به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری العهد، از اوایل ماه دسامبر گذشته ارتش و نیروهای مسلح عراق سلسله عملیاتهایی را در مناطق و شهرهای مختلف استان «الانبار» این کشور برای مبارزه با گروههای تروریستی فعال در این استان آغاز کردند که مهمترین آنها گروه «امارت اسلامی عراق و شام» موسوم به «داعش» است.
«عادل جبوری»، نویسنده و تحلیلگر عراقی ضمن بررسی عملیاتهای ارتش و نیروهای مسلح عراق در این استان در مقاله زیر تلاش میکند، به این سوال پاسخ دهد که «آیا عملیات نظامی برای نابودی «داعش» و گروههای وابسته آن در عراق کفایت میکند»؟
عادل جبوری در این ارتباط مینویسد: شاید کمتر کسی در این باره اختلاف نظر داشته باشد که گروه تروریستی «داعش» مهمترین گروه تروریستی در عراق است و قدرت گرفتن آن به این معناست که موجودیت کشور عراق و نهادها و بخشهای مختلف آن و حتی جامعه عراقی در معرض خطر و نابودی قرار دارد و در مقابل، کاهش قدرت و کم رنگ شدن نقش آن معنای عکس دارد.
این تصور تا حد زیادی درست است، اما بیانگر تصویر کلی واقعیتهای موجود و جاری در عراق نیست. این مساله اسباب و دلایل متعددی دارد که به هنگام ترسیم رویکردهای درگیریهای کنونی جاری میان ارتش و نیروهای مسلح و عشائر عراقی با گروههای تروریستی مسلح، باید آنها را به صورت مختصر مورد بررسی قرار داد. از جمله این دلایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
یک: گروه تروریستی داعش در واقع یکی از شاخههای سازمان تروریستی القاعده در جهان است و اگر بگوییم این گروه شاخه امارت اسلامی عراق و سازمان القاعده در سرزمین رافدین است، دروغ نگرفته ایم. البته پس از سال 2003 نامهای دیگری هم برای این سازمان عنوان شده است که همگی حول و حوش همان سازمان القاعده میچرخد.
دو: داعش نتیجه اذغام دو شاخه سازمان القاعده در سوریه و عراق است و این بدین معناست که این سازمان تشکیلات مشخصی ندارد و موقعیت جغرافیایی خاصی ندارد، بلکه از عراق تا سوریه و از آنجا تا لبنان و اماکن دیگر منطقه متخاصم خاورمیانه امتداد دارد و حوادثی که طی نزدیک به 3 سال گذشته در سوریه جریان دارد و نیز تحولاتی که در کشورهای لبنان و عراق روی میدهد، تقریبا رویکردها و ساز و کارهای یکسانی دارند و ابزارهای مشابهی در آنها مورد استفاده قرار میگیرند و اهداف یکسانی هم برای آنها تعریف شده است. داعش ابایی از بر عهده گرفتن مسئولیت ریخته شدن خون شهروندان و کشت و کشتار به انگیزه های مذهبی ندارد.
سه: از آنجایی که این سازمان، تشکیلات تازهای نیست، بلکه از سالها قبل به فعالیت تحت عناوین و اسامی مختلف ادامه میدهد و قدرت تحرک در مناطق گسترده و دستیابی به اهداف حساس و مهم را دارد، این مساله به وضوح نشان میدهد که برخی طرفها دسترسی آن به مناطق حساس پس از نفوذ در فضای سیاسی، اجتماعی و حتی رسانه ای را تسهیل میبخشند. یکی از مهمترین نشانهها و دلایل نفوذ داعش و دیگر سازمانهای تروریستی در عرصههای سیاسی، اجتماعی و رسانهای، عملیاتهای تروریستی است که در مناطق و شهرهای عراق اتفاق میافتد و وزارتخانهها، مقرهای ارتش و پلیس و زندانها و بازداشت گاهها و مراکز دیگر را هدف قرار میدهد.
چهار: در راستای ارتباط این مساله با عرصه فکری ـ اعتقادی و عرصه جغرافیایی، تروریسم، باید گفت که عملیات تروریستی در استان الانبار جدای از محیط منطقهای و به ویژه سه کشور عربستان، اردن و سوریه نیست، بلکه شکی نیست که گروههای تروریستی مسلح که در صحرای الانبار و اطراف آن فعالیت میکنند، انواع و اقسام حمایتها و پشتیبانیهای مالی، نظامی، اطلاعاتی، رسانهای و سیاسی را از سوی کشورهای منطقهای دریافت میکنند؛ چرا که در غیر این صورت، وقوع این عملیاتهای تروریستی در شهرها و مناطق مختلف عراق غیر ممکن بود. اگر چه اوضاع سوریه تغییر کرده باشد و اردن تلاش کند منافع اقتصادی و امنیتی را در راس اولویتهای خود قرار دهد، اما عربستان سعودی همچنان حامی درجه یک تروریسم در عراق و کشورهای دیگری مانند سوریه، لبنان و یمن است و حتی اگر با سازمان داعش به مشکل برخورده باشد، هرگز برنامههای خود را تغییر نداده است.
پنج: از 10 سال پیش تاکنون، برخی گروهها و جریانها و شخصیتهای سیاسی به فراهم کردن تریبونهای سیاسی و رسانهای برای گروههای تروریستی ادامه ادامه میدهند و شاید سخنرانیهای تنشزا در میدانهای بزرگ طی سال گذشته نمونههایی از این «خوش خدمتی متقابل» گروهها و جریانها و شخصیتهای سیاسی و گروههای تروریستی باشد.
با توجه به مطالبی که در سطور بالا ذکر شد، سوالی که باقی میماند این است که آیا عملیاتهای نظامی ارتش و نیروهای مسلح عراق که هم اکنون در صحرای الانبار و مناطق اطراف آن جریان دارد، برای اخراج گروههای تروریستی مسلح و ریشه کن کردن آنها کافی است؟
بیشک، عملیاتهای نظامی علیه گروههای تروریستی مسلح نقش زیادی در تضعیف و نابودی آنها دارد؛ به ویژه وقتی که این عملیاتها در راستای دیدگاه راهبردی صحیح و حساب و کتاب دقیق صورت گیرد.
اما مسالهای که بسیاری از کارشناسان مسائل امنیتی و نظامی و صاحب نظران عرصه تروریسم به آن اذعان دارند، این است که قدرت نظامی نمیتواند نقش تعیین کنندهای علیه تروریسم؛ چه در عراق و چه در هر کشور دیگری داشته باشد.
بدیهی است که عملیاتهای نظامی اخیر در الانبار نتایج مثبتی در عرصه میدانی داشته و خواهد داشت، اما چه کسی میتواند این مساله را تضمین کند که این نتایج مثبت پس از گذشت مدت زمانی کوتاه و به عبارت دیگر پس از بازگشت گروههای نظامی خارجی به کشورهای خود، از بین نروند و گروههای تروریستی ضربه خورده و تضعیف شده، پس از تجدید قوا دوباره زمام امور را در دست نگیرند.
برای تکمیل این دستاورد نظامی ـ امنیتی علیه داعش و گروههای تروریستی دیگر، لازم است که عملیاتهای نظامی گسترده و سازمان یافته با تلاشهای اطلاعات همسنگ و برابر همراه شود تا منابع تروریسم خشکانده شود و منابع حمایت مالی از این سازمانها در داخل برچیده شود.
در کنار این فعالیتها، باید منابع حمایت و پشتیبانی خارجی از تروریسم در عراق نیز شناسایی شوند. البته علاوه بر این تلاشهای اطلاعاتی، باید سطح همکاری میان طرفهای منطقهای نیز ارتقا پیدا کند و یکی از ابعاد این همکاری، تامین امنیت مرزهای متشرک و مقابله با نفوذ تروریستها از طریق آنها باشد.
در این میان، استفاده از اعضای عشائر که از وزنه اجتماعی خوبی برخوردار هستند و میتوانند در مناطقی که اجرای عملیات در آنها برای دولت کار سختی است، به راحتی تحرک داشته باشند، مسالهای فوق العاده مهم است و میتواند باعث تقویت احتمال پیروزی در جنگ علیه تروریسم شود؛ البته به شرطی که این اقدام در راستای طرحی راهبردی و نه به عنوان اقدامی موقتی و تاکتیکی صورت گیرد.
افزون بر این، بررسی نقاط ضعف و اشکالات فرآیند سیاسی و بازنگری در برخی شیوههای موجود و کاهش شدت درگیریها میان گروههای عراقی میتواند به تقویت احتمال مقابله با تروریسم و محدود کردن آن کمک کند؛ هر چند که تروریسم به صورت نهایی ریشه کن نشود.
انتهای پیام/