شورا امکانات محدودی در تصمیم‌گیری دارد/ برای بسیاری از مدیران، فرهنگ یعنی محصولات فرهنگی

خبرگزاری تسنیم: حسن بنیانیان گفت: وزن فرهنگ در محاورات روزمره‌ ما بسیار پائین است و یک حرف ناقصی در جامعه ما نهادینه شده که «اگر ما معضل بیکاری را حل کنیم، مشکلات فرهنگی هم حل می‌شود»؛ برای حل ریشه‌ای بیکاری نیازمند تحول فرهنگی هستیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، 19 آذر سالروز تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان امام خمینی‌(ره) است. تاسیس چنین نهادی نقطه عطفی در حرکت فرهنگی انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و انتظار می‌رفت این شورا بتواند بخش مهمی از گام‌های رو به جلوی انقلاب اسلامی را بر دارد؛ انقلابی که به زعم قاطبه صاحب‌نظران از آغاز قرار بود انقلابی فرهنگی باشد و نه انقلابی در حوزه‌های سیاست و اقتصاد! امروز بر همگان هویدا است که تاثیرات سیاسی جمهوری اسلامی در جهان بسیار بیش از تاثیرات مستقیم فرهنگی آن بوده است، البته با این قید که سیاست ما تنها در مواردی توانسته تاثیرات بنیادین بر کشورهای دیگر بگذارد که حدود و مرزهایش را به فرهنگ نهفته در ذات اصیل انقلاب اسلامی نزدیک کند.

به دیگر سخن، سیاست ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هر چه بیشتر شکل فرهنگی یافت - فرهنگی که از آغاز در بطن آرمان‌های انقلاب وجود داشت - و صورت فرهنگی پیدا کرد، بیشتر از هر زمان تاثیرات خود را در جهان نهادینه کرد. نفوذ فرهنگ انقلابی در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی و فرهنگ مقاومت دوران 8 ساله جنگ تحمیلی بر دیگر کشورها و استکبارستیزی فرهنگی سال‌های بعدی نمونه‌های بارز این ادعا هستند. با وجود این‌ها فرهنگ همچنان مورد غفلت قرار می‌گیرد و دقت‌نظر و تخصیص توجه ما بیشتر به حوزه‌های اقتصاد و سیاست معطوف است؛ غافل از اینکه حتی نیل به توفیق در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی هم نیازمند پشتوانه‌های فرهنگی‌ای است که بدون این پشتوانه، حوزه‌های مذکور با فسادهای فزاینده مسیر خود را طی خواهند کرد.

به بهانه سالروز تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، همچنین تعمق در شرایط موجود و اهمیت دادن به اندیشه در این خصوص، گفت‌وگو با حسن بنیانیان (دبیر کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی) که هم سابقه مدیریت فرهنگ و هنری در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را دارد و هم عضوی تاثیرگذار در شورای عالی انقلاب فرهنگی است، انجام شده است که در ادامه می‌آید. بنیانیان قصد دارد به شیوه‌ای انضمامی نشان دهد که معضلات فرهنگی ارتباط تام با همه حوزه‌های زندگی دارد و تحولات آن عموما در سطح جامعه، ادارات، سازمان‌ها، حتی خیابان‌های شهر صورت می‌گیرد نه صرفا در نهادهای فرهنگی. این مهم مشارکت دولت و ملت را به طور توامان نیاز دارد. مثال‌های روشنگر بنیانیان نشان می‌دهد که چگونه همه ما با معضلات عمیق فرهنگی مواجه‌ایم بدون اینکه به آن‌ها توجه داشته باشیم.

متن زیر بخش دوم مصاحبه تفصیلی خبرگزاری تسنیم با دبیر کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ پیشنهاد می‌شود بخش نخست این مصاحبه را در اینجا بخوانید.

*تسنیم: «فرهنگ» و «تحول فرهنگی»، مفاهیم چندان روشنی نیستند، معنای عامی دارند و هر کسی باید تلاش کند منظورش را از این مفاهیم روشن سازد تا مخاطب بتواند با او هم‌فهمی داشته باشد. عده‌ای تصور می‌کنند فرهنگ مفهومی انتزاعی است و باید در مکانهای خاص و لژهای روشنفکری سراغ آن را گرفت در حالی که فرهنگ معنایی دم دستی و انضمامی دارد. به نظر شما تحولات فرهنگی عموئما چطور ایجاد می‌شوند؟ آیا در شوراها و دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد یا در حوزه‌هایی که همه مردم با آن درگیر هستند؟

به نظر من بیش از 80 درصد تحولات فرهنگی در عرصه‌های فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی، قضایی، انتظامی، نظامی، بهداشتی و... شکل می‌گیرد و معمولا هم کمتر به آن‌ها توجه می‌شود. معمولا تا اسم فرهنگ می‌آید ذهن همه به سمت وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات یا نظام روحانیت می‌رود. اما باید به حوزه‌های دیگر توجه کنیم؛ هر آدمی امروز می‌رود به اداره‌ای مرتبط با اقتصاد و دارایی، به احتمال زیاد این فکر برایش پیش می‌آید که «چرا من نمی‌توانم دروغ بگویم تا کارم زودتر پیش برود و مشکلاتم کمتر شود!» یا هر آدمی امروز به عنوان کارمند برود به یک اداره، ما احساس‌مان این است که این آدم، آرام آرام حساسیت‌اش به بیت‌المال کاهش پیدا می‌کند. یا تصورمان این است که اگر برادر من رفت سربازی اگر نروم پیگیری کنم تا جای خوبی خدمت کند، احتمالا برادرم از سربازی سیگاری برمی‌گردد. این‌ها مثال‌های متنوعی است از تاثیرات فرهنگی بخش‌های مختلف.

ویترین فروشگاه‌ها با آرمان‌های فرهنگی‌مان تعارض دارند 

این گونه مثال‌ها زیاد است؛ شما ویترین برخی از مغازه‌ها را در خیابان‌های اصلی شهرها می‌بینید که مانکن‌هایشان در نهایت جلف‌بودن و ترویج بدحجابی در جامعه در معرض دید قرار دارند؛ ولی ما مرتب در جامعه‌مان به زنان و دخترانمان تذکر می‌دهیم که حجاب و عفاف و حیا را رعایت کنید، آن ویترین در کنار خیابان از صبح تا شب کارش این است که این پدیده را در جامعه ما عادی‌سازی کند و ما از این سو سعی می‌کنیم حجاب را ترویج کنیم. باید وزارت صنایع‌مان با کار فرهنگی، صنف زیر نظرش را هدایت کند و از تاثیرات آن آگاه سازد؛ به آن‌ها تذکر داده شود که ویترین شما، تخریب فرهنگی به همراه دارد.

فرانسه تلاش می‌کند فرهنگ‌اش آمریکایی نشود، ما تلاش نمی‌کنیم

یا مثال دیگری می‌زنم؛ مقام معظم رهبری بارها درباره اهمیت حفظ زبان فارسی تذکر دادند، الان شما در شهرها تابلوهای انگلیسی کم نمی‌بینید که زیر آن‌ها خیلی کوچک با زبان فارس چیزی نوشته شده است. گاهی در خیابان جمهوری آنقدر زبان تابلوها خارجی است که احساس می‌کنید در خیابان‌های کره رفت‌ و آمد می‌کنید. اینها همه در تخریب زبان فارسی ما تاثیر عمده خواهد داشت. شما الان به پاریس بروید در هیچ تابلویی کلمه انگلیسی نمی‌بینید. چون حساسیت دارند که زبان فرانسه را در برابر زبان انگلیسی حفظ کنند و در جریان جهانی شدن نگذارند فرهنگشان آمریکایی شود. حالا اینکه فرانسوی‌ها چقدر موفق خواهند شد، بحث بعدی است، اما همینکه این اراده در دولت‌شان وجود دارد که زبان و فرهنگ فرانسه باید حفظ شود و با زبان و فرهنگ انگلیسی رقابت کند، بسیار مهم است. اما متاسفانه ما توجهی نداریم. همین الان شما در خیابان ‌های ما می‌بینید که روی ماشین‌هایی کالای ایرانی تبلیغ شده اما نام آن کالاها را بزرگ با زبان انگلیسی نوشته و تبلیغ کرده‌اند. این ماشین‌ها از صبح تا شب در خیابان ما می‌چرخد و وزارت ارشاد عزیز ما که موظف است این‌ موارد را تذکر دهد و جلوگیری کند، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهد.

فرهنگ؛ مجموعه‌ای بزرگ از کارهای کوچک/ تحول فرهنگی نیازمند حساسیت به کارهای کوچک

فرهنگ به نظر من یک مجموعه بزرگ از کارهای کوچک است و به همین کارهای کوچک باید حساسیت داشت تا فرهنگ حفظ شود. فرهنگی مانند اقتصاد نیست که فکر کنیم 2 پروژه بزرگ و ملی است تا آن‌ها را انجام بدهیم و مسئله حل شود.

 

*تسنیم: وقتی اینگونه به موضوع فرهنگ نگاه می‌کنیم درمی‌یابیم که اصلاح و تحول فرهنگی هم کار یک نهاد یا یک شورای خاص نیست، بلکه یک کار همگانی می‌طلبد. درست است؟

اساسا اینکه ما در شعائر دینی‌مان امر به معروف و نهی از منکر را داریم یعنی اینکه همه آدم‌ها روی همه اتفاقات کوچک بد و خوبی که در اطرافشان اتفاق می‌افتد، حساسیت داشته باشند، این حساسیت در مرحله اول، خود ما را حفظ می‌کند نه آن آدمی که به او تذکر می‌دهیم. یعنی انجام امر به معروف و نهی از منکر، اول ایجاب می‌کند که خود شما عقلتان را به کار بیندازید و ببینید این امری که می‌خواهید به آن تذکر بدهید منکر است یا معروف؟! خود این تشخیص، آدم را حساس نگه می‌دارد که بدی‌ها و خوبی‌ها را بشناسد و به آن‌ها حساسیت نشان دهد باشد، همچنین آدم در تشخیص خوب و بد از عقلش استفاده می‌کند و با این شیوه به طور طبیعی خیلی از روابط جامعه و مشکلات آن اصلاح می‌شود.

هنوز مصوبه اصلاح نظام اداری بازتاب اجتماعی نداشته

شما ببینید 5 سال پیش سیاست‌های اصلاح نظام اداری که در مجمع تشخیص مصلحت نظام تائید شد، با امضاء مقام معظم رهبری به روسای سه قوه ارسال شد، اما شما هیچ بازتاب اجتماعی از این‌ها نمی‌بینید و مشاهده نمی‌کنید که در خصوص اجرایی کردن آن‌ها گزارش‌گیری سالانه شود و سازمان‌های مختلف نتایج آن‌ها را ببینند و متوجه شوند که از این 28 بندی که آن مصوبات نوشته شده و 16 بند آن درباره اصلاح ساختار فرهنگی ادارات ما است چه نتایجی به دست آمده.

یعنی در نظر بگیرید که ما وقتی برای انجام کاری اداری به ادارات می‌رویم باید با یک احساس خوشایند و رضایت درونی از آن اداره یا وزارتخانه بیرون بیائیم؛ احساس خوبی از اینکه ایرانی هستیم و در این کشور زندگی می‌کنیم. اگر خدا نکرده عکس این موضوع اتفاق بیفتد و این حالت ادامه پیدا کند، وقتی روز دیگر کسی به شما بگوید باید بروید به فلان اداره و نامه‌ای بیاورید، شما با خود می‌گوئید اگر در آن اداره آشنایی داشته باشم مشکلم زود حل می‌شود و الا با مشکل مواجه خواهم شد. همچنین شب پیش از رفتن به آن اداره مرتب تلفن می‌کنید تا ببینید کسی از اقوام و آشنایان آنجا هست که مشکلات شما را حل کند یا نه. همه این‌ها معضلات فرهنگی است که در فرهنگ موجود برای ما عادی‌سازی شده و حساسیت زیادی بر این پدیده‌ها نداریم.

تصور عمومی از کاریابی: استلزام دانش یا پارتی؟

اما میوه این پدیده‌ فرهنگی را در کجا می‌چینیم؟ وقتی در دانشگاه در حال تدریس هستید و به دانش‌جویان می‌گوئید درس بخوان، خیلی راحت به شما می‌گویند «برای کار که باید پارتی داشته باشی». یعنی جوان امروز ما برای استخدام و پیدا کردن کار، داشتن دانش را در فرهنگ جامعه لازم نمی‌بیند بلکه داشتن پارتی را لازم می‌بیند. چرا این برداشت را دارند؟ زیرا با چشم خود بارها مشاهده کرده‌اند که مثلا بچه فلان مسئول زودتر از آن‌ها رفته و کاری پیدا کرده است. هدفم از این مثال‌ها این است که بازخورد عدم اصلاح ساختار فرهنگی را در حوزه‌های دیگر نشان دهم و بگویم که وقتی فرهنگ‌های سازمانی اصلاح نمی‌شود آسیب‌هایش را کجا می‌بینیم. 

باز فرض کنید در کلاس دانشگاه 30 نفر دانشجو نشستند و همه دارند تلاش می‌کنند که استاد درس کمتری بدهد، به جای اینکه دنبال دانش استاد باشند و مطالب بیشتری یاد بگیرند، از آنجا که همه به خاطر مدرک آمده‌اند دانشگاه، اصرار دارند که استاد همین‌ مقدار که درس داده کافی است و باید تا همینجا امتحان بگیرد! یعنی دنبال محتوای دانش و درس نیستند. یکی از علت‌های این معضل آن است که این پیشفرض در ذهن جوانان ما وجود دارد که پیدا کردن کار در ایران مستلزم داشتن پارتی است. ما هیچوقت‌ توجه‌مان به حل این معضلات فرهنگی معطوف نشده اما فکر کنید که این مسائل تا چه حد می‌تواند به ما آسیب بزند. مضاف بر این، از آنجا که سازمان‌هایمان روز به روز گسترده شده و می‌شود، فسادهای اداری از این دست هم با گستردگی سازمان‌ها گسترش پیدا می‌کند. فساد هم البته فقط فساد مالی نیست، منظورم روشن است.

باز تصور کنید که یک کارمند جدید به یک اداره می‌آید؛ همه دنبال این هستند که ببینند این شخص با کدام یک از مسئولان قوم و خویش و فامیل است و از طریق چه کسی وارد این سازمان شده یا چه کسی سفارش او را کرده است. اصلا کسی حدس نمی‌زند که یک نظام منطقی استخدام آگهی کرده و آدم‌ها ثبت‌نام کرده‌اند و بین آن‌ها آدم‌های باصلاحیت را برای کار در این سازمان انتخاب کرده‌اند. همه همکاران می‌آیند در اتاقش می‌گویند «خیلی خوش آمدی! شما با چه کسی آشنا و فامیل بودی که به اینجا آمدی؟» یعنی چون در کشور ما زیاد این اتفاق افتاده تبدیل به فرهنگ شده است و ذهن نسل‌های بعدی را هم تخریب کرده و می‌کند.

ببینید سال 82 آماری که وزارت ارشاد منتشر کرد، 82/6 درصد پاسخگویان یک نظرسنجی معتقد بودند در ایران بدون پول و پارتی به حق خود نخواهید رسید. این ممکن است در دنیای واقعی درست نباشد و آمار تا این حد هم زیاد نباشد، اما حس‌اش در مردم وجود دارد. این احساس‌ها اصلاح نمی‌شود مگر اینکه یک حرکت همزمان در همه سازمان‌ها برای اصلاح فرهنگ سازمانی آغاز شود و این اصلاح توسط مخاطبان به خوبی درک شود. همه این‌ها مطالبی است که در سند مهندسی فرهنگی ریز به ریز ذکر شده و به عنوان راهبرد مطرح شده و ذیل آن‌ها راهکارهای ملی ارائه شده است به این امید که این سند بتواند در آینده اجرایی شود.

 

نخبگان و رسانه‌ها از اهمیت افکار عمومی برای دولت‌ها استفاده کنند

*تسنیم: نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی چه در بحث اجرایی شدن و نظارت بر اجرای اسناد و مصوبات چیست؟

در بحث سیاستگذاری وقتی که مشکلی را تشخیص می‌دهید، حتما برای حل آن مسئله سیاست و راهکاری دارید و در همان سند سیاستگذاری، باید راهکار نظارت و ارزیابی آن را هم ارائه دهید. خوشبختانه در این اسنادی که در این سال‌ها توسط شورا تصویب شده ساز و کارهای نظارت در آن‌ها هم پیش‌بینی شده و باید برای امر نظارت، ساختارهای اجرایی لازم هم فراهم شود. اما آنچه که می‌تواند فرایند نظارت و ارزیابی را تکمیل کند این است که رسانه‌ها نتیجه این نظارت‌ها را مطالبه کنند و به افکار عمومی برسانند.

زیرا در فضای مردمسالاری، افکار عمومی برای دولت‌ها خیلی مهم است و دولت‌ها علاقه‌مندند که مردم قضاوت مثبتی درباره آن‌ها داشته باشند. به همین دلیل اگر شما بگوئید که مثلا فلان دولت در زمینه اشتغال خرابکاری کرده از جاهای مختلف می‌خواهند جواب بدهند که نه این درست نیست و ما می‌خواهم توضیح بدهیم به انتقادات پاسخ دهیم. این فرایند در حوزه اقتصاد صورت می‌گیرد، یعنی مطالبه و ارزیابی وجود دارد و مردم به آن حساس هستند و دولت‌ها هم مجبورند درباره آن پاسخ بگویند، اما در فرهنگ هنوز چنین فرایندی برای مطالبه و ارزیابی ایجاد نشده. معمولا در فرهنگ حرف‌ها در قالب یک کلی‌گویی صورت می‌گیرد. مثلا می‌گویند اوضاع فرهنگی بد است یا نه اوضاع فرهنگی خوب است.

تحول فرهنگی با کلی‌گویی به نتیجه نمی‌رسد

اما اگر با زبان آمار و شاخص‌ها حرف می‌زدیم و مثلا می‌گفتیم که میزان عشق به امام حسین‌(ع) در جوانان ایران 98/2 درصد است و گرایش به نماز خواندن در76/9درصد است (این اعداد را مثال می‌زنم) متوجه می‌شویم که علاقه به امام حسین(ع) را نتوانستیم به انجام اولین فریضه دین که نماز است تبدیل کنیم. یعنی بین آن‌ها فاصله وجود دارد و اینهاست که ضعف مدیریت فرهنگی ما را به نشان می‌دهد. یعنی بین ما عشق و اعتقاد به امام و خدا و پیامبر و قیامت وجود دارد اما ما نتوانستیم از درون این عشق، اعتقاد و عمل به خواندن نماز را در مردم عملیاتی کنیم. وقتی این مسئله مطرح شد آنوقت نهادهای مسئول در بحث نماز باید بیایند پاسخگو باشند. ولی وقتی بحث‌ها کلی شود معلوم نیست که از کجا مشکل داریم و همه نهادها هم تقصیر را گردن دیگران می‌اندازند.

بنابراین من فکر می‌کنم بیشتر از هر چیز باید بر مطالبه اجرای اسناد و مطالبه ارزیابی و پاسخگویی درباره اجرای آن‌ها  تاکید کنیم و این موضوع را محل توجه قرار دهیم تا بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم.

عموم انتقادات به شورا، متوجه خودِ منتقدان است

*تسنیم: گاهی انتقاد می‌شود که تولید سندها توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی کاری بدون تاثیر است و نمی‌تواند تحول فرهنگی به همراه داشته باشد. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟

شورای عالی انقلاب فرهنگی متشکل از جمعی است که با هم در خصوص مسائل فرهنگی مشورت می‌کنند و این جمع  دبیرخانه‌ای هم دارد. در این ده سال اخیر دبیرخانه با حدود 500 تا 700 استاد دانشگاه و حوزه و مدیران باسابقه اجرایی در تماس بوده تا این اسناد را آماده کند و به تصویب برساند. این تصویب باید انجام می‌شد تا بر اساس آن ارزیابی صورت بگیرد. چون وقتی می‌گوییم شورا عده‌ای شاید معنای آن را ندانند و از شورا انتظار دارند که از بالا تا پایین تصویب اسناد و سیاستگذاری خرد و کلان را شورا انجام دهد همچنین در امور ریز اجرایی و عملیاتی و نظارت و غیره دخالت کند؛ در حالی که رسالت شورا تولید اسناد فرابخشی است که همه وزارتخانه‌ها و قوای سه گانه را تحت پوشش خود قرار می‌دهد.

البته وقتی سندی تهیه شود که هر 17 وزارتخانه در آن درگیر هستند، انتظار می‌رود که سال بعد از آن سندی هم منتشر شود تا عملکرد این 17 وزارتخانه‌ را در اجرای این سند ارزیابی کند. این انتظار به جایی است و اتفاقا زمان آن هم رسیده است، یعنی زمانش رسیده که این مطالبه از وزارتخانه‌ها صورت بگیرد. اما پیش از تصویب و ابلاغ سند که نمی‌شود چنین ارزیابی‌ای انجام داد، زیرا سند بالادستی در اختیار نبوده است. مثلا الان دیگر می‌توان پرسید که این سند تحول آموزش و پرورش که سال گذشته تصویب شد در چه مرحله‌ای است. رسانه‌ها می‌توانند از مسئولان این وزارتخانه بپرسند و بگویند که نتیجه را به ما اعلام کنید تا ما اخبار آن را منتشر کرده و در اختیار مردم قرار دهیم. این نوعِ ارزشمندی از مطالبه فرهنگی است.

بنابراین من معتقدم که بخشی از انتقاداتی که منتقدان شورای عالی انقلاب فرهنگی به ما دارند، اتفاقا متوجه عدم مطالبه‌گری همان منتقدان است. یعنی آن‌ها مطالبه‌اش را با شیوه درست و معقول و منطقی طرح نمی‌کنند تا سازنده باشد و تاثیر مثبت بگذارد.

یک باور عمومی غلط: «حل معضل بیکاری، مشکلات فرهنگی را حل می‌کند»

*تسنیم: رهبر انقلاب شورای عالی انقلاب فرهنگی را قرارگاه جبهه جنگ نرم خوانده‌اند. شورای عالی انقلاب فرهنگی تاچه حد توانسته در این مهم موفق عمل کند؟

