ناگفته هایی از جنایات داعش به روایت یک زندانی

ناگفته هایی از جنایات داعش به روایت یک زندانی

خبرگزاری تسنیم: یکی از اعضای ارتش آزاد که پس از درگیری های اخیر میان داعش و دیگر گروه های مسلح از چنگال آنها نجات یافته است به جزییات تکان دهنده ای از جنایات داعش اشاره کرده است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه الحیات، «سیف الادلبی» یکی از افرادی که مدتی را در زندان گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام در نزدیکی الدانا در شمال غرب سوریه به سر برده به جزییاتی از فضای حاکم بر آن پرداخته است.

وی که دانشجو دانشگاه حلب است می گوید: من در تظاهرات ضد نظام در منطقه سیف الدوله حلب شرکت کردم و در اکتبر سال 2011 بازداشت شدم. پس از خروج از بازداشت گاه شروع به تحرکات مسالمت آمیز کردم و با دیگر دانشجویان تظاهراتی به راه انداختیم. من که ساکن جبل الزاویه در ادلب هستم از دانشگاه اخراج شدم و پدرم نیز که به عنوان مهندس در یک شرکت سیمان سازی فعالیت می‌کرد از نظام جدا شد. من فعالیت رسانه ای را در حلب شروع کردم و با پدرم در گروه موسوم به احفاد الرسول وابسته به ارتش آزاد سوریه همکاری می کردیم.

در اواخر نوامبر گذشته افراد وابسته به داعش به سوی شانزده نفر در نزدیکی اطمه در مرز ترکیه با سوریه آتش گشودند که دو نفر کشته و چهار نفر زخمی شدند که من یکی از آنها بودم و از ناحیه سر ترکش خوردم و به بیمارستان اورینت منتقل شدم.

پس از مدتی به اطمه منتقل شدم و یکی از تونسی ها کاردی بر گردن نهاد و مرا تهدید به ذبح کرد و پس از مدتی زندانی شدم. پس از آن به الدانا که مرکز داعش بود و در واقع یک مقر حزب بعث را تبدیل به زندان کرده بودند منتقل شدم و تا یکشنبه گذشته که آزاد شدم در آن نگهداری می شدم.

این زندانی گریخته از چنگال داعش می گوید: آنها کباب می خوردند و جعفری و پیاز را برای ما پرتاب می کردند و ما را از آمریکایی‌هایی که وارد عراق شدند کثیف تر می پنداشتند.

وی درباره مشاهدات خود بیان کرد: روزی سر بریده یک مرد نزدیک به چهل ساله را آوردند و به ما گفتند که آن را وزن کنیم و هنگامی که ما گفتیم که نمی توانیم سر آغشته به خون را حمل کنیم از ما خواستند که از گوش آن بگیریم و وزنش کنیم. زندانی ارمنی که همراه من بود، وزن آن را شش و من پنج کیلو اعلام کرد؛ سپس اعضای داعش که نقابدار بودند می خندیدند و صحت گفته های ما را تایید می کردند و یکی از آنها به من گفت: فردا فردی دیگری می آید و سر تو را وزن می کند.

این زندانی رها شده از چنگال داعش ادامه داد: تورهای گردشگری برای ما ترتیب می دانند به طوری که ما را در حالی که چشمانمان بسته بود به اطراف منطقه الدانا می بردند و ما شاهد اجساد آویزان شده بدون سر و مثله شده بودیم.

این زندانی می گوید: یکی از ارمنی هایی که با ما هم بند بود به من گفت: روزی جلاد داعش شمشیر را بر گردن من گذاشت و بیان کرد: گردن تو نازک است و من برای قطع کردن آن به زحمت نمی  افتم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی