نگاهی به 8 محور از راهبردهای ایران در تعامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، یک نکته مهم روشی در تحلیل مسئله هسته‌ای کشورمان، انتخاب سطح تحلیل و توجه به مؤلفه‌های دخیل در هر سطح در مقایسه با سطوح دیگر است. به‌عنوان نمونه، در مذاکرات جاری وین، ذهن‌ها عمدتاً به تحلیل رفتارشناختی هریک از 6 طرف ایران معطوف شده و حتی گاه تنها مسئله به‌عنوان موضوعی در مناسبات ایران ــ آمریکا مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. اما واقعیت این است که این سبک تحلیل، موضوع را به امری دوجانبه تنزل می‌دهد و درک صحیح یک پدیده بین‌المللی را که بازیگران متعددی در پشت و روی صحنه مذاکرات دارد، ناممکن می‌سازد.

کنار تحلیل‌های خُرد، به نظر می‌رسد که سطح دیگری از پردازش آن هم در شناخت و هم روندشناسی و نهایتاً ارزیابی کنشگری خودی در قبال هر سناریو، توجه به بازیگری ظاهراًٌ متشکل و ساختارمند به‌نام آژانس است. پرسش اصلی این است که آژانس در کجای این  مسیر تعاملی و مذاکراتی قرار دارد و ایران در این خصوص و به‌ویژه مهار یا مدیریت این بازیگر در چنین محیطی، چه راهبردی دارد؟

در واقع، یکی از محورهای مهم مسئله هسته‌ای کشورمان، موقعیت رسمی آن در آژانس است. تنها نهاد تخصصی انرژی هسته‌ای جهانی، آژانس است و آغاز غیرعادی شدن مسئله ایران هم در داخل همین نهاد صورت گرفته است. در واقع، لابی‌های مختلف در ارکان همین نهاد صورت گرفت و مسئله‌ای به‌نام مسئله هسته‌ای ایران هم در دستورکار رسمی آژانس وارد شد و هم نهایتاً به شورای امنیت کشیده است. از این رو، پاسخ به این پرسش، فراتر از چشم‌انداز وین6 و بلکه برای درک نگاه کلان ایران به عادی شدن مسئله هسته‌ای در آژانس، مفید خواهد بود؛ هرچند عادی شدن مسئله هسته‌ای در آژانس، خود یک از محورهای توافق جامع وین می‌باشد.

فراتر از گمانه زنی‌ها و برداشت‌های مختلف غیررسمی، منابع معتبری برای درک این راهبردها وجود دارند. از جمله، دکتر کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی، در مصاحبه‌ای مفصل با خبرگزاری نسیم همزمان با وین6، محورهای مهمی را از جنس ادراکی، توصیف وضعیت، انتظارت از خود و از آژانس، توانمندی‌ها و حتی ضمانت اجراهای کنش تعاملی جدید ایران ابراز داشته که در شناخت این راهبردها و درک کلان کشور از این صحنه و برنامه‌های آینده تعاملاتی کشور، بسیار مناسب می‌باشد. در این خصوص، محورهای زیر را می‌توان با استنباط و تحلیل منابع مذکور و به‌صورت انتخابی و گزیده، جزئی از راهبرد کشور در تعامل با آژانس شمرد:

• التزام به تعهدات پادمانی: در این رابطه، حسابرسی مواد و فعالیت‌های هسته‌ای بر اساس تعهدات پادمانی و اعتمادسازی‌های پذیرفته شده کشور؛

• خنثی سازی ظرفیت‌های تزریق نگرانی به آژانس: تلاش کشور بر این است که همکاری با آژانس به‌نحوی باشد که بتوان اگر نگرانی به آژانس تزریق می‌شود، آن را خنثی کنیم.

• انتخاب روش بازی در دو مسیر حرفه‌ای (فنی و حقوقی با آژانس) و سیاسی (هم با عناصر فشار در شورا حکام آژانس و هم در خارج از آن).

• یارگیری و ضداستراتژی یارگیری: از بین بردن همگرائی‌های سیاسی علیه ایران، یکی از نقاط هدف‌گیری ما در بعد سیاسی است.

• مخالفت ایران با چیزی تحت عنوان ابعاد احتمالی نظامی.

دکتر کمالوندی، با اشاره به گزارش توضیحی ایران به آژانس و همچنین واکنش فنی سازمان به‌عنوان مذکور، اظهار داشت: "ما چیزی تحت عنوان ابعاد احتمالی نظامی را نه قبول کرده‌ایم و نه قبول داریم".

• تجمیع ابهامات آژانس و تصمیم مشترک برای حل آنها "یک بار برای همیشه".

یکی از معیارهای مهم در خصوص روند طرح ابهام در درون یا خارج از آژانس در مورد فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان، که مطابق با منافع ملی بوده و هست، این است که فرایند ورود سؤال و ابهام به مسئله هسته‌ای بسته شود، یعنی بازیگران پرونده‌ساز، نتوانند هروقت خواستند با وارد کردن اسناد جعلی یا ابهام سازی، آژانس را علیه ایران فعال کنند. در نتیجه، نگاه تخصصی در عرصه هسته‌ای کشور هم همین است که آژانس یک بار برای همیشه همه پرسش‌ها و ابهامات را مطرح، مستندات آن را ارائه و نهایتاً با ایران در مورد شیوه‌های بررسی و حلشان تصمیم بگیرد. این امر در روند توافق 11 نوامبر 2013 ایران ــ آژانس هم ملاک عمل قرار گرفته است. به‌گفته دکتر کمالوندی: "به آژانس اعلام کرده‌ایم راجع به هرموضوعی، هراندازه که سؤال دارید یک‌باره مطرح کنید. ما به آژانس گفتیم که گزارشات را دسته‌بندی کند، تا بیائیم در حدی که ممکن است آنها را پاسخ دهیم".

• درک تأثیرگذاری گزارش‌های آژانس بر فضای مذاکرات ایران و 1+5:

در مذاکرات وین، اجرای موفقیت آمیز الزامات داوطلبانه از سوی ایران، برگ برنده مهمی است که به تقویت مواضع کشور و تضعیف جریان‌های ابهام‌ساز در مورد ماهیت برنامه هسته‌ای، کمک زیادی کرده است. حتی برخی طرف‌های مهم مذاکراتی، تأییدیه‌های آژانس را رسماً نشانه موفقیت توافق موقت ژنو شمرده‌اند.

• درک آژانس "آن‌گونه که هست" و طراحی اقدامی به‌سمت "آن‌گونه که باید باشد":

درک ساختار آژانس و نقش لابی‌ها و گرایش‌های مختلف داخل آن که می‌توان گفت، امروزه به‌عنوان بخشی از رفتار سازمانی در تشکیلات بین‌المللی عمومی و تخصصی است: لابی‌های دبیرخانه آژانس برای تدوین گزارش‌های مقطعی خود در مورد ایران و دیگر کشورها، بخشی از واقعیت و رویه آژانس است. اینکه مدیرکل قبل از انتشار گزارش ممکن است برخی داده‌ها و روش انعکاس آنها یا یافته‌ها را با برخی قدرت‌های ذی‌نفوذ در آژانس هماهنگ کند یا اطلاع رسانی پیش از موعد نماید، غیرقابل انکار است. طبع کار در اغلب سازمان‌های بین‌المللی چه هسته‌ای و چه غیر آن، چنین است. به‌تعبیر کمالوندی: "با توجه به اینکه معاونین و مشاورینی با مشورت کشورهای عضو شورای حکام منصوب شده‌اند و از آنجایی که گزارش باید به شورای حکام ارائه شود و بعد از آن نیز شورای حکام باید این گزارش را تأیید کند و اگر شورای حکام این گزارش را تأیید نکند مدیرکل به مشکل برمی‌خورد، کارکرد سیاسی و نفوذ شورای حکام بر آژانس مشخص می‌شود".

شناخت روال کار آژانس به‌ویژه توجه به این روش کاری قابل انتقاد که بررسی‌های آژانس می‌تواند بر پایه منابع باز استوار باشد: به‌تعبیر سخنگوی سازمان انرژی اتمی، "ایراد وارد به آژانس این است که اطلاعات واردشده به آژانس با انگیزه‌های سیاسی و یا استفاده از روش (opensource) منبع باز است، یعنی آژانس می‌پذیرد که برای رسیدگی و بازرسی خود از هرجایی اطلاعات وارد آن شود، این در حالی است که در همه‌جای دنیا در سیستم قضائی و قانونی هر گزارشی قابل رسیدگی نیست. با این وجود این قاعده در مورد آژانس وجود ندارد و در آژانس اصل بر برائت نیست، و آژانس را با این شکل و سازوکار طراحی کرده‌اند و این اشکال را دارد که اگر بخواهند از آن سوءاستفاده کنند شما همیشه می‌توانید متهم باشید".

این روش نه‌تنها به حاکمیت و اعتبار کشورهای عضو آژانس و ان.پی.تی. خدشه وارد می‌کند بلکه موجب زحمت و هزینه‌های زیاد برای آژانس می‌گردد. یکی از ابعاد این ضعف روشی، این است که حتی بازیگری که خود تعهدات ان.پی.تی. را نپذیرفته و عضو این معاهده نیست، در مورد اینکه دیگر اعضا مثل ایران تعهدات پادمانی خود را رعایت کرده یا نه، نظر می‌دهد و سندسازی می‌کند یا عملکرد کشور را مورد سؤال و ابهام قرار می‌دهد.

این ضعف، نشئت گرفته از پایه‌های حقوقی نادرستی است که برای کار آژانس و روش فعالیت نظارتی آن برگزیده شده است. البته به نظر می‌رسد که باید ایرادها و اشکالات این‌گونه‌ای آژانس را در سطح بین‌المللی با زبان منطقی و مستدل، ارائه کرد تا نهایتاً زمینه تصمیمات اصلاحی در شورا حکام فراهم بشود. ایران به‌دلیل اینکه به‌خوبی نسبت به نواقص و خطرات این روش آگاهی داشته و دارد، می‌تواند پیشروی جنبش اصلاحات اساسی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باشد. در این صورت، فرایندی همانند آنچه تحت عنوان بازنگری و اصلاح ساختار سازمان ملل متحد مطرح شده و در دست بررسی و اقدام است، در مورد آژانس نیز باید شکل بگیرد.

انتهای پیام/ع*