با دشمن باید مذاکره کرد یا مصالحه؟

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، یکی از نیرنگ‌های اتاق فکر سیستم سرمایه‌داری تلاش برای خالی‌کردن عقبه ذهنی تنها رقیب جدی آن در جهان یعنی سیستم اسلامی است. خط اول این جنگ رسمی هدف قرار دادن بخش ظلم‌ستیزانه تفکر اسلامی است. قول حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی به درستی زیربنای تفکر اسلامی- الهی برای اداره امور انسان را در «نه به ظلم و نه به ظالم» تبیین نمود چرا که اصالت روابط فعلی میان جوامع انسانی در تقسیم‌بندی جهان به بخش زورمندان و ظلم‌پذیران است. مبارزه با هر آنکه بر طبل بیداری می‌کوبد نوعی تلاش برای پایداری بخشیدن به سیستم ظالمین محسوب می‌شود. اینجا دیگر مهم نیست پروژه در مصر توسط مبارک سال‌ها اجرایی شود و در پایان با سقوط دولت اخوان‌المسلمین تلاش شود پرونده اسلام‌خواهی در این کشور مختومه شود یا بحرینی‌ها را با انگ‌های فرقه‌ای سرکوب کنند.

ظالم تنها می‌تواند در برابر موج عدالت‌خواهی به یک منطق بی‌پایه چنگ بیندازد و آن استراتژی «زور» است! پس آنها که «ظلم‌ستیزی» را از ابتدا ترویج کرده‌اند برای چنین سیستمی از همه انواع بشر خطرناک‌تر هستند. حال اگر ظلم ستیز‌ترین کشور جهان که سال‌هاست الگوی سایرین اعم از مسلمان و غیرمسلمان بوده به ناگاه تصمیم به «مصالحه» با مظهر سیستم ظلم‌مدار سرمایه‌داری ـ شیطان‌ بزرگ ـ بگیرد این کمکی به سیستم رو به افول و به چالش کشیده شده غرب محسوب می‌شود در اندازه «شکسته شدن بت بزرگ مقاومت»!

می‌گوید «گنده لات را بزن باقی حساب کار دست‌شان می‌آید!» قطعا اینجا منظور از مثال چنین نیست که ایران نیز به عنوان یک قطب قدرت خود تبدیل به زورگویی متکی به برتری نظامی یا اقتصادی شود بلکه آنچه در اینجا موجب برتری ایران اسلامی است قدرت فربه فکر سیستماتیک اسلامی است که توسط امام‌خمینی(ره) از قرآن و سنت و مکتب اهل بیت(ع) استخراج شد و به صورت عملی به عنوان الگویی جهانی مطرح شد. به این ترتیب با عقب‌نشینی ایران از «فکر و مدل اداره ایرانی- اسلامی» دوام سیستم سرمایه‌داری دست‌کم تا روزی که مجددا براساس پیش‌بینی برژینسکی ملت‌ها از درون بر ضد سیستم قیام کنند در امان خواهد بود البته بخشی از اندیشمندان غربی همچون فوکویاما و برنارد لوئیس رویارویی نهایی این دو سیستم را غیرقابل اجتناب می‌شمارند.

با این عقبه طولانی به استقبال یک سوال مهم می‌رویم: با آمریکا مذاکره باید کرد یا مصالحه؟واضح است که طرف غربی و برخی فریب‌خوردگان داخلی خواستار مصالحه با آمریکا هستند. فرق میان این دو مفهوم آشکار است. اگر کسی پدر یک خانواده را کشت و اموالشان را به یغما برد براساس مفاد قانونی با وی برخورد می‌شود اما در پایان برای رد اموال و مسائل فی‌مابین با واسطه یا بی‌واسطه مذاکراتی نیز درخواهد گرفت. با این وجود واضح است که دو طرف با وجود سابقه منفی طرف خشونت‌پیشه که علاقه‌ای نیز برای دست کشیدن از خوی ظالمانه‌اش نشان نمی‌دهد، هرگز به صلح دست نخواهند یافت. پس با دشمن مذاکره می‌کنند تا پاره‌ای از مشکلات را تعدیل کنند. به‌طور مثال شوروی و آمریکا در طول جنگ سرد بارها با یکدیگر مذاکره کردند ولی هرگز به صلح دست نیافتند کما اینکه جنگ اتمی نیز میان این دو قطب هرگز درنگرفت! شواهد بسیاری وجود دارد که هدف مصالحه ایران و آمریکا در حقیقت حل مشکلات اسرائیل در منطقه به‌عنوان رژیمی منزوی و محاصره شده در میان کشورهایی است که غرب بشدت بابت لجام زدن بر موج بیداری اسلامی ملت‌هایشان با مشکل مواجه است.

راهکار نجات اسرائیل از اوضاع خطرناک فعلی نه جنگ است و نه خونریزی و زورآزمایی بیشتر! بیهوده نیست که سیاست‌پیشگان آمریکایی- اسرائیلی؛ ایران را کلید صلح خاورمیانه می‌خوانند. تن دادن ایران به صلح با شیطان بزرگ یعنی آماده شدن برای استقبال از راهکارهای صهیونیست‌های دست چپی برای حل بلندمدت مشکل اسرائیل و رسمیت بخشیدن به اقلیتی شبه‌نظامی در خاورمیانه! اما اکنون وقت تبیین جزئیات مرحله نهایی مصالحه نیست. اکنون ملت و دولت باید تصمیم بگیرند مذاکرات را ادامه دهند یا طرح مصالحه را در پیش گیرند!سه گروه از سیاسیون در داخل کشور مشتاق تعامل با آمریکا بوده و هستند: 1- لیبرال‌مسلکان حامی تز سرمایه‌داری 2- اطلاح‌طلبان 3- انحرافیون

نزدیکان به گروه اول اکنون مشغول مذاکره با آمریکا هستند اما دو گروه دیگر به نحوی شگفت‌انگیز ژست انقلابی به خود گرفته و مرتبا مخاطرات این مسیر را به دولت گوشزد می‌کنند. واضح است که هدف آنها دریدن رقیب است و اصطلاحا از حب علی زیر پرچم بدبینی به مذاکرات سینه نمی‌زنند. این خطای سیاسی است اگر تصور کنیم امثال صادق خرازی یا برخی از منتسبین به دولت احمدی‌نژاد با ملت ظلم ستیز ایران با یک هدف مشترک فریاد «مرگ بر آمریکا» سر داده‌اند.

حزب‌الله اگر مصر است ذکر «مرگ بر آمریکا» را در یوم‌الله 13 آبان زنده نگاه دارد نه از سر رقابت حزبی با دولت چنین می‌کند نه از سر بی‌علاقگی به برداشته شدن تحریم‌های ظالمانه بر ضد مردم! خط‌شناسی و فراموش‌نکردن عقبه جریانات و سیاسیون موجب خواهد شد در شرایط فتنه‌گون پیش‌رو ناخواسته اسیر قدرت طلبی‌های احزاب و گروه‌های منفعت‌طلبی که برای فشردن دست مقامات نفتی آمریکایی یکدیگر را می‌درند، نشویم.

تصور ما این است که باید با حامیان مصالحه با آمریکا در داخل مبارزه کنیم چرا که فکر می‌کنیم آمریکا نه تنها از خوی ظالمانه خویش در دوره نه‌چندان دور جنگ مستقیم ایران و ناوهای ایالات متحده در خلیج فارس دست نکشیده بلکه صدها برابر ظلم پرورتر هم شده! برای اثبات این نظریه نیز می‌توانیم از نوع تعاملات خود آمریکا با سایرین مثال‌های بسیاری بیاوریم. اتفاقا در کتب روابط بین‌الملل شاهد مثال برای این موضوع بسیار است. حال سوال این است که اگر آمریکا هنوز رویه زورمداری را رها نکرده چرا به دنبال مصالحه و مذاکره با ایران است؟

علت مصالحه‌خواهی آنها می‌تواند کاهش قدرت هژمونیک‌شان در جهان باشد یا ترس از رویارویی مستقیم با ایران... فارغ از اینکه نتیجه چه باشد قطع به یقین هر حرکت نظامی در خاورمیانه بر ضد ایران مجدد و مکرر آتش زیر خاکستر ملت‌های بیدار شده مسلمان را شعله‌ور خواهد ساخت. اگر دلیل عدم رویارویی مستقیم آمریکا با ایران موج اخیر تضعیف اقتصاد سیستم سرمایه‌داری باشد یا اهداف سیاسی مشابه طرح نجات اسرائیل، مهم این است که تغییر رویه‌ای در اندازه و خوی ظالمانه آنها ایجاد نشده.

حال اگر دیپلمات یا سیاستمداری ایرانی مدارکی بر ضد این مدعا دارد مشتاقانه خبرگان جامعه آنها را بررسی خواهند کرد. البته سیاسیون آگاه هرگز اسیر توهمات مضحکی که به دنبال نمایش خصوصی و سپس عمومی و عوامفریبانه اختلاف افتادن میان هیات حاکمه آمریکا و اسرائیل باشد، نمی‌شوند. با این حال متعجبیم از استدلال برخی از خیراندیشان که به دنبال تز پادوی سخیف مدرسه فراماسونری – تریتا پارسی- دوان دوان به راه افتاده‌اند و عبارتی که وی مدعی آن است را مکررا قرقره می‌کنند! انسان عاقل به دنبال «دیپلماسی برد- برد» با شیطان بزرگ نمی‌دود! اصلا هیچ عاقلی برای برد نسبی دشمن خود قدمی برنمی‌دارد خصوصا زمانی که دشمن مصر است چنین وانمود کند که طرف مقابل بر اثر «سمبه پر زور» او بر سر میز مذاکره حاضر شده! کما اینکه بعد از اجرای این نمایش سیاسی- رسانه‌ای پرقدرت جوابی درخور نیز از جانب هیات مذاکره‌کننده ایرانی متاسفانه دشمن دریافت نمی‌کند.

پس مذاکره نیز دارای شرایطی است و صد البته موفقیت در آن مستلزم شناخت صحیح دشمن است. در شرایطی که عده‌ای با هویت معلوم بسیار کوشیدند تا چنین وانمود کنند که راه موفقیت تنها از آدرس غلط «ژاپن اسلامی» یا «قزاقستان غیرهسته‌ای» میسر است و به عمد مسیر اتکا به بازو و فکر ایرانی را فرعی تلقی کردند مذاکره با آمریکا برای اثبات غیرقابل اعتماد بودن دشمن وجوب عقلانی دارد. مذاکره برای شکست دشمن یعنی «نرمش قهرمانانه»؛ الحق که آنتی‌تز «دیپلماسی برد- برد» در عرصه روابط بین‌الملل همین طرح هوشمندانه است که برای چانه‌زنی تاکتیکی نیز چارچوب و هدفی آینده‌نگرانه مشخص می‌کند.

مذاکره کننده عاقل از بازگشت شرکت‌های چندملیتی نفتی استعمارگر و نو استثمارگر با آن سوابق تاریخی خبیثانه مشعوف نمی‌شود! جشن ملی در رسانه‌هایش نمی‌گیرد بابت بازگشایی دفتر اتحادیه اروپایی در تهران! برای سقوط در چاه ویل سرمایه‌داری فرمان برچیده‌شدن شرکت‌های نفتی وطنی را همزمان با پهن‌کردن فرش قرمز برای شل و توتال و انی و استات اویل، صادر نمی‌کند!«مصالحه‌کننده» درددل‌های نخبگان دعاوی ایران و آمریکا را نادیده می‌گیرد و بابت پیشکش دارایی‌های بلوکه شده زیر بار طرح‌های سنگین دشمن می‌رود اما «مذاکره کننده» محاسبه می‌کند سود و زیان ملت را... می‌سنجد زمانی که روی نوار پیروزی در قضاوت‌های بین‌المللی برای رفع اموال بلوکه شده قرار دارد وقت معامله است یا وقت رد اسب پیشکشی تقلبی دشمن! اگر مذاکره کننده صدیق وطنی ثابت کند آمریکا دیگر آن قدرت ظالم گذشته نیست عقل حکم می‌کند یوم‌الله 13 آبان را به تاریخ بسپاریم و برائت از ظالمین جدید را جایگزین «مرگ بر آمریکا» کنیم ولی تا آن زمان دست ما در دست یداللهی ولی‌خداست... امر کند می‌جنگیم، فرمان دهد مذاکره می‌کنیم.

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.