اختلافات گفتمانی ایران و آمریکا

اختلافات گفتمانی ایران و آمریکا

خبرگزاری تسنیم: دامنه‌ تشتت آرا درباره‌ ایران میان نهادهای تصمیم‌گیر نظیر پنتاگون، ‌سیا، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی بسیار بالا بوده است.

محمد مهدی تقوی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم نوشت: مذاکرات فشرده و طولانی ایران و 1+5 در سوئیس که به «ژنو 5» موسوم شد، با کارشکنی ظاهری فرانسه و در حقیقت خود آمریکا که این بار می‌خواست نقش «پلیس بد» را مستقیم ایفا نکند، بدون دست‌یابی به توافقی پایان یافت.

اساساً مشکل آمریکا با ایران، به ویژه در چند سنه اخیر که پالس‌هایی از سوی هر دو کشور برای برقراری مجدد روابط ارسال شد، عمدتاً حول این مسأله است که درک ذهنی سیاستمداران ایالات متحده با واقعیت‌های موجود ایران هیچ قرابتی نداشته است.

درک از یک  نظام سیاسی به ویژه اگر آن نظام از بطن یک جنبش دینی برخاسته باشد، اولین مسأله‌ مهم برای سیاست‌گذاران آمریکایی و نخستین مشکل آنها در فهم مناسبات با تهران است. این مسأله از ابتدای شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی به عنوان پدیده‌ای در سیاست بین‌الملل، برای تصمیم‌گیران آمریکا و اروپا یک معما بوده است. تمامی دولت‌هایی که بعد از انقلاب در کاخ سفید بر کرسی زمامداری تکیه زده‌اند در اولین مرحله با «مسأله‌ ایران» ‌دست به گریبان بوده‌اند.

وقتی آمریکا در اولین ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی، روابط با ایران را به طور یک‌جانبه برهم زد، هرگز فکر نمی‌کرد روزی برای برقراری مجدد آن، روزی مجبور به التماس شود. نظام جدید ایران که ماهیت دینی و ایدئولوژیک داشت، در پی این اقدام کاخ سفید، خونسردانه چنین موضوعی را به فال نیک گرفت و نه تنها چون بسیاری از دولت‌های دنیا که با پوزش‌خواهی از آمریکا درصدد به دست آوردن دل آن هستند، در صدد این کار برنیامد بل از این موضوع استقبال هم کرد.

پس از این موضوع که برای آمریکا تازگی داشت، این سؤال براى آنها مطرح شد که چه تصویر و تعریفی از موقعیت ایران به واقعیت نزدیک‌تر است؟ به دنبال این موضوع، سؤال استراتژیک  بعدی که برای رهبران آمریکا مطرح شد، این بود که بر پایه‌ این تصویر و تعریف، چه سیاستى را باید در مورد ایران دنبال کرد یا آن که کدام سیاست نسبت به این نظام نوپا و در عین حال پر نفوذ، مقرون به واقعیت است؟

در نقل قول‌های استراتژیست‌های برجسته آمریکا نظیر «زبیگنیو برژینسکی، هنری کیسینجر، ‌لی همیلتون و ...» از مذاکره‌های درون اتاق‌های تصمیم‌گیری آمریکا بر این نکته مکرر اشاره شده است که دامنه‌ تشتت آرا درباره‌ ایران میان نهادهای تصمیم‌گیر نظیر پنتاگون، ‌سیا، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی بسیار بالا بوده است و آن چه در این سه دهه به عنوان «سیاست نهایی» ضد ایران از سوی دولت‌های مختلف آمریکا اعمال شده است در واقع نه حاصل جمع نظرهای نهادها بلکه نظر برتر یک طیف غالب بر ارکان قدرت آمریکا بوده است. به همین دلیل منحنی سه دهه‌ روابط آمریکایی‌ها با ایران، منحنی آزمون و خطا بوده است. آن گونه که یکی از کارشناسان حوزه‌ آمریکا جمع‌بندی کرده است، «از ابتدای تأسیس نظام جمهوری اسلامی تاکنون، آمریکایی‌ها بر سه گزینه‌ رفتاری در قبال ایران دچار تضاد بوده‌اند: «گزینه‌ تعامل و نرمش»، «گزینه‌ تقابل و سخت‌گیری» و «گزینه‌ براندازی و تغییر رژیم».

اصطلاحات و مفاهیمی که در این سال‌ها از زبان مسؤولان وزارت خارجه‌ آمریکا در خاطر ایرانیان به جا مانده مانند «چماق و هویج»، «تهدید و تشویق»، «مذاکره و تحریم» و جمله‌ای که در دو ـ سه سال اخیر همواره جزء ثابت سخنان مسندنشینان کاخ سفید بوده یعنی «همه گزینه‌ها روی میز است»، همگی بیانگر این مطلب است که آمریکایی‌ها در بدو امر هیچ یک از سه گزینه‌ استراتژیک را تیک نزده و انتخاب نکرده‌اند بلکه این عوامل و نیروهای مؤثر در خارج از دپارتمان دیپلماسی آمریکا بوده که سیاست‌گذاران این کشور را به سمت گزینش تندترین و پرهزینه‌ترین گزینه یعنی تقابل، تهاجم و تحریم سوق داده است.

در حقیقت، لابی‌گران با سوءاستفاده از جهل مرکب سران گوناگون کاخ سفید، آنها را به سوی برخورد سخت با ایران سوق می‌دهند و اگر معدودی سیاست‌مدار عاقل در این کشور نبودند که جلوی این خطای بزرگ را بگیرند، شاید تاکنون آمریکا به باتلاق تهاجم نظامی به ایران فرورفته بود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت