به گزارش خبرگزاری تسنیم، یکى از اساسىترین موضوعات هر جامعه بهویژه جوامع دینى، مقوله فرهنگ است. فرهنگ نشأتگرفته از اعتقادات، باورها، ارزشها و سلوک اخلاقى است که مولد تمدن و شکلدهنده سبک زندگى هر جامعهاى است. انقلاب اسلامى ایران قبل از اینکه یک انقلاب سیاسى - اجتماعى باشد، یک انقلاب فرهنگى است. لذا فرهنگ، هم در حدوث و پیدایش این انقلاب و هم در بقاى آن نقش اصلى و بنیادین را دارا است. با این وصف طبیعى است، یکى از انتظارات مردم مسلمان ایران از دولتهاى مختلف که تا کنون بر سر کار آمدند، مطالبه فرهنگى باشد و هر دولتى نیز به این امر واقف است که باید پاسخگوى مطالبات مردم در این حوزه باشد. بر اساس همین قاعده، در گزارش 100روزه رئیس جمهور محترم، بخشى از سؤالات به موضوع فرهنگ اختصاص یافت. به نظر مىرسد در کنار نکات مثبت در گزارش صدروزه رئیس جمهور محترم، در موضوع فرهنگ برخى نکات منفى نیز وجود داشت که شایسته نقد دلسوزانه و منصفانه خواهد بود.
رئیس جمهور با بیان اینکه دولت تلاش مىکند تا جهتگیرىهاى فرهنگى را مشخص کند، گفت: «البته در برخى از موارد، شوراى عالى انقلاب فرهنگى جهتگیرىها را تعیین مىکند اما نکتهاى در این میان قابل توجه است. ما به صاحبان فرهنگ اعتماد کنیم، صاحبان فرهنگ در این کشور فرهیختگان و بزرگان ما هستند. بعضىها در برخى موارد خیلى به آنها بىاعتمادى نشان دادهاند. به نویسندگان و فیلمنویسان خود اعتماد کنیم ما در همین 100 روز خیلى از کتابهایى که ممنوع شده بود و مىشد آزاد شوند، آزادشان کردیم. خیلى از نویسندهها ممنوعالقلم شده بودند و ما آنها را به صریحالقلم تبدیل کردیم تا بروند هرچه مىخواهند بنویسند؛ البته در چارچوب قانون و خود آنها اهل این کشور هستند و علاقهمند به این کشور هستند».رئیس جمهور افزود: «خیلى از کتابها، خیلى از فیلمها و مقررات دستوپاگیر را در حال کمکردن و روانسازى آن هستیم. هم در بخش اقتصاد کم و روانسازى مىکنیم و هم در بخش فرهنگ کم و روانسازى مىکنیم. فضاى امنیتى را از فرهنگ کنار مىزنیم. همانطورکه گفتم این کار بهصورت قدم به قدم صورت مىگیرد».وى بیان داشت: «دولت نظرش این است که هیچ فیلترى بهتر از افکار عمومى مردم نیست. فیلم و هنر خوب را مردم مىبینند».آقاى رئیس جمهور در پاسخ به این سؤال که برخى از مردم انتظار ویژه از شما دارند، گفت: «وقتى یک فیلم ساختند و مردم نرفتند ببینند، بىاعتنا شدند به آن فیلمساز، خودش مىداند که باید چکار کند».
اگر بپذیریم که نقد منصفانه به معنى مشخصکردن عیار یک موضوع و یکچیز است، از اینرو باید هم نکات مثبت و هم نکات منفى مرتبط با این بحث در بیانات ریاست محترم جمهورى را مورد توجه قرار دهیم.
الف: فرازهایى از نکات مثبت و قابل تقدیر؛ توجه به اینکه دولت تنها تصمیمگیرنده در عرصه فرهنگى کشور نیست و این مسأله در تعامل با دیگر نهادهاى فرهنگى قابل تحقق است، یکى از نکات مثبت در بیانات رئیس جمهور محترم است. بهعنوان مثال، اگرچه مطابق با گفته وى مبنى بر اینکه؛ «در برخى از موارد شوراى عالى انقلاب فرهنگى جهتگیرىها را تعیین مىکند»، ریاست شوراى عالى انقلاب فرهنگى نیز با شخص رئیس جمهور است اما همین میزان از دقت نظر در تقسیم کارهاى صورتگرفته در عرصه فرهنگ در کشور قابل تقدیر است.
نکته مثبت دیگر سخنان ریاست محترم جمهورى در این فراز کوتاه تأکید وى بر قانون و محور و فصلالخطاب قرارگرفتن آن است. این نکتهاى مثبت و قابل تقدیر است؛ چراکه بىتوجهى به قانون و رفتار سلیقهاى و خودمحورانه که متأسفانه در سالهاى گذشته شاهد آن بودیم، از هر کس که باشد، آسیبزا و چالشبرانگیز است و اگر از طرف مسؤولان اجرایى و مدیران فرهنگى کشور باشد، آسیبها و خطرات آن براى کشور به مراتب بیشر خواهد بود.
ب: نکات منفى قابل نقد؛ در کنار نکات مثبت، اشکالات و نکات منفى نیز در سخنان ریاست محترم جمهورى مشاهده مىشود که طرح آن از دیدگاه نقادان دلسوز و منصف، ضرورى و لازم بهنظر مىرسد. نقد اصلى اظهارات ریاست محترم جمهورى به آن بخش از سخنان ایشان باز مىگردد که بیان داشتند: «دولت نظرش این است که هیچ فیلترى بهتر از افکار عمومى مردم نیست. فیلم و هنر خوب را مردم مىبینند». رئیس جمهور در پاسخ به این سؤال که برخى از مردم انتظار ویژه از شما دارند، گفت: «وقتى یک فیلم ساختند و مردم نرفتند ببینند، بىاعتنا شدند به آن فیلمساز، خودش مىداند که باید چکار کند».
بهنظر مىرسد که این فراز از سخن رئیس جمهور محترم اشکال اساسى و مبنایى داشته باشد که در صورت اجرایىشدن نیز با بنبستها و مشکلات اساسى مواجه مىشود؛ چراکه استدلالى که در بیان رئیس جمهور آمده، حاکى از آن است که حاکمیت نقش خویش را در حد توان کاهش دهد و با تأکید بر فیلتربودن افکار عمومى، کار را به انتخاب آزاد مردم و خواست و میل آنها واگذار کند. مبناى این تفکر این است که هر فردى خود به سعادت و رستگارى خویش آگاهتر است و از اینرو، باید از دخالت دیگران در تعیین سعادت و زندگى مطلوب وى خوددارى نمود. بهنظر مىرسد این شعار نه تنها با دیدگاه اسلام شیعى که هدایت و سعادت فرد و جامعه بهسوى کمال و رستگارى را از وظایف امامان و رهبران الهى مىداند، تناسب ندارد، بلکه این شعار در هیچ جامعهاى حتى در جوامع لیبرالى هم قابل اجرا نیست؛ چراکه باعث از هم گسیخته شدن تار و پود جامعه و بىثباتى نظام مىگردد و از اینرو از سوى فیلسوفان و متفکران و حتى از سوى سیاستگذاران در عمل نفى مىگردد.
بهعنوان مثال با همین ملاک ساده مطرحشده باید مواد مخدر نیز در این جوامع آزاد باشد؛ چراکه در مورد آن نیز باید گفته شود که بهترین فیلتر افکار عمومى مردم است و وقتى مردم نخریدند و بىاعتنا شدند، فروشندگان مواد مخدر خواهند فهمید که چه کنند. آیا این مسأله در عمل قابلیت اجرایى دارد؟ بهعنوان مثال، همین الان در ایالات متحده آمریکا بهعنوان کشورى لیبرال و مدعى احترام به حقوق فردى و خصوصى، که گرفتار مصرف ماده مخدرى به نام مارى جوانا است، آیا مبارزه با این مواد به فیلتر افکار عمومى واگذار شده و دولت دیگر با مصرف این ماده مبارزه نمىکند؟ آیا منتظر مىماند که مردم در مصرف و عدم مصرف آن خود تصمیم بگیرند؟ در حالىکه در همین ایام مجالس 10 ایالت از ایالات متحده آمریکا تصویب کردهاند که مصرف مارى جوانا به هر نحوى از انحاء (مثلاً کسب مجوز از پزشک و...) آزاد شود ولى دیوان عالى آمریکا 6 به 3 رأى به ممنوعیت مصرف حتى مشروط آن داده است. این در حالى است که با منطق لیبرالیسم فرهنگى غرب، دولت آمریکا باید بگذارد افکار عمومى خودش با کالا روبهرو شود و اگر رغبت نشان نداد دیگر قاچاقچى نیز حساب کار خودش را خواهد کرد.
علاوه بر این در عرصه کالاهاى فرهنگى نیز در مورد مستهجننگارىها و تصاویر و فیلمهاى مستهجن نیز همین منطق غلط مىتواند مطرح باشد.
حتى در مورد مواد غذایى نیز همین استدلال بهخوبى خطا و ضعف خویش را به نمایش مىگذارد چراکه با این حساب باید به همه تولیدکنندگان و فروشندگان کالاهاى غیربهداشتى در عرصه مواد غذایى نیز اجازه داد تا با این فیلترى که دولت تصور مىکند بهترین فیلتر است، روبهرو شوند و دولت زحمت را کم کند و در کار آنها دخالت نکند. این در حالى است که همین مثالهاى ساده، نشان مىدهد که افکار عمومى بر خلاف نظر مطرحشده نه تنها بهترین فیلتر نیست بلکه تحت تأثیر تبلیغات به یک فیلتر پر منفذ و ناکارآمد تبدیل مىشود که توان مقابله با هیچ امر مضرى را ندارد.
از این جهت شایسته است که دولت محترم از چنین رویکردهاى ناصواب در عرصه فرهنگى که مىتواند مورد سوء استفاده حاملان فرهنگ لیبرالیسم غربى قرار گیرد، خوددارى نماید و زمینههاى گرفتارشدن کشور به فضاى بىثباتى فرهنگى را فراهم ننماید.
انتهای پیام/