سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی که از سوی مقام معظم رهبری به سران نظام ابلاغ شد یکی ازمهمترین و اساسی ترین راهبردهای کلانی است که درطول سه دهه گذشته درزمینه اقتصادملی مطرح شده است.به طوری که می توان به جرات گفت اگر این سیاست ها به درستی اجرا شود بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور بر طرف شده و رشد وتعالی ایران اسلامی محقق خواهد شد.
در طول دو دهه گذشته همواره نزاعی پرهزینه دربطن برنامه های توسعه ای کشورحاکم بوده به طوری که درمقطعی اولویت رشد اقتصادی برعدالت اجتماعی منجربه افزایش فاصله طبقاتی شد ودردوره ای مقدم شدن عدالت بدون رشد اقتصادی به افزایش شکاف های اقتصادی و اجتماعی منجر شد.رشد گرایان معتقد بودند تا وقتی رشد اقتصادی محقق نشود عدالت فرا چنگ نخواهد آمد و عدالت خواهان بر این باور بودند که باید برای کاهش فاصله طبقاتی پول دراختیاراقشار آسیب پذیرو فرودست جامعه قرارداد حتی اگر رشدی محقق نشود.غافل از اینکه هردواین سیاست ها بدون نظرداشت دیگری راه به بیراهه می برد و چنین نیزشد.
اما اقتصاد مقاومتی، سیاستی است برای پایان سیاست بازی ها دراقتصاد؛ مجلس ختم منازعه بد فرجام رشد و عدالت است که بیش از دو دهه چند دولت و دو نسل را درگیر ساخته بود. خط روشنی است براثبات این تئوری که درگفتمان اقتصادی جمهوری اسلامی که آرمان انقلاب و مطالبه اصلی رهبری نظام در طول سالهای گذشته بوده، رشد و عدالت اجتماعی لازم و ملزوم یکدیگرند و این طور نیست که یکی نافی دیگری و مقدم بودن یکی نفی دیگری را درپی داشته باشد. اقتصاد مطلوب درتراز جمهوری اسلامی، اقتصادی است که هم با رشد اقتصادی عجین باشد و هم عدالت اجتماعی را به ارمغان آورد؛سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی به وضوح این دو را با هم خواسته است.
اما روی دیگراهمیت اقتصاد مقاومتی توجه به ایستادگی اقتصادی دربرابروادادگی و تسلیم شدگی است.مقابله با تسلیم شدگی هم در حوزه نظر و هم در حیطه عمل.سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی حاوی این پیام روشن است که باید رفورمی اساسی دراستفاده از تئوری های اقتصادی صورت بگیرد به طوری که تنها با بومی سازی این تئوری هاست که می توان برای حل معضلات اقتصادی بدان دل بست نه با اجرای نعل به نعل این تئوری ها.همچنین در حوزه عمل نیز باید اصلاحاتی اساسی در روشها و روندهای حاکم صورت بگیرد تا اقتصاد ملی در برابرتندبادهای سیاسی غربی یا ندانم کاری های مدیران داخلی درتنگنای تحریم از نفس نیفتد.
بودن کسانی که در طول سالهای گذشته -هم در داخل و هم در خارج از کشور- که پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را در نقص ها و مشکلات اقتصادی می دانستند وفشاربراین موضع را برای تمکین جمهوری اسلامی به هژمونی های جهانی بهترین راه برای مقابله با موج فزاینده مقبولیت گفتمان انقلاب اسلامی می دانستند.طرفداران داخلی این ایده معتقد بودند باید درهاضمه اقتصاد جهانی حل شد و راهی به جزتسلیم نیست و دستها را باید به علامت شکست بالا برد و مخالفین خارجی نیز با افزایش فشارهای غیرانسانی که حتی به تحریم دارویی نیز انجامید چنان کردند که حرف های وادادگان داخلی معقول جلوه کند.اما سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، درست نقطه مقابل وادادگی اقتصادی را هدف قرار داده و چشم به افقی بس فراتر بسته تا کشور در تکانه های مختلف از آسیب پذیری اقتصادی مصون بماند تا استقلال کشور همواره برقرار باشد.باید به یاد داشت که این سیاست ها قدم اول است نه قدم آخر.آنچه در این مرحله مهم است داشتن «اراده مقاومت» است که بدون آن و بدون برخوداری از روحیه جهادی هیچ مقاومتی ممکن نخواهد بود.
انتهای پیام/