فریادهای 15 خرداد 42 در ایران اسلامی همچنان زنده است
- اخبار استانها
- 15 خرداد 1393 - 13:59
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام، ایران صاحب و مولایی چون امام زمان(عج) دارد که مردمش همیشه با توسل ائمه و پیروی از مقام معظم رهبری در راه مبارزه با بی عدالتی و زور و جور به پا می خیزند و هرگز اجازه نمی دهند که دشمنان بر اعتقادات و ارزش های آنها تسلط پیدا کنند.
سال ها از قیام 15 خرداد مردم ایران می گذرد اما هنوز فریادهای خروشان مردمی که در حمایت امام امت به خواسته بودند خاموش نشده است و هر لحظه در مبارزه با ظلم جهانی شاهانی که خود را مالک دنیا می دانند بیدارتر از همیشه در صحنه حضور دارند.
پانزده خرداد 1342 مجموعه وقایعی است که در پی بازداشت روحالله خمینی(ره) در انتقاد به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی منجر به تظاهرات در تهران و قم علیه دولت اسدالله علم شد.
تظاهرات به زد و خورد خونین بین ماموران شهربانی و تظاهرکنندگان تغییر یافت.
نهضت آزادی به ریاست مهدی بازرگان به پشتیبانی از خمینی(ره) و از تظاهرات برخاست و علیه اصلاحات انقلاب شاه و مردم، به ویژه اصل نخست یعنی اصلاحات ارضی و اصل پنجم آن یعنی اصلاح قانون انتخابات ایران اعتراض و شورش کرد.
اصل پنجم انقلاب سفید، اصلی بود که برای دادن آزادی به زنان و در دادن حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور نوشته شده بود.
در تکمیل قوانین برای حمایت و آزادی زنان، قانون حمایت خانواده نیز به تصویب رسید که خمینی(ره) آن را نیز خلاف قوانین اسلام خواند.
15 خرداد 1342 را امام خمینی(ره) و هوادارانش به عنوان نقطه عطف در آغاز انقلاب اسلامی می شمارند و در ایران امروز یکی از تعطیلات رسمی و بنا به فرمایش امام خمینی(ره) روز عذای عمومی به شمار می آید.
هم زمان با دستگیری رهبر نهضت اسلامی و بسیاری از علما و وعاظ و شخصیت های ذی نفوذ در قم، تهران و شهرستان ها، زمینه ی یک سرکوب وحشیانه و خونین توسط ایادی دژخیم فراهم شد.
اجتماعات و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم، تهران و برخی دیگر از شهرستان ها، با هجوم نیروهای مسلح، به خاک و خون کشیده شد، دانشگاه تهران با تانک و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآمد.
سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و مردم جمارانبه سوی تهران سرازیر شدند؛ و انبوه جمعیت، اعم از بازاریان، بارفروشان، دانشگاهیان، و اقشار مختلف مردم، با غریو رعد آسای "یا مرگ یا خمینی"و "مرگ بر شاه"تهران را به لرزه درآورند.
شاه در برابر قیام قهرآلود ملت، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد؛ و توسط نیروهای تحت فرمان خود، تظاهرکنندگان را با وضع فجیعی که قلم از توصیف آن عاجز است، قتل عام کرد و تهران را در 15 خرداد 1342 به حمام خون تبدیل ساخت.
هم زمان با قتل عام مردم مبارز در تهران، کشتارهای فجیعی در قم، شیراز، مشهد، تبریز و دیگر شهرستان ها، توسط دژخیمان رژیم به وقوع پیوست و برای ادامه سیاست سرکوب با وجود سانسور شدید، خبرهای مربوط به دستگیری رهبر نهضت اسلامی ایران و قیام 15 خرداد و کشتارهای قم، تهران، مشهد و سایر شهرستان ها، در مدت کوتاهی در سراسر کشور پخش شد و موجی از خشم و نفرت علیه شاه به راه افتاد.
خبرگزاری ها نیز بازتاب گسترده ی قیام مردم را، در حمایت از رهبر نهضت و واکنش شخصیت های سیاسی، علمی و مذهبی اعتراض به دستگیری امام و کشتار مردم بی گناه به سراسر جهان مخابره کردند، که یکی از آنها اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمد شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الأزهر مصر بود، که شش روز بعد از دستگیری امام و فاجعه ی خونین 15 خرداد صادر شد.
در این اعلامیه دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، به عنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی شد وی با تلگرافی خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام که پاسداران قوانین الهی هستند، خودداری کند و علمای بازداشت شده را هر چه زودتر آزاد سازد.
حوزه های علمیه نجف اشرف، کربلا و کاظمین نیز به محض دریافت خبر بازداشت امام و کشتار 15 خرداد به پا خاستند و با تشکیل اجتماعات و طی تلگراف هایی به سلاطین و رؤسای جمهوری کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی، حمایت خود را از امام ، و تنفر خویش را نسبت به اعمال وحشیانه رژیم و جمعی از علما در تهران و شهرستان ها، هر کدام به گونه ای حمایت خود را ابراز کردند و خواستار آزادی حضرت امام شدند.
اعتصاب سراسری تهران، در 21 خرداد به مناسبت هفتم فاجعه خونین فیضیه ضربه ای بود که رژیم را درمانده تر کرد؛ مهاجرت مراجع قم و مشهد، علمای سرشناس شهرستان ها به تهران سبب شد که رژیم تن به سیاست آرام سازی و تشنج زدایی دهد و با آزاد کردن امام(ره) خشم ها را فرونشاند.
11 مرداد ماه 1342 امام را نمایشی آزاد و در مدت کوتاهی این آزادی تبدیل به حصر شد؛ رژیم از ترس سیل خروشان جمیعت که برای دیدار امام می شتافتند، نخست وی را از زندان پادگان عشرت آباد به داودیه و از آنجا به قیطریه انتقال داد؛ بدین ترتیب امام قدس سره در یک منزل شخصی که افتخاراً در اختیار ایشان گذاشته شده بود، تحت نظر و مراقبت شدید مأموران قرار گرفت.
گرچه مردم با اطلاع از وضع امام آرامش خاطری یافتند، اما اقامت مراجع قم و مشهد و علمای شهرستان ها در تهران تا مدتی ادامه یافت.
سرانجام، رژیم، هر کدام از آنان را به گونه ای مجبور به مراجعت کرد، بر خلاف این شرایط، فریبکاری رژیم، مانع از تداوم نهضت و ضربات ناشی از آن نشد.
یکی از آثار ادامه حصر امام، تشکیل گروه های زیرزمین در قم، تهران و شهرستان ها بود که، گاه با نام های جبهه مسلمانان آزاد، جمعیت های مؤتلفه اسلامی، مجمع روحانیون مجاهد و گاه بدون نام، مانند تشکیلات سری اصفهان، شیراز، قزوین، گاه نیز به صورت نشریه های انقلابی مانند، بعثت و فریاد خودنمایی می کرد.
از تعداد شهدای 15 خرداد آمار صحیحی در دست نیست، اما تعداد آنها را رقمی بین 5 تا 15 هزار نفر، تخمین زده اند و در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیان و مردم ادامه داد و زندان ها از اقشار گوناگون مردم، پر شد و عده ای نیز محاکمه و اعدام شدند.
جریان 15 خرداد ظاهرا به نفع شاه تمام شد و امام تبعید و تاریکی خفقان حاکم شد؛ اما در واقع 15 سال بعد شاه را از این مملکت بیرون کرد و با رفتن او بار دیگر، خورشید پر تشعشع اسلام طلوع کرد و مملکت را از ظلم و ستم رهانید.
انتهای پیام/