به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه پژوهش صلح بینالملل استکهلم، رابرت کلی، کارشناس این اندیشکده، با اشاره به راکتور آب سنگین اراک، تأثیر آن بر اقتصاد و ایجاد شغل و مقایسه آن با پروژههای مشابه دیگر، نتیجه میگیرد که شاید در گذشته اهداف این راکتور، غیر صلح آمیز بوده باشد، اما حالا دیگر مقاصد تسلیحاتی ندارد و این پروژه به قدری منافع غیر نظامی برای ایران دارد که ایران در پی منافع نظامی آن نباشد.
تا پیش از این تعلیق، ایران بر اسب مراد خود سوار بود و پروژه گسترش راکتورهای خود را، که در دهه 1990 آغاز شده است، توسعه میداد. ایران بارها اعلام کرده است که این راکتورها را برای تولید ایزوتوپهای مورد استفاده در صنایع درمانی لازم دارد، که البته این راکتورها استفاده بسیار اندکی برای اهداف اعلامی ایران دارد. راکتورهای ایران بسیار بزرگتر و پیشرفتهتر از تجهیزات مورد نظر برای اهداف اعلامی است و برای استخراج ایزوتوپهای درمانی مناسب نیست. به نظر میرسد زمانی که راکتور اراک در دهه 1990 طراحی و ساخته میشد، طراحان، حمایت از یک برنامه تسلیحاتی را در نظر داشتند، اما تأخیر در ساخت، دشواریهای فنی و تغییر کاربری، سبب شد این راکتور از مسیر اصلی خود خارج شود. از آنجا که صرفهجویی در هزینهها برای جبران تحریمها ضروری است، ممکن است تهران تصمیم گرفته باشد بیش از این برای تکمیل این پروژه هزینه نکند.
بررسی منافع راکتورها در اقتصاد منطقهای
پروژه آب سنگین اراک چه استفادهای برای اشتغال و اقتصاد استان مرکزی دارد؟ مرور سریع این استان، با نرمافزار شبیهسازی گوگل ارتث، نشان میدهد این پروژه در یک محیط وسیع و عمارت بزرگ قرار گرفته که عمده ساختمانهای آن از نمای بیرونی ساخته شده و زیرساختها و لولهکشی آن پایان یافته است. این تجهیز و تکمیل در یک شب رخ نداده و حداقل ده سال زمان برده است؛ همچنان که تولید آب سنگین مرحله به مرحله از طرح تا اجرا از سال 2003 تا امروز پیش رفته است. پروژهای که ده سال افزایش بودجه عمرانی، استخدام و خریدهای تجهیزاتی را برای ساکنان اراک به همراه داشته است. اگر این پروژه در سال 2006 واقعاً افتتاح شده بود، برای اقتصاد منطقه منافعی داشت و همچنان نیروی اجرایی استخدام میکرد.
تصاویر گوگل ارتث نشان میدهد راکتوری که در سال 2003 طراحی و اجرا شد، قرار بوده است یک میدان انرژی درجه بندی شده باشد. ایران برنامههایی به کار گرفت تا راکتور را در سال 2009 یا 2011 راه اندازی کند، اما تا امروز هنوز کار آن به پایان نرسیده است. این تأخیر دلایل متعددی دارد، اما یکی از روشنترین دلایل، نبود سوخت برای راهاندازی آن بوده است. ایران در همه این سالها برای تولید سوخت وقتی اختصاص نداده است. چندان تعجبی ندارد که بدانیم نوع سوختی که ایرانیها در تلویزیون نشان دادند، با این نوع راکتور تناسب کمی دارد. گزارشهای دیگری وجود دارد که ایرانیها اخیراً مطالعات میدانی جدی را برای ترکیب بندی سوخت مناسب با این راکتور آغاز کردهاند که البته برای فرایند طراحی ساخت راکتور دیر است.
ممکن است بخشی از دشواری کار در ساخت پوشش محافظ سوخت نوع آیآر-40 نهفته باشد. براساس گزارشات آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران طی همه این سالها توانسته 10 نوع سوخت تولید کند و در سال 2013 موفق به تولید هیچ سوختی نشده است. واضح است که ایران میتواند قرصهای سوخت بسازد و آژانس نیز به این موضوع تصریح کرده است. اما پروژه ساخت پوشش محافظ سوخت هنوز به درستی عمل نمیکند که سبب شده راکتور اراک سوختگیری نکند و مقاصد ایران پیشرفت اندکی داشته باشد. آژانس به صورت عادی نمیتواند پروژه ساخت پوشش محافظ سوخت را زیر نظر بگیرد، چرا که از لحاظ قانونی این پوشش به عنوان یک «ابزار هستهای» تعریف نشده است. در موردی همچون این موضوع، آژانس نیاز دارد در چارچوب قراردادهای موقت با ایران درخواست بازدید از پروژه را طرح کند. لازم به ذکر است که برای آزمایشات صفر قدرت، لازم نیست پوشش محافظ سوخت کامل شود تا بتواند گرما را بالا ببرد، اما در جریان کار راکتور بایستی این پوشش مرغویبت بالایی داشته باشد.
چه کسانی از طول کشیدن عملیات عمرانی سود میبرند؟ بدون تردید نیروهای محلی و مردم بومی در عملیات ساخت ذینفع هستند، اما سود کلانی نیز نصیب سپاه پاسداران میشود. نهادی که تصمیمات اساسی میگیرد و تجارتهای حجیمی نیز در اختیار دارد. سرمایه هنگفت و قراردادهای متعدد، سود به ارمغان میآورد. توقف کار در آیآر-40 براساس توافق 3+3 تمام این منافع را به خطر میاندازد. بنابراین اتمام کار این راکتور بعد از نخستین اقدام به کارش سالهای زیاد دیگری به طول خواهد انجامید و در نتیجه این بخشش و سخاوت پروژه آیآر-40 برای ذینفعان میتواند ادامه داشته باشد.
برنامههای هستهای مشابه
آیا این وضعیت، مورد جدیدی است؟ قطعاً نه. در لیبی میلیونها دلار به برنامه هستهای شناخته شده اختصاص یافت، اما میزان اندکی از آن صرف پرسنل هستهای شد. اکثر این پول در حسابهای بانکی سوئیس ذخیره شد یا صرف خرید ساعتهای طلایی گردید.
حالا پروژه ساخت و ساز آیآر-40 به دنبال اجرای مفاد توافقنامه 3+3 متوقف شده و فرماندار اراک باید به دنبال فرصتهای شغلی جایگزین و درآمدزایی برای اقتصاد منطقه باشد. اگر او دنبال همدرد یا شریکی میگردد، کافی است سراغ هالی نیکی برود؛ فرماندار کارولینای جنوبی که با وضعیت مشابهی روبروست. او نیز پرونده پروژه سوخت اماُایکس در سایت رودخانه ساوانا را روی میز خود دارد. پروژهای که تا امروز بیش از 3 میلیارد دلار هزینه برده و تنها 60 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. مدیر اجرایی پروژه یعنی دولت ایالات متحده از پیشرفت کند عملیات و هزینههای سرسامآور این پروژه درمانده شده و در حال ارزیابی مجدد هزینه-منفعت این پروژه است که آیا باید آن را نیمهکاره رها کرد یا تا مرحله صِرف آمادهسازی پیش برد. این وضعیت، کارشناسان متعدد منع گسترش سلاحهای هستهای حامی این پروژه را که تردید دارند این پروژه خطرات گسترش سلاحهای هستهای را کاهش میدهد یا تشدید میکند، خشنود کرده است.
مقامات کارولینای جنوبی منطق سادهای دارند. هزینهها سرسامآور باشد یا نباشد، منطقه در معرض از دست دادن 1800 فرصت شغلی است. نگاه به سایت آیآر-40 از طریق نرمافزار شبیه ساز گوگل ارتث نشان میدهد عملیات ساختمانی این سایت نیز اهمیت مشابهی دارد و صدها شغل در معرض نابودی است.
این پدیده، یک رویداد ناآشنا نیست. پیش از تهاجم نظامی ایالات متحده به عراق در سال 2003، مدیر یک پروژه الکترونیکی در عراق اعلام کرد او در میان کارمندانش، 400 نفر باغبان دارد و توضیح داد در یک اقتصاد متمرکز، او مجبور است تعداد مشخصی از افراد بومی را فارغ از اینکه سهم یک پروژه الکترونیکی از بومیها چیست، استخدام کند. در نتیجه او برای افراد بیکار بومی، باغبانی را انتخاب کرده بود. در حقیقت، سایت واقعاً هم بسیار وسیع و خرم بود!
اسلحه یا کَره؟
در اعلامیه اخیر سیاست خارجی که برای دولت ایالات متحده کم نظیر است، کارولینای جنوبی متذکر شده که تعطیلی این پروژه موجب خواهد شد ایالات متحده توافقنامه بینالمللی منع گسترش سلاحهای هستهای خود را با روسیه، که برای کاهش ذخیره پلوتونیوم منعقد شده بود، نقض کند. به رغم اختلافات پیشآمده در روابط کنونی این دو کشور، این موضوع مسئلهای است که باید در آن همکاری ایالات متحده و روسیه تداوم یابد.
ناظران بر این باورند که ایران در همه این سالها یک پروژه مشکوک را دنبال می کرده که منافع حاصل از آن در تولید سلاح هستهای به صورت رسمی در سال 2014 متوقف شده است. نگاهی به سیر زمانی عملیات ساختمانی پروژه آب سنگین اراک، تخصیص بودجه طراحی پروژه و بودجه عمرانی و تعهد به مردم بومی منطقه میتواند انگیزه واقعی تداوم پروژه هم در ایران و هم در کارولینای جنوبی را روشن سازد.
ایالات متحده به دنبال این نیست که خارج از چارچوب بودجه تعیین شده در یک پروژه سرمایهگذاری کند. فرماندار کارولینای جنوبی نگران این است که مردم او قربانی چنین تصمیمی شوند. بررسی اینکه فرماندار اراک در چه واقعیات و اضطرارهایی گرفتار شده است، جالب خواهد بود.
تعبیر «اسلحه یا کَره؟» به وضعیت نمونه ارتباط میان دو کالا، که برای رشد اقتصادی یک ملت مهم هستند، اشاره دارد. در مورد پروژه اراک، برنامه تولید سلاح هستهای، «اسلحه» و تولید ایزوتوپهای درمانی «کَره» قلمداد میشود. در نتیجه یک سؤال مطرح میشود: چه چیزی یک بحران بینالمللی را تشدید میکند: اسلحه سیاسی شده یا کَره؟
انتهای پیام/