به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، سعی کردهایم در این مقام طنز اکثر روزنامه های کشور را جمع کنیم تا دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
***سیاست روز : شفاف سازی مواضع اصولی
استاندار فارس: کل زمان افتتاح بزرگترین برج مسکونی جهان تنها 10 دقیقه طول می کشد حال اینکه ما در شیراز می خواستیم کلنگ یک بیمارستان را زمین بزنیم، 40 نفر سخنرانی کردند.
با توجه به اظهارنظر فوق کدام یک از گزینه های زیر صحیح است؟
الف) در هنگام افتتاح بیمارستان باید یک نفر سخنرانی کند و چهل نفر کلنگ بزنند.
ب) در هنگام افتتاح بیمارستان باید چهل نفر سخنرانی کنند و یک نفر کلنگ بزند.
ج) برای افتتاح بیمارستان باید یک کلنگ را بیاورند که سخنرانی کند و بقیه کلنگ ها را بزنند.
د) برای افتتاح بیمارستان باید چهل نفر سخنرانی کنند. کلنگ هم نزدند اشکالی ندارد.
عراقچی: مذاکرات خیلی مفصل بود.بحث ها هم خیلی مفید بود.
به نظر شما مفهوم این دو جمله چیست؟
الف) چیزی درباره مذاکرات نپرسید و بگذارید کارمان را بکنیم.
ب) شفاف سازی را بی خیال همین است که هست.
ج) دو دقیقه حرف زدیم و به هیچ نتیجه ای هم نرسیدیم.
د) همه چی آرومه و شما هم مثل ما خوشحال باشید.
دادستان شیراز: احضار مدیر فیسبوک به دادگستری فارس کذب محض است.
با توجه به این خبر...
الف) مارک زوکربرگ – مدیر فیسبوک – می تواند یک نفس راحت بکشد.
ب) مارک زوکربرگ می تواند با خیال راحت به اعمال ددمنشانه و استکباری خود ادامه دهد.
ج) مارک زوکربرگ فعلا احضار نشده ولی بعدا ممکن است احضار شود.
د) مارک زوکربرگ هنوز احضار نشده ولی حق ندارد از حوزه استحفاظی استان فارس خارج شود تا مسئولان به وضعیتش رسیدگی کنند.
وزیر صنعت: مخالف یا موافق با افزایش قیمت خودرو نیستم.
اظهارنظر فوق یادآور کدام شعر شیرین فارسی است؟
الف) پارسال با هم دسته جمعی رفته بودیم زیارت!
ب) اگر بچه ها گاهی بد می شن به من چه مربوط / اگر حرفای زشتی می زنن به من چه مربوط؟
ج) توی ماشینیم ولی شاد و غزلخون می رویم / هر چی پیش آید خوش آید ما که خندون می رویم
د) من از اینکه تو خوشبختی / نه آشوبم نه آرومم / یه جوری زخم خوردم که / نه می میرم نه می مونم
کدام یک از خبرهای زیر در راستای شفاف سازی و تقویت مواضع اصولی است؟
الف) فرمانده نیروی انتظامی: تماشای مسابقات فوتبال در سینماها به صورت مختلط امکان پذیر نیست.
ب) رئیس دانشگاه آزاد قزوین: موتورسیکلتی طراحی کردیم تا خانم ها بتوانند از موتور سیکلت به عنوان یک وسیله نقلیه راحت استفاده کنند.
ج) علی کریمی در زندان اوین با سرپرست سابق پرسپولیس دیدار کرد.
د) هوای تهران فردا ابری است.
***شرق : نبات داغ
دوُروبر میدان هفتادودوم نارمک داشتم دوُردوُر می کردم که شاید بعد از 9سال بفهمم آقای احمدی نژاد از کجا خرید می کند که برای خودش ارزان تمام می شد برای ما گران، که یکهو یک برادر ورزشی موتورسوار یک برگه انداخت توی آمبولانس. برگه اعلان و دعوت به همایش دلواپس ها بود. این شکلی:
زیرش هم نوشته بود «دلواپسی از گره زدن چرخ زندگی مردم به مذاکرات هسته ای». خب. خیلی تابلو داشتند آدرس غلط می دادند. چون تا آنجا که ما دیدیم دولت قبل که می خواست چرخ زندگی مردم بچرخد، چوب گرانی و فساد اقتصادی و تورم و اختلاس و سلین دیون و انحرافی را گذاشت لای چرخ زندگی مردم. یعنی زندگی مردم از حالت چهارچرخه دوران خاتمی تبدیل شد به سه چرخه بعد هم که دلار و طلا گران شد و تحریم و قطعنامه کاغذپاره شدند وضعیت زندگی مردم شد دوچرخه و دوسال آخر هم که به خاطر فشار اقتصادی عملا مردم داشتند تک چرخ می زدند.
ولی با تمام اوصاف من چیزی نگفتم. آدرس غلط را گرفتم و گفتم بگذار ببینم به کجا می رسم. شاید شانس هم زد و آدرس غلط ما را هم برد بغل سلین دیون، همسایه شدیم. یا شاید آدرس غلط ما را برد دم جنگیر معروف انحرافی و طرف دوخط نوشت بخت ما هم باز شد و زد پولشویی کردیم. یا شاید آدرس غلط ما را برد دم ارز دارو، باهاش پورشه وارد کردیم بعد با پول بادآورده اش رفتیم پنت هاوس خریدیم برای این و آن. با چنین خیالاتی دنبال آدرس غلط می گشتم که رفتم و رفتم و رفتم تا خوردم به یک در بسته. از آمبولانس پیاده شدم و در زدم. تق تق.
- کیه؟
- من آمبولانس چی هستم. بهم آدرس غلط دادند که بیایم اینجا دلواپس شم.
- دلواپس چی ننه؟
- راستش نمی دانم. الان جدیدا اول دلواپس می شوند به صورت اتوماتیک، بعد می گردند ببینند برای چی دلواپس بشوند خوبه. مثلا دیروز هسته ای دلواپس شده بودند، بعد که دیدند مذاکرات هسته ای دلواپسی ندارد و باعث دلگرمی مردم هم شده، پس بهتره برای خود مردم دلواپس بشویم که ردخور نداشته باشد.
- ببین ننه. من که نمی فهمم شما چه می گویی. ولی اگر واقعا دلواپسی و دلشوره داری که یک نبات داغ درست کن و برو در افق گم شو تا پایان تاثیرگذاری داشته باشی.
***کیهان : وضو (گفت و شنود)
گفت: وزارت ارشاد درباره اعتقادات اسلامی و انقلابی مردم چه تصوری دارد؟
گفتم: چطور مگر؟!
گفت: نشریات وابسته به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را که توقیف شده بودند یکی پس از دیگری اجازه انتشار می دهد. دشمنان تابلودار امام و اسلام و مردم را به صحنه می آورد، شاعر فراری و اهانت کننده به مقدسات را برای داوری جشنواره شعر دعوت می کند، محکومان و مجرمان را به جای مجازات، تشویق می کند و...
گفتم: خب! شاید می خواهد دوباره اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را به صحنه بیاورد؟
گفت: یعنی نمی داند که این دفعه دیگر، مردم برای سرکوب پادوهای اسرائیل لحظه ای هم درنگ نخواهند کرد؟
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو از پیشنماز مسجد پرسید؛ اگر در حال نماز باشیم و یک شیر حمله کند، تکلیف چیست؟ به نمازمان ادامه بدهیم یا فرار کنیم؟ پیشنماز جواب داد؛ اگر وضویتان باطل نشده بود، به نمازتان ادامه بدهید!
*** اعتماد : کارگاه ساخت خاطره
مسعود کیمیایی کاری کرد کارستان و یک تنه رکورد تکذیب در ثانیه و تایید در دقیقه را شکست .عده یی گفتند به به استاد ترکاندی و عده یی گفتند ای بابا اینها چی بود گفتی ؟ در دوره یی که هر سیاستمداری دفتر خاطراتش زیر بغلش است و خاطرات شیرین خود شما را جوری می نویسد که شما با خواندنش های های گریه کنید چگونه نوشتن است که اهمیت پیدا می کند نه چه نوشتن ! این بود که امروز تصمیم گرفتیم کارگاه ساخت خاطره در تاریکخانه برپا کنیم . و اما دروس امروز :
درس اول: از آنجایی که تولید خاطرات از آدم های معروف می تواند باعث بهتر دیده شدن بشود خاطراتی بنویسید که محل مناقشه بشود و جار و جنجال راه بیندازد . مثل خاطرات هاشمی و احمدی نژاد که یک موضوع واحد را جوری برای شما بیان می کنند که انگشت به دهان می مانید حق با کیست . نویسنده خاطره ؟ تکذیب کننده اش یا تایید کننده آن ؟
درس دوم : خاطره هر چه دور از ذهن تر بهتر . به ویژه خاطرات سیاسی . مثال :
- چند روز پس ازبسته شدن انجمن صنفی روزنامه نگاران شمس الواعظین به من گفت خیلی خوشحال است که اسم کوچکش هم اسم پدربزرگ من است و این موضوع این قدر سر شوقش آورده که ناراحتی بسته شدن انجمن را از یاد برده . من هم گفتم اوکی هانی قابلی نداشت .
درس سوم : سعی کنید هر وقت خاطره یی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان می کنید جز در یکی دو مورد در باقی موارد از کسانی در خاطره تان نام ببرید که دست شان از دنیا کوتاه است . نهایتش با یکی دو تکذیب مساله ماست مالی می شود . این را البته شادروان دایی جان ناپلئون یادم داد که هر بار از جنگ کازرون می گفت شاهدان عینی اش مرحوم فلان و خدابیامرز بهمان بودند . مثال :
- بیست سال پیش بزرگ علوی در چت روم یاهو که هنوز افتتاح نشده بود و داشت آزمایشی تست می شد به من پیغام داد و گفت خیلی مخلصیم .
-نیما یوشیج خودش به سیروس طاهباز گفته بود که من شعر نو را بنیان گذاشتم که این شهیدی بعدها آن را سر و سامانی دهد . طاهباز هربار این خاطره را نقل می کرد اشک در چشمانش حلقه می زد .
- دکتر حسن حبیبی همیشه به مرحوم صابری می گفت بده کاریکاتور مرا این شهیدی بکشد کارش قشنگ است . خدا رحمت کند گل آقا را . می گفت این شهیدی طنز نویس است دکتر جان کارتونیست که نیست . خدابیامرز حبیبی می گفت من پیچش مو می بینم . این ورپریده خوب آدم را رنگ می کند !
- سیف الله داد برای من ایمیل زده بود که جایزه صلح نوبل حق تو بود اما بوق های استکبار نمی گذارند . من هم در جواب نوشتم بی خیال . نه من نه شاملو هیچ کدام نوبل نبردیم . پس نوبل اهمیتی نداره ماییم که مهمیم !
-مرحوم کردان خیلی به من لطف داشت . می گفت اینکه هر دو ما تحصیلکردگان هاروارد نیستیم خیلی اتفاق خوشایندی است .
درس چهارم : وقتی دون کیشوت می خوانید مصاحبه نکنید .
درس پنجم : یادتان باشد تکذیب سخنان و پیگرد قانونی یک هنرمند به خاطر نشر اکاذیب خیلی راحت تر از تکذیب حرفهای سیاستمدار جماعت است .
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.