میم مثل معلم، مثل مهربان

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، این روز‌ها از صبح رو به روی تپش‌های پر شتابِ تعهّد، که نامش معلم است، گل‌های آرامش می‌آورند و دسته دسته بوسه می‌آورند؛ با خوشه‌های رنگارنگ تقدیر و تبریک‌های از دل برآمده:‌ ای آموزگار مهربان، معلم خوب من!

عطر گل‌های یاس، همه جا پیچیده، اصلا اردیبهشت و روز معلم را به عطر دل انگیز یاس می‌شناسیم. امروز تمام دانش آموزان با لبخندی معصوم با شورو شوق کودکی از پشت لحظه‌ها سَرَک می‌کشند تا لبخند گرم آموزگار مهربان را ببینند.

 

معلم مهربان، هر صبح در ایستگاه زندگی می‌ایستد تا با اتوبوس بی‌قراری به کلاس محبت برود و عطر یاسش را در کلاس درس جاری کند، یادش بخیر.... معلم در کلاس درس بین ردیف صندلی‌ها می‌چرخد و با‌‌ همان صدای دلنشین هجی می‌کند «بنی آدم اعضای یک پیکرند...».

چقدر طنین صدایش زیباست. هنوز هم بعد از سال‌ها طنین صدایش زیباست، اگر باور نداری به صدای شاگردانش گوش فرا ده و بشنو که چیزی جز انعکاس صدای معلم نیست، زیرا که «دانش آموز» آینه تمام نمای دانش و بینش «معلم» است و ما همچنان، کمترین دانش آموزیم از نسلی قدردان و هر چه داریم به برکت فراگرفتن واژه‌های عشقیست که همچون مروارید، در صدف کلام عالمانه «معلم» تجلی یافته است.

ردیف نیمکت‌ها، با نظم و ترتیب، در سکوت، منتظر نشسته‌اند. آن مستطیل سبز رنگ، در کنار گچ‌های آبی، سفید و صورتی بریده بریده، به اتفاقی فکر می‌کنند که ناگهان، دیوار‌ها و کف پوش و سقف آبی اتاق لبریز از شادی و هیاهوی زندگی می‌شود.

کیف‌ها و کوله پشتی‌ها، زنده از حضور کتاب و دفتر و مداد، از روی شانه‌های کوچک، آرام روی میز فرود می‌آید و دستان ترد ساقه‌ها، روی سرزمین درس و مدرسه نقاشی می‌کند.

کلاس درس که شروع می‌شود، باران دانش، قطره قطره و پیوسته افشانده می‌شود. آموزگار، وجود نازنینش را واژه واژه، بخش بخش هجی می‌کند. انگار که آموزگار امروزدهقانی فداکار شده است. آموزگار مهربان، باغبان اندیشه‌های پاک به مزرعه پاک قلب بچه‌ها، به صحرای ذهن و جان آن‌ها، بذر به بذر دانش می‌آموزد.

معلم مهربان! تو‌‌ همان خستگی ناپذیر روزگاری که ثابت کردی نیمکت‌های چوبی مدرسه، بیشتر از درختان سرسبز جنگل‌های شمال، میوه می‌دهند؛ اگر که عمق ریشه در چشمان تو باشد، واژه واژه‌ها را آبی از معرفت می‌دهی و به ریشه‌های خسته و نگاه‌های بی‌قرار دانش آموزان نوری از زندگی می‌بخشی.

سال هاست که 12 اردیبهشت و بهار تو را در ذهن‌ها زنده می‌کند، به راستی که چه انتظاری از دانش آموزانت داری و سهم تو از این روز چیست؟ سهم معلم از جشن آموزش، یک رضایت است که در دل او ماندنی می‌شود، بی‌شک؛ تا دنیا دنیاست، هر روز و شب، وقتی معلم می‌نشیند به پای تماشای ساقه‌هایی که خود بر دل خاک نشانده و حالا درخت شده است، بی‌شک لذت می‌برد.

ای معلم فرزانه، دوستت دارم با همه اشک‌ها و لبخند‌هایت. دوستت دارم با همه آرزوهای بلندی که برای ما داشتی و داری. دوستت دارم با همه درس‌های زندگی سازت و دوستت دارم با همه وجودم و روزت مبارک.

یادداشت از زهرا رئیسی

انتهای پیام/ آ