تمام خدمات "برادران وارنر" به سینمای صهیونیستی


خبرگزاری تسنیم: مضمون آخرالزمانی و ترویج شیطان گرایی در "ارباب حلقه ها" و درون مایه جادوگری و عرفان کابالایی در "هری‌ پاتر" و انواع مختلف فیلم های ضد اسلامی و ضد ایرانی تنها بخشی از بگاه سینمایی "برادران وارنر" است.

به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، برادران وارنر، چهار برادر یهودی لهستانی بودند که شرکت "برادران وارنر" را در امریکا تأسیس کردند.

-زندگینامه
برادران وارنر (Warner Brothers) به نامهای "هریش"، "آبراهام"، "سموئیل" و "جیکوب" بودند که اسامی خود را تغییر دادند: "هریش" نام خود را به "هری"، "آبراهام" به "آلبرت" و "سموئیل" به "سم" و "جیکوب یا یعقوب" به "جک".

"بنجامین وارنر"، پدرشان رعیت لهستانی فقیری بود که در سال 1883 به وسوسه همشهریش به بالتیمور مهاجرت کرد تا از راه تعمیر کفش شرایط مهاجرت برای خانواده خود را فراهم آورد. مذهب، پناهگاه بنجامین وارنر بود. او یهودی مؤمن بود و می گفت زمانی در لهستان مجبور بوده مناسک دینی اش را پنهانی در اسطبل به جا آورد؛ آن هم وقتی کسی دیگر مواظب بود پلیس از راه نرسد. هری، پسر بزرگ خانواده هم مثل پدرش به یهودیت پایبند بود؛ چیزی که به هم پیوندشان می داد. مطمئناً یکی از دلایل هری برای ترویج مشتاقانه رواداری نژادی و مذهبی همین بود. پدرش به هری گفته بود: «پسرم تو باید با سلاحی که داری بجنگی تا بچه هایت و بچه های بچه هایت بتوانند زندگی کنند و دین داشته باشند.»

خانواده وارنر پس از بالتیمور به کانادا رفنتد و جک کوچکترین فرزند خانواده در لندن، شهری در انتاریو کانادا به دنیا آمد. به دلیل مشکلات اقتصادی، خانواده وارنر به یانگستاون، مرکز مهاجران یهودی در اهایو رفتند و در آنجا مغازه تعمیر کفش بازکردند اما همچنان شرایط زندگی برای آنها سخت بود تا اینکه "سم" خانواده را با صنعت فیلم آشنا کرد.

برادران وارنر کار خود را با نمایش فیلم در شهرهای کوچک آغاز کردند و پس از موفقیتی که به دست آوردند سینما "کسکید" را افتتاح کردند. سم و جک در لس آنجلس کار تولید و ساخت فیلم را در پیش گرفتند و هری و آلبرت سرمایه گذاری و تولید فیلم را به عهده گرفتند که با به دست آوردن موقعیت مالی مناسب، در سال 1923، با ادغام این دو شرکت، شرکت "وارنر برادرز پیکچرز" را تأسیس کردند. استودیوی برادران وارنر، استودیویی بود که تولید کننده اولین فیلم صدادار تاریخ سینما شد و موفقیت چشمگیری را برای برادران وارنر به همراه داشت؛ فیلم‌های پرهزینه‌ای چون "بتمن" و "هری‌ پاتر" در این استودیو ساخته شده اند.

آرم این شرکت خلاصه ای از (Warner Brothers Entertainment Inc) به صورت WB در ابتدای فیلمهای تولید شده در این شرکت آورده می شود.

سم که به عنوان موازنه ای بین برادران وارنر بود، در سال 1927 درگذشت و پس از آن اعضای خانواده هر روز از یکدیگر دورتر شدند. هری بزرگترین برادر در سال 1958 و آلبرت در سال 1967 فوت کردند. جک وارنر نیز که با توطئه ای ریاست شرکت برادران وارنر را به دست گرفته بود، سهام شرکت را در سال 1966 فروخت. او در سال 1978 بر اثر سکته قلبی درگذشت.

ورود خانواده وارنر به دنیای سینما
"سم" خانواده خود را با فرصت های فوق العاده نمایش آشنا کرد. او از طریق دوستی قدیمی که آپاراتی ابتدایی بود ساعتها وقت صرف کرد تا کار با آپارات را یاد بگیرد. بعد از شغلش در راه آهن استعفا داد و به شیکاگو رفت تا در سینمای سه بعدی کار کند. او سرانجام پس از مدتی به خانه برگشت و خانواده را راضی کرد با روی هم گذاشتن پس اندازهایشان و حتی گرو گذاشتن اسب باری پدر، دستگاه آپاراتی را خریداری کنند و وارد کسب و کار سینما شوند.
عجیب نبود سم که زمانی قمارخانه سیار داشت، تبلیغات چی کارناوال بود و دوره می افتاد و بستنی قیفی می فروخت، از سینما خوشش بیاید؛ در این میان جک نیز کوچکتر از آن بود که در خرید آپارات سهم داشته باشد اما حس هری و آلبرت نسبت به فیلمها و جذابیت های آنها حسی مبهم بود و سالها بعد بود که هری فهمید می تواند از فیلمها –طبق توصیه پدر- در راه ترویج رواداری استفاده کند.

-موفق ترین فیلم وارنرها براساس اقتباسی یهودی
پس از موفقیتی که وارنرها در بکارگیری صدا بدست آوردند، با مشکلاتی در استفاده از دستگاه های ویتافن مواجه شدند؛ ویتافن ها دستگاههای بزرگی بودند که پخش صدا را با آپارات همزمان می کردند، غول پیکر و نامطمئن بودند که ممکن بود با پخش صدای نامناسب تمام جذابیت فیلم را از بین ببرند. این مشکلات موجب ضررهایی برای آنها شد. وارنرها برای حل این مسئله تصمیم به ساخت فیلمهای بلند ویتافنی گرفتند که سیستم را خوب معرفی کند و دوباره به جنبش صدا جان دهد.

"خواننده جاز" نقطه عطف سینما و مطرح شدن وارنرها در هالیوود
ساخت فیلم ویتافنی بلند، کار بسیار دشواری بود و آثار دوم و سوم وارنرها موفقیت چندانی به دست نیاورد تا اینکه تصمیم به ساخت درامی یهودی گرفتند. فیلم "خواننده جاز" بر اساس داستانی از "سمسن رافائلسن" نویسنده جوان یهودی بود؛ این فیلم نقطه عطف تاریخ سینما شد و وارنرها را یکی از قدرتهای بزرگ هالیوود کرد.
"خواننده جاز" در 6 اکتبر سال 1927 به نمایش درآمد که "ال جالسن" ستاره برادوی در آن ایفای نقش کرد. نمایش این فیلم بسیار مورد توجه قرار گرفت تا جاییکه این روز را در تاریخ سینما آغاز عصر سینما دانستند و هر کس به وجود صدا در سینما شک داشت، آن شب جوابش را گرفت.
"خواننده جاز" داستان خواننده ای مذهبی به نام "رابینوویتز" هفتمین خواننده مذهبی خانواده و پدرخوانده جامعه یهودی خود در لورایست ساید، گمان می کند تنها پسرش جکی این سنت را ادامه خواهد داد اما جکی ترجیح می دهد از جامعه یهودیان بگریزد و به سینما برود. پدر رفتن پسرش را به سینما قدغن می کند و پسر از خانه فرار میکند. سالها بعد، جکی رابینوویتز که نامش به جک رابین تغییر کرده است خواننده باشگاه شبانه ای شده است، به خانه باز می گردد اما پدر او را نمی بخشد. گره ماجرا جایی است که پدر ظاهراً به دلیل ضعف ناشی از قلب شکسته اش، نمی تواند دعای طلب بخشش یهودیان را بخواند. کنیسه محل از جک می خواهد جانشین پدر شود اما نمایش جک در باشگاه اتفاقاً در همان شب افتتاح می شود و جک بین زندگی کهنه و نو، وظیفه فرزندی و بلند پروازی های زندگی سرگردان است...
آنچه "خواننده جاز" واقعا نشان داد رابطه بین این دو زندگی و دشواری آشتی دادن و یکی کردنشان است. "خواننده جاز" چیزی می گفت که بسیاری از یهودیان می خواستند –هر چند از ترس زیر سؤال رفتن وفاداریشان به امریکا فقط در خفا- بگویند؛ یهودیت به نوعی صنعت نمایش را غنی کرده بود، یهودیت یکی از ریشه های موفقیت آنان در صنعت سینما و یکی از برتری های آنان در برابر غیریهودیان بود.

-یهودی باشم یا فیلمساز
با ظهور "آدولف هیتلر" مدیران یهودی در موقعیت خاصی قرار گرفتند، گروهی از آنها نازی ها را خیلی ساده نادیده گرفته، معتقد بودند که با موجود اینکه خیلی از یهودی ها جان خود را از دست داده اند اما عمر هیتلر و هیتلریسم تمام می شود و یهودیان باز آنجا خواهند بود؛ آنها معتقد بودند که یهودیان آلمانی نباید متقابلا بجنگند و یهودیان دیگر نقاط جهان نیز نباید دخالت کنند اما آنچه مدیران یهودی را به جنب و جوش انداخت کاری نبود که هیتلر با یهودیان اروپا کرد بلکه تهدیدهای تند او علیه یهودیان هالیوود بود.
یهودیان هالیوود نیز این حمله ها را بی جواب نگذاشتند آنها کمیته ای تشکیل دادند تا بودجه لازم را تأمین کنند؛ تالبرگ از "ام جی ام"، کان از "کلمبیا"، جو شنک از "قرن بیستم، جک وارنر از "برادران وارنر"، منی کوهن از "پارامونت"، سول ورتزل از "فاکس" و پندرروبرمن از "آرکی" به نمایندگی انتخاب شدند. همین گروه بود که در نهایت به کمیته روابط جامعه، بازوی سیاسی یهودیان ثروتمند لس آنجلس بدل شدند. دشوار میتوان گفت این کمیته چقدر در مبارزه با نازی ها مؤثر بود.
در این میان بسیاری از مدیران یهودی منفعل بودند، برخی می گفتند یهودیان نمی خواهند توجهی به خودشان جلب کنند چون می ترسند به عنوان خارجی و خرابکار مورد حمله قرار گیرند، گروهی اما این انفعال را شیوه یهودیان می دانستند برای اینکه نشان دهند بیش از یهودی بودن امریکایی هستند؛ اما گروهی دیگر ظنین بودند پای دلایل اقتصادی در میان باشد. وقتی نازی ها در سال 1934 دفترهای توزیع هالیوودی ها را در آلمان بستند، اشتیاقشان برای فعالیت علیه نازیسم خیلی بیشتر شد. چرا که شرکت های سینمایی سود زیادی از توزیع فیلم در اروپا می بردند. شرکت برادران وارنر فقط وقتی دفتر آلمانش را تعطیل کرد که گروهی از اوباش نازی "جو کافمن" نماینده یهودی شرکت را در آلمان تعقیب کردند و کشتند.
میان یهودیان هالیوود، نازیسم موضوعی بود که سخت می شد از آن اجتناب کرد. بسیاری از آنان به گونه ای رفتار می کردند که در حاشیه بمانند تا دخالتشان آشکار نشود، بسیاری از آنها هم کمونیست شده بودند؛ حتی کسی مثل هری وارنر که به مسائل یهودیان حساس بود، تردیدهایی درباره درگیرکردن استودیو در فیلمهای ضد نازی داشت. برادرزاده اش، جک وارنر جونیور، وقتی از هری پرسید: «این فیلمها را می سازیم چون یهودی هستیم یا چون می شود در این باره فیلمهای خوب ساخت؟» هری پاسخ داد: «باید توجه کنیم یهودی هستیم و جامعه، نه فقط هالیوود، حواسش به حرفهایی که می زنیم هست چون علاوه بر اینکه فیلم می سازیم یهودی هستیم.»
از جمله فیلمهایی که در این دوران و در سال 1939 علیه نازی ها ساخته شد، فیلم "شهادت‌های یک جاسوس نازی" محصول شرکت یهودی برادران وارنر بود.

-ساخت پروژه های عظیم با تفکرات فراماسونری و شیطان پرستی
هالیوود همواره در پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی خود به طور آشکار از نماد‌های فراماسونری و شیطان‌پرستانه استفاده کرده و در این امر هیچ واهمه‌ای نداشته است. شرکت صهیونیستی برادران وارنر، یکی از تولید‌کنندگان محصولاتی از این دست است؛ این شرکت به طور متوسط 18 الی 22 فیلم در سال تولید کرده است که در میان آنها پروژه‌های عظیم سینمایی زیادی به چشم می‌خورد که از جمله آنها می‌توان به سری فیلمهای "بتمن آغاز می کند"، "شوالیه تاریکی" و "شوالیه تاریکی برمی خیزد"، قسمتهای هشت گانه "هری پاتر" و "ارباب حلقه ها" اشاره کرد.

"هری‌ پاتر" با درون مایه جادوگری و عرفان کابالایی
شرکت "برادران وارنر" اواخر دهه 90 حق امتیاز سری رمان ‌های "هری ‌پاتر" را خریداری کرد و با ساخت فیلم‌های پرهزینه "هری ‌پاتر" تحولی در کارنامه خود به وجود آورد و از این طریق به سود سرشاری دست یافت.
مجموعه هشت گانه "هری پاتر" فیلمهایی با اقتباس از رمانهایی به همین نام به نویسندگی "جوآن رولینگ" و کارگردانی دیوید ییتس هستند. "هری پاتر" داستانی مملو از انگاره های آخرالزمانی است؛ این انگاره ها در "هری پاتر و شاهزاده دورگه" ظهور و بروز بیشتری دارد. شروع فیلم با آشوبی آخرالزمانی همراه است و در پی آن، تقابل جبهه خیر و شر در آستانه نقطه نهایی و جدال واپسین خود قرار می گیرد.
در این فیلم، هری پاتر برای اولین بار به عنوان فرد برگزیده (the chosen one) معرفی می شود. پسری که منجی موعود دنیاست و برای نجات جهان از شر نیروهای شیطانی انتخاب شده است. در سکانس های بسیاری از فیلم روی منجی بودن هری و این که ولدمورت تنها به دست وی شکست خواهد خورد، تأکید می شود.
باید توجه داشت که درون مایه های داستانی هری پاتر از جهات مختلفی به آموزه های فرقه یهودی کابالا نزدیک است. این فرقه که ریشه در جادوگری و عرفان انحرافی یهودیت دارد، منشأ تفکرات ماسونی و تشکیل لژهای فراماسونری محسوب می شود. از این رو، در بررسی مجموعه هری پاتر نباید از اهمیت این نکته غافل بود.

مضمون آخرالزمانی و ترویج شیطان گرایی در "ارباب حلقه ها"
فیلم "ارباب حلقه ها" فیلمهایی به کارگردانی پیتر جکسون و توسط شرکت "نیولاین سینما" که یکی از زیر مجموعه های شرکت "برادران وارنر است، توزیع شده است. این مجموعه فیلمها از جمله فیلمهای با مضمون آخرالزمانی هستند که مخاطب آنها مدهوش جلوه های ویژه و دیگر زرق و برقهای فیلم شده و در این میان آنچه نادیده گرفته می شود، دین است. در این فیلم نگرش آخرالزمانی و نبرد آرماگدونی که هالیوود به آن معتقد است، نمایش داده می شود. از دیدگاه دیگر نیز این مجموعه فیلمها به ترویج شیطان گرایی اشاره داشته و با هدف القای ترس در ذهن و قلب مخاطب نسبت به شیطان و بزرگ ‌نمایی قدرت او ساخته شده‌اند.

بازیگر "شوالیه تاریکی" در قراردادی به سوی تباهی
"نیکولاس دوپلسیس"، محقق در نمادهای فراماسونری و شیطان پرستانه بر این عقیده است که شیطان پرستان هالیوود به بازیگرانی که نتوانند کنترل آنها را در دست بگیرند علاقه چندانی ندارند و انتخاب اولشان، بازیگرانی است که به نوعی با مشکلاتی چون اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند و این یکی از دلایلی است که بسیاری از این بازیگران آخر و عاقبت چندان مطلوبی ندارند.
این محقق آمریکایی تاکید کرد: «به هیچ عنوان نمی‌توان باور کرد که هالیوود به شما اجازه دهد که در شوهای پرزرق و برق باقی بمانید و هر ساله 100 میلیون دلار به جیب بزنید و در عوض روحتان را به آنها نفروشید.»
"دوپلسیس" به "هیث لجر"، بازیگر جوکر در فیلم "بتمن: شوالیه تاریکی" ساخته کریستوفر نولان اشاره کرده و معتقد است: «هیث لجر، هرگز سابقه استفاده از مواد مخدر نداشت تا آنکه با شرکت برادران وارنر قرارداد بست و تنها مدتی بعد در آپارتمانش در نیویورک درحالی که بر اثر استفاده بیش از حد کوکائین درگذشته بود، پیدا شد.»

-پروژه های ضد اسلامی و ضد ایرانی شرکت برادران وارنر
هالیوود از دیرباز ساخت فیلم‌های ضد اسلامی و به دنبال آن ضد ایرانی را در برنامه کاری خود قرار داده است، برخی از این پروژه‌ها در شرکت "برادران وارنر" شکل گرفته ‌اند که از جمله آنها می ‌توان به دو فیلم سینمایی "300" که یکی سال 2007 ساخته شد و دیگری در سال 2014 به نمایش درآمد، فیلم برنده اسکار "آرگو"، فیلم سینمایی "اسکندر" ساخته الیور استون و فیلم "تول ‌هِد" اشاره کرد.

فیلم "اسکندر"
شرکت برادران وارنر، فیلم "اسکندر" را سال 2004 به کارگردانی الیور استون ساخت. این فیلم دوران کودکی و آموزش دیدن اسکندر توسط ارسطو را نشان می‌دهد و سپس نبردهای اسکندر با داریوش سوم و نابود ساختن امپراتوری هخامنشیان که ریشه‌ای طولانی داشت و همچنین پس از آن حملات اسکندر به هند و مرگش را نشان می‌دهد؛ ولی در این فیلم تصویری که از ایرانیان ارائه شده، انسان‌هایی وحشی و دور از تمدن است و وقایع تاریخی در آن تا حد زیادی تحریف شده است.

فیلم "300" در دو قسمت
این شرکت سال 2007 اقدام به ساخت فیلم ضد ایرانی دیگری با نام "300" کرد که اعتراض ایرانیان در سراسر جهان را برانگیخت، کارگردانی این فیلم را "زاک اسنایدر" براساس فیلمنامه‌ای اقتباس شده از کمیک استریپی از "فرانک میلر"، نویسنده آمریکایی به عهده گرفت. در این فیلم ماجرای حمله خشایارشا به یونان به طرزی غیر واقعی تصویر شده است. نکته خاص و عجیب ماجرای ساختگی فیلم، پیروزی 300 سرباز یونانی بر سپاهی 120 هزار نفری ایران است.
در این فیلم همچنین ایرانیان را مردمانی هیولا صفت، فاقد فرهنگ و شعور و انسانیت معرفی می‌کنند که جز حمله به سرزمین های دیگر، تهدید صلح و کشتن انسان‌ها، چیز دیگری نمی‌دانند و البته در مقابل این قوم شرور چاره ای جز جنگ و نابودی آنها نیست تا بلکه جهانیان از دست این محور شرارت رهایی یابند.
شرکت برادران وارنر در واکنش به اعتراض ایرانیان پس ساخت این فیلم، در بیانه ای، در مارچ 2007 که در سایت خود منتشر کرد، آورد: «هدف ما از ساخت این فیلم توهین به هیچ فرهنگ، ملیت و یا نژادی نبوده و این فیلم سندیت تاریخی ندارد.»
آنها بدون هیچ عذرخواهی و بدون توجه به جریحه دار شدن احساسات ایرانیان، قسمت دوم این فیلم را با نام "300: خیزش یک امپراتوری" را در سال 2014 به نمایش درآورند.
این فیلم در بخشی از ماجرا، داستان ماقبل ماجرای "300" را بیان کرده و بخشی هایی از آن نیز به ادامه ماجرای "300" پرداخته است. "خیزش یک امپراتوری" داستان خشایارشا را تا رسیدن به قدرت دنبال می کند. در تبلیغات این فیلم با استفاده از تصاویر اسلوموشن از صحنه‌های وحشیانه جنگ و با استفاده از ترانه "خوک های جنگ" ترانه کلاسیکی از گروه بلک سابات (یکشنبه سیاه) گروه راک بریتانیایی که به عنوان ترانه‌ ای ضد جنگ شناخته می ‌شود، تلاش کردند تا از زاویه ضد جنگ، برای خود هوادار به دست بیاورند. این ترانه در اعتراض به ایجادکنندگان جنگ ها که موجب کشته شدن هزاران نفر می شوند، در دهه هفتاد هواداران زیادی به دست آورده بود.

فیلم "هیچ چیز خصوصی نیست"
شرکت برادران وارنر در سال 2007 علاوه بر ساخت فیلم ضد ایرانی "300"، اقدام به ساخت فیلم "هیچ چیز خصوصی نیست" کرد. شرکت کمی بعد نام این پروژه را به "تُوِل‌هِد" تغییر داد، واژه‌ای بسیار توهین آمیز برای افرادی از مذاهب مختلف که به عنوان حجاب یا با عناوین مختلف چیزی بر سر می‌نهند.
موضوع تغییر اسم فیلم، خشم مسلمانان را برانگیخت و نگرانی‌ها تا آنجا بالا گرفت که انجمن ارتباطات آمریکایی اسلامی طی نامه‌ای به شرکت برادران وارنر، از این شرکت خواستند که فیلم با همان نام "چیزی خصوصی نیست" پخش شود، ولی پاسخ این شرکت کاملا منفی بود.

فیلم برنده اسکار: "آرگو"
آخرین فیلم ضد ایرانی که شرکت برادران وارنر دست به تولید آن زد، فیلم "آرگو" به کارگردانی "بن افلک" بود. فیلمی که علی‌رغم اعتراف برخی از رسانه‌های غربی و منتقدان سینمای غرب مبنی بر ضعیف بودنش، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال 2013 شد.
فیلم "آرگو" روایتی هالیوودی از واقعه تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان ایرانی در جریان وقوع انقلاب اسلامی ایران است. در این فیلم همچون دیگر آثار ضد ایرانی که در هالیوود ساخته شده است، علاوه بر تحریف تاریخی، ایرانیان را انسان‌هایی غیرمتمدن و خالی از فرهنگ معرفی می‌کند.

منبع:سایت رویکرد

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.