متاسفانه وزن فرهنگ در محاورات روزمره‌مان بسیار پائین است و یک حرف ناقصی در جامعه ما نهادینه شده با این صورت‌بندی که «اگر ما معضل بیکاری را حل کنیم بسیاری از مشکلات فرهنگی هم حل خواهد شد». اما اگر بخواهید مشکل بیکاری را به صورت ریشه‌ای حل کنید، خیلی زود به مشکلات فرهنگی برمی‌گردید. یعنی متوجه می‌شوید که مشکلات اقتصادی و اجتماعی ما ریشه در فرهنگ دارد. این وضع چون در بین مدیران ارشد ما به طور دقیق فهم نمی‌شود و درک عمیقی از فرهنگ وجود ندارد معمولا با مشکل مواجه‌ایم. نمی‌خواهم به کسی توهین کنم، منظورم این است که ما را تقسیم کردند؛ یکی حقوق خوانده، یکی اقتصاد، دیگری پزشک است و یکی علوم فنی خوانده و ... لذا همه فهم دقیقی از فرهنگ و تاثیرات آن ندارند همانطور که کسی که در حوزه فرهنگ درس خوانده فهمی از مهندسی ساختمان و صنعت خودرو ندارد. تا وقتی به چنین اشخاصی می‌گوئیم فرهنگ زود ذهنشان می‌رود سمت کالای فرهنگی و مثلا می‌گویند چقدر باید فیلم و نشریه و کتاب و آثار نمایشی و موسیقایی و اینها تولید کنیم. در حالی که فرهنگ این نیست؛ فرهنگ همانی است که حضرت آقا فرمودند «فرهنگ مثل هوا همه جا هست». به این معنا یعنی همه ما با فرهنگ داده و ستاده داریم و هنگامی که بسیاری از معضلات اجتماعی و سیاسی‌مان را تحلیل می‌کنیم می‌بینیم که ریشه در فرهنگ جامعه و نظام باورها و الگوهای رفتاری ما دارد و نقطه‌ای که اتفاقا باید اصلاح شود همین نقطه فرهنگ است. 

دبیرخانه شورا امکانات محدودی در نظام تصمیم‌گیری دارد

اگر این معنا درک شود و توزیعِ توجه هم در عرصه فرهنگ انجام گیرد، طبیعتا دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم که در حالت موجود، امکانات و موقعیت محدودی در نظام تصمیم‌گیری دارد، می‌تواند ظهور و بروز و تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. همچنین در حال حاضر  حدود 500 یا 600 نخبه کشور برای تولید یک سند با دبیرخانه این شورا در تعامل هستند، وقتی چنین نگاهی به فرهنگ حاکم شود در ادامه مسیر یعنی در تخصیص منابع و در تنظیم برنامه‌های 5 ساله و اجرایی شدن محتوای اسناد، این تیم 600 نفری می‌توانند جایگاهی داشته باشند و با مشارکتشان نقش موثری برای تحول فرهنگی ایفا کنند.

در حوزه فرهنگ هنوز به بلوغ نرسیده‌ایم

*تسنیم: پس به نظر شما اگر بپذیریم که شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون نتوانسته نقش موثری در تحول فرهنگی ایجاد کند، دلایل بیرونی دارد و شورا برای تاثیرگذاری نیازمند همیاری همه نهادها حتی همه مردم است؟ این موضوع درست است؟

بله. زیرا با این نگاه حداقلی به فرهنگ و برنامه‌های کوچک  و نگاه محدود به آن اولا برنامه‌های 5 ساله‌ای که تصویب می‌شود، مبنایشان صرفا اقتصاد است و کاری به فرهنگ ندارد. وقتی هم که معضلات فرهنگی‌اش بیرون آمد، همه انتظار دارند بدون صرف هزینه و پول این‌ مشکلات را حل کنند. به نظر من این حلقه‌های زنجیر است که ایراد دارند و باعث می‌شوند که به ذهن بیاید شورای عالی انقلاب فرهنگی آن طور که باید نقش و تاثیر بر فرهنگ و تحول آن ندارد یا اینکه نقش‌اش را خوب ایفا نمی‌کند. همچنین من اعتقاد دارم همه این کمبودها در ذیل آن بی‌توجهی‌ها و عدم تخصیص عادلانه توجه به فرهنگ رخ می‌دهد.

به همین دلیل معتقدم ما هنوز در عرصه فرهنگ به این بلوغ نرسیده‌ایم که توجه کافی به این مقوله بنیادین نشان دهیم، نخست باید وقت دولت را تقسیم کنیم و بخشی را به طور ویژه به فرهنگ اختصاص دهیم و در مرحله بعدی نخبگان فرهنگی و رسانه‌ها در این شرایط در خصوص با معضلات فرهنگی جامعه منفعل نباشند.

برای حل معضل بنزین کارشناسان به دولت می‌آیند، برای فرهنگ نه!

شما ببینید در هر دولتی هر هفته جلسه هیئت دولت برگزار می‌شود و هر ماه هم 4 هفته است و 4 تا 4 ساعت در ماه می‌شود 16 ساعت. به نظر من این حق فرهنگ است که هر ماه 4 ساعت به مسائل ریشه‌ای تحولات فرهنگی کشور رسیدگی شود. اگر رسیدگی شد همه کارشناسان و مدیران مرتبط با دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی که در امور و موضوعات خاص کار کرده‌اند باید بیایند در دولت و در خصوص موضوعات تخصصی‌شان گزارش دهند. همانطور که وقتی مشکل بنزین داریم، صاحب‌نظران عرصه تولید صنعت نفت می‌آیند و در دولت گزارش‌های جامع و مبسوطی درباره آن می‌دهند و دانش اعضای هیئت دولت را نسبت به موضوع مبتلا‌به بالا می‌برند تا گام‌هایی برای رفع مشکل برداشته شود، در معضلات فرهنگی هم باید این اتفاق بیفتد.

اگر برای فرهنگ وقت مستوفایی پیش‌بینی شود طبیعتا دستگاه‌های فرهنگی که می‌خواهند از تحولات کلان فرهنگی گزارش دهند، نمی‌توانند بگوید که ما این تعداد کتاب فروختیم! چون فروختن کتاب که پاسخگوی نیازها و رفع مشکلات فرهنگی نیست. در خصوص میزان علاقه نسل جوان به کار و فعالیت اجتماعی، در خصوص ترویج معنویت و ایمان دینی، در خصوص اخلاق اجتماعی و ... چه تغییراتی ایجاد شده است؟ این‌ها را باید پاسخ دهیم.

برای پاسخ دادن و ارائه گزارش درباره این پرسش‌ها باید کلی کار میدانی صورت گیرد تا مثلا مشخص شود که میزان وابستگی جوانان به وطن در حال تقویت است یا کاهش. برای اینکه بخوهید این را پاسخ دهید باید کار آزمایشی و میدانی در سطح ملی انجام دهیم و لااقل 15 هزار مخاطب تصادفی پیدا کنیم و با آن‌ها مصاحبه‌های ساختاری انجام دهیم تا بتوانیم جواب این سوال را بدهید. اگر این شرایط فراهم شد دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در نظام تصمیم‌گیری کشور در جاهایی که لازمه فرهنگ است، نقش پیدا می‌کند.

*تسنیم: پس لااقل این موضوع را می‌پذیرید که شورای عالی انقلاب فرهنگی هنوز آن جایگاه لازم را که باید داشته باشد، ندارد؟

بله. هنوز بواسطه مشکل فرهنگی‌ای که بین مدیران ارشد کشور وجود دارد و به دلیل عدم شناخت و اعتقاد به کارکرد فرهنگ در تک تک وزارتخانه‌ها این شورا هنوز جایگاه شایسته خود را ندارد.البته امیدواریم که این دولت که دولت فرهنگی است، این فضا را باز کند و این بحث‌ها به داخل دولت برود و انشاء‌الله تحولی در نگاه به فرهنگ داشته باشیم.

*تسنیم: ما هم امیدواریم آقای بنیانیان! از دقت نظر، دغدغه‌مندی و صرف وقت برای این مصاحبه سپاسگذاریم!

انتهای پیام/