریکایی که مورد تجاوز و قلع و قمع قرار گرفتند، گرفته تا مردم مظلوم ویتنام که کشتار و غارت شدند تا خانواده آن دختران نوجوان و بیگناهی که در پاکستان، افغانستان و عراق مورد کشتار و سوزاندن و تجاوز قرار گرفتند. این یک رویارویی جدی و یک نقطه عطف در طول تاریخ است. تعبیری که حضرت آقا از آن به عنوان پیچ تاریخی از آن یاد میکنند، این یک تعارف نیست، لذا وقتی مرگ بر امریکا میگوییم از این موضع میگوییم و همه جای دنیا هم این را میفهمند.
رویارویی ما با آمریکا نقطه عطفی در تاریخ شده است
همه جای دنیا میفهمند که ما این رویارویی و تقابل اعلام موضع میکنیم و در مقابل زیادهخواهیها و جنایات امریکا موضع میگیریم. مانند کسانی که در خیابانهای واشنگتن و نیویورک شعار میدهند و این موضوع غیر قابل فهم و پذیرش نیست. من معتقدم که شعار مرگ بر امریکا اتفاقا بیش از هر زمانی شعار الان ما و دقیقا شعار امروز ماست. امریکا امروز میخواهد با فریب کاری و پنهان کاری اهداف شوم خودش را محقق کند و نقشه های صهونیستی را اجرا کند. اتفاقا من معتقدم با شکم خالی راحتتر می توان مرگ بر امریکا گفت و کسی که شکمش پر شد و دست او آلوده به مطامع و اغراض دنیوی و مادی شد، نمیتواند مرگ بر امریکا بگوید.
موضعی که من همیشه داشتهام و اکنون نیز دارم همین است. این یک رویکرد است: اولین چیزی که از من چاپ شده در نشریات مرگ بر امریکا و تقابل با این اجرا است. لیدی که آن مطلب آن موقع داشت چنین است: یکی از دستاورهای انقلاب اسلامی ایران، ایجاد زمینه مساعد و مناسب جهت رشد افکار و استعدادهای اقشار مخلف مردم بخصوص جوانان بوده است. نوجوانی که در رژیم طاغوت بر اثر جو حاکم بر اجتماع امکان هیچگونه بروز استعداد و اندیشه را نداشت، حال نارنجک به کمر بسته و در راه اسلام و آزادگی خود را به زیر تانکهای دشمن میاندازد و نیز نوجوان 11 سالهای سلاح قلم به دست گرفته و تحلیل خود بر حمله دولت کافر عراق به جمهوری اسلامی مینویسد (شماره 434 روزنامه جمهوری اسلامی» (چهارشنبه، 12 آذرماه 1359 برابر با 24 محرم 1401) با عنوان «مقاله نوجوان 11 ساله در مورد حمله عراق»).
موضع من امروز هم همین است؛ اما اعتقاد من این است که نباید این قضیه را در حد شعار تنزل داد و قضیه جدیتر از این است که مثلا پرچم امریکا را روی الاغی بزنیم و فکر کنیم کار تمام شده است. اتفاقا به نظر من مسئله مرگ بر آمریکا باید در سطح سیاستگذاری کلان مسئولان ما تعریف شود و در سطح موضعگیریهای اساسی و جدی جمهوری اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد. مرگ بر آمریکا نباید به کاری شعاری و فرمایشی تقلیل داده شود و به مشت در هوا کوبیدن فرمایشی دانشآموزان چند مدرسه اکتفا کرد. اتفاقا من با این قضیه مشکل دارم. به عقیده من مرگ بر امریکا را باید آنقدر جدی گرفت که سال به سال سطح و کیفیت و جدیت ماجرا بیشتر شود.
* تسنیم: چند کلامی هم درباره تقابل دو دیدگاه حماسی و شعوری در برابر دیدگاه عاطفی و شوری نهضت حسینی(ع) بفرمایید.
در ماجرای محرم اتفاقا تفاوت انقلاب اسلامی با دیدگاه های دیگر این است که ماجرای محرم و عاشورا را عینیت داد. شعارهای اول انقلاب را ببینید " اندر آنجا باطل امیرست /که اندر آنجا که حق سربه زیر است/ اندر آنجا که دین و مروت؛ پایمال و زبون و اسیر است/ راستی زندگی ناگوار است/ مرگ بالاترین افتخار است" این شعارهای مردم ما و نوحه های سینهزنی ما بوده است. امثال مرحوم ناظم و خیلی از افراد که در آن دوران خفقان بودند عزاداریهای ما را به آن جهت بردند که با انقلاب عزاداری بکنیم.
اشک هم طریقت دارد هم موضوعیت
منبرهای محرم ما بیشترین شورانگیزی ها را داشت. از خود شریعتی که وقتی به امام حسین(ع) می رسد اوجش است تا مطهری که منبرشان را با ذکر مصیبت تمام میکردند تا طیف های دیگر. این رویکرد که جنبه حماسی و شعوری در مراسم محرم است نقطه قوت انقلاب ما بود. شاید یکی از ایرادهایی که می توان گرفت اینکه به مرور این جنبه تضعیف میشود و افراد با خواستها و تعابیر گوناگون همه به این سمت میروند که این چیزها را قاطی عزاداری امام حسین(ع) نکنید. صرفا جنبه خیلی عاطفی شود و شور و عاطفه باشد و این حماسی از مجالس است و بجای اینکه سخنران ما در سطح مطهری و شیخ عباس اسلامی آگاهی و بینش به مخاطب بدهند.
سخنرانیهای ما جنبه عاطفی دارد البته منکر این نمیشوم که عاطفه مهمترین بستر برای شروع است و ما از اینجا میتوانیم به افق های دیگری برسیم. در بستر عاطفه و اشک که موضوعیت دارد بعضی ها معتقدند که اشک فقط طریقیت دارد و وسیله است ولی معتقدم که موضوعیت هم دارد. اما قرار است از این مرحله بگذریم و به مراحل بالاتر برسیم. بعضیها افراطی با مداحیهای دور از شأن اهل بیت(ع) و حرکات و عباراتی که نسبت به جایگاه ایشان متفاوت است، موجب صدمه زدن به این دستگاه میشوند. وحی جایگاه ایشان است اما برخی درباره با ایشان غالیگرند. از آن طرف هم برخی دیگر آنقدر قضیه را از جایگاه خودش خارج میکنند که انگار امام حسین(ع) با آدم الان فرقی نمیکند این هردو خطرناک است.
چیزی که بیش از آن به آن نیاز داریم اینکه با حفظ شور و عاطفه و گریه به سمت جنبه حماسی و معرفتی برویم و مخاطب را ارتقا بدهیم. مخاطب از مداح و ذاکر شروع کند و به منبری و به سطحی از معرفت برسد که در زندگی عینی جامعه خودش چراغ هدایت امام حسین(ع) را احساس کند. با این نگاه اگر کسی مرگ بر امریکا گفت در تلاقی یک مرگ بر امریکای آگاهانه است که نه از شور عاطفی صرف است و نه اینکه از ضرورتها و اقتضاها دوری کرده است. در این نگاه امریکا را سمبل شمر و عمربن سعد و نماد همه طغیانهای تاریخ بشر می بیند. سمبل و نماد و چیزی که باعث می شود که افراد غیر مسلمان و شیعه با ما همراهی کنند این است که برای هرکسی امریکا نماد جنایت خواهد بود.
انتهای پیام/