به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سه روز قبل روزنامه تازه تأسیس آسمان مطلبی از زبان داود هرمیداس باوند، از اعضای منتسب به جبهه منحله ملی نقل کرد که در آن حکم قرآنی قصاص «غیرانسانی» توصیف شده بود. به همین بهانه حجتالاسلام مهدی رستمنژاد، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیة در گفتوگو با فرهنگی خبرنگار تسنیم به بررسی پشتوانههای شرعی و عقلی آموزه مهم قصاص، نقش آن در حفظ حیات و امنیت جامعه اسلامی و علل و عوامل کجفهمی برخی روشنفکرنمایان از این حکم قرآنی پرداخت.
وی گفت: درباره موضوع غیرانسانی خواندن موضوع قصاص دوگونه میتوان بحث کرد: نخست جدای از بحث لایحه قصاص، حکم قصاص که حکم الهی است را غیر انسانی بخوانند و دیگر آنکه مصادیقی از اجرای این حکم را غیرانسانی بدانند و بگویند که منطبق با حکم الهی نیست. این دو گونه بحث کاملا از هم متفاوتند. از نگاه اول باید گفت خود قرآن به این حکم تصریح کرده و کسی که مسلمان است، خدا را میشناسد و قرآن را به عنوان کلام الهی قبول دارد، از او بعید است که چنین حرفی بزند. صریح قرآن است که «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب».
حجتالاسلام رستمنژاد خاطرنشان کرد: در آیه قرآن اتفاقا به منطق و حکمت مسئله به عنوان یک حکم الهی و شرعی اشاره شده و با اینکه این آیه به حسب ظاهر، کوتاه است، اما معنای وسیعی را در خود جای داده است. اصلا از نگاه قرآن، حیات و زندگی در قصاص است و جالب است که گرچه در حسب ظاهر، با قصاص (مثلا کشته شدن انسانی به خاطر قتل یک انسان دیگر) نقصانی در وجود انسانی رخ میدهد، اما با این حال خداوند این تعبیر را به عکس به کار برده و آن را حیات دانسته است. در قصاص نهتنها نقص و عیب و مرگ نیست، بلکه حیات در آن است. در انتهای آیه هم تصریح شده که «اولی الالباب» یا صاحبان عقل و خرد میتوانند این مطلب را دریابند. گرچه به حسب ظاهر چیز متناقضی است و در قصاص کسی کشته میشود یا بخشی از اعضا از بین میرود، قرآن آن را نه نقصان و مرگ بلکه حیات دانسته است. دلیل آن است که انسان با خردش میتواند این مطلب را درک کند و با ارزیابی عاطفی و ساده و کوتهبینانه نمیتوان با آن مواجه شد.
وی ادامه داد: در حالی که قرآن به صاحبان عقل و خرد گفته است که درباره این حکم اندیشه کنند، اما گروهی با رویکردی عاطفی و هیجانی با آن مواجه شده و نتیجه آن شده که آن را خلاف حقوق بشر و خلاف عاطفه انسانی برشمردهاند. حال آنکه آنچه را در اینجا مستند حکم الهی است، عقل انسان است و ممکن است عاطفه در مسئله قصاص نتواند همه مطلب را بفهمد؛ اتفاقا عاطفه همین اندازه میتواند بفهمد که این را خلاف بداند. در حالی که عقل انسان در اینجا مورد خطاب قرار گرفته و دلیل آن هم روشن است. اگر قاتل و ظالمی قصاص شود، یک نفر کشته میشود، اما اگر قصاص نشود، این قتل به قتلهای دیگر منجر می شود و در واقع حیات اجتماعی به خطر میافتد.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیة تصریح کرد: نکته مهم در حکم قصاص در واقع در همین جاست که در آن حیات فردی فدای حیات اجتماعی میشود. نکته مهم در قصاص همین است که در قبال کشته شدن یک نفر، فقط یک فرد قاتل کشته میشود، و اگر این حکم نباشد طرف مقابل میتواند انتقام بگیرد و در این انتقامات جنگهای اجتماعی رخ خواهد داد و این گونه حیات انسانهای بیشماری را به خطر خواهد انداخت. بنابراین از این باب است که میگوید عقل میتواند با حسابگری این مسئله را بفهمد. انسانی که تابع عقل خود نباشد که اتفاقا در این آیه به آن تأکید شده، این آموزه را غیرانسانی خواهد برشمرد.
وی افزود: هر انسانی عاقلی درمییابد که این قصاص به نفع اجتماع است و آن کسی که آن را غیر انسانی میداند در واقع با غلیان عاطفه و هیجان خود بدان پرداخته است. اینها انسانهایی که کمخرد، و بلکه بیخرد و سفیهاند و حسابهای ظاهری میکنند و فقط نوک بینی خود را میبیننند و برای این عده از انسانها قصاص یک امر غیرانسانی است. این کلیت نظر اسلام درباره قصاص است و هرکس خلاف این حرف بزند، خلاف قرآن حرف زده است، حال فرقی نمیکند که بلندگوی داخلی باشد یا خارجی.
حجتالاسلام رستمنژاد غیرانسانی خواندن قصاص را برخورد عاطفی و هیجانی و نه عقلی با آموزههای اسلامی خواند و گفت: مهم آن است که در قرآن و در آیه قصاص عقل انسان مورد خطاب قرار گرفته است و احکام و قوانینی میتواند پایدار بماند و مؤثر باشد که بر اساس عقل انسان باشد نه بر اساس حکم عاطفه. عاطفه و هیجان نزدیکبین است و زود و زودگذرها را میبیند. همین کسی که حکم به غیرانسانی بودن قصاص داده، اگر پدر یا مادر یا یکی از عزیزانش کشته شوند، آیا باز همین حرف را میزند و میگوید که نباید قاتل را قصاص کرد؟! اینگونه نیست و بلکه او حاضر باشد چندین نفر را بجای یک عزیز خود بکشد؛ یعنی آنجا هیجانات همین شخص اینگونه حکم خواهد کرد.
وی گفت: در واقع حیاتی که قرآن در باب قصاص از آن سخن میگوید، حیات اجتماعی است و همیشه حیات فردی باید فدای حیات اجتماعی شود. اگر ما حکم قصاص نداشته باشیم، معنایش هرج و مرج است و آزاد گذاشتن کشت و کشتار. قصاص بازدارنده قتل و کشتار است و بنابراین خود این حکم ضامن و نگهدارنده خون انسانهاست و اگر نباشد خونهای بیشتری ریخته خواهد شد و همین برای فهم این مسئله کافی است. از همین روست که قرآن تأکید میکند که حیات و زندگانی اجتماعی شما در همین حکم قصاص است. قاتل باید کشته شود تا مقتولان دیگری ایجاد نشود و انسانهای دیگری کشته نشود.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیة اظهار داشت: البته قصاص فقط در قتل نیست، بلکه در آیات قران درباره اعضا هم هست و دامنه وسیعی دارد و البته تناسب هم دارد. یعنی وقتی که انسان احکام قصاص اسلامی را نگاه می کند کسی که عضوی از اعضای انسان دیگری را ناقص کرده، باید قصاص شود. و با این تفاسیر فرد میداند که با وارد کردن نقص به دیگری در واقع خود عضو را ناقص کرده است. این حرمت نگهداشتن خود انسان است و جریمهها هم متناسب با همان جرائم قانونگذاری شده است.
وی در بخش پایانی سخنان خود درباره جریانی که تلاش دارد مقدسات اسلامی را مورد هجمه قرار دهد، گفت: مردم دیندار و غیرتمند و حقیقتباوری که جانهای بسیاری را برای همین دین و نظام دادهاند، و برای اعتلای کلمه حق خون و فرزند و شهید اهدا کرده و تلاش و جهاد کردهاند، قطعا تحمل این چیزها را بخصوص برای بار دوم ندارند و عوامل این جریان هم باید بدانند که توهین به مقدسات به نام آزادی دوباره اتفاق نخواهد افتاد و نخواهند گذاشت مقدساتشان دوباره زیر سوال برود و اگر صبری هم میکنند از باب نجابت و تقوایشان است.
انتهای پیام